مفهوم شکر شکر در لغت به معنای شناخت نعمت و سپاسگزاری از نعمت دهنده است. برخی از لغت شناسان گفته اند شکر به این معناست که فرد با زبان از نعمت دهنده سپاسگزاری کند و خود را وقف اطاعت از او کرده، به خود بباوراند که نعمت دهنده مولای اوست. شکر خدا نیز به معنای اعتراف به نعمت های خداوند و سرپیچی نکردن از دستورهای او است. شکر سه عنصر دارد: شناختی، قلبی و رفتاری. عنصر شناختی شکر این است که آدمی بداند همه ی نعمت ها از آنِ خداوند است و دیگران تنها واسطه ای میان خداوند و اویند تا نعمت ها به او رسد. عنصر قلبی آن است که انسان با مشاهده ی نعمت های خداوند دلشاد شود و عنصر عملی نیز آن است که نعمت های خداوند را در راهی که او دستور داده، به کار برد. امام صادق (ع) می فرماید: کسی که خداوند نعمتی به او عطا کند و او قلباً بداند که خداوند این نعمت را به او داده است، شکر نعمت را به جا آورده است. شکر نعمت، دوری از حرام هاست و اتمام شکر به این است که بگوید: الحمد لله رب العالمین. شکر هر نعمت - هر چند بزرگ باشد - این است که خدا را بر آن، سپاس گویی. در سیره ی معصومان (س) شکر جایگاه ویژه ای دارد. به عنوان مثال پیامبر (ص) شبی در خانه ی عایشه بود. عایشه از ایشان پرسید: چرا خودتان را چنین به زحمت می اندازید،با این که خداوند همه ی گناهان شما را آمرزیده است؟ پیامبر (ص) در جواب فرمود: «آیا نباید بنده ای شاکر باشیم؟» در روایت دیگری آمده است: پیامبر (ص) سوار بر شتر در حال مسافرت بود. ناگهان از شتر پیاده شد و پنج بار سجده کرد. هنگامی که سوار شد، اصحاب به او عرض کردند: ای رسول خدا! کاری انجام دادی که ما انجام نمی دهیم؟ فرمود: آری، جبرئیل نزد من آمد و از جانب خداوند بشارت هایی داد. برای هر بشارت الهی سجده ای کردم. هشام بن احمر نیز نقل می کند: در اطراف میدنه همراه با امام کاظم (ع) بودیم که ناگهان امام (ع) از مرکب پیاده شد و به سجده افتاد و سجده ی امام طولانی شد. سپس سر برداشت و سوار شد. عرض کردم: فدایت شوم! سجده را طولانی کردی؟ فرمود: نعمت هایی را که خداوند به من عطا کرده بود، به خاطر آوردم و دلم خواست از خداوند سپاسگزاری کنم.

از صفحات دیگر نیز دیدن نمایید

بعدی

قبلی

مطالب پیشنهادی