بایگانی ماهیانه: ژانویه 2013

جدیدترین اس ام اس های عاشقانه

جدیدترین اس ام اس های عاشقانه

اشکهایم را میبوسم وقتی در نبودنت برایم خودکشی میکنند!

“اسمم” را سنگی نگه میدارد..
”خودم” را گوری..
و “یادم” را… نمیدانم

این آخَـــرـین بارَم بــــود __
دیگر احسـ ــاسمـ را برـآی کسـ‌ ـــے عـــریـ ـآن نمــــے کنم …
صداقــــ ‌ــت ، یعنــــے حماقــــ ــت…

به من گفتند عشق را بخش کن !!!
من هم نگاهی به عشق کردم دلم اتش گرفت
گفتم عشق را بخش نمیکنم خورد میکنم خورد

تقدیم به هیچ کس چون از همه بیزارم،فقط تقدیم به خودت چون خیلی دوستت دارم.

می نویسم بر غبار پنجره زندگی مال من است چون عزیزی مثل تو یاد من است

مــسـتـــــ بگو راسـتــ بگو تا شبـِــ یلداستـــ بگــــو
تا نفسی هستــ بگو هرچی دلتــ خواستــــ بگــــو
خسته و بی تابــــ شدمـ محو شدمـ خوابـــ شدمـ
خـســتــه از این پنجــره ها منتظرتــ قابــ شدمـ

همـیـشــہ دقیقـا ﻭﻗـﺘـے ﭘـﺮ ﺍﺯ ﺣـﺮﻓـے
ﻭقتـے یــہ ﺑـﻐـﺾ ﻣﯿڪﻨـے ﻭقـتـے ﺩآﻏـﻮﻧــی
ﻭﻗﺘـے ﺩﻟـﺖ شڪستــہ ﺩقیقـا همیـטּ ﻭقـتـآ
ﺍﻧﻘـﺪﺭ ﺣـﺮﻑ ﺩآﺭے ڪہ ﻓـﻘـﻂ ﻣﯿـﺘـﻮﻧـے بگی
بیخیــــــآل

به تو گفته بودم که با دلم بازی نکنی. ببین خرابش کردی، دیگر عاشق نمی شود…

خیـــــلــــی ســـخــتـــه…
بــا عــشــقـــت آخـــریــن قـــرارو بـــذاری
تـــا بـــعـــدش از هــــم جدا شـــید…
تــو با بـــغـــض صـــحــبــت کنــی…
امـــا اون گـــوشــیــش هـــر چند دیـــقه زنــگ بخــوره و مــوقع حـــرف زدن بـــا
دوســـتـــه جـــدیـــدش هـــی همــونجوری بــخنده که تــو دوس داری…
خــــــــیـــلـــی ســـخـــتـــه!!!

تا یادت میکنم باران می اید …
نمیدانستم لمس خیالت هم وضو میخواهد..

چـقـد دلـم تـنـگ شـده واسـه شـب هـایـی کـه تـا صـبـح بـیـدار بـودم..
یـه لـحـظـه خـواب بـه چـشـمـام نـمـی اومـد..
از ذوق دیــدار فـردا.. عـاشـقـانـه هـامـو مـرور کـنـم کـه …
هـیـچـوقـت دیــدارهـا بـرای مـنم عـادی و خـالـی از اسـتـرس نـشـد…
لایـــــــک=بـاطـری قـلـبـمـو کـسـی نـدیـده؟

زندگی قصه تلخی است که از آغازش بس که آزرده شدم چشم به پایان دارم…

یکی از لذتهای دوست داشتنیِ تموم شده اینه که ..
تو ماشین باشیم کنار هم.. دوست دارم تا آخر دنیا برم..
دستاشو بگیرم.. ببوسم.. آروم باشیم..
خوراکی بخوریم.. تو سر و کله ی هم بزنیم..
آهنگهای عاشقونه بخونیم.. یه نیم نگاه به جلو یه نگاه تو چشاش
نمی دونید چقد لذت داشت که من از خیابون رَدِش کنم…
لایــــــک=وقتی ویّژه های خودمو تو سایت میخونم،با مشت به سینه ام می کوبم و میگم: لـعـنـتـی دیـگـه درسـت نـمـیـشـی…

چـقـد دلـم تـنـگ شـده…
واسـه زمـانهـایـی کـه خـیـلـی خـسـتـه بـود، اسِ آخـر شـب:
“بـا غـلـط امـلـایـی کـه مـعـلـومـه چـشـاش داره آلـبـالـو گـیـلـاس مـی چـیـنـه” مـن اومـم ،لـالـا دارم، زیـاد..
مـن: خـوش اومـدی جـون مـن،قـدم رو چـشـمـام گـذاشـتـی عـشـقـم..لـالـا بـدون مـن؟ بـیـا سـرتـو بـذار رو پـام
اونـم بـگـه:بـدون تــو نـَه ..بـرام لـالـایـی بـگـو..
مــن:لالا لالا گل پونه ، کیان اومد توی خونه… لالا لالا گل پسته کیانی خسته ی خسته..
لالا لالا گل لاله کیان اومد با صد ناله.. لالا لالا گل فندوق کیان رفته توی صندوق..
لالا لالا گل بادم بخواب جونم بخواب آروم…
دیـگـه جـواب نـده.. بـیـهـوش بـشـه
لایـــــــــک=لالالا خواب بدون تو حرومه؛دیگه کار منو قلبم تموتمه..
لالالا خوش باشی رویایی نازم؛دیگه نیستم واست شعری بسازم…

یکی از فانتزیام اینه که با عشقم بریم شمال ۲تایی لب ساحل بشینیم بعد ی دختر خوشگل از جلومون رد بشه من نگاش کنم بعد عشقم بزنه تو سرم باهام قهر کنه تا صبح قربون صدقش برم:))

این حرف آخر نیست به ارتفاع ابدیت دوستت دارم ،حتی اگر به رسم پرهیزکاری های صوفیانه از لذت گفتنش امتناع کنم.

در الگوی جدیدم برای زندگی ..
گوشه ای را از وجودم با وجودت الگو میزنم …
این الگو تنگ ترین لباس زندگیم خواهد بود …
که به عشق با تو شدن میدوزم ای مهربان یارم .

دلخوشم با غزلی تازه همینم کافیست / تو مرا باز رساندی به یقینم کافیست/ قانعم بیشتر از این چه بخواهم از تو / گاه گاهی که به یادت بنشینم کافیست.

بر لب دریای حسرت خانه ای دارم قدیمی
ازتمام دار دنیا ،عزیزی دارم صمیمی
گاه و بیگاه یادی از ما می کند
با مرامش شرمسارم می کند

در غم عشق نبودیّ و محبت کردی / این هم از لطف شما بود و نمی‌دانستیم;من نکردم گله از عهد و وفاداری تو / عهد ما عهد جفا بود و نمی‌دانستیم;رنج بی‌عشقی و تنهایی و بی‌مهری یار / همه تقدیر خدا بود و نمی‌دانستیم . . .

شیرین ترین لبخند را برای لحظه دیدار نگهدار” زیباترین غزلم را برای شب شعر چشمت نگهداشته ام””

من اینجا بی تو میسوزم وتو آنجا با او میسازی…بین ما فقط یک حرف فاصله است!

چایت را تلخ ننوش!!فقط یک بار نگاهم کن،تمام قندهای دلم را برایت آب میکنم…

چه زیباست وقتی می فهمی کسی زیر این گنبد کبود انتظارت را می کشد.چه شیرین است طعم پیامی که میگوید:”کجایی”…؟

ک ا ش های ِ تو در مَستی ِ آن شب ها … ،
حالا شده …
ا ش ک های ِ من در هُشیاری ِ این شب ها …

آن روزها …
تو و بوسه ی ِ داغ …
امروزها …
من و داغ ِ بوسه …

این کوزه چو من عاشق زاری بوده است
در بند سر زلف نگاری بوده است
این دسته که بر گردن او می بینی
دستی است که بر گردن یاری بوده است

اگـــر تو را امـــتحان میگرفتند ،
بی شک من رتبه ی اول میشدم ،
بس کــه تــکرار کردم نامـــــت را در مرور خاطرات

گذشته در چشمانم مانده است
عبور ثانیه ها ی رد شده در تمام نگاه هایم مشهود است
چشمانت را با شقاوت تمام به روی حقایق بستی
صبور میمانم و بی تفاوت می گذرم
که نفهمی هنوز هم دوستت دارم

شب ها ز غم تو خواب ندارم
رحمی به دلم کن که دگ تاب ندارم
از بس ز دوری تو گریه نمودم
چشم به زبان امد و گفت اشک ندارم

ﺷﻌﺮ ﮐﻪ ﻣﯿﺨﻮﺍﻧﻢ، ﭼﺸﻤﺎﻧﺖ ﺭﺍ ﻧﺒﻨﺪ، ﺗﻮ ﮐﻪ ﻣﯿﺪﺍﻧﯽ، ﺣﺎﻓﻈﻪ ﯼ ﺧﻮﺑﯽ ﻧﺪﺍﺭﻡ!

دارم برای ِ رَفته ای گریه می کنم …
که خنده های َم با او آمده بود …

کلی خیال بافی کرده ام …،
روزهای ِ بی تو خیلی سرد است …

به بهانه یادکردنت با کوتاهترین جمله روی صفحه گوشیت مینویسم دوستت دارم!

وقتی از کنارت رد شدم بی محلی هایت آزارم نداد اما شکستم وقتی گفتی ندیدمت.

آنقدر ک از دیروز میترسم هراس از فردا ندارم،فردا شاید بیایی اما دیروز رفتی…!

نذر کردم اگر برگردی سفره ای پهن کنم از حرف های نگفته ی دلم.

عاشقانه ترین حرفی که یه پسر میتونه به یه دختر بگه اینه:
عــــــــزیزم، دختری که قراره بعد از تو عاشقش بشم دخترمونه!

بی تو حتی باران هم بوی تشنگی می دهد.

وقتی تو در هر لحظه من مرور می شوی، چگونه بی خیالت شوم، ای بهترین خیال من.

من هنوز از بازی کلاغ پر می ترسم. می ترسم بگویم «من» و تو آرام بگویی پر.

چشم هایت را که می بندی تمام رویاهای من به خواب می رود.

بی کلک

هشت روش ساده برای داشتن احساسی بهتر تنها در ۳۰ ثانیه

– به سوپر مارکت بروید و یک سبد پر از میوه و سبزیجات تازه بخرید.
– ورزش کنید.
– در یک محل ساکت نشسته و عمیق نفس بکشید.
– مثبت باشید.
آهان ؛ سرتان برای مثبت اندیشیدن زیادی شلوغ است؟
پس با بکار بردن روش های زیر تنها در ۳۰ ثانیه احساسی بهتر داشته باشید.
نفس بکشید. ۷۰ درصد انرژی ما بخاطر تنفس نادرست هدر می رود. دستتان را روی دسته
صندلی که نشسته اید بگذارید و راحت بنشینید. روی دم و بازدم تان تمرکز کنید. ۳۰
ثانیه تنفس درست به شما احساس راحتی و آرامش بیشتری خواهد داد.
جملات کوتاه مثبت: یک جمله کوتاه مثبت انتخاب کرده و در این ۳۰ ثانیه آن را برای
خود تکرار کنید. جملاتی نظیر : من کامل هستم من عالی هستم بعد از ۳۰ ثانیه
تاثیر شگفت آور آن را روی خود احساس می کنید.
عضلات خود را بکشید: بایستید و عضلات تان را برای ۳۰ ثانیه به سمت آسمان بکشید.
لبخند بزنید. خندیدن صدها عضله صورت شما را آرام می کند و احساس استرس را در شما از
بین می برد.
آب بنوشید. ۷۵درصد از مغز شما آب است. اگر بدن شما احساس کم آبی کند نمی تواند
بدرستی فکر کند. پس اگر استرس دارید ابتدا قبل از انجام هر کاری یک لیوان آب
بنوشید.
برقصید. گوشی هدفون تان را بگوش گذاشته و یک آهنگ شاد انتخاب کنید و کمی با آن
برقصید.
هیچ کاری انجام ندهید. فقط بنشینید و به جایی خیره شوید. یه شیشه یا موزائیک کف
اتاق. فقط مطمئن باشید که هیچ کاری انجام نمیدهید.
از همین الان شروع کنید.


یاقوت

مدل لباس های فشن زارا برای مردان

زارا (به انگلیسی: Zara)‏ فروشگاه زنجیره ای لباس است که در سال ۱۹۷۵ توسط آمانیکو ارتگا در اسپانیا کار خود را شروع می کند. زارا حدود ۱۰۵۸ فروشگاه در ۶۸ کشور دارد. مساحت هر فروشگاه حدود ۱۵۰۰ متر مربع است.

بی کلک

اعتراف های خنده دار و طنز

اعتراف های خنده دار و طنز

اعتراف می کنم یه بار از مسیری پیاده داشتم می رفتم خونه دوستم، رسیدم سر کوچشون دیدم ورود ممنوعه. رفتم از یه چهارراه بالاتر دور زدم از سر کوچشون وارد شدم!

اعتراف میکنم یه پسر عمه دارم که تا ۱۶ سالگی نمیدونستم این پسرعممه !!

اعتراف میکنم نصفه شبی وسط کویر چادر زدیم بهم گفت به آسمون نگاه کن ببین چی می بینی؟ گفتم یه آسمون ستاره گفت خوب یعنی چی؟ من که نمیخواستم کم بیارم گفتم از چه جهتی؟ فلسفی، نجوم یا علمی؟ گفت احمق جان چادرمون و دزدیدن!!!

داشتم به همسرم اس ام اس میدادم که عروسک خوشگله من کجاست؟ اشتباهی به بابام دادم. جواب داد من چه میدونم خرسه گنده؟ الان بچت باید عروسک بازی کنه!!!

اعتراف یکی از دوستان: مامان بزرگ خدا بیامرز ما تو ۹۵ سالگی فوت کرد .صبح روزی که مامان بزرگم فوت کرده بود همه دور جنازش نشسته بودیم و همه داشتن گریه میکردن.. جمعیتم زیاد بود … منو داداشمم تو بغل هم داشتیم گریه میکردیم … اشک فراوون بود و خلاصه جو گریه بود … یهو دختر خالم که تازه رسیده بود اومد تو حیاط و با جدیت داد کشید: مامان بزرگ زود رفتی … یهو کل خونه رفت رو هوا …حالا خندمون قطع نمیشد

اعتراف میکنم کوچولو که بودم مامانم نمیذاشت چیپس بخورم، خلاصه یه شب اینقد رو مخش رفتم که بالاخره گفت: باشه فردا بهت پول میدم برو بخر. من اون شب تا صبح نخوابیدم !

اعتراف میکنم سوم دبستان که بودم یه روز معلممون مدرسه نیومد منم ظهرش رفتم در خونشون که یه کوچه بالاتر از ما بود تکلیف شبمو ازش گرفتم.

اعتراف میکنم بچه که بودم..جو گیر بودم نماز بخونم…بعد چادر گل منگولیمو میذاشتم مهرم میذاشتم رو به قبله وا میستادم شروع میکردم به نماز خوندن…اما جای سوره ها شعر کلاه قرمزیو می خوندم…>>>آقای راننده…آقای راننده…یالا بزن توو دنده…!!

اعتراف میکنم بچه که بودم یه بار با آجر زدم تو سر یکی از بچه های اقوام , تا ببینم دور سرش از اون ستاره ها و پرنده ها می چرخه یا نه!!!
تازه هی چند بارم پشت سر هم این کار و کردم , چون هر چی می زدم اتفاقی نمی افتاد!!!

اعتراف می کنم یه بار پسر همسایه چهارسالمونو با باباش تو خیابون دیدم گفتم سلام نوید چطوری؟
دیدم بچهه تحویلم نگرفت باباهه خندید
اومدم خونه به مامانم گفتم نوید ماشالا چقد بزرگ شده!
مامان گفت نوید کیه؟
گفتم: پسر آقای …
گفت اون اسمش پارساست اسم باباش نویده

اعتراف میکنم به عنوان ۱ مهندس میخواستم دیوار رو سوراخ کنم، شک داشتم که از زیر جایی که میخوام سوراخ کنم سیم برق رد شده باشه، واسه اینکه برق نگیرتم فیوز رو قطع کردم، تازه وقتی دیدم دریل کار نمیکنه کلی غصه خوردم که دریل سوخت!!

اعتراف میکنم بچه که بودم با دختر و پسر خاله هام لباس کهنه میپوشیدیم میرفتیم گدایی با درامدش بستنی میگرفتیم که همسایمون مارو لو داد و کتک خوردیم!!

اعتراف می‌کنم بچه که بودم شبا پیش خواهرم میخوابیدم وسطای شب که مطمئن میشدم که خوابش سنگین شده دستشو می‌کردم تو دماغم!!

اعترافِ عموم: روز تولد ۱۹سالگیم خودم یادم نبود، اومدم خونه دیدم در قفله چراغ ها هم خاموشه، یه باد گنده ای ول دادم وسط خونه که انقد صداش بلند بود خودم جا خوردم، بعد چراغ ها رو که روشن کردم دیدم دوستام وسط سالن با کلاه بوقی و برف شادی افتادن کف سالن هی میخندن بعد یکسری هم سرخ شدن میگن تولد تولدِت مبارک… کیکم از دست یکی از دوستام افتاد وسط سالن، خلاصه شب به یاد ماندنی شد!!

چند روز پیش دختر خالم گوشیشو خونمون جا گذاشته بود … بهش اس ام اس(!) زدم گوشیتو جا گذاشتی!!!

اعتراف می کنم کلاس اول دبستان بودم تحت تاثیر این حرفا که نباید به غریبه آدرس خونتون رو بدید، روز اول به راننده سرویس آدرس اشتباهی دادم و از یه مسیری الکی تا خونه پیاده رفتم و تازه فرداش موقعی که سرویس دنبالم نیومد تازه شاهکارم معلوم شد برای خانواده

وقتی پدرم روزنامه میخونه روزنامه رو وسط آسمون و زمین تو هوا جلوی صورتش نگه میداره، اعتراف میکنم بچه که بودم یواشکی میرفتم پشت روزنامه طوری که پدرم منو نبینه و با مشت چنان میکوبیدم وسط روزنامه، پاره که میشد هیچ، عینکش می افتاد و بابا کل مطلب رو گم میکرد. کلاً پدرم ۳۰ثانیه هنگ میکرد. بعد یک نگاه عاقل اندر سفیهی به من میکرد و حرص میخورد. اما هیچی بهم نمیگفت و من مانند خر کیف میکردم. تا اینکه یه روز پدرم پیش دستی کرد و قبل از من روزنامه رو کشید و با داد گفت: نکن بچـه. منم هول شدم مشت رو کوبیدم تو عینکه بابام. عینک شکست. من ۵ روز تو شوک بودم!!

اعتراف میکنم تا سنه ۱۳-۱۲ سالگی تحت تاثیر حرفای مادربزرگم که خیلی تو قید و بند حجاب بود با روسری می‌شستم جلوی تلویزیون مخصوصا از ایرج طهماسب خیلی خجالت میکشیدم. زیاد میخندید فکر میکردم بهم نظر داره!!

اعتراف میکنم بچه که بودم همیشه دلم میخواس یه جوری داداش کوچیکمو سر به نیس کنم! رفتم بقالی مرگ موش بگیرم آقاهه که میدونس چه فسقل مشنگیم بجاش آرد بهم داد منم ریختم تو قابلمه نهار! سر سفره وقتی همه شروع کردن به خوردن یهو گریه‌ام گرفت! با چشای خیس تا ته غذامو خوردم ک همه با هم بمیریم!!

احمقانه ترین کار زندگیم این بود که سعی کردم مفهوم ای دی اس ال رو برا مادربزرگم توضیح بدم!!

اعتراف میکنم راهنمایی که بودم به شدت جو گیر بودم، همسایگیمون یه خانومه بود که تازه از شوهرش طلاق گرفته بود، شوهره هم هر روز میومد و جلو در خونش سر و صدا راه مینداخت، خیلی دلم واسه خانومه میسوخت. یه روز که طرف اومده بود عربده کشی، تصمیم گرفتم که برم و جلوش در بیام. رفتم تو کوچه و گفتم آهای چیکارش داری؟ یارو یه نگاه بهم انداخت و یه پوزخندی زد و به کارش ادمه داد، منم سه پیچش شدم، وقتی دید من بیخیالش نمیشم گفت اصلا تو چیکارشی؟ منم جوگیر، گفتم لعنتی زنمه!!

سوار اتوبوس شدم، رفتم تو، قسمت آقایون پیش یه آقایی نشستم و از خستگی خوابم برد، نزدیک مقصد دیدم زانوم درد میکنه فهمیدم آقایه کناری ۳-۲ بار با کیفش کوبیده تو پام تا بیدارم کنه چون میخواست پیاده بشه و من جلوش رو گرفته بودم، خیلی شاکی نگاش کردم، راننده هم بالا سرم بود. آقاهه گفت: ببخشید خانم ۵ بار صداتون کردم نشنیدین، ترسیدیم. اعتراف میکنم برای اینکه ضایع نشم که مثل خرس خواب بودم وانمود کردم که کَر هستم و با زبون کر و لالی و طلبکارانه عصبانیتم رو نشون دادم، مرد بیچاره اینقدررررر ناراحت شده بود ۱۰ دفعه با دست و ایما و اشاره از من معذرت خواهی میکرد!!

تو عروسی نشسته بودم یه بچه ۳، ۴ ساله اومد یک هسته هلو داد بهم، منم نازش کردم هسته رو گرفتم انداختم زیر میز، چند ثانیه بعد دیدم دوباره آوردش، این دفعه پرتش کردم یه جای دور دیدم دوباره آورد!! می خواستم این بار خیلی دور بندازمش که بغل دستیم بهم گفت آقا این بچس سگ نیست! طرف بابای بچه بود!!

با کلی شوق و ذوق رفتم خونه، می گم پدر جان استادمون گفت بین همه ی کلاس ها، من بالاترین نمره رو گرفتم. می گه: ببین دیگه بقیه چقدر خنگن..

به مامانم می‌گم می‌خوام یه خونه جدا بگیرم و مستقل بشم؛ می‌گه برو… برو مستقل شو… برو ایدز بگیر…!!!

و یک تجربه دردناک که برا خودم اتفاق افتاده هیچ وقت به رنگ قرمز و آبی رنگ شیر توالت اعتماد نکن!!!

 

بی کلک

جدیدترین اس ام اس های فلسفی

جدیدترین اس ام اس های فلسفی

باید گریست به حال او
آن که نمی داند کسیت، چیست و چرا اینجاست !
آن که می رود بی آنکه بداند کجا !

بر عکس فلش مموری ها که روز به روز کوچکتر می شوند و پرظرفیت تر
بعضی آدم ها روز به روز بزرگتر می شن و . . .
بی ظرفیت تر . . .

گول دنیا را نخور… ماهیان شهر ما از کوسه ها وحشی ترند بره های این حوالی گرگها را میدرند سایه از سایه هراسان در میان کوچه ها زنده ها هم آبروی مرده ها را می برند

گاهی باید سَرت را
به سمت آسمان گیری و
«خدایت» را برای
تک تک {نفس}هایت شکر کنی!

زمین شده ارثِ پدرشان،
هر کار که بخواهند انجام می دهند.
ولی انجا نه بند”پ”موثر است
و نه زیر میزی!
همه باید یکسان در برابر معبودشان <جواب> پس بدهند.

از فراز صخره های سخته زندگی آینده را نظاره مکن،با امید به توان خویش از آن میان راهی بگشا به دنیا زیبای فردا ها …

اگر میدانستی که انتظار نزدیک مرگ چه بهایی به هر لحظه می بخشد!”آندره ژید”

در پنهان به آنانی دل میبندیم که دوستمان ندارند…ودر آشکارا از آنان که دوستمان دارند غافلیم…شاید این است راز تنهایی ما…

دانه ای باشیم نه سیب درمیان هرسیب دانه هایی محدوددردل هردانه سیب هانامحدود
دانه ای باشیم نه سیب…

آنان که پاره های روح خود را برای التیام به دیگران میبخشند از همه بیشتر به خدا شبیه اند…

عاشق شخصیت درونی آدم ها بشوید . . .
چیزی که حتی بعد از مرگ هم مانگار خواهد ماند

چن روز پیش امتحان داشتم
بابام اومد تو اتاقم
منم تیز نشستم کتابو باز کردم
پدر مام یه نگاهی عمیق وصد البته جذاب به گل پسرش انداخ و طبق معمول با آهی از مجلس ما دور گشت
آقا رفتو یه چن ساعت بعد باز واسه سرکشی اومد خدمت ما
مام تا صدا پاش رو شنیدیم جفت پا با حرکتی پارکوری پریدیم رو کتاب
و خنده ملیحی هم رو لب گذاشتم
اونم خندیدو گفت اگه این فهرست کتابت خیلی سخته بیام کمکت کنم
انگا ۳ساعته تو فهرستش گیر کردی..آره؟
ینی خاکتوسرم

کسی یک سخن شنید و در همه عمر از آن سخن سوخت. جان من فدای او باد!
“شمس تبریزی”

شاید اندوه من بر مردگان نوعی حسادت باشد

انسان نرم و لطیف زاده میشود و هنگام مرگ خشک و سخت میشود،
گیاهان هنگامی که سر از خاک بیرون می آورند نرم و لطیف اند و هنگام مرگ خشک و شکننده،
پس هر کس که سخت و خشک است مرگش نزدیک است…
و هر کس نرم و لطیف است سرشار از زندگی است…
سخت و خشک میشکند و نرم و لطیف انعطاف پذیر باقی می ماند،
این است راز جاودانگی…

علف هرز چیه؟؟!
گیاهی که هنوز فوایدش کشف نشده

کاش گاهــیم حقیقت شـــــــــیرین بود …

روی بالشی که از پر پرندگان درست شده نمی توان خواب پرواز را دید

بیشتر ایده ها و نقشه های بزرگ اگر آسانتر از ایده ها و نقشه های کوچک نباشند، دشوار تر از آنها نخواهند بود

لب هایی که دعا می کنند مقدس تر از دست هایی هستند که کاری میکنند

ماهی ها چقدر اشتباه میکنند، قلاب علامت کدامین سوال است بدان پاسخ میدهند؟؟
آزمون زندگی ما پر از قلاب هاست که وقتی اسیر طعمه اش می شویم تازه می فهمیم ماهی ها چقدر بی تقصیرند…

فاصله عشق های معمولی را از بین می برد و عشق های بزرگ و جاودانی را شدت میبخشد.مانند باد که شمع را خاموش و آتش را شعله ور میسازد.

زندگی مثل پیانو است …
دکمه های سیاه برای غم ها و دکمه های سفید برای شادی ها
اما
زمانی میتوان آهنگ زیبایی نواخت
که دکمه های سفید و سیاه را با هم فشار دهی …

چه زیبا حرف می زنی…
تو میگویی از زاویه ی من به مسئله نگاه کن!
از زاویه ی تو؟؟ … آهـــا دیدم … از زاویه ی تو چه تنگ است کنار هم نشستن دو ضلع… من و تو

وقتی یکی میگه نمیخوام کسی از دوستیمون باخبر بشه ! یعنی اینکه تو آنقدر واسم کوچکی که دوست ندارم موقعیت های بزرگترم رو از دست بدم!!! اینو بفهمین♀×♂

مرا برای آنچه هستم ♥دوست داشته باش… ♥نه برای آنچه می خواهی باشم…ܓܨܨ

مشکلی که خوب تشریح و حلاجی شده باشد؛نصفش حل شده است…

فردا صبحی دیگر است که شاید شبی نداشته باشد!
پس امروز را قدر بدان شاید فردایی نباشد…

سه چیز را هرگز فراموش نکن: به همه نمی توانی کمک کنی، همه چیز را نمی توانی عوض کنی، همه تو را دوست نخواهند داشت.

قابل اعتماد بودن ارزشمندتر از دوست داشتنی بودن است.

مدارا بالاترین درجه قدرت و میل به انتقال اولین نشانه ضعف است.

حرف های نگفته ای هست که نگفته باشند قشنگ ترند. وقتی گفتی هیچ می شوند.

چه بسیارند کسانی که همیشه حرف می زنند، بی آنکه چیزی بگویند و چه کمند کسانی که حرف نمی زنند، اما بسیار می گویند.

گاهی باید زیاد فکر کردن را متوقف کنید و جایی بروید که قلبتان می رود.

کاش همه می فهمیدند دل بستن به کلاغی که دل دارد، بهتر از دل بستن به طاووسی است که فقط زیبایی دارد.

لازم است گاهی در زندگی بعضی آدم ها را گم کنید تا خودتان را پیدا کنید.

خشم خود را قورت بده و بدان جرعه ای شیرین تر از آن و پایانی گواراتر از آن نیست.

هیچ گاه به خاطر «هیچ کس»، دست از «ارزش هایت» نکش! چون زمانی که از تو دست بکشند، تو می مانی و یک «من» بی ارزش.

وقتی زندگی برایت خیلی سخت شد، یادت باشد که دریای آرام، ناخدای قهرمان نمی سازد.

 

بی کلک

کارت پستال عید نوروز، کارت تبریک سال نو

نوروز برابر با یکم فروردین ماه (روزشمار خورشیدی)، جشن آغاز سال و یکی از کهن ترین جشن های به جا مانده از دوران باستان است. خاستگاه نوروز در ایران باستان می باشد و هنوز مردم مناطق مختلف فلات ایران نوروز را جشن می گیرند. امروزه زمان برگزاری نوروز، در آغاز فصل بهار است. نوروز در ایران و افغانستان آغاز سال نو محسوب می شود و در برخی دیگر از کشورها تعطیل رسمی است.

بی کلک

تفاوت های چای سبز و سفید و سیاه

                                                    

انواع چای در بازار موجود است؛ از چای سیاه گرفته تا چای سبز و اورلانگ (نوعی
چای تایلندی) و چای سفید. منشا این چای ها همگی برگ گیاه چای است که زادگاه آن کشور
چین است. بسته به اینکه درجات تخمیر تا چه حد باشد، چای به انواع متفاوتی تقسیم می
شود…

بیشترین درجه تخمیر را چای سیاه و کمترین درجه تخمیر را چای سبز دارد.

چای سفید در اصل، جوانه های گیاه چای است؛ یعنی قبل از اینکه برگ چای باز شود،
جوانه آن را که یک غلاف کرک دار نقره ای دارد، می چینند.

در فرآیند تخمیر (از زمانی که برگ چای چیده می شود تا زمانی که در معرض هوا قرار
می گیرد و تخمیر می شود) تغییراتی در ترکیبات چای رخ می دهد. به نحوی که در چای سبز
و سفید مقدار کافئین به حداقل ممکن می رسد. پلی فنول هایی که در چای سبز به مقدار
زیادتری وجود دارد در چای سیاه بسیار کم هستند که با نام کلی کاتچین یا کتکین
شناخته می شوند.

کتکین ها در واقع در چای سبز بالا، در چای سفید بسیار بالا و در چای سیاه بسیار کم
هستند و در عوض، ترکیبات پلی فنولی دیگر در آن وجود دارد.

بر خلاف انواع چای که با آب جوش درست می شود، پیشنهاد می شود چای سفید با آبی با
دمای حدود ۷۵ تا ۸۵ درجه سانتی گراد تهیه شود. برای داشتن آبی با این دما باید آب
را جوش آورد و بعد یک دقیقه اجازه داد تا از جوش بیفتد و دمای آن کاهش یابد و بعدش
با این آب، چای سفید را دم کرد.

برخی افراد فکر می کنند مصرف چای سفید یا چای سبز بر چای سیاه ارجحیت دارد اما این
گونه نیست. چای سیاه خواص ضدسرطانی و آنتی اکسیدانی زیادی دارد.

ترکیباتی که در انواع چای هست با هم متفاوت اند و هر یک، خواص آنتی اکسیدانی خاص
خودشان را دارند. از دید دارویی، کافئین موجود در چای سفید و سبز کمتر است و طبیعتا
مصرف مداوم آنها وابستگی ای را که چای سیاه به وجود می آورد، به دنبال ندارد،
بنابراین بهتر است در نوشیدن چای نیز تنوع را رعایت کرد.

یاقوت

اشعار زیبای عید نوروز و سال نو

اشعار زیبای عید نوروز و سال نو

عید نوروز در شعر امام خمینی(ره)

باد نوروز وزیده است به کوه و صحرا
جامه عید بپوشند، چه شاه و چه گدا
بلبل باغ جنان را نبود راه به دوست
نازم آن مطرب مجلس که بود قبله نما
صوفی و عارف از این بادیه دور افتادند
جام می گیر ز مطرب، که روی سوی صفا
همه در عید به صحرا و گلستان بروند
من سرمست زمیخانه کنم رو به خدا
عید نوروز مبارک به غنی و درویش
یار دلدار! زبتخانه دری رابگشا
گرمرا ره به در پیر خرابات دهی
به سروجان به سویش راه نوردم نه به پا
سالها در صف ارباب عمائم بودم
تا به دلدار رسیدم، نکنم باز خطا [۱]

حضرت امام(ره) ضمن مبارک شمردن عید نوروز بر فقیر و غنی و پوشیدن جامه نو در این ایام، و رفتن به کوه وصحرا و باغ و بستان را ستوده و در وصف بهار قصیده ذیل را سروده است:

بهار شد در میخانه باز باید کرد
به سوی قبله عاشق نماز باید کرد
نسیم قدس به عشاق باغ مژده دهد
که دل ز هردو جهان بی نیاز باید کرد
کنون که دست به دامان سرو می نرسد
به بید عاشق مجنون، نیاز باید کرد
غمی که در دلم از عشق گلعذاران است
دوا به جام می چاره ساز باید کرد
کنون که دست به دامان بوستان نرسد
نظر به سرو قدی سرفراز باید کرد [۲]

باز حضرت امام(ره) درباره این عید سعید گفته است:

این عید سعید عید حزب الله است
دشمن زشکست خویشتن آگاه است
چون پرچم جمهوری اسلامی ما
جاوید به اسم اعظم الله است. [۳]

و در رباعی ذیل «عید» را چنین توصیف کرده است:

این عید سعید عید اسعد باشد
ملت به پناه لطف احمد باشد
برپرچم جمهوری اسلامی ما
تمثال مبارک محمد(ص) باشد. [۴]

و در قصیده طولانی «بهاریه» که چند بیت آن آورده می شود سروده است:

آمد بهار و بوستان شد اشک فردوس برین
گلها شکفته در چمن، چون روی یار نازنین
گسترده بادجان فزا، فرش زمرد بی شمر
افشانده ابرپرعطا بیرون حد، در ثمین
از ارغوان و یاسمن طرف چمن شد پرنیان
وز اقحوان و نسترن سطح دمن دیبای چین
از لادن و میمون رسد، هر لحظه بوی جان فزا
وز سوری و نعمان وزد، هردم شمیم عنبرین
از سنبل ونرگس جهان، باشد به مانند جنان
وز سوسن ونسرین زمین،چون روضه خلدبرین
از فر لاله بوستان گشته به ازباغ ارم
وز فیض ژاله گلستان، رشک نگارستان چین
از قمری و کبک و هزار آید نوای ارغنون
و ز سیره و کوکو وسار، آواز چنگ راستین
تا باد نوروزی وزد، هرساله اندر بوستان
تا ز ابر آذاری دمد ریحان و گل اندر زمین
بر دشمنان دولتت هر فصل باشد چون خزان
بر دوستانت هر مهی بادا چو ماه فرودین. [۵]

پی نوشتها:

[۱]. دیوان شعر امام خمینی(ره)، ص ۳۹، چاپ ششم، دفتر نشر آثار حضرت امام(ره)، سال ۱۳۷۴ شمسی.

[۲]. همان، ص ۸۰٫

[۳]. همان، ص ۱۹۶٫

[۴]. همان، ص ۲۰۶٫

[۵]. همان، ص ۲۶۱ و ۲۶۲٫

نوروز در شعر شاعران

“سعدی:
برخیز که می رود زمستان
بگشای در سرای بستان
نارنج و بنفشه بر طبق نه
منقل بگذار در شبستان
وین پرده بگوی تا به یک بار
زحمت ببرد زپیش ایوان
آواز دهل نهان نماند
در زیر گلیم عشق پنهان
بر خیز که باد صبح نوروز
در باغچه می کند گل افشان
خاموشی بلبلان مشتاق
در موسم گل ندارد امکان

مولانای بلخی:
اندر دل من مها دل‌افروز تویی
یاران هستند و لیک دلسوز تویی
شادند جهانیان به نوروز و به عید
عید من و نوروز من امروز تویی

حافظ شیرازی:

ز کوی یار میآید نسیم باد نوروزی
از این باد ار مدد خواهی چراغ دل برافروزی
به صحرا رو که از دامن غبار غم بیفشانی
به گلزار آی کز بلبل غزل گفتن بیاموزی

سنایی غزنوی:

با تابش زلف و رخت ای ماه دلفروز
از شام تو قدر آید وز صبح تو نوروز
از جنبش موی تو برآید دو گل از مشک
وز تابش روی تو برآید دو شب از روز

خواجوی کرمانی:

خیمه نوروز بر صحرا زدند
چارطاق لعل بر خضرا زدند
لاله را بنگر که گویی عرشیان
کرسی از یاقوت برمینا زدند

ملک الشعرا بهار:

رسید موکب نوروز و چشم فتنه غنود
درود باد بر این موکب خجسته، درود
به هرکه درنگری، شادیی پزد در دل
به هرچه برگذری، اندُهی کند بدرود

فروغی بسطامی:

عید آمد و مرغان ره گلزار گرفتند
وز شاخه گل داد دل زار گرفتند
نوروز همایون شد و روز می گلگون
پیمانه‌کشان ساغر سرشار گرفتند

منوچهری دامغانی:

نوروز، روزگار نشاطست و ایمنی
پوشیده ابر، دشت به دیبای ارمنی
از بامداد تا به شبانگاه می خوری
وز شامگاه تا به سحرگاه گل چینی

سعدی شیرازی:

برآمد باد صبح و بوی نوروز
به کام دوستان و بخت پیروز
مبارک بادت این سال و همه سال
همایون بادت این روز و همه روز

عبید زاکانی:

چو صبح رایت خورشید آشکار کند
ز مهر قبله افلاک زرنگار کند
رسید موسم نوروز و گاه آن آمد
که دل هوای گلستان و لاله‌زار کند

نظامی گنجوی:

بهاری داری ازوی بر خور امروز
که هر فصلی نخواهد بود نوروز
گلی کو را نبوید آدمی زاد
چو هنگام خزان آید برد باد

نعمت آزرم:

یکبار دگر نسیم نوروز وزید
دل‌ها به هوای روز نو باز تپید
نوروز و بهار و بزم یاران خوش باد
در خاک وطن، نه در دیار تبعید

***

نوروز! خوش آمدی صفا آوردی!
غمزخم فراق را دوا آوردی
همراه تو باز اشک ما نیز دمید
بویی مگر از میهن ما آوردی!

***

بر سفره‌ی هفت سین نشستن نیکوست
هم سنبل و سیب و دود ِ کُندر خوشبوست
افسوس که هر سفره کنارش خالی ست
از پاره دلی گمشده یا همدم و دوست

***

هر چند زمان بزم و نوش آمده است،
بلبل به خروش و گل به جوش آمده است،
با چند بهار، لاله‌ی خفته به خاک،
نوروز کبود و لاله پوش آمده است!

***

نوروز رسید و ما همان در دیروز
در رزم نه بر دشمن شادی پیروز
این غُصّه مرا کشت که دور از میهن
هر سال سر آمد و نیامد نوروز !

***

نوروز نُماد جاودان نوشدن است
تجدید جوانی جهان کهن است
زینها همه خوبتر که هر نو شدنش
باز آور ِ نام پاک ایران من است

***

دلتنگ ز غربتیم و شادان باشیم
از آنکه درست عهد و پیمان باشیم
بادا که چو نوروز رسد دیگر بار
با سفره‌ی هفت سین در ایران باشیم

خیام:

بر چهره ی گل نسیم نوروز خوش است
بر طرف چمن روی دلفروز خوش است
از دی که گذشت هر چه گویی خوش نیست
خوش باش ومگوزدی که امروزخوش است

م . ن:

مژده ای دل که دگرباره بهار آمده است
خوش خرامیده و با حسن و وقار آمده است
به تو ای باد صبا می دهمت پیغامی
این پیامی است که از دوست به یار آمده است
شاد باشید در این عید و در این سال جدید
آرزویی است که از دوست به یار آمده است

ساقیا ! آمدن عید مبارک بادت
وان مواعید که کردی مرواد از یادت

چند گویی که چو هنگام بهار آید
گل بیارید و بادام به بار آید

روی بستان را چون چهره ی دلبندان
از شکوفه رخ و از سبزه عذار آید

این چنین بیهوده ای نیز مگو با من
که مرا از سخن بیهوده عار آید

شصت بار آمد نوروز مرا مهمان
جز همان نیست اگر ششصد بار آید

هر که را شست ستمگر فلک آرایش
باغ آراسته او را به چه کار آید؟

سوی من خواب و خیال است جمال او
گر به چشم تو همی نقش و نگار آید

” ناصرخسرو ”

نوروز بزرگم بزن ای مطرب امروز
زیرا که بود نوبت نوروز به نوروز

کبکان دری غالیه در چشم کشیدند
سروان سهی عبقری سبز خریدند

بادام بنان مقنعه بر سر بدریدند
شاه اسپرمان چینی در زلف کشیدند

” منوچهری ”

نوروز بزرگم بزن ای مطرب امروز
زیرا که بود نوبت نوروز به نوروز

کبکان دری غالیه در چشم کشیدند
سروان سهی عبقری سبز خریدند

بادام بنان مقنعه بر سر بدریدند
شاه اسپرمان چینی در زلف کشیدند

” منوچهری ”

باز متواری روانِ عشق، صحرائی شدند
باز سرپوشیدگانِ عقل، سودائی شدند

باز مستوران جان و دل پدیدار آمدند
باز مهجوران آب و گِل تماشائی شدند

” سنایی ”

یقین آنجاست آن جانان، امیر چشمه حیوان
که باغ مرده شد زنده، و جان بخشیدن اوتاند

باد آمد و بوی عنبر آورد
بادام، شکوفه بر سر آورد

شاخ گل از اضطراب بلبل
با آن همه خار سر درآورد

” سعدی ”

هست ایام عید و فصل بهار
جشن جمشید و گردش گلزار

” منوچهری دامغانی ”

عید است و نو بهار و جهان را جوانیی
هر مرغ را به وصل گلی شادمانیی

” امیرشاهی سبزواری ”

آمد بهار و یافت جهان اعتدال او
مرغ دل از نشاط برآورد سال نو

” طالب آملی ”

طوفان گل و جوش بهار است ببینید
اکنون که جهان برسرکار است ببینید

این آینه هایی که نظر خیره نمایند
در دست کدام آینه دار است ببینید

” صائب تبریزی ”

چو گشت از روی تو دلشاد نوروز
در گنج طرب بگشاد نوروز

” کمال الدین اسماعیل ”

به جمشید برگوهر افشاندند
مرآن روز را روز تو خواندند

سرسال نو هرمز و فرو دین
برآسوده از رنج دل، دل زکین

” فردوسی توسی ”

نوروز بزرگم، بزن ای مطرب، امروز
زیرا که بود نوبت نوروز به نوروز

” منوچهری دامغانی ”

نوروز که هرچمن، دل افروز بود
نقش گل و خار عبرت آموز بود

گر جامه به جان ز معرفت نو گردد
هرروز به دل “نشاط نوروز” بود

” شکیب اصفهانی ”

تا هست چنین که طبع اطفال
در هرشب عید شادمان است

” اهلی شیرازی ”

رسید موسم نوروز و روزگار شکفت
فرخنده گلِ شادی، بهار شکفت

” فیاض لاهیجی ”

عید نوروز و بهار
این عید سعید عید اسعد باشد
ملت ‏به پناه لطف احمد باشد

بر پرچم جمهوری اسلامی ما
تمثال مبارک محمد (ص) باشد

” حضرت امام خمینی (ره) ”

صدای پای بهار ( عید نوروز )
شعر بهار
برف و یخ آب شد
چشمه ‏ها شد روان

شد زمین رنگ‏رنگ
خنده زد آسمان

باز دنیای ما
شاد و پیروز شد

آمد، آمد بهار
عید نوروز شد

پر شد از بوی گل
کوچه ‏ها، خانه ‏ها

باز آغاز شد
رقص پروانه‏ ها

باز هم پهن شد
سفره هفت سین

سبز شد، سرخ شد
هر کجای زمین

عید نوروز
عید نوروز می ‏رسد از راه
شادی از روی خانه می‏بارد

پدرم با چه دقتی دارد
بوته ‏های بنفشه می‏کارد

مادر مهربان من از صبح
شستشو کرده هر چه را بوده

پرده را شسته، شیشه را شسته
نیست در خانه، ذره‏ای دوده

تازه وقت غروب هم مادر
خسته، اما برای شادی ما

می‏نشیند لباس می‏دوزد
تا بپوشیم روز عید آن را

” سپیده رحیمی ”

سال نو
دوباره آمد از راه
بهار سبز و زیبا

جوانه زد درختان
در ده کوچک ما

پروانه ‏های رنگی
می‏رقصند روی گل ها

در دشت و در بیابان
در باغ های زیبا

مادربزرگ خوبم
دوباره سفره چیده

هفت سین سفره گوید
که سال نو رسیده

” ملیحه آقاجانی ”

صحن چمن از شکوفه ‏ها رنگین شد
وز عطر اقاقیا هوا رنگین شد

در نغمه هر چلچله پیغامی هست
کای خفته روزگار، فروردین شد

رعد همی زند دُهل، زنده شده است جزء و کل
در دل شاخ و مغز گل بوی بهار می‏کشد

آن‏که ضمیر دانه را علت میوه می‏کند
راز دل درخت را بر سر دار می‏کشد

لطف بهار بشکند رنج خمار باغ را
گرچه جفای دی کنون سوی خمار می‏کشد

” مولانا ”

زبان حال زمستان، ” اِیّاک نعبد ” است
و زبان حال نوبهار ” اِیّاک نستعین ” :

” ایاک نعبد است زمستان، دعای باغ
در نوبهار گوید ” ایاک نستعین ”

” ایاک نعبد ” آن‏که به در یوزه آمدم
بگشا درِ طرب، مگذارم دگر حزین

” اِیاک نستعین ” که ز پرّی میوه ‏ها
اشکسته می‏ شوم نگهم دار ای مُعین

بهار یعنی از این لحظه حرف تو باشد
گُلی میان دو سنگ پیاده‏رو باشد

تو از سفر برسی واکنی بساطت را
همیشه روی زمین آسمان وِلو باشد

علف درون ستون‏های نیمکت بدمد
پرنده در سخنش اهل شعر نو باشد

بهار می‏رسی ای میوه بهشتی من
اگرچه ساعت مردم عقب جلو باشد

بیا که برگ درختان عمر می‏ترسند
که فصل آمدنِ تو پس از درو باشد

” رزیتا نعمتی ”

شمیم شفابخش بهار
ای دگرگون کننده دل‏ها و بینش‏ها
ای تدبیر کننده روزها و شب‏ها

ای گرداننده سال‏ها و سرگذشت‏ها
بگردان حال ما را به نیکوترین حال

آید بهار و پیرهن بیشه نو شود
نوتر برآورد گل اگر ریشه نو شود

زیباست روی کامل سبزت کلاه نو
زیباتر آنکه در سرت اندیشه نو شود

ما را غم کهن به میِ کهنه بشکنید
بر حال ما چه سود اگر شیشه نو شود

” زنده ‏یاد منوچهر آتشی ”

باز گیتی از شکوه و فرّ فروردین جوان شد
با نوروز آمد و عالم بهشت جاودان شد

پیر گردد در خزان و تازه گردد در بهاران
کس ندیده غیر گیتی گاه پیر و گه جوان شد

هیچ دانی این همه پیرایه در نوروز چیست
وین‏همه خوبی که بینی از چه‏رو این‏سان عیان‏شد

هست از یُمن وجود شاه مردان شیر یزدان
ز آنکه نوروز و غدیر آن روز با هم توأمان شد

رمزِ ” الرحمن علیَ العرشِ استوی ” شد آشکارا
چون یدالله روی دست احمد مرسل عیان شد

” مرحوم اسدالله انصاری متخلص به امینی ”

مه من، عید شد مبارک باد
عیدی عاشقان چه خواهی داد؟

عیدی و عید ما مه رخ توست
عید ما بی رخ تو عید مباد

بهار آمد، بهار من نیامد
گل آمد گُلعذار من نیامد

برآوردند سر از شاخ، گل ‏ها
گلی بر شاخسار من نیامد

چراغ لاله روشن شد به صحرا
چراغ شام تار من نیامد

جهان در انتظار آمد به پایان
به پایان انتظار من نیامد

” مشفق کاشانی ”

خوشا طلیعه نوروز
خوشا بهار که پیغام آشتی با اوست
نظر کنید که هنگام آشتی با اوست

خوشا طلیعه نوروز خانگی یاران
خوشا طلیعه که فرجام آشتی با اوست

حدیث باد به گوش درخت اگر گفتی
به هوش باش که خود نام آشتی با اوست

شکوفه بر سر پیمان خویش می‏مانَد
و جشن ساده ایام آشتی با اوست

به رسم گل نچشیدی اگر حرامت باد
شراب وصل که انجام آشتی با اوست

میان عهد تو و من اگر خلاف افتد
خوشا نسیم که اعلام آشتی با اوست

” غلام‏حسین عمرانی ”

 

بی کلک

نتایج هفته هفدهم لیگ ممتاز استان هرمزگان

سهیلی جوان قشم ۱ – امید درگهان ۱

زرین دشت لمزان ۳ – جبل بر بندرعباس ۱

اروند بندرعباس ۲ – آرش میناب ۰

آوای حدید میناب ۱ – استقلال میناب ۱

ستارگان بستانو ۱ – کشاورز میناب ۱

روز شنبه

گازال جناح – هدف مینا نخل بندرعباس

سیبه کوخرد – تربیت بندرعباس

پایگاه خبری باشگاه فرهنگی ورزشی گازال جناح

پیشگیری از یبوست به‌سادگی آب خوردن

خیلی از کسانی که به پزشکان متخصص بیماری‌های گوارش مراجعه می‌کنند، از یبوست رنج می‌برند و به همین دلیل از پزشک کمک می‌خواهند؛ البته خیلی‌ها هم هستند که یبوست را مشکلی جدی تلقی نمی‌کنند و هیچ اقدامی برای درمان آن انجام نمی‌دهند، در حالی که یبوست اگر درمان نشود، می‌تواند عوارض و مشکلات جدی‌تری برای بیمار ایجاد کند.

یبوست مشکلی شایع به حساب می‌آید که شیوه نادرست زندگی افراد نیز عامل اصلی ایجادکننده آن است. افرادی که ورزش نمی‌کنند، تحرک کافی ندارند و دچار اضافه وزن هستند یا کسانی که رژیم غذایی‌شان کم‌فیبر است و آب کافی نمی‌نوشند در معرض ابتلا به این بیماری قرار دارند.

میترا زراتی، کارشناس ارشد تغذیه ضمن بیان این نکات به جام‌جم می‌گوید: دو عامل رژیم غذایی و فعالیت بدنی نقشی بسیار مهم و کلیدی در ایجاد یا پیشگیری از یبوست ایفا می‌کند. همچنین نباید این موضوع را فراموش کنیم که افراد چاق و بخصوص کسانی که چاقی شکمی دارند، بیشتر در معرض ابتلا به این بیماری قرار خواهند داشت.

وی تاکید می‌کند: برخی از داروها هم می‌تواند موجب بروز یبوست شود به عنوان مثال داروهایی که حاوی هورمون پروژسترون است و معمولا برای درمان مشکلات ناباروری یا بیماری‌های زنان مورد استفاده قرار می‌گیرد، می‌تواند به‌عنوان عامل ایجاد‌کننده یبوست محسوب شود. خانم‌های باردار نیز بویژه در اوایل و اواخر دوران بارداری به دلیل تغییرات هورمونی و افزایش یافتن هورمون پروژسترون در بدن‌شان با این مشکل روبه‌رو خواهند شد.

به گفته این کارشناس ارشد تغذیه، علاوه بر خانم‌های باردار، کودکانی که تنقلات زیادی مصرف می‌کنند نیز در معرض یبوست قرار دارند و به همین دلیل توصیه می‌شود مصرف این مواد بویژه فرآورده‌های چرب مانند چیپس و پفک را محدود کنید. سالمندان هم گروه دیگری هستند که با این‌مشکل روبه‌رو می‌شوند و بیشتر باید به فکر باشند.

وی به سالمندان توصیه می‌کند: باید سر ساعت‌های خاصی آب بنوشید و حتی اگر تشنگی را احساس نمی‌کنید، باز هم آب خوردن را کنار نگذارید. در ضمن، خوب است زمانی که نشسته‌اید، شکم‌تان را ماساژ دهید.

مصرف صحیح داروها برای پیشگیری از یبوست

این روزها داروهای لاغری طرفداران زیادی میان مردم پیدا کرده است و بسیاری از افراد برای کاهش وزن از آنها کمک می‌گیرند. البته این داروها هم انواع مختلفی دارد و برخی تصور می‌کنند گروهی از داروهای لاغری ضرر ندارد یا حداقل عوارضش کمتر است.

داروهای ملین یکی از این داروهاست که افراد زیادی برای لاغر شدن از آنها استفاده می‌کنند. زراتی در این‌باره یادآور می‌شود: مصرف‌کنندگان این داروها معمولا به صورت مداوم دچار اسهال هستند و در نتیجه زمانی که مصرف دارو را قطع کنند، با مشکل تنبلی روده روبه‌رو خواهند شد، بنابراین طبیعی است که در سال‌های آینده به یبوست مزمن مبتلا ‌شوند.

وی می‌افزاید: افراد زیادی در اثر استفاده از این داروها ناچار شده‌اند برای درمان یبوست، روش‌های مختلفی مانند جراحی یا مصرف داروهای مختلف را امتحان کنند، بنابراین استفاده صحیح از داروها یکی از مهم‌ترین شیوه‌های پیشگیری از بروز یبوست به حساب می‌آید.

مصرف آب را فراموش نکنید

برای درمان یا حتی پیشگیری از ایجاد یبوست، استفاده از یک رژیم غذایی مناسب و متعادل بسیار تاثیرگذار است. این روزها همه افراد هم می‌دانند مصرف مقدار کافی میوه و سبزیجات برای برطرف کردن این مشکل موثر است، اما آنچه اغلب مورد غفلت واقع می‌شود، مصرف مقدار کافی مایعات است.

زراتی با اشاره به این موضوع خاطرنشان می‌کند: استفاده از یک رژیم غذایی پرفیبر که حاوی مقدار زیادی میوه، سبزی و سبوس باشد می‌تواند از بروز یبوست پیشگیری کند، اما باید یادمان باشد اگر به میزان کافی آب ننوشیم، مصرف مقدار زیاد میوه و سبزی حتی بدتر از مصرف نکردن آنها خواهد بود، بنابراین باید گفت چنانچه آب کافی دریافت نشود، فرد بیشتر در معرض ابتلا به یبوست قرار می‌گیرد.

وی تاکید می‌کند: برای پیشگیری از یبوست مصرف مقدار کافی آب حتی مهم‌تر از خوردن میوه و سبزیجات است. در مقابل کسانی که در طول روز چای یا قهوه زیاد می‌نوشند، بیشتر دچار یبوست می‌شوند؛ بنابراین وقتی بر مصرف مقدار کافی مایعات تاکید می‌کنیم، منظور نوشیدن آب خالص است.

به گفته این کارشناس ارشد تغذیه حداقل باید در طول روز چهار تا پنج لیوان آب بنوشیم تا فیبر دریافتی موجب ایجاد یبوست نشود.

پیشگیری بهتر از درمان است

با توجه به این‌که شیوه‌های پیشگیری از بروز یبوست به نسبت ساده است، مسلما اگر بتوانید از ایجاد این مشکل پیشگیری کنید، بسیار بهتر از درمان آن خواهد بود. زراتی برای پیشگیری از بروز یبوست راهکارهایی را ارئه می‌کند و می‌گوید: کاهش وزن و فعالیت بدنی شیوه‌هایی موثر برای پیشگیری از این مشکل است. البته اهمیت تحرک به حدی است که حتی به افرادی که فرصت کافی برای ورزش‌ندارند، توصیه می‌شود زمانی که مقابل تلویزیون نشسته‌اند، نرمش‌های خاصی را انجام دهند که موجب حرکت دستگاه گوارش و روده‌ها شود.

وی یادآور می‌شود: مصرف مقدار کافی مایعات و سبزیجات نیز نکته مهم دیگری است که نباید آن را فراموش کنید. به گفته وی، اکثر شیوه‌های درمان تغذیه‌ای یبوست تجربی است و برای بسیاری از مبتلایان تاثیر زیادی دارد. به‌عنوان مثال توصیه می‌شود کسانی که دچار یبوست هستند هنگام صبح و به صورت ناشتا یک لیوان آب خنک بنوشند. همچنین خوب است افرادی که به صورت مزمن دچار یبوست می‌شوند، سر یک ساعت خاص از آلو یا انجیری که در آب خیس شده، استفاده کنند.

این کارشناس ارشد تغذیه می‌افزاید: این افراد باید در رژیم غذایی‌شان از فرآورده‌های تخمیری مانند کلم بنفشی که در سرکه بوده و به صورت ترشی مصرف می‌شود نیز استفاده کنند. علاوه بر این، مصرف زیتون و روغن زیتون باید برای آنها به شکل عادت دربیاید و دائم مصرف شود. البته مصرف این مواد باید به اندازه باشد تا موجب چاقی‌شان نشود.

زراتی با تاکید بر مصرف مقدار کافی لبنیات، ادامه می‌دهد: توصیه می‌شود از فرآورده‌های لبنی کم‌چرب و پروبیوتیک که به شکل دوغ و ماست وجود دارد، استفاده کنید، چون مصرف این محصولات برای پیشگیری از یبوست فوق‌العاده مهم و تاثیرگذار است.

به گفته وی، مصرف عناب در طول روز می‌تواند یبوست را تا حدی درمان کند و به‌خصوص برای کسانی که به طور مزمن به این مشکل مبتلا هستند، بسیار مفید است. همچنین خوب است تا جایی که امکان دارد همراه با ماست، شوید، نعنا و گل محمدی نیز مصرف کنید. در کنار این موارد، استفاده از نان‌های سبوسدار نیز عاملی است که از بروز یبوست پیشگیری می‌کند.

این کارشناس تغذیه تاکید می‌کند: تمام این موارد برای پیشگیری یا درمان یبوست موثر است، اما در کنار آنها حتما باید به مقدار کافی آب هم مصرف شود.

یبوست‌های مزمن را جدی بگیرید

خیلی‌ها تصور می‌کنند یبوست مشکل مهمی نیست و برای درمان آن نباید اقدام خاصی انجام داد. در حالی که به‌گفته زراتی، افرادی که به طور مزمن دچار یبوست‌ می‌شوند در معرض بدخیمی‌های دستگاه گوارش و بخصوص روده بزرگ قرار دارند. بنابراین سرطان روده بزرگ مشکلی شایع میان این افراد است و با این توضیحات مشخص می‌شود باید این عارضه را جدی گرفت و به‌موقع به فکر درمان آن بود.

دفترچه یادداشت آنلاین یک پسر تنها