بایگانی برچسب: s

این زوج در ۳۰ کشور جهان عروسی می گیرند ! عکس

 

                               

 

 
آلکس پلینگ ۳۲ ساله و لیزا گرانت ۳۰ ساله همچون سایر ساکنان شهر کوچک
دیدسبری در شمال انگلستان مراسم عروسی شان را در این شهر به شیوه ای سنتی
برگزار کردند.
اما این زوج از فردای روز عروسی سفر ۵۵ هزار کیلومتری شان به دور دنیا برای
برگزاری ۳۰ مراسم عروسی دیگر شروع کردند و تاکنون در ۲۲ کشور به شیوه ها و
سنتهای گوناگون پیوند زناشویی بسته اند و هنوز هشت کشور دیگر در برنامه شان
قرار دارد.
برنامه آنها برای مراسم مختلف هم درنوع خود جالب است و گویا از ماه ها قبل
برای محل برگزاری مراسم عروسی در کشورهای مختلف دست به تحقیق زده اند.
مراسم ازدواج آنها درهاوایی در بین دلفینها ، در لس انجلس با لباس خون
آشامان ، در کبک در یکی ازتاکستانهای مشهور این ایالت ، در سواحل مکزیک و
در منطقه بناف کانادا سوار بر اسب برگزار شد.
این زوج که بیش از ۱۱ سال است همدیگر را می شناسند ، ایده برپایی مراسم
ازدواج در کشور های مختلف را پس از تصمیم برای سفر به دور دنیا گرفتند و
دوست داشتند سفرشان با سایرین تفاوت داشته باشد. سفر آنها قرار است یک سال
دیگر ادامه داشته باشد.
هزاران نفر دردنیا از طریق وبلاگ این زوج مشهور برنامه سفرشان را دنبال می
کنند.

یاقوت

زوج جوان ۲۲ و ۱۶ ساله قربانی سوءظن مرگبار مرد مسلح

«تصور می‌کردم که آنها با هم نسبتی ندارند، برای همین بهشان تذکر دادم و بعد به طرفشان شلیک کردم.» 

به گزارش همشهری این ادعای عجیب قاتل خطرناکی است که دو‌ماه پیش در جریان جنایتی هولناک، زوج جوانی را با شلیک گلوله به قتل رساند.اوایل آبان‌ماه امسال با پیداشدن جسد زن و مرد جوانی در حاشیه شهرستان سیب و سوران در استان سیستان و بلوچستان، تحقیقات پلیس برای کشف راز این جنایت آغاز شد. بررسی‌ها نشان می‌داد که قربانیان زوج جوانی هستند که بر اثر اصابت گلوله یک سلاح شکاری به سرشان به قتل رسیده‌اند. 

با شناسایی خانواده‌های این زوج جوان مشخص شد که مرد ۲۲ساله ۹‌ماه پیش با همسرش که ۱۶سال داشت، ازدواج کرده بود و آنها با هیچ‌کس خصومتی نداشتند. از سوی دیگر خانواده آنها مدعی بودند که قربانیان آخرین‌بار برای تفریح از خانه خارج شده بودند و احتمال دارد که هدف سرقتی خونین قرار گرفته باشند؛ چرا که تلفن همراه هر دوی آنها ناپدید شده بود. 

درحالی‌که بررسی‌ها برای شناسایی عامل یا عاملان جنایت ادامه داشت، متخصصان آزمایشگاه جنایی پلیس اعلام کردند که گلوله‌هایی که باعث مرگ قربانیان شده، از یک سلاح شکاری دست‌ساز شلیک شده‌است. با این اطلاعات مأموران به شناسایی تمامی افرادی پرداختند که در آن حوالی سلاح شکاری در اختیار داشتند. آنها این افراد را یکی بعد از دیگری به اداره آگاهی دعوت کردند و به تحقیق از آنها پرداختند تا اینکه در میان آنها به مرد جوانی رسیدند که کاملا دستپاچه و رنگ‌پریده بود. آنها وقتی از وی درباره اسلحه شکاری‌اش پرسیدند، او ابتدا جواب داد که هیچ سلاحی ندارد و بعد نیز مدعی شد که آن را گم کرده است. 

مأموران که به اظهارات مرد جوان مشکوک شده بودند، بازجویی از او را ادامه دادند تا اینکه وی لب به اعتراف گشود و پرده از جنایتی هولناک برداشت.مرد جوان که ساکن یکی از روستاهای اطراف محل جنایت است، ادعای عجیبی را مطرح کرد: مدت‌ها بود که یک سلاح شکاری دست‌ساز به‌صورت غیرقانونی خریداری و آن را در محلی حوالی روستا مخفی کرده بودم. 

روز حادثه به آنجا رفته بودم که سلاحم را بردارم اما در بین درختان چشم‌ام به دختر و پسری افتاد که در حال قدم زدن بودند و با صدای بلند حرف می‌زدند و می‌خندیدند. من تصور می‌کردم که آنها هیچ نسبتی با هم ندارند و خبر نداشتم که زن و شوهر هستند. برای همین درحالی‌که اسلحه شکاری در دستم بود، به طرفشان رفتم و بهشان بد و بیراه گفتم. پسر جوان که عصبانی شده بود، جوابم را داد و بعد هم دست دختر جوان را گرفت تا از آنجا بروند. هنوز چند قدم بیشتر دور نشده بودند که کنترلم را از دست دادم و به طرفشان شلیک کردم. ساچمه‌های تیر شکاری به سر هر دوی آنها برخورد کرد و ناگهان روی زمین افتادند و مقابل چشمانم جانشان را از دست دادند. 

بعد از این ماجرا چون وحشت کرده بودم سلاح شکاری را همانجا مخفی کردم و پا به فرار گذاشتم.با اعترافات تکان‌دهنده مرد جوان، مأموران راهی محل جنایت شدند و سلاح شکاری وی را که در آنجا مخفی شده بود، کشف کردند.سرهنگ زینلی، رئیس پلیس شهرستان سیب و سوران گفت: بررسی‌های پلیس حاکی از آن است که هر دو قربانی به‌طور رسمی با هم ازدواج کرده بودند و متهم به‌دلیل سوءظن دست به این جنایت هولناک زده است. وی ادامه داد: پرونده این جنایت در اختیار مرجع قضایی قرار گرفته و تحقیقات تکمیلی درخصوص این پرونده ادامه دارد.

دفترچه یادداشت آنلاین یک پسر تنها

دردسر خنده‌های نوزاد ناخواسته در خانه زوج نازا

تولد نوزاد ناخواسته کافی بود تا سناریوی پیچیده‌ای کلید بخورد و زوج نازایی به هر کاری دست بزنند تا خنده‌های کودکانه را در خانه‌شان بشنوند. زن جوان تازه بچه‌دار شده بود، روی تخت بیمارستان دراز کشیده بود و نمی‌دانست خوشحالی کند یا از ناراحتی گریه کند.

به گزارش ایران استرس عجیبی داشت، چطور باید با ناپدید شدن ناگهانی همسرش بچه را تر و خشک می‌کرد.

اردیبهشت ماه سال ۹۰ گزارشی به پلیس کرج مخابره شد که پدر و مادری جوان با استفاده از نفوذ مردی ناشناس موفق شده‌اند برای نوزادشان شناسنامه غیر‌قانونی بگیرند و بررسی‌ها نشانگر آن است که گواهی زایمان نیز جعلی بوده است.

بدین ترتیب رسیدگی به این ماجرای مرموز در دستور کار پلیس کرج قرار گرفت و آنان در تجسس‌های میدانی متوجه شدند که شماره شناسنامه و شماره سریال نوزادی که پدر و مادرش برای وی شناسنامه تهیه کرده‌اند، قبلاً روز ۲۲ اسفند سال ۸۹ در اداره ثبت احوال منطقه یک تهران به نام نوزاد دیگری به ثبت رسیده بود.

در ادامه کارآگاهان با بررسی‌های تخصصی مدارک پرونده‌ها موفق شدند کارمندی را که شناسنامه را صادر کرده بود، شناسایی کنند و با احضار وی به پلیس آگاهی وی را تحت بازجویی قرار دهند.
کارمند ثبت احوال کرج که بسیار نگران به نظر می‌رسید، در بازجویی‌ها گفت: من سال ۸۹ در اداره ثبت احوال منطقه یک تهران مأمور به خدمت بودم و در آنجا متوجه شدم که یکی از گواهی‌های تولد جعلی است و موضوع را به مسئولان ثبت احوال اطلاع دادم.

کارآگاهان در گام بعدی تحقیقات گواهی تولد را نیز از بیمارستان استعلام کردند که مشخص شد که گواهی تولد نیز جعلی است و زن و مرد جوان با ارائه گواهی جعلی موفق به دریافت شناسنامه جعلی شده‌اند. بدین ترتیب شناسایی خانه پدر و مادر نوزاد که ارشیا نام دارد، در دستور کار تیم پلیسی قرار گرفت و کارآگاهان خیلی زود نشانی آنان در محله مهرآباد تهران را به دست آوردند و به آنجا رفتند، ولی دریافتند زوج جوان دیگر در آن خانه زندگی نمی​کنند و به جای دیگری رفته‌اند.

همچنان که پلیس به دنبال سرنخی از این ماجرای مرموز بود، گزارشی به آنان مخابره شد که پدر و مادر ارشیا کوچولو در باغستان کرج خانه‌ای را اجاره کرده‌اند، خیلی زود مأموران خود را به پشت در خانه زوج جوان رسانده و آنان را بازداشت کردند.

زن و مرد جوان که تصور نمی‌کردند پلیس از ماجرا باخبر شده باشد، قصد داشتند با گریه و زاری مسیر تجسس‌ها را گمراه کنند و خود را بی‌گناه نشان دهند، پدر خانواده که ناصر نام دارد، در بازجویی‌ها ادعا کرد که ارشیا کوچولو را از خیابان پیدا کرده است و با آشنا شدن با مردی به نام بهنود که در اداره ثبت احوال مشغول به کار بوده، با پرداخت ۵ میلیون تومان برای نوزاد شناسنامه گرفته است.

در ادامه تحقیقات با توجه به این‌که زن جوان نیز به جز ارشیا صاحب ۲ بچه دیگر بود به صورت مشروط آزاد شد، ولی همسرش را برای تکمیل تحقیقات و روشن شدن ماجرای شناسنامه ارشیا کوچولو بازداشت کردند.

کارآگاهان در شاخه دیگری از تحقیقات متوجه شدند که نوزاد چند ماهه متعلق به ناصر و همسرش نیست و بچه زنی به نام سمیرا است که خانواده وی برای رها کردن نوزاد آن را به ناصر داده‌اند.

با شناسایی سمیرا این زن به پلیس آگاهی احضار شد و در جلسه بازجویی به کارآگاهان گفت: من سال گذشته با مرد جوانی آشنا شدم و با هم ازدواج موقت کردیم و در خانه‌ای که وی اجاره کرده بود، مشغول زندگی شدیم، پس از چند ماه متوجه شدم که باردار شده‌ام. وقتی ماجرا را برای همسرم گفتم، وی از من خواست تا جنین را سقط کنم، ولی با خواهش و التماس خواستم که اجازه بدهد بچه را به دنیا بیاورم، وی به ناچار قبول کرد تا این‌که چند ماه پیش درد زایمانم شروع شد و وی، مرا به بیمارستان رساند و پس از به دنیا آمدن پسرم متوجه شدم شوهرم ناپدید شده است. هر چقدر زنگ زدم، وی جوابگوی تماس‌هایم نبود تا این‌که یک روز پیش از مرخص شدن از بیمارستان با من تماس گرفت و گفت که دیگر نمی‌خواهد با من زندگی کند و باید به دنبال زندگی جدیدی بروم، سپس گوشی موبایلش را خاموش کرد و من نا‌امید از هر جا مجبور شدم ماجرا را با خانواده‌ام در میان بگذارم، هنگامی که پدر و مادرم مرا ترخیص کردند، مدام به من سرکوفت می‌زدند و می‌گفتند که آبرویشان با این بچه می‌رود، بنابراین چند بار تصمیم گرفتند پسرم را در راه بگذارند که با التماس و گریه‌هایم از این کار منصرف شدند تا این‌که مرد و زن جوانی پیدا شدند که سرپرستی نوزاد را بر‌عهده بگیرند. پدر و مادر با موافقت من بچه را به آنان دادند و از آن موقع دیگر هیچ خبری از سرنوشت پسرم ندارم.

بنابر این گزارش با توجه به اظهارات این زن، کارآگاهان با توجه به حساسیت ماجرا، پرونده را به همراه ناصر و بهنود برای رسیدگی تخصصی به بازپرسی دادسرای کرج ارجاع دادند.

دفترچه یادداشت آنلاین یک پسر تنها

عسل و دارچین، زوج طلایی

عسل و دارچین به تنهایی خواص و فواید فوق العاده ای دارند و با کمک هم می توانند بر بسیاری از ناخوشی ها و بیماری ها غلبه کنند.

عسل درمان بخش هر نوع بیماری است و بدون ایجاد عوارض جانبی می تواند بیماری های زیادی را درمان کند. به عقیده بسیاری از متخصصان با این که عسل شیرین است اما اگر به میزان و در حد دارو خورده شود، برای بیماران دیابتی نیز مشکلی پیش نمی آورد. برای بیماری های قلبی، عسل را با پودر دارچین مخلوط کنید و به جای شکلات صبحانه و انواع مرباهای صنعتی میل کنید. این معجون طبیعی میزان کلسترول را پایین می آورد و درمان بخش بیماری های قلبی است.

برای افرادی که قبلا دچار حمله قلبی شده اند نیز توصیه می شود هر روز برای صبحانه از این معجون طبیعی استفاده کنند. مصرف منظم معجون عسل و دارچین ضربان قلب را تقویت می کند. اگر دچار عفونت مثانه شده اید، ۲ قاشق غذاخوری پودر دارچین و یک قاشق چای خوری عسل را در یک لیوان آب ولرم حل و میل کنید. این شربت میکروب های مثانه را از بین می برد و برای دندان درد هم تاثیر کم نظیری دارد.

در زمان دندان درد اگر به هر دلیلی نمی توانید به دندان پزشک مراجعه کنید، یک قاشق چای خوری پودر دارچین را با ۵ قاشق چای خوری عسل مخلوط کنید و روی دندان دردناک قرار دهید. هر روز ۳ مرتبه این کار را تکرار کنید تا زمانی که درد کاملا از بین برود.

برای بیماری کلسترول نیز می توانید دو لیوان چای، دو قاشق غذاخوری عسل و سه قاشق غذاخوری پودر دارچین را مخلوط و میل کنید. با خوردن این مخلوط، در عرض دو ساعت میزان کلسترول بالای خون به میزان ۱۰ درصد کاهش می یابد. اگر افرادی که از کلسترول بالا رنج می برند هر روز ۳ مرتبه از این ترکیب میل کنند گام بزرگی در درمان بیماری خود بر خواهند داشت. درمورد زخم معده باز هم ترکیب عسل و دارچین موثر است.

منبع: نشریه روز نو شماره یک

مجله خبری