باستان شناسی :
باستانشناسی
برای باستانشناسی تعاریف مختلفی پیشنهاد و ارائه شده است. باستان شناسی مطالعهٔ
فرهنگ مادی انسانها و جوامع گذشته است.
باستان شناسی یکی از شبعات انسانشناسی است که در تصحیح متون تاریخی نقش عمدهای
دارد. درباره تاریخ میتوان گفت که آغاز زمانی است که انسان از نگارش و کتابت برای
ثبت وقایع و رویدادها استفاده کرد. که قدمت آنها حداکثر به حدود ۵٬۲۰۰ سال پیش
(۳٬۲۰۰ پ. م) میرسد که برای اولین بار در میانرودان و دشت خوزستان آغاز گردید.
محدودهٔ مطالعات باستان شناسی بیشتر از زمانی است که انسانها شروع به ساخت ابزار
کردند این امر در حدود دو میلیون و ششصد هزار سال پیش اتفاق افتاد... ! انسانهایی
که ابزار ساز نبودند بیشتر در محدودهٔ مطالعات شاخهٔ دیرین شناسی رشتهٔ انسانشناسی
است. بنابراین میتوان گفت که باستان شناسی آن شاخه از انسانشناسی است که درباره
انسانهای ابزار ساز بحث و مطالعه میکند.
باستان شناسان نیز پژوهشگرانی هستند که درباره فرهنگ مادی انسان و جوامع گذشته
انسانی، پژوهش، تحقیق و مطالعه میکنند. چرا که دستیابی به اطلاعات فرهنگ مادی
انسانها و جوامع گذشته بسیار محدود و در مواقعی حتی غیر ممکن است.
باستان شناسی در جهان به شاخههای متعددی چه از لحاظ زمانی و چه از لحاظ جغرافیایی
تقسیم میشود.
باستان شناسی وتاریخ گذاری
باستان شناسی مانند همه علوم علم پویا وتکامل پذیراست. تحولاتی که از آغاز قرن
بیستم تاکنون در جمعآوری وپردازش دادهها در پژوهشهای باستان شناسی به وجود آمده
است به یافتن روشهای جدید تجزیه وتحلیل دادهها با توجه به تفاوت در شکل ظاهری،
کاربرد، تزیینات، نوع فناوری ومواد تشکیل دهنده یافته هامنجر شده است. باستان شناسی
به دنبال شواهد مورد نیازبرای ترسیم دوباره ساختار سیاسی، اجتماعی، اقتصادی وفرهنگی
جوامع مختلف است. باستان شناسان با تعیین محدوده زمانی پیشرفتهای فرهنگی وفناوری در
مکانی مشخص ونیز تعیین محدوده زمانی این پیشرفتها در مناطق مختلف، به بررسی فرایند
نفوذ و تاًثیر پیشرفتهای علمی وفرهنگی جوامع مرتبط با یکدیگر و نیز شناخت چگونگی
تحولات همزمان در این جوامع میپردازد پژوهشگران برای بررسی مراحل این تغییر
وتحولات، از زمان نخستین انسان ابزارساز تاکنون، به چهارچوبی برای تاریخگذاری وقایع
نیازمندند.
اندازهگیری زمان در باستان شناسی
زمان کمیتی پیوسته است که در حواس انسانی به صورت رشته وقایع بهم پیوسته احساس
میشود. محدوده زمانی بین وقایع یا بین یک واقعه تا زمان حال بر حسب تعداد سالهایی
که بین این وقایع سپری شده، اندازهگیری میشود. تغییر، یک نشانه تاریخ گذاری برای
باستان شناس است. تغییرات امکان تقسیم این کمیت پیوسته را به قطعات مادی مجزا یا
دورهها فراهم میآورند. در باستان شناسی روشهای مختلفی به طور مستقل یا در ارتباط
با یکدیگر برای نسبت دادن یک تاریخ به یک شیءو در نتیجه تاریخگذاری یک واقعه یا
دوره وجود دارد. معتبر ترین روش تاریخگذاری، نسبت دادن یک تاریخ قطعی به یک واقعه
براساس شواهد مکتوب است. یافتن سکهها و الواح مکتوب که با استناد به آنها میتوان
یک تاریخ قطعی یا یک محدوده مشخص زمانی رااستنتاج کرد، از این جملهاند. اما احتمال
یافتن چنین اسنادی همیشه ودر همه جا، اگر نه غیر ممکن، بسیار نامحتمل است، حتی برای
دورانهای تاریخی نیز یافتن اسناد مکتوب همواره قطعی نیست. پس پژوهشگر سعی میکند با
بررسی و طبقه بندی یافتههای مختلف در یک مکان ویافتههای مشابه در مکانهای متفاوت
به تقسیم بندی دورههای مختلف زمانی وتعیین توالی آنها بپردازد. اما این طبقه بندی،
هنوز برای اظهار نظر درباره تقدم وتاًخر زمانی این دورهها کافی نیست. چنین اظهار
نظری درمرحله بعدی و با استفاده از روشهایی مانندلایه نگاریامکانپذیر است. بدین
منظورلایههای استقراری مختلفی که درمنطقه محدودی روی یکدیگر قرار گرفتهاند، مشخص
میشوند و به این ترتیب توالی زمانی تشکیل این لایهها به دست میآید. این به معنای
تهیه یک مقیاس زمانی نسبی سالیابی نسبی است. بسیاری از اشیایی که درلایههای مختلف
به دست میآیند ممکن است ارزش مادی چندانی نداشته باشند، اما منحصربهفردبودن، به
آنهاارزش غیر قابل انکاری درپژوهشهای باستان شناسی میبخشد. دنبال کردن سیر زمانی
با توجه به توالی لایههای استقراریدر محل حفاری، فقط در صورتیکه به دلایلی مانند
پدیدههای طبیعی، سیل، زلزله یا حفاریهای غیر مجاز، نظم لایهها برهم خورده باشد،
ناممکن خواهد بود. پس از لایه نگاری یک منطقه، مرحله بعدی بررسی روابط نواحی مختلف
است.
ابوالهول
ابوالهول غول افسانههای مصر باستان و اسطوره اُدیپ، مخلوطی از انسان و حیوان با
پیکری از شیر، مزیّن به بالهای عقاب و دارای کلهای شبیه سر زنان است. این موجود
افسانهای کسانی را که موفق به حل معمّای او نمیشدند میکشت و در نظر مصریان
باستان مظهر آفتاب محسوب میشد، ابوالهول بزرگ که در مصر قرار دارد از صخرهای
تراشیده شده است و 20 متر ارتفاع و 70 متر طول دارد.
رمز ابوالهول
اسرارآمیز بودن ابوالهول احتمالأ در ارتباط با تعهد و ادای سوگند هنرمندان و خالقین
اساطیر است که بر اساس آن موظف بهحفظ اسرار و رموز عقاید و اندیشههای فرهنگی و
عرفانی آثار خود بودهاند. این موجود افسانهای بیش از هر پدیده دیگری در ادبیات و
فرهنگ، اقتدار اسطورهای خود را تثبیت نموده و به نماد اعلی و عمیق علم و دانائی و
هم به نمودی از هلاک و نیستی شهرت یافتهاست. بسیاری از هنرپیشگان زن سینمای قرن
بیستم که اسرارآمیز، شهوانی، حیلهگر و مرموز بودهاند با ابوالهول مصری واقع در
جیزه تشبیه شدهاند.همچنین گفتی است که این بنا بزرگترین بنای تاریخی مصر است. برخی
از نجوم شناسان و باستان شناسان باتوجه به قدمت ابوالهول معتقد هستند که این بنا
نمیتواند ساخته دست بشر باشد چرا که در آن زمان تمدن آنچنان هم پیشرفته نبوده که
مردم بتوانند یک چنین چیز غول پیکری را بسازند بنابراین آنان ساخت این بنا را به
موجودات فرازمینی نسبت میدهند.
وجه تسمیه
ابوالهول (یا اسفنکس از کلمه (به لاتین: اسفینکس) و (به یونانی: اسفیگس میباشد)
هیکل عظیم اساطیری که هنرمندان مصری و به تقلید آنان هنرمندان یونانی به کرات مجسم
ساختهاند. ابوالهول نام حیوان موهومی است که در مصر و یونان باستانی بههیاکل
مختلف مجسم میکردند. در مصر اسفنکس را بهشکل شیری نقش میکردند که سر او بهصورت
سر دختری بود. محتملأ این هیاکل را به قصد تعظیم و تکریم نیت که به زعم مصریها
الهه حکمت و دانش بود برپا میکردند. در خرابههای بلاد باستانی مصر ابولهولهای
بسیار مشاهده میشود که از یک پارچه سنگ ساخته شده و از همه بزرگتر را ابوالهول
خوانند که در بین دو هرم واقع شده و تنه این هیکل در زیر ریگها مدفون و
پوشیدهبوده است و فقط سینه و سر او خارج از ریگ مشاهده شد که بیست و هشت متر
ارتفاع دارد. که بعداً از زیر شن خارج شد.در مورد علت نامگذاری این احتمال قابل
مطالعه طرح شده که ابولهول عربی شده آپولو Apollo است. آپولو،در افسانه های کهن
جوانترین فرزند زئوس و برادر دوقلوی آرتمیس بود. او خدای آفتاب و زیبایی، شعر و
موسیقی، نور است
مومیایی
مومیایی به جسدی گفته میشود که پوست و گوشت خشک شده آن در اثر تماس عمدی یا تصادفی
با مواد شیمیایی، سرمای فوقالعاده زیاد، رطوبت بسیار پایین یا عدم وجود هوا حفظ
شدهاست. مومیایی کردن، روشی برای حفظ جسد است که در آن امعاواحشا و مغز را پیش از
خواباندن جسد در سدیمکربنات از بدن خارج میکردند و سپس در نوارهای پارچهای
میپیچیدند.
مومیایی کردن اجساد اشراف و امرا در مصر باستان مرسوم بوده است.
در سالهای اخیر چندین فیلم سینمایی نیز به نام مومیایی ساخته شده است.
مومیایی ها مربوط به سال های خیلی دور تر است .
جنازه
در تعریف پزشکی و حقوقی، جنازه یا جسد به پیکر مرده انسان گفته میشود.
متلاشی شدن
با توجه به مراحل تجزیه و فساد بدن انسان میتوان با مشاهدهٔ جسد تشخیص داد که چند
وقت از مرگ فرد گذشته است.
نخستین گام در تلاشی بدن، ترشح آنزیم توسط سلولها است. به این مرحله خود-گوارشی
میگویند به این معنی که سلولها توسط آنزیمی که از خودشان ترشح میشود تلاش در
نابودی خود میکنند. ترشح این آنزیمها یک رفتار هدفمند نیست و به این معنی نیست که
سلولهای مرده در حال مدیریت رفتار خود اند بلکه فرایندی است که در اثر توقف
فعالیتهای عادی سلول روی میدهد. پس از این، مایعی در میان لایههای سلول تولید
میشود و باعث میشود که پوست بدن به سمت کنده شدن برود. در طول این مرحله حشرههای
دوبالان (در صورت وجود) شروع به تخم گذاری در سوراخهای موجود در بدن مانند چشم،
سوراخ بینی، دهان، گوشها، زخمهای باز و دیگر مناطق بدن میکنند. نوزاد این
دوبالان پس از به دنیا آمدن به زیر پوست میرود و شروع به خوردن بدن میکند.
گام دوم، باد کردن بدن است، در این گام باکتریها شروع به متلاشی کردن بافتها و در
نتیجه آزاد کردن گاز میکنند. این گاز در رودهها انباشته میشود و به دلیل پیچیدگی
رودهٔ باریک در محل زندانی میشود. بادکردگی بدن بیشتر در ناحیهٔ شکم و گاهی در
ناحیهٔ دهان و اندامهای تناسلی دیده میشود. زبان هم ممکن است باد کند که این در
هفتهٔ دوم پس از مرگ رخ میدهد. باد کردن بدن تا جایی ادامه میدهد که گاز موجود
فضای باز برای فرار کردن پیدا کند.
گام سوم، تعفن است که آخرین و طولانی ترین گام در تلاشی بدن است. در این گام
ساختارهای بزرگ بدن شکسته میشود و بافتها، نرم و مایع میشود و پروتئینها از بین
میرود. اندامهای گوارشی، مغز و ششها، نخستین اندامهایی است که از بین میرود.
در شرایط معمولی پس از سه هفته از آغاز تجزیه، اندامهای بدن دیگر نباید قابل
شناسایی باشند. ماهیچهها میتوانند توسط گوشتخواران و حتی باکتریها خورده شود.
کم کم با گذشت چند سال، آنچه از بدن باقی میماند تنها استخوانهای او است.
حریم آثار تاریخی
در آثار تاریخی، حریم، محدودهای است که متولی اثر تاریخی بر اساس ضوابط قانونی
برای حفظ اثر تاریخی تعیین میکند. حریم آثار تاریخی، باعث حفظ موجودیت و یکپارچگی
اثر میشود.
انواع حریم
یک طرح حریم از چند نوع حریم تشکیل میشود:
حریم حفاظتی
این حریم برای جلوگیری از فروریختن و آسیب دیدن کل اثر تعیین میشود. در این حریم،
فعالیتها، کاربریها و ساختوسازهای نامناسب بر روی نقشه مشخص میشود.
حریم بصری
این حریم برای ایجاد ارتباط دیداری دوطرفه بین محیط و اثر تاریخی تعیین میشود. به
عبارت دیگر، حریم بصری، دید اثر تاریخی به بیرون و چشمانداز بیرون به اثر تاریخی
را حفظ میکند و ارتقا میدهد.
حریم کاربردی
این حریم بدین جهت تعریف میشود که پیوستگی اثر تاریخی و محدوده پیوسته به آن،
دارای پیوستگی و همگنی با کارکردهای شهرها و مراکز تاریخی باشد. در تعیین این نوع
حریم، بخش ویژهای به تعیین کارکردهای مطلوب و قابل توصیه اختصاص مییابد.
فرهنگ باستانشناختی
فرهنگ باستان شناسی (به انگلیسی: Archaeological culture) مجموعهای برگشتنده از
دستسازههای بشری وابسته به زمان و مکانی خاص است که تصور میشود برجایماندههای
فرهنگ مادی دوره ویژهای از جامعه انسانی باستانی را تشکیل دهد. ارتباط بین
دستسازهها، بر اساس درک و تفسیر باستانشناسان است و لزوماً ارتباطی با گروه
انسانی حقیقیای در گذشته ندارد.
مفهوم فرهنگ باستانشناسی، از اصول بنیادی باستان شناسی فرهنگی-تاریخی میباشد.
از صفحات دیگر نیز دیدن نمایید | |