سفر یکی از غنی ترین تجربیات زندگی است. ما را در معرض فرهنگها، مکانها و مردم جدید قرار میدهد و دیدگاه ما را نسبت به جهان گسترش میدهد. اخیراً این فرصت را داشتم که به مشهد، شهر زیبای ایران سفر کنم. این سفر مملو از ...
خاطره ی سفر به کشور ایران از زبان کریستین جوزف
سلام ، من کریستین جوزف هستم و بسیار اهل سفرهای گوناگون بوده و به اکثر کشورهای جهان سفر کرده ام ، سفر یکی از غنی ترین تجربیات زندگی است. ما را در معرض فرهنگها، مکانها و مردم جدید قرار میدهد و دیدگاه ما را نسبت به جهان گسترش میدهد. اخیراً این فرصت را داشتم که به مشهد، شهر زیبای ایران سفر کنم. این سفر مملو از
به محض اینکه در مشهد فرود آمدم، تحت تأثیر فضای پر جنب و جوش شهر قرار گرفتم. پیش از این سایت های مختلفی درباره تور مشهد خوانده بودم و می دانستم که این شهر دومین شهر بزرگ ایران است و به دلیل وجود حرم مطهر امام رضا (ع) به عنوان پایتخت معنوی کشور شناخته می شود. هوا مملو از عطر زعفران و گلاب بود و خیابان ها مملو از مردم محلی و گردشگران بود.
اولین ورود به حرم امام رضا شهر مشهد
اولین توقف من حرم امام رضا بود، مجموعه ای خیره کننده از ساختمان ها، صحن ها و باغ ها که در مساحتی به وسعت 598657 متر مربع گسترده شده بود. همانطور که در طاق نماهای پیچیده و دیوارهای کاشی کاری شده رنگارنگ پرسه می زدم، از معماری و ارادت زائرانی که در حرم نماز می خواندند، در هیبت بودم. مشاهده ایمان و ارادت مردم به دینشان، تجربه ای زیبا بود.
برخی از جاهای دیدنی شهر مشهد
در ادامه از پارک نادر شاه، فضای سبز زیبایی در قلب شهر دیدن کردم. پارک شلوغ بود با خانواده هایی که از پیک نیک لذت می بردند، بچه ها بازی می کردند و زوج هایی که دست در دست هم قدم می زدند. در اطراف پارک قدم زدم و فضای سبز سرسبز و مجسمه چشمگیر نادرشاه، رهبر نظامی مشهور ایرانی را تحسین کردم.
با پایان یافتن روز، تصمیم گرفتم بازار محلی شهر قدیم مشهد را کشف کنم. رنگ های پر جنب و جوش ادویه ها، پارچه ها و صنایع دستی توجه من را جلب کرد و نمی توانستم در مقابل خرید سوغاتی برای دوستان و خانواده ام در خانه مقاومت کنم. در حالی که مشغول گشت و گذار در مغازه ها بودم، متوجه پیرمردی شدم که در پیاده رو نشسته بود و چای می خورد و پیپ می کشید. لبخند گرمی به من زد و با دست اشاره کرد که به او ملحق شوم.
دوستی و هم نشینی با یک ایرانی اهل مشهد
من کنار مرد نشستم و با حرکات دست و انگلیسی شکسته صحبتی را شروع کردیم. عباس نام داشت و تمام عمرش را در مشهد زندگی کرده بود. او داستان هایی در مورد شهر، تاریخچه آن و تغییراتی که در طول سال ها دیده بود برایم تعریف کرد. تجربیات سفرم را به اشتراک گذاشتم و جوری خندیدیم و شوخی کردیم که انگار سال هاست همدیگر را می شناسیم، البته در سفر قبلی که به تور سنگاپور هم رفتم ، با شخصی آشنا شدم که بسیار جذاب بود ولی عباس خیلی گرم تر و صمیمی تر از همه افرادی بود که در سفرها با آنها آشنا شدم.
با غروب خورشید در شهر، عباس اصرار داشت که مرا به رستوران مورد علاقه اش روی پشت بام ببرد. با گوش دادن به موسیقی سنتی و تماشای زنده شدن چراغ های شهر از یک غذای ایرانی خوشمزه لذت بردیم. عباس از عشق خود به شهرش و اینکه این شهر برای قرن ها پناهگاه مسافران و زائران از سراسر جهان بوده است، گفتوی داغ با عباس تلخ بود. اطلاعات تماس را با هم رد و بدل کردیم و او قول داد که اگر برگردم، مشهد بیشتری را به من نشان خواهد داد. وقتی به هتلم برگشتم، نمیتوانستم فکر نکنم که این برخورد تصادفی با عباس چقدر سفر من به مشهد را خاصتر کرده است.
نکات مهم در سفر
سفر نه تنها به ما امکان می دهد مکان ها و فرهنگ های جدید را کشف کنیم، بلکه به ما این فرصت را می دهد که با افراد مختلف از هر طبقه اجتماعی ارتباط برقرار کنیم. برخورد من با عباس به من یادآوری کرد که علیرغم تفاوت هایمان، همه ما به واسطه انسانیت و میل به ارتباط با دیگران به هم مرتبط هستیم.
در خاتمه سفر من به مشهد یک تجربه فراموش نشدنی بود. ترکیبی کامل از تاریخ، فرهنگ و مهمان نوازی گرم مردمش بود. شهر را با قدردانی تازه ای نسبت به ایران و مردمی که ملاقات کرده بودم ترک کردم. و از همه مهمتر با دلی پر از خاطره از جمله دیدار ویژه ام با عباس رفتم که برای یک عمر آن را گرامی خواهم داشت..
