بایگانی برچسب: s

توصیه هایی به خانمها برای زیباتر شدن زندگی زناشویی

 

دنیای زنان بعضی اوقات تفاوت های بزرگی با دنیای مردان دارد و ممکن است بعضی
مردها این موضوع را درک نکنند، در اکثر اوقات زنان در هنگام ازدواج مخصوصا در سنین
پایین تر تصور می کنند که ساعات عاشقانه در کنار همسرشان خواهند داشت و این آرزوها
را در مرد مورد علاقه خود جستجو می کنند. اما گاهی اوقات شاهزاده سوار بر اسب سفید
رویای دختران تبدیل به دیو قصه ها می گردد.

خانم محترم ما می دانیم که همسر شما همان شاهزاده رویاهایتان نیست ولی اطمینان
هم داریم که او دیو قصه ها هم نیست .

شما می توانید بجای عیب گرفتن از شوهرتان یک بار هم که شده به بررسی اخلاق و
رفتار خود بپردازید . ما اطمینان داریم شما می توانید با اخلاق خوب خود او را به
همان شاهزاده مورد نظر تبدیل کنید :

نکات زیر کمک خواهد کرد که به ازدواجتان انرژی دوباره دهید و از نو هر آنچه را
که دوست دارید بسازید.

۱) بهترین کارهایی که برای شوهرتان بسیار مفید است، برای شما هم مفید خواهدبود.

غذاهای سالم بخورید، خودتان را زیبا نگه دارید و مرتباً ورزش کنید. این کارها
باعث می شود همیشه احساس خوبی داشته باشید و پر طراوت و جذاب باشید و شما در نظر
شوهرتان همان زن زیبا و جذابی که همیشه دوست داشته، باقی خواهید ماند، مهم نیست که
شما چند سالتان باشد.

۲) از رفتار و اعمال خوب همسر خود قدردانی کنید.

هنگامی که پژوهشگران از مردان پرسیدند که در زندگی زناشویی خود چه می خواهند،
قدردانی در لیست همگی آنها وجود داشت. پس به خاطر داشته باشید و توجه داشته باشید
به کارهایی که همسرتان برای شما، فرزندان و خانه انجام می دهد و از او تشکر کنید.
شما لبخندی بر روی لبانش و لذتی در قلبش ایجاد خواهید کرد.

۳) عشق را در زندگیتان نگه دارید.

آخرین باری که برنامه ریزی کرده اید برای داشتن یک زمان عاشقانه در کنار همسرتان
چه وقت بوده است؟ اگر شما نمی توانید به این سؤال پاسخ دهید سریعاً به فکر باشید.

مهربان بودن، یادداشتهای عاشقانه، هدیه ای کوچک برای او، برنامه ریزی برای یک
روز عاشقانه و ابتکار در مسائل جنسی همگی باعث می شود که به او یادآوری کنید که
هنوز هم او برایتان جذاب است.

۴) اجازه دهید او هم زمانهایی مردانه داشته باشد.

هر کس به زمانهایی برای خودش نیاز دارد که از یک سرگرمی لذت ببرد یا با دوستانش
جمع شود. اگر همسر شما فوتبال دوست دارد، در حالیکه شما به آن علاقه ندارید از او
اشکال نگیرید.

او را تشویق کنید که رابطه ای دوستانه با مردان دیگر داشته باشد. او از این
مصاحبتها لذت خواهد برد. مطالعات نشان می دهد مردانی که در کنار دوستانشان بوده اند،
سالم تر بوده اند و زندگی طولانی تری داشته اند.

۵) حق تقدم را تقسیم کنید.

فشارهای روزانه کار، خانه و بچه ها کافی است که او را خسته کند. زمانی را بسازید
برای دو نفرتان که استراحت کوتاهی داشته باشید، دور از کارهای کسالت آور روزانه.
احساس علاقه نسبت به کارش و سرگرمی هایش نشان دهید، این کار باعث می شود که او
بداند که او برایتان چقدر اهمیت دارد.

۶) سعی نکنید او را تغییر دهید.

آیا شما خوش مشرب هستید و شوهرتان کم رو؟ آیا دوست دارید خانه همیشه تمیز باشد و
حوله شوهرتان همیشه بر زمین است؟ روانشناسان می گویند شما نمی توانید دیگران را
تغییر دهید، یقین داشته باشید شما تحت تأثیر قرار خواهید گرفت. پس دنبال راههایی
غیر از غر زدن و نق زدن باشید.

برای مثال توافق در روابط اجتماعیتان با کم کردن تعداد مهمانها و یا رفتن شما به
تنهایی در مهمانی و قرار دادن یک سبد در حمام برای قرار دادن رختها و تشویق کردن او
وقتی که در مهمانی شرکت کرد و یا حوله های کثیف را سر جایش قرار داد. ایجاد دلگرمی
و تشویق همیشه بهتر از عیب جویی و سرزنش است.

۷) به او بگویید که چه می خواهید.

این آسان است که فکر کنید کسی که با او زندگی می کنید کاملاً شما را می شناسد،
اما این حقیقت ندارد. بسیاری از ما همه چیز را همان طوری می بینیم که دوست داریم.
پس غافلگیر نشوید شوهرتان فکر کند که شما هر آنچه که می خواهید همان است که اومی
خواهد. اگر شما در آغوش گرفتن و یا یک مشورت و یا یک ژاکت قرمز برای تولدتان می
خواهید به او بگویید.

۸) وقتی را هم با دوستانتان بگذرانید.

وقتی شما شوهر می کنید فکر می کنید که از دوستانتان باید کنار بکشید و در کنار
شوهرتان باشید. اما یک نفر نمی تواند تمام احتیاجات شما را رفع کند و این انتظار نا
معقولی است که از شوهرتان بخواهید هم شوهرتان باشد، هم رفیق و هم بهترین دوست
دخترتان. زمانی را برای دوستانتان اختصاص دهید این کار باعث می شود که شما انرژی
یابید.

۹) اجازه دهید بعضی اوقات آزاد باشد.

همان طور که شما نیاز دارید بعضی اوقات ریلکس کنید و تنها باشید شوهرتان هم به
این نیاز دارد. ممکن است استراحت شما بعد از یک روز کار، دراز کشیدن روی تخت و یا
یک دوش گرم باشد و استراحت او به نحوی دیگر باشد، مثلاً روزنامه بخواند و یا
تلویزیون نگاه کند اجازه دهید او همان طور که میخواهد خود را شارژ کند، شاید کارهای
خانه و خرید کردن بیشتر او را خسته کند.

۱۰) به او ایمان داشته باشید و بگذارید او این را بداند.

مردان می توانند بسیار به شجاعت و دلیری تظاهر کنند، اما آنها هم مثل ما بعضی
اوقات اعتماد به نفس کمی دارند و درمانده می شوند و احساس ضعف می کنند. هنگامی که
او به خانه می آید خصوصاً وقتی که او خود را باور ندارد، نیاز دارد که بداند کسی که
او را باور دارد در خودش زندگی می کند.

یاقوت

چالشهای زناشویی درمیانسالی

مادربزرگ در حسرت زندگی این و آن آهی می‌کشد و بغض می‌کند. پدربزرگ از درد تن می‌نالد.

زن خشمگین به شوهرش نگاه می‌کند و برایش آرزوی مرگ دارد و پیرمرد با غضب بر سرش هوار می‌کشد و از بی‌توجهی همسر شکوه دارد و هردو سردرگم به گذشته بی‌ثمر و آینده مبهم خود فکر می‌کنند.

در بانوان بعد از شروع علائم یائسگی، تغییرات هورمونی و کاهش میل جنسی معمولا با ازدواج و رفتن کامل فرزندان از خانه مصادف است، به عبارتی زن سندرم «آشیان خالی» را تجربه می‌کند. چالش‌های زنانه وقتی به اوج خود می‌رسد که بحران میانسالی با کم شدن زیبایی و ظرافت زنانگی که زمانی مایه دلگرمی و توجه اطرافیان، دوست و فامیل می‌شده، تارهای سفید در لابه‌لای موها خبر رسیدن این ایام را به همراه می‌آورد.

در مردان بعد از ۴۰ سالگی با کمتر شدن میل جنسی، بازنشستگی و مانند زنان از دست دادن حمایت عاطفی فرزندان و والدین، ایجاد بحران هویت شغلی و عدم توجه و نوازش همسر از سویی دیگر، چالش‌ها از راه می‌رسند. گاه مرد برای اعاده آن هویت کاذب از دست رفته، نداشتن بانک عاطفی قابل قبول نسبت به همسر و بیگانه بودن با کودک درون و خود واقعی به عشق‌های زمان پیری دل می‌سپارند، تا کمبود نوازش و توجه را جبران کنند.

در زنان این کسب هویت تخیلی به شکل حساسیت‌های غیرمتعارف راجع به سن، لباس‌های نامتناسب، حرکات و سکنات جوان مآبانه بروز می‌کند. اگر زنان و شوهرانشان در جوانی برخوردی مناسب و عاشقانه با یکدیگر داشته باشند و فضای زندگی‌شان همراه با عاطفه و یکدلی باشد؛ یعنی ارتباطات زناشویی کودک به کودک و یا بالغ به بالغ بوده و در جنبه‌های مختلف توجه نوازش کامل و قابل قبول رد و بدل شود، در دوران میانسالی با استفاده از این بانک عاطفی پربار و به یاد خاطرات و تجربه‌های مثبت از ادامه زندگی مشترک لذت بیشتری خواهند برد.

اگر زوجین در دوران اولیه زندگی خشونت و بازنوازی‌های منفی عاطفی داشته باشند [این امر در مورد مردان که مدیر خانواده هستند بیشتر مصداق دارد] و یا با خشنودسازی اجباری و یا هر ویژگی افراطی غیرطبیعی دیگر که از کودک یا بالغ برخاسته نباشد، سعی غیر واقعی در جلب رضایت طرف مقابل[به خاطر منافع و مصالح شخصی] و یا گدایی محبت در دوران کهنسالی طرفی که احساس اجحاف و فشار می‌کرده، تجربه‌های خشم و نفرت خود را با آزار و اذیت طرف مقابل نقد خواهد کرد. این ارتباطات در خانواده‌های مسن به وضوح قابل مشاهده است.
برای گذراندن پرنشاط بهار دوم زندگی به این نکات توجه کنید.

شناخت خواسته‌های واقعی

داشتن آگاهی‌های لازم در راستای شناخت خود و نیازهای احساسی، عقلانی، تحلیل رفتارهای فردی و اجتماعی، ارتباط صحیح با کالبد و ضمیرهای آگاه و ناخودآگاه دستمایه قدرتمندی است که کمک می‌کند، انسان در چالش‌های زندگی مشترک جایگاه خود را بهتر ارزیابی کرده و توانایی لازم را برای رفع مسائل فی‌مابین به دست آورد.

در این حالت فرد نه منفعلانه در پی انتخاب شدن است بلکه فاعلانه با بررسی دقیق و همه‌جانبه خود برمی‌گزیند و پس از شروع زندگی عادلانه‌تر در مورد خود و همسر قضاوت کرده و سهم خود را در مشکلات و مسائل می‌بیند و در نتیجه بالغانه نه کسی را وارد بازی‌های روانی می‌کند و نه در بازی روانی طرف مقابل شرکت می‌کند.

رفتارشناسان معتقدند:«اغلب روابط انسانی غیر بالغانه نوعی بازی محسوب می‌شود که بازیگران بنا به تربیت خردسالی، ناخودآگاه روابط خود را براساس احساسات تخریبی و موقعیت شخصی ادامه می‌دهند، تبادلات افراد در سه وضعیت «بازنده»،‌«برنده»و «قربانی» ظاهر می‌شود».
در جامعه سنتی زنان با ماسک «قربانی» دوران زندگی خود را سپری می‌سازند ولی مردان ابتدا در نقش برنده و در دوران کهنسالی که قدرت جسمی و فکریشان رو به نقصان می‌رود به احساس «بازنده» تغییر موقعیت می‌دهند. در اغلب کشورهای پیشرفته دوره‌های اجباری در مدارس و موسسات، مربوط به ازدواج در راستای خودشناسی دقیق‌تر و آموزش‌های پیش از زندگی مشترک برقرار بوده و اطلاعات لازم در این زمینه را در اختیار افراد می‌گذارند.

پرداختن به امور و علایق فردی

ازدواج و زندگی مشترک به معنای خاتمه اشتغالات و تفریحات فردی نیست. جبران خلیل جبران نویسنده بزرگ مصری می‌گوید:«مانند ستون‌های خانه‌ای باشید که جدا از هم سقفی را برپا داشته‌اند.» و در جایی دیگر می‌گوید:«مانند تارهای سازی باشید که جدا از هم آهنگ خوشی را می‌نوازند.» همسر باید به مثابه بال پروازی باشد که در ایجاد زمینه پیشرفت و صعود طرف مقابل در ابعاد مختلف سهیم باشد.

داشتن ساعات و روزهای اختصاصی برای یادگیری، انجام اشتغالات علمی، ‌معنوی و تفریحی جز حقوق اولیه زوجین به حساب می‌آید. برخورداری از اوقات فراغت و یا مسافرت و گردش‌های جدا از همسر نیز حق طبیعی برای ایشان محسوب می‌شود. ایجاد تنگنا، عدم پذیرش حدود و حریم شخصی تنها به ایجاد و افزایش تنش منجر می‌گردد.

عشق واقعی در احترام به حریم‌های فردی و اجتماعی معنا و مفهوم می‌یابد نه‌چسبیدن به طرف مقابل. شاعر می‌گوید:«عشق محدود نمی‌کند، دربند نمی‌کشد، خسته نمی‌کند، وبال گردن نیست، مزاحم نیست، همسر رفیق راه است و پناه و مأمن، وقتی خسته و بیچاره‌ایم، شانه‌هایی برای گریه و لبخندی برای برخاستن وقتی ناامیدیم».
داشتن اوقاتی انفرادی همراه با دوست، خانواده یا به تنهایی فشارهای ناشی از تاهل را کاهش داده و انسان با خاطری آسوده‌تر و دلی لبریز از امید و خشنودی به سوی خانه باز می‌گردد.

داشتن سرگرمی

یکی از الزامات زناشویی داشتن تفریحات[همگام و توام] مورد علاقه طرفین می‌باشد. ورزش‌ها و بازی‌های رقابتی، سفرهای علمی، تفریحی، یادگیری هنرهای دستی،‌ نقاشی و… از اموری است که دقایق و خاطرات خوشی را به همراه داشته و سبب می‌شود زوجین بانک‌های عاطفی مثبت خود را غنی سازند.

شاید یکی از معدود خاطرات انسان در زمان پیری یادآوری سفرهایی باشد که تجربه کرده و این گذران اوقات مشترک حتی در زمینه شغلی و اقتصادی اولا منجر به همدلی و شناخت بیشتر زوایای روحی طرف مقابل می‌شود و هم یادواره‌های ماندگاری را به ارمغان می‌آورد.
معمولا بعد از تولد فرزندان فاصله والدین روز به روز بیشتر می‌شود و به بهانه رسیدگی به کودک پرداختن به یکدیگر، تبادل نوازش‌های مناسب و تقدیم عشق و هیجان در زندگی کمرنگ‌تر می‌شود. [این رویکرد از طرف مردان بیشتر استقبال می‌شود].

صداقت و اعتماد به یکدیگر

ازدواج از مقوله‌های ویژه‌‌ای است که برای حفظ کمی و کیفی آن از شروع تا انتها بیش از نظارت و پیگیری‌های قانونی نیاز به توجه، دقت، پیگیری و حفظ احتیاط‌های لازمه دارد. یکی از تهدیدات مهم دراین راستا پرده‌دری داخلی و بیرونی است.

گستاخی و عدم رعایت ادب و احترام از مسائلی است که در همه ارتباطات به خدشه‌دار شدن و بی‌مهری می‌انجامد و از‌لحاظ اجتماعی واگویی مشکلات خصوصی خانواده به دیگران و فاش‌شدن ضعف‌های زندگی نزد این و آن به بی‌مقداری طرفین در نظر مردم منتهی شده و اعتبار و ارزش خانواده را زیر سؤال می‌برد و نه‌تنها مسئله حل نمی‌شود بلکه پیچیدگی و دخالت در آن مشکل را صدچندان کرده و درگیری را شدت می‌بخشد.

دکتر ناریان روانشناس می‌گوید:‌ «در ایران به‌دلیل وجود روابط نزدیک فامیلی و حرمت طلاق، عدم حمایت‌های قانونی و عدم اشتغال زنان به‌شکل فراگیر، طلاق کمتر اتفاق می‌افتد و اگر امکان فرصت‌های مشابه کشورهای پیشرفته در ایران جاری شود آمارهای جدایی به‌شکل ناهنجاری، بالا خواهد رفت.«

عدم آموزش‌های قبل از ازدواج، تربیت‌های مسموم، اختلاف طبقاتی [فکری، مالی و…]، ازدواج‌های غیرقوم و قبیله‌ای و اغلب ناشناس و شناخته نشده، پرداختن بیشتر به جوانب غیرضروری زندگی مانند تشریفات و چشم‌و‌هم‌چشمی‌ها به‌جای آشنایی با پیام اصلی وصلت که همان یکدلی و عشق و امید است، همگی پیش‌زمینه پرده‌دری‌ها، گستاخی‌ها و مسائلی از این دست را رقم می‌زند.

رعایت احترام، اعتماد و حفظ حریم‌های شخصی طرفین و بالاخره داشتن صداقت نسبت به یکدیگر به انسجام فضای خانه کمک می‌کند. یادآوری نکات مثبت همسر و رسیدن به این بلوغ فکری که تنها با تحول فکری، مطالعه پیگیر و امید و تلاش ماست که فضای زندگی عوض می‌شود، خانه‌ای خواهیم داشت به‌دور از تنش و اضطراب که در آن هم ما آسوده خواهیم بود و هم مدلی قابل قبول همراه با نوازشی مؤثر را به فرزندانمان هدیه خواهیم داد و خاطرات این تلاش را در دوران پیری با همسر خود رقم خواهیم زد.

دوستی می‌گفت: «وقتی تنهاییم به دنبال یک دوست می‌گردیم، وقتی پیدایش کردیم، دنبال عیب‌هایش می‌گردیم، وقتی از دستش دادیم، دنبال خاطراتش می‌گردیم و باز تنهاییم…« 

دفترچه یادداشت آنلاین یک پسر تنها

۵ اصل یک رابطه زناشویی موفق

اصل اول: درک متقابل یا همدلی دوطرفه

یکی از رایج ترین اشتباهات ارتباطی که همه ی ما مرتکب آن می شویم این است که گمان می کنیم وقتی کسی را می شناسیم، هر برداشتی که از اعمال، رفتار و گفتار او داشته باشیم صحیح و درست است. در این مواقع بیشتر تصور می کنیم که می دانیم طرف مقابل چه می گوید و چه منظوری دارد، حال آن که اغلب معنا و مقصود صحیح طرف مقابل را درک نکرده و دچار نتیجه گیری شتابزده و قضاوت های اشتباه شده ایم. این نتیجه گیری های شتابزده و قضاوت های اشتباه همان فرضیه های خانمان براندازی هستند که به راحتی مهر و عشق میان زن و شوهر را ازبین می برند وسبب ایجاد سوء تفاهم و تنش های عاطفی می شوند.

خوشبختانه یا متاسفانه باید گفت که ارتباط حقیقی و موثر جز با درک دیگران و فهمیدن احساس آنها ممکن نیست و رسیدن به این حد، خود نیازمند درک واقعیت های دیگری است؛ واقعیت هایی همچون:

۱- آنچه در ظاهر می بینیم همیشه با واقعیت ها همخوانی ندارد.

۲- رفتار، اعمال و گفتاری که از طرف مقابل می بینیم بیانگر همه ی وجوه واقعی احساس او نیستند و می بایست به دنبال احساسات واقعی او در پس رفتار، اعمال و گفتارش باشیم.

۳- آنچه پرسیدنش برای ما ساده است ممکن است برای طرف مقابل بسیار دشوار باشد.

۴- آنچه شنیدنش برای ما ساده است ممکن است برای طرف مقابل دردناک باشد.

۵- آنچه ما گمان می کنیم برای طرف مقابل مفید است ممکن است به نفع او نباشد.

۶- افراد به شیوه های مختلف احساسات خود را بروز می دهند.

۷- هر آنچه ما فکر می کنیم صددرصد درست نیست و هر آنچه دیگران می گویند صددرصد نادرست نیست.

اصل دوم: درک صحیح تفاوت ها و احترام به آنها

همه ی ما کم و بیش از متفاوت ظاهر شدن می ترسیم. شاید به این دلیل که مگرانیم مبادا مضحکه دیگران شویم و یا موجبات شکست و ناکامی خود را فراهم آوریم. درحالی که تفاوت ها جادویی هستند و می توانند جذب کننده ی همه ی موهبت هایی باشند که خواهان آن هستیم.

در روابط میان زن و مرد، تفاوت های موجود میان این دو جنس درواقع مکمل آنان بوده و به هر کدام از طرفین این فرصت را می دهد که به تعادل و کمال برسند. به بیان ساده تر، از آنجا که هر کدام از ما گاهی جذب کسانی می شویم که به طور کامل با ما تفاوت دارند می توانیم نقاط ضعف و قوت خود را شناسایی کنیم و با کمک یکدیگر با مسائل خود کنار بیاییم.

ابعاد دیگر جادوی تفاوت، تقویت عشق و روابط مهرانگیز میان زن و شوهر است؛ چرا که وقتی تفاوت ها را می پذیریم کم کم متوجه اشتباهات و قضاوت های ناعادلانه ی خود می شویم و رنجش کمتری از طرف مقابل به دل می گیریم و تنها در چنین حالتی است که عشق اصیل نمود پیدا می کند، در حالتی که ما طرف مقابلمان را با تمام تفاوت ها و شباهت هایی که با ما دارد می پذیریم و دوست داریم.

اصل سوم: داوری نکردن

ما تنها وقتی می توانیم از شر داوری منفی و نادرست خلاص شویم که تفاوت های میان خود و همسرمان را درک کنیم و احساسات، افکار و امیال خود را به طور صحیح و با موفقیت به طرف مقابل منتقل کنیم.

داوری کردن و قضاوت های منفی، به راحتی می توانند مناسبات و روابط زناشویی ما را مختل کنند و تا زمانی که ما نتوانیم قضاوت های میان افراد را به رسمیت بشناسیم ادامه پیدا می کنند.

درحقیقت ما باید دوست بداریم، بپذیریم، قدرشناسی کنیم و احترام بگذاریم تا بتوانیم داوری کردن را کنار بگذاریم و خود و دیگران را همان گونه که هستیم و هستند دوست بداریم.

آنچه اهمیت دارد توجه به این نکته است که قضاوت منفی ما درباره ی دیگران نشان دهنده ی این است که ما از خودمان راضی نیستیم. چرا که اغلب داوری های منفی نشانه ی فرافکنی عقایدی است که در خفا درباره ی خود داریم و آنها را به دیگران تعمیم می دهیم.

اصل چهارم: قبول مسئولیت برابر برای حفظ یک رابطه

اگر ندانید که شما و همسرتان هردو به یک اندازه در قبال یکدیگر مسئولید، ادامه ی رابطه تاحدودی غیرممکن می شود. همه ی ما گاه گاهی احساس می کنیم که مدام صحبت می کنیم، ایثار می کنیم، زحمت می کشیم و رسیدگی می کنیم اما در مقابل چیزی عایدمان نمی شود.این رویه ی قربانی هاست و نشانه ی آن است که به یک اندازه قبول مسئولیت نکرده و نمی کنیم.

قربانی ها احساس می کنند که توان تغییر دادن شرایط را ندارند. چنین افرادی نمی دانند و یا اعتقاد ندارند که می توانند روابط زناشویی خود را کنترل و اداره کنند و آن را تغییر دهند. آنها هرگز باور نمی کنند که اگر به شکل دیگری برخورد کرده بودند نتایج بهتری به دست می آوردند. قربانی ها نمی خواهند بپذیرند که خود در چگونگی ایجاد مسائل پیش آمده نقش داشته اند.

نتیجه ی احساس قربانی بودن، احساس رنجش و سرزنش است و سرکوب کردن رنجش نه تنها موجب داوری منفی می شود بلکه یکی از زمینه های بالقوه ی به هم خوردن روابط عاطفی است. اگر مردی با چوب بر سر زنش بکوبد و بر اثر این ضربه از سر زن خون جاری شود، مرد به راحتی مسئولیت کارش را می پذیرد. اما بیشتر مردان مسئولیت کم کاری خود در یک رابطه ی عاطفی را نمی پذیرند چون از چگونگی عملکرد خود بی اطلاعند. به همین دلیل شاید بتوان گفت مهم ترین وظیفه زن برای ایجاد مسئولیت برابر طرفین در یک رابطه این است که احساسات، عواطف و دلخوری های خود را بدون پیش داوری و قضاوت و بی آن که رنجشی به دل داشته باشد محترمانه با مرد درمیان بگذارد و به جای سرکوب کردن رنجش و تجربه ی قربانی بودن، مرد را آگاه کند که کدام رفتار او باعث واکنش تند زنش شده است.

اصل پنجم: تمرین بخشش

ابراز مهر و عشق نیازمند هیچ کوشش فرساینده ای نیست و اگر ما برای محبت کردن و مهر ورزیدن به تلاش و کوشش بسیار نیاز داریم به این معناست که خود را فریفته ایم و رنجشی را در خود سرکوب کرده ایم. اما پنهان کردن رنجش و سرکوب کردن خشم در اصل کار بی حاصلی است چرا که بسیاری از ما وقتی رنجشی به دل داریم هرگز نمی توانیم آن را از کسی که به حرفهایمان گوش می کند پنهان کنیم، حتی اگر تلاش بسیاری برای این کار انجام دهیم.

بنابراین ما دربرابر ایجاد حس رنجش تنها دو راه پیش رو داریم: یا به راستی ببخشیم، یا این که به جای رنجیدن، مسئولیت خود را در قبال آنچه بر سر رابطه مان آمده است بپذیریم. باید واقع بین باشیم، همه ی ما قدرت آن را داریم که شرایط را تغییر دهیم. کافی است بدانیم و درک کنیم که چگونه با رفتار و گفتار خود واکنش های مورد نظر را در رفتار طرف مقابل ایجاد کنیم.

اگر احساس قربانی بودن را کنار بگذاریم و از احساسات و رنجش های خود با طرف مقابل سخن بگوییم، اگر داوری نکنیم و هیچ کس جز خود را مقصر ردیف اول ندانیم و اگر بدانیم که این رفتار و گفتار و اعمال خود ماست که رفتار و گفتار و اعمال طرف مقابل ما را رقم می زند، اگر فراموش نکنیم که سرکوب کردن رنجش ها و پاگذاشتن بر روی دلخوری ها، خواسته یا ناخواسته تاثیر سوء خود را در طرف مقابل می گذارد و در یک چشم برهم زدن اساس رابطه ی ما را از بیخ و بن نابود می کند، می توانیم یک زندگی موفق داشته باشیم.

منبع: دوهفته نامه رازشماره ۵

مجله خبری