مقالات مفید پیچک: آیا میدانید یک مقاله چیست | |
مقاله عمدتآ به نثری با موضوعات غیرتخیلی گفته میشود که بخش مستقلی از یک کتاب، روزنامه، مجله و غیره را تشکیل میدهد. مقاله معمولاً نوشتهای است مربوط به یک موضوع ویژه.
ارکان مقالهنویسی

وحدت موضوع:
مقاله باید حول یک موضوع مشخص نوشته شود. نباید مرتب از این شاخه به آن شاخه پرید و خواننده را در میان دادههای متفاوت و بیربط سرگردان کرد.
وحدت زمان:
نویسنده باید زمان مقاله را از ابتدا تا به انتها ثابت نگاه دارد. اگر قرار است رویدادی در دوران حاضر بررسی شود نباید در میانهٔ مقاله به بررسی جوانب همان موضوع در عصر قاجار پرداخت. دقت شود این امر تناقضی با آوردن مقایسههای تاریخی ندارد.
وحدت مکان:
مکان مقاله نیز باید ثابت نگاه داشته باشد. اگر مقاله دربارهٔ پدیدهای در ایران نوشته میشود نباید در پایان، سر از تحلیل همان موضوع در شیلی درآوریم!
انسجام:
یکپارچگی مهمترین ویژگی هر مقاله است که به تمامی بخشهای یک نوشتار بازمیگردد. کلمات و جملات در یک مقاله درست مانند حلقههای زنجیر به یکدیگر بستهاند. نویسنده باید با هنر نویسندگی و قدرت استدلال خود، موضوع را بپروراند و خواننده را به نتیجهٔ دلخواه برساند. هر گونه آشفتگی و پراکندگی در ساختار مقاله و نکات و جملاتی که تکه تکه پایههای عرضهٔ یک اندیشه را تشکیل میدهند، نویسندهٔ مقاله را در موفقیت ناکام خواهد کرد.
استنتاج:
هر مقاله با هدف رساندن یک پیام نوشته میشود. ممکن است نتیجهگیری در پایان مقاله و پس از بهرهگیری از دلایل مختلف، آورده شود. ممکن است نویسنده پیام مقاله را در ابتدا بیاورد و سپس به استدلال بپردازد. حتی ممکن است نویسنده زیر فشار سانسور، با زبردستی منظور خود را در لابلای پاراگرافهای مطلب بگنجاند. اما به هر صورت مقاله باید دارای نتیجهگیری باشد. تفاوت مهم مقاله و یادداشت در همینجاست. زیرا لزوماً در یادداشت نتیجهگیری خاصی وجود ندارد بلکه بیشتر تذکر و یادآوری یک موضوع مد نظر است.
کالا
در اصطلاح علم اقتصاد، محصولات و موادّ مختلفی که توسط تولیدکننده، به بازار عرضه شود و در برابر دریافت پول، یکی از نیازهای انسان را تأمین و رفع کند، کالا نام دارد. کالاهایی که در بازار عرضه میشوند، و به فروش میرسند تا توسط مصرف کنندگان خریداری شوند و به مصرف برسند، کالاهای مصرفی نام دارند. کالاهایی که تولیدکنندگان دیگری برای تولید کالاهای مختلف دیگر، آنها را خریداری کنند و مورد استفاده قرار دهند، کالای واسطهای نامیده میشود. کالاهایی که نیازهای اوّلیّهٔ مصرف کنندگان را تأمین میکند، کالاهای ضروری و کالاهایی که برای تأمین نیازهای کم اهمیت تر مصرف میشود، کالاهای تجملّی نامیده میشود.
کالا در اقتصاد کشورها
هیچ کشوری تنها یک کالا تولید و مصرف نمیکند. هر کشوری مجموعهای از کالاهای تولیدی و مصرفی دارد.
تفریح
تفریح به حالتی گفته میشود که باعث بازگشت شخص به حال تعادل و طبیعی میشود.
مقدمه
اسلام دين كامل و جامعي است كه به تمام نيازهاي فطري انسان توجه كامل داشته و براي تمام نيازهاي جسمي و روحي، ابعاد مختلف، زواياي پيدا و پنهان زندگي بشر برنامه و شيوهي كار ارائه كردهاست. شاديونشاط و تفريح از جمله نيازهاي روحيوفطري انسان است كه در بسياري ازجنبههاي حياتي وي نقش مؤثري ايفا ميكند. دينمبيناسلام كه به تمام نيازهاي روحيوجسمي انسان توجه داشته، اين موضوع را نيز موردتوجه قرار داده است. وجود آيه های متعدد در قرآنكريم، سخنانپيامبر(ص) و احاديث و روايات منقول از ائمهيمعصومين(ع) و بهطور كلي متونديني حاكي از اهميت اين موضوع در اسلام است. دربارهي اهميت شور و نشاط و سرور و جايگاه آن در تعاليم ديني همين بس كه مفهوم شادي 25بار با الفاظ مختلف در قرآنكريم آمده و يكي از اصول كتابهاي روائي به باب ادخالالسرور اختصاص داده شده و از كسانيكه موجب دلخوشي و شادكامي بندگان را فراهم ميآورند، ستايش شده است. لذا اين مقاله بر آن است تا بااستفاده از آيه های قرآنكريم و با بررسي احاديثوآيه های و نقل سيرهي پيشوايان ديني به تبيين اين مطلب كمك نموده و همچنين شاديونشاط را در متوناسلامي و از منظر بزرگان دين بررسي كند.
پيشينهي پژوهش
قرنهاي متمادي به استناد برخي از آيه های صوفيانه كه نميتواند هيچ ارتباط اصيلي با قرآن كريم و پيشوايان اسلام داشته باشد، تفريح كردن، نشاط در زندگي داشتن و امثال آن را براي يك مسلمان ارزنده نقطهي ضعف معرفي ميكردند. اين متشرع مآبان از سر ناآگاهي، بعضي از عناصر شادي و تفريح را از زندگي حذف نموده و يا آن را كمرنگ جلوه ميدادند و رفتهرفته با استنباطهاي نابهجا از برخي آيه های و آيه های و تلقين آن به مسلمانان، ديني را كه همهي دستورهای شاديآفرين را در خود دارد، به عنوان دين غم و ماتم معرفي نموده و سبب شدند تا توجه جامعهي اسلامي به مسئلهي شادي و تفريح كم شود. اما از آنجا كه از وظايف متفكران و انديشمندان ديني است كه از لابهلاي آيه های قرآن، با تحليل سيره و سنت پيشوايان ديني و با بررسي نظريه های دانشمندان مذهبي نظر اسلام را در مورد تمام جنبههاي زندگی انسان و مسايل مبتلا به جامعه و مردم تبيين كنند، در سالهاي اخير پژوهشهايي در اين زمينه صورت گرفته است. نوشته های كمتري به چشم ميخورد كه مستقيماً به بررسي شادي و نشاط در متون اسلامي پرداخته باشد و بيشتر مشاهده ميگردد كه در لابهلاي كتابهاي اخلاقي به شكل استطردادي به اين موضوع اشاره شده است.
روششناسي
پژوهش در مقالهي حاضر به شيوهي اسنادي و كتابخانهاي است. كه ابتدا تعريف شادي و انواع آن و اثرهای مفيد و ارزشمند آن در ابعاد مختلف زندگي انسان بررسي شده، سپس از ميان كتب تفاسير قرآن و منابع دست اول روائي، آيه ها و آيه های ناظر به موضوع شادي و تفريح استخراج گرديده و در آخر عوامل و راههاي ايجاد شادي و نشاط از منظر ديني، برشمرده شده است.
يافتهها
اسلام تنها مكتبي است كه منحصر به زمان، مكان خاصي نيست و قوانين و مقررات آن براي يك دورهي خاص نيامده، بلكه دين جاودانهاي است كه براي همهي نسلها در سراسر جهان، برنامهي زندگي سعادتمندانه ارائه ميدهد و از چنان جامعيت و غنايي برخوردار است كه به همهي نيازهاي روحي و جسمي و همهي دغدغههاي انسان توجه كرده است. پيشوايان ديني با داشتن پشتوانهي عظيم وحي، قرآن كريم در طول حيات پربركت خود گنجينهي گرانبهايي از معارف بر جاي گذاشتهاند كه پاسخگوي تمام موضوعاتي كه در زندگي انسان رخ مينمايد، ميباشد.
معني لغوي شادي و تفريح
شادي حالت مثبتي است كه در انسان به وجود ميآيد و در مقابل غم و اندوه قرار دارد. شادي حالتي است كه در مقابل سوگ قرار داد و معمولاً منجر به رفتاري ميشود كه بر آن حالت شاديكنان گفته ميشود يعني فرد در حال شادي كردن است. تفريح به معناي شاد كردن، فرح و خوشي، تفرج و تماشا و گشت و گذار آمده و تفريح كردن به معناي سرگرم شدن و شادماني كردن است.
الفاظ شادي در قرآن
شادي و نشاط در قرآن كريم اغلب با الفاظي همچون فرح، فرحوا، تفرح، تفرحوا، تفرحون، يفرح، فرحون و فرحين آمده است.
معني لغوي فرح
فرح مخالف حزن و اندوه است و عبارت است از لذت قلب و روح از رسيدن به آنچه ميل دارد و فرح شرح صدر است به سبب لذت زودگذر كه اكثراً دربارهي لذات حسي و دنيوي صدق ميكند.انواع فرح در قرآن در چند معنا به كار رفته است: 1. سركشي و بدمستي كه دربارهي آن خداوند ميفرمايد: « انالله لا يحبالفرحين » 2. خوشنودي و رضا كه خداوند ميفرمايد: «كل حزب بمالديهم فرحون» 3. شادماني و خوشحالي كه در اين باره خداوند ميفرمايد: «فرحين بما آتاهم من فضله» در همهي موراد «فرحين» به معناي آنان كه شاد و مسرورند، آمده، اما در جايي از قرآن مهر و محبت الهي نسبت به تعريف «فرحين» نفي شده است و اشاره شده كه «فرحين» از محبت خداوند دور شدهاند، كه اين سوره دربارهي قارون است. وي از طرف فرعون بر بنياسرائيل حكومت ميكرد و هنگامي كه بنياسرائيل در مصر بودند بر آنها ستم ميكرد. خداوند به او گنجهايي داده بود كه كليدهايش را گروهي از مردان نيرومند به دشواري حمل ميكردند. بنياسرائيل به قارون گفتند: «به سبب گنجها سبكسري و شادي مكن كه خدا مردمي را كه اينچنين باشند دوست نميدارند.» در اينجا كلمهي «فرح» به معناي «بطر» تفسير شده وليكن «بطر» لازمهي فرح و خوشحالي از ثروت دنيا است. البته منظور فرح مفرط و خوشحالي بيش از حد كه از آخرت را از ياد ميبرد.چنين فرحي چون مانع از محبت خداوند است، نهي شده و در اينجا «فرحين» به معناي «اشرين» و «بطرين» است يعني كساني كه شكر خداوند را به خاطر آنچه بر آنها عطا فرموده، به جاي نميآورند.به خاطر وابستگي به متاع دنيوي و لذات نفساني آنقدر در رسيدن به اين لذات غوطهور شده كه از توجه به اعمال صالح و تلاش براي انجام آن بازمانده است.
نوع ديگري از شادماني كه در قرآن به عنوان فضيلت اخلاقي از آن ياد شده، شادماني به خاطر فضل و بخشش الهي است. اين نوع شادي از بهترين انواع شاديها محسوب ميشود. خداوند ميفرمايد: «قل بفضلالله وبرحمته فبذلك فليفرحوا هو خير مما يجمعون.» در اين آيه خداوند عالم خطاب به بندهاش نه تنها شادي به واسطهي فضل و رحمتش را امر فرموده بلكه به وي تأكيد فرموده كه: شاد باش.
برخي گفتهاند، منظور از فضل خدا، دين اسلام است كه شامل همهي پيروانش ميگردد، بنابراين يك فضل عام است و رحمت خداوند همان قرآن و تعاليم آسماني آن است كه اين فضل خاص است و شامل حال برخي مسلمانان ميشود.
تعريف شادي و ضرورت آن از ديدگاه روانشناسي و جامعهشناسي
روان انسان در مقابل عوامل بيروني و دروني، واكنشهاي مختلفي از قبيل شادي و خوشحالي، خشم، تنفر، ترس و اندوه از خود نشان ميدهند كه به آنها «هيجان» ميگويند. اين هيجانها بسته به عوامل پديدآورنده و نيز ديدگاه ما و انديشههاي انسان، گاه مثبتاند و گاه منفي، يكي از اين جنبههاي هيجان «شادي» است، كه با واژههايي چون سرور، نشاط، وجد، سرخوشي، مسرت و خوشحالي هممعناست.شادي احساس مثبتي است كه زندگي را شيرين ميكند. شيرين بودن شادي، تجربههاي اجتنابناپذير زندگي مثل ناكامي، نااميدي و عاطفهي منفي را خنثي ميكند و به ما كمك مينمايد تا سلامت رواني خود را حفظ كنيم. ميتوان گفت يكي از فوائد شادي، آرامبخش بودن آن است.
شادي اشتياق ما را به انجام فعاليتهاي اجتماعي تسهيل نموده و لبخندهاي شادي تعامل اجتماعي را تسهيل ميكند. بنابراين يكي ديگر از فوايد ابراز شادي، چسب اجتماعي بودن آن است كه روابط را به هم ميچسباند.شادي براي انسان يك ضرورت است كه با آن زندگي معنا مييابد و عواطف منفي، مثل ناكامي و نااميدي، ترس و نگراني، بياثر ميشود. در پرتو شادي است كه انسان ميتواند خويش را بسازد و قلههاي سلوك را چالاكانه بپيمايد و در اجتماع، نقش سازندهي خود را ايفاء نمايد. ارسطو گفته است: «شادي بهترين چيزهاست و آن قدر اهميت دارد كه ساير چيزها براي كسب آن هستند.»
اهميت شادي تا حدي است كه ميتواند بيماريهاي صعبالعلاج جسمي را درمان كند، يك جراح معروف طي مقالهاي نوشت: «شادي نه تنها جلوي بسياري از بيماريهاي ناشي از ناملايمات را كه در قرن حاضر زياد است ميگيرد. بلكه شادي حتي قادر است جلو رشد و نماي بيماري سرطان را كه در كمين است، نيز بگيرد.»
يكي از محققين دربارهي تأثير شادي و طرب در زندگي مينويسد: «آن كس كه داراي قلب طربناك است، همهي عناصر جهان و پديدههاي آن را در حياتي پُرشور و جنبشي با نشاط حس ميكند و حس زندهانگاري را در خود پرورش ميدهد و همهي هستي را در شور و طرب به نظاره مينشيند و از اين منظر اميد و شوق به پيشرفت و تعالي را در خود باز مييابد. انسان طربناك همهي عناصير هستي را در حيات پُرشور حس ميكند و در همه چيز رنگ خدا و معناي ربوبيت را جستجو ميكند. قلب طربناك همهي هستي را در شور و طلب ميبيند و با ديدن هر نمودي از نمودهاي هستي به ابتهاج و انبساط روحي دست مييابد. قلبي كه پايگاه عرش الهي و جايگاه نزول رحمت و محبت خداست، آن قلب باطراوت و بانشاط است.»
ضرورت شادي در برنامهريزيهاي اقتصادي و اجتماعي دولتها نيز خود را نشان ميدهند، اگر دولتها به بالا بردن سطح شادي در جامعه توجه كنند، در اجراي برنامههاي خود موفقترند. برطرف كردن غم و اندوه و به وجود آمدن روحيهي شادي براي خانواده و جامعه از جنبهي ديگري هم ضرورت مييابد و آن اينكه غم و شادي انسان فقط مربوط به خودش نيست بلكه با شاد يا غمگين شدن يك نفر، تمامي جامعه تأثير ميپذيرد، يعني غم يا شادي، فردي نيست و در يك جا باقي نميماند و به همهي افراد سرايت ميكند.
«روپرت شلدريك» زيستشناس مشهور، در كتاب «علم جديد حيات» فلسفهي جديدي را مطرح كرد كه ثابت ميكند نحوهي تفكر ما نه تنها بر اوضاع و احوال خود ما، كه بر همهي اذهان انسانها در سراسر جهان تأثير ميگذارد. وي كه براي اثبات نظريهاش از شواهدي علمي و تجربههاي بسياري كمك گرفته، معتقد است: حافظه و شعور انسان تنها در مغزش ذخيره نميشود بلكه چيزي به نام «شعور جمعي» نيز وجود دارد، كه انسانها به وسيلهي نيروي خاص با هم در ارتباطند.بنابراين به راحتي ميتوان به اهميت و ضرورت شادي در سلامت فردي و اجتماعي انسانها پي برد.
اهميت شادي و تفريح در آموزههاي ديني
دين اسلام كه به همهي شئون حياتي انسان ژرف نگريسته و متناسب با نيازهاي واقعي او و براي تعالي هرچه بيشتر او برنامههايي ارائه كرده است، شادي و نشاط و عوامل نشاطانگيز را كه لازمهي يك زندگي موفق است به انسان معرفي و توصيه ميكند.در دستورهاي آسماني اسلام، نكتههاي ارزشمندي در خصوص ايجاد شادي و نشاط آمده است. اين شاديها گاهي براي خود آدمي است و زماني براي ديگران. آن همه ثواب كه براي تبسم به روي ديگران ذكر شده و سفارشهايي كه براي پوشيدن لباسهاي شاد و روشن، بوي خوش، نظافت و نظم و پاكيزگي، مسافرت و تفريح، حضور در طبيعت و نگريستن به سبزه و آب، مهرباني و محبت، زدودن كينه و حسد، شوخي و مزاح و خلاصه ادخال سرور در قلب مردم شده است، همه براي ايجاد فضاي شادي و راندن غم و اندوه و در نتيجه تجديد قوا براي ادامهي حركت تكاملي است. امام علي(ع) ميفرمايد: «السرور يبسطالنفس ويثيرالنشاط» شادي باعث انبساط روح و ايجاد وجد و نشاط ميشود.
به طور كلي دربارهي اهميت شور و نشاط و سرور و جايگاه آن در تعاليم ديني همين بس كه يكي از فصول كتابهاي روايي به باب «ادخالالسرور» اختصاص داده شده است و از كساني كه موجبات دلخوشي و شادكامي بندگان خدا را فراهم ميآورند، ستايش شده است. از جمله حديث زيبايي كه از رسول اكرم(ص) نقل است كه فرمود: «ان فيالجنه داراً بقال له دارالفرح، لايدخلها الا من فرحالصبيان» در بهشت جايي است كه به آن خانهي شادي گفته ميشود، هيچكس به آن خانه وارد نميشود مگر آنكه موجب شادي كودكان شده باشد.
در جايي ديگر باز از رسول اكرم(ص) نقل شده است كه: «ان فيالجنه داراً يقال له دارالفرح، لايدخلها الا من فرح يتاميالمؤمنين» آنچه از اين احاديث برداشت ميشود اين است كه بين شاد كردن مؤمن و پاداش بهشت رابطهي معنيداري وجود دارد و خداوند براي كساني كه موجبات فرح و شادي بندگانش را فراهم ميآورند امتياز ويژهاي قائل است.
قرآن كريم به كرات شادي را به صورت مثبت مورد توجه قرار داده است و مؤمنان را به خوشحالي و شادماني دعوت ميكند: «قل بفضلالله وبرحمته فبذالك فليفرحوا هو خير مما يجمعون»:اي پيامبر به مردم بگو بايد به فضل و رحمت خدا خوشحال باشند اين بهتر است از شادي و خوشحالي براي اموالي كه جمع كردهاند. در قرآن كريم مؤمنان را كه به خاطر برخورداري از نعمتهاي الهي و لطف و رحمت خداوند و به دست آوردن پيروزي، شادماني ميكنند مورد تأييد قرار داده است و ميفرمايد: «.... يومئذ يفرحالمؤمنون بنصرالله ينصر من يشاء وهوالعزيزالرحيم» :و آن روز مؤمنان شاد ميشوند به ياري خدا، كه خواهر كسي را بخواهد نصرت و پيروزي ميبخشد و اوست كه بر هر كاري عالم مقتدر و بر كار خلق عامل و آگاه است. نسبت دادن شادي به مؤمنان در آيهي فوق دليل بر تأييد شادي در قرآن كريم است. خداوند متعال شهدا را شاد و بانشاط به فضلالهي ميداند كه در حال برخورداري از آنچه كه خدا به آنها مرحمت نموده شادمان ميباشند.
اما در عين حال قرآن كريم خطاب به ظالمي مغرور و سركش كه شادماني و خوشحالي او از روي عجب و خودپسندي است ميفرمايد: «لاتفرح انالله لايحبالفرحين»: چنين شادي مكن كه خداوند كساني را (كه از روي غفلت و غرور و افكار باطل) شادي ميكنند دوست ندارد. بنابراين ميبينيم كه از ديدگاه قرآن مثبت و منفي بودن شادي بستگي به علت و انگيزهي شاد كردن و نحوهي آن دارد.اما خداوند تفريح و شادي را فينفسه تأييد فرموده و اساساً خلقت هستي و انسان را به گونهاي قرار داده كه خودبهخود، شاديهايي را براي آدمي فراهم ميآورد.
از صفحات دیگر نیز دیدن نمایید | |