بایگانی برچسب: s

قالب وبلاگ عشق زمستانی

قالب وبلاگ عشق زمستانی که توسط سایت پیچک ارائه گردید.

قالب وبلاگ عشق زمستانی ، در این قالب دختر و پسری بر روی یک نیمکت سفید رنگ زیر برف نشسته اند و در در حال خندیدن با یکدیگر می باشند و نوشیدنی گرم می خورند و از بودن در کنار هم لذت می برند. این قالب را که با سئوی سبز در اختیار شما قرار دادیم قابلیت ایندکس کردن مطالب را با سرعت بالا در موتور های جستجو برای شما فراهم می کند. امیدوارم از قالب عشق زمستانی لذت ببرید. قالب عشق زمستانی ، قالب وبلاگ عشق زمستانی ، قالب وبلاگ زمستانی ، قالب زمستانی ، زمستان ، زمستانی

قالب وبلاگ عشق زمستانی

قالب وبلاگ

قالب وبلاگ عشق زمستانی,قالب عشق زمستانی,قالب عاشقانه,قالب عاشقانه زمستان,قالب زمستان عاشقی,قالب وبلاگ زمستان عاشقی,قالب وبلاگ زمستانی,قالب دو ستونه
در این قالب وبلاگ عشق زمستانی (Ghaleb Weblog eshghe zemestani) بیشتر از رنگ های سفید و طوسی استفاده شده است.

دریافت کد قالب در ادامه مطلب

ادامه خواندن قالب وبلاگ عشق زمستانی

اس ام اس روزهای برفی و زمستان

اس ام اس روز برفی و زمستان

چه حسی بود در قلبم شبیه کوچه برفی
به راه کوچه ی برفی تو را از خود جدا کردم
نفهمیدم که می میرم نباشی مثل پروانه
تو را من در ته این کوچه ی برفی رها کردم

دوست دارم برگردم اون دوران که بابام بیدارم میکرد و میگفت: پاشو ببین چه برفی اومده …

بر لبم نام تو را می برم تا برف مثل قند در دل زمستان آب شود …

آدم برفی نبودم که به پایت یک شبه آب شوم …
من ؛ مو به مو سفید شدم!!!

برای آدم برفی چشم نگذار وگرنه آب که نمی شود، هیچ …
تا یک عمر هم خیره به رد پاهایت می ماند …

زمستان را دوست ندارم چون با آمدنش به یاد نگاه های سردت می افتم …

یه گاز از دماغت میدی؟
(از عاشقانه های خرگوش و آدم برفی)

بی تابی نکن!
هی نپرس پس کی برف می بارد؟
موهای پدرت را نگاه کن …

هنوز هم برام هیچی جالب تر از این نیست که،
صبح پاشم ببینم کلی برف اومده و هیچکی هم از روش نرفته!

خیلی از یخ کردن های ما از سرما نیست، لحن بعضی ها زمستونیه!

دارد برف می آید …
در گوش دانه های برف نام تو را زمزمه خواهم کرد تا برف از شوق حضورت بهار را لمس کند!

دارد برف می آید
در گوش دانه های برف نام تو را زمزمه خواهم کرد
تا برف زمستانی از شوق حضورت بهار را لمس کند

توی این برف و سرما میتونم خودمو گرم کنم
امــا . . .
جواب دلمو چی بدم؟!

باران یا برف … چه فرقی میکند؟
تو که باشی، هوا که هیچ ؛ زندگی خوب است …

شال و کلاه می بافم با خیالت تا در سرمای نبودنت یخ نبندم

تا وقتی تو هستی که دستانم را بگیری، آرزو میکنم هر روز زمین بخورم!
کاش تابستانها هم برفی بود!

برف می‌بارد و همه خوشحالند و من غمگین …
دارد رد پاهایت را می پوشاند برف!

رفاقت مثل آدم برفی میمونه، درست کردنش راحت اما نگه داشتنش سخت!

زمستون و روزای برفیش واسم سرد نیستن تا وقتی که خاطرات گرمت همرامه …

خدا زیباست
این را در دانه دانه های برف میبینم

داره برف میاد، بیا تو قلبم سرما نخوری!

آرزو دارم با بارش هر دونه از برف زمستونی،
یه غم از رو دلت کم بشه نازنینم

فصل که رخت عوض می کند دوباره عاشقت می شوم …
گیرم زمستان باشد و من آهسته روی پیاده روی یخزده راه بروم!
عشق تو همین شال پشمی است که نفسم را گرم می کند!

امیدوارم روزای زمستونیت مثل دل من که از عشق تو لبریزه گرم باشه
روزای زمستونیت قشنگ

آدم برفی هم که باشی دلت میخواهد کسی در آغوشت بگیرد …
دلت میخواهد یک نفر کنارت باشد تا گرمت کند، تا آرامت کند …
مهم نیست آب شدن، نیست شدن …
مهم آن آرامش است حتی برای چند لحظه …

حرف تازه ای ندارم فقط زمستان در راه است …
کلاه بگذار سر خاطراتی که یخ زده اند
شاید یادت بیفتد جیبهایت را که وقتی دستهایم مهمانشان بودند!

وقتی می رفتی بهار بود، تابستان نیامدی، پاییز شد
پاییز که نیامدی پاییز ماند، زمستان که نیایی باز پاییز می ماند
تو رو خدا فصل ها رو به هم نریز

من عاشق زمستانم
عاشق اینکه ببینمت در زمستان آرام راه می روی که سر نخوری!
گونه هایت از سرما سرخ شده است
سر خود را تا حد ممکن در یقه ات فرو کرده ای
دست هایت در جیبت به هم مچاله شده
معصومانه به زمین خیره ای
چه قدر دوست داشتنی شده ای
حرفم را پس میگیرم
من عاشق زمستان نیستم، عاشق توام …

الا ای برف!
چه می ‏باری بر این دنیای ناپاکی؟
بر این دنیا که هر جایش
رد پا از خبیثی است
مبار ای برف!
تو روح آسمان همراه خود داری
تو پیوندی میان عشق و پروازی
تو را حیف است باریدن به ایوان سیاهی‏ها
تو که فصل سپیدی را سرآغازی
مبار ای برف!

دنبال من می گردی و حاصل ندارد!
موجی که عاشق می شود ساحل ندارد!
باید ببندم کوله بار رفتنم را
مرغ مهاجر هیچ جا منزل ندارد
من عاشقی کردم تو اما سرد گفتی
از برف اگر آدم بسازی دل ندارد!

دیدی که چه بی رنگ و ریا بود زمستان؟
مظلوم ترین فصل خدا بود زمستان
دیدیم فقط سردی او را و ندیدیم
از هر چه دو رنگی است رها بود زمستان
بود هرچه فقط بود سپیدی و سپیدی
اسمی که به او بود سزا بود زمستان
گرمای هر آغوش تب عشق دم گرم
یکبار نگفتند چرا بود زمستان
بی معرفتی بود که هر بار ز ما دید
با این همه باز اهل وفا بود زمستان
غرق گل و بلبل شد اگر فصل بهاران
بوی گل یخ هم به هوا بود زمستان
با برف بپوشاند تن لخت درختان
لبریز و پر از شرم و حیا بود زمستان
در فصل خودش، شهر خودش، بود غریبه
مظلوم ترین فصل خدا بود زمستان …

بی کلک

اس ام اس روزهای برفی و زمستان

اس ام اس روز برفی و زمستان

چه حسی بود در قلبم شبیه کوچه برفی
به راه کوچه ی برفی تو را از خود جدا کردم
نفهمیدم که می میرم نباشی مثل پروانه
تو را من در ته این کوچه ی برفی رها کردم

دوست دارم برگردم اون دوران که بابام بیدارم میکرد و میگفت: پاشو ببین چه برفی اومده …

بر لبم نام تو را می برم تا برف مثل قند در دل زمستان آب شود …

آدم برفی نبودم که به پایت یک شبه آب شوم …
من ؛ مو به مو سفید شدم!!!

برای آدم برفی چشم نگذار وگرنه آب که نمی شود، هیچ …
تا یک عمر هم خیره به رد پاهایت می ماند …

زمستان را دوست ندارم چون با آمدنش به یاد نگاه های سردت می افتم …

یه گاز از دماغت میدی؟
(از عاشقانه های خرگوش و آدم برفی)

بی تابی نکن!
هی نپرس پس کی برف می بارد؟
موهای پدرت را نگاه کن …

هنوز هم برام هیچی جالب تر از این نیست که،
صبح پاشم ببینم کلی برف اومده و هیچکی هم از روش نرفته!

خیلی از یخ کردن های ما از سرما نیست، لحن بعضی ها زمستونیه!

دارد برف می آید …
در گوش دانه های برف نام تو را زمزمه خواهم کرد تا برف از شوق حضورت بهار را لمس کند!

دارد برف می آید
در گوش دانه های برف نام تو را زمزمه خواهم کرد
تا برف زمستانی از شوق حضورت بهار را لمس کند

توی این برف و سرما میتونم خودمو گرم کنم
امــا . . .
جواب دلمو چی بدم؟!

باران یا برف … چه فرقی میکند؟
تو که باشی، هوا که هیچ ؛ زندگی خوب است …

شال و کلاه می بافم با خیالت تا در سرمای نبودنت یخ نبندم

تا وقتی تو هستی که دستانم را بگیری، آرزو میکنم هر روز زمین بخورم!
کاش تابستانها هم برفی بود!

برف می‌بارد و همه خوشحالند و من غمگین …
دارد رد پاهایت را می پوشاند برف!

رفاقت مثل آدم برفی میمونه، درست کردنش راحت اما نگه داشتنش سخت!

زمستون و روزای برفیش واسم سرد نیستن تا وقتی که خاطرات گرمت همرامه …

خدا زیباست
این را در دانه دانه های برف میبینم

داره برف میاد، بیا تو قلبم سرما نخوری!

آرزو دارم با بارش هر دونه از برف زمستونی،
یه غم از رو دلت کم بشه نازنینم

فصل که رخت عوض می کند دوباره عاشقت می شوم …
گیرم زمستان باشد و من آهسته روی پیاده روی یخزده راه بروم!
عشق تو همین شال پشمی است که نفسم را گرم می کند!

امیدوارم روزای زمستونیت مثل دل من که از عشق تو لبریزه گرم باشه
روزای زمستونیت قشنگ

آدم برفی هم که باشی دلت میخواهد کسی در آغوشت بگیرد …
دلت میخواهد یک نفر کنارت باشد تا گرمت کند، تا آرامت کند …
مهم نیست آب شدن، نیست شدن …
مهم آن آرامش است حتی برای چند لحظه …

حرف تازه ای ندارم فقط زمستان در راه است …
کلاه بگذار سر خاطراتی که یخ زده اند
شاید یادت بیفتد جیبهایت را که وقتی دستهایم مهمانشان بودند!

وقتی می رفتی بهار بود، تابستان نیامدی، پاییز شد
پاییز که نیامدی پاییز ماند، زمستان که نیایی باز پاییز می ماند
تو رو خدا فصل ها رو به هم نریز

من عاشق زمستانم
عاشق اینکه ببینمت در زمستان آرام راه می روی که سر نخوری!
گونه هایت از سرما سرخ شده است
سر خود را تا حد ممکن در یقه ات فرو کرده ای
دست هایت در جیبت به هم مچاله شده
معصومانه به زمین خیره ای
چه قدر دوست داشتنی شده ای
حرفم را پس میگیرم
من عاشق زمستان نیستم، عاشق توام …

الا ای برف!
چه می ‏باری بر این دنیای ناپاکی؟
بر این دنیا که هر جایش
رد پا از خبیثی است
مبار ای برف!
تو روح آسمان همراه خود داری
تو پیوندی میان عشق و پروازی
تو را حیف است باریدن به ایوان سیاهی‏ها
تو که فصل سپیدی را سرآغازی
مبار ای برف!

دنبال من می گردی و حاصل ندارد!
موجی که عاشق می شود ساحل ندارد!
باید ببندم کوله بار رفتنم را
مرغ مهاجر هیچ جا منزل ندارد
من عاشقی کردم تو اما سرد گفتی
از برف اگر آدم بسازی دل ندارد!

دیدی که چه بی رنگ و ریا بود زمستان؟
مظلوم ترین فصل خدا بود زمستان
دیدیم فقط سردی او را و ندیدیم
از هر چه دو رنگی است رها بود زمستان
بود هرچه فقط بود سپیدی و سپیدی
اسمی که به او بود سزا بود زمستان
گرمای هر آغوش تب عشق دم گرم
یکبار نگفتند چرا بود زمستان
بی معرفتی بود که هر بار ز ما دید
با این همه باز اهل وفا بود زمستان
غرق گل و بلبل شد اگر فصل بهاران
بوی گل یخ هم به هوا بود زمستان
با برف بپوشاند تن لخت درختان
لبریز و پر از شرم و حیا بود زمستان
در فصل خودش، شهر خودش، بود غریبه
مظلوم ترین فصل خدا بود زمستان …

بی کلک

اس ام اس روزهای برفی و زمستان

اس ام اس روز برفی و زمستان

چه حسی بود در قلبم شبیه کوچه برفی
به راه کوچه ی برفی تو را از خود جدا کردم
نفهمیدم که می میرم نباشی مثل پروانه
تو را من در ته این کوچه ی برفی رها کردم

دوست دارم برگردم اون دوران که بابام بیدارم میکرد و میگفت: پاشو ببین چه برفی اومده …

بر لبم نام تو را می برم تا برف مثل قند در دل زمستان آب شود …

آدم برفی نبودم که به پایت یک شبه آب شوم …
من ؛ مو به مو سفید شدم!!!

برای آدم برفی چشم نگذار وگرنه آب که نمی شود، هیچ …
تا یک عمر هم خیره به رد پاهایت می ماند …

زمستان را دوست ندارم چون با آمدنش به یاد نگاه های سردت می افتم …

یه گاز از دماغت میدی؟
(از عاشقانه های خرگوش و آدم برفی)

بی تابی نکن!
هی نپرس پس کی برف می بارد؟
موهای پدرت را نگاه کن …

هنوز هم برام هیچی جالب تر از این نیست که،
صبح پاشم ببینم کلی برف اومده و هیچکی هم از روش نرفته!

خیلی از یخ کردن های ما از سرما نیست، لحن بعضی ها زمستونیه!

دارد برف می آید …
در گوش دانه های برف نام تو را زمزمه خواهم کرد تا برف از شوق حضورت بهار را لمس کند!

دارد برف می آید
در گوش دانه های برف نام تو را زمزمه خواهم کرد
تا برف زمستانی از شوق حضورت بهار را لمس کند

توی این برف و سرما میتونم خودمو گرم کنم
امــا . . .
جواب دلمو چی بدم؟!

باران یا برف … چه فرقی میکند؟
تو که باشی، هوا که هیچ ؛ زندگی خوب است …

شال و کلاه می بافم با خیالت تا در سرمای نبودنت یخ نبندم

تا وقتی تو هستی که دستانم را بگیری، آرزو میکنم هر روز زمین بخورم!
کاش تابستانها هم برفی بود!

برف می‌بارد و همه خوشحالند و من غمگین …
دارد رد پاهایت را می پوشاند برف!

رفاقت مثل آدم برفی میمونه، درست کردنش راحت اما نگه داشتنش سخت!

زمستون و روزای برفیش واسم سرد نیستن تا وقتی که خاطرات گرمت همرامه …

خدا زیباست
این را در دانه دانه های برف میبینم

داره برف میاد، بیا تو قلبم سرما نخوری!

آرزو دارم با بارش هر دونه از برف زمستونی،
یه غم از رو دلت کم بشه نازنینم

فصل که رخت عوض می کند دوباره عاشقت می شوم …
گیرم زمستان باشد و من آهسته روی پیاده روی یخزده راه بروم!
عشق تو همین شال پشمی است که نفسم را گرم می کند!

امیدوارم روزای زمستونیت مثل دل من که از عشق تو لبریزه گرم باشه
روزای زمستونیت قشنگ

آدم برفی هم که باشی دلت میخواهد کسی در آغوشت بگیرد …
دلت میخواهد یک نفر کنارت باشد تا گرمت کند، تا آرامت کند …
مهم نیست آب شدن، نیست شدن …
مهم آن آرامش است حتی برای چند لحظه …

حرف تازه ای ندارم فقط زمستان در راه است …
کلاه بگذار سر خاطراتی که یخ زده اند
شاید یادت بیفتد جیبهایت را که وقتی دستهایم مهمانشان بودند!

وقتی می رفتی بهار بود، تابستان نیامدی، پاییز شد
پاییز که نیامدی پاییز ماند، زمستان که نیایی باز پاییز می ماند
تو رو خدا فصل ها رو به هم نریز

من عاشق زمستانم
عاشق اینکه ببینمت در زمستان آرام راه می روی که سر نخوری!
گونه هایت از سرما سرخ شده است
سر خود را تا حد ممکن در یقه ات فرو کرده ای
دست هایت در جیبت به هم مچاله شده
معصومانه به زمین خیره ای
چه قدر دوست داشتنی شده ای
حرفم را پس میگیرم
من عاشق زمستان نیستم، عاشق توام …

الا ای برف!
چه می ‏باری بر این دنیای ناپاکی؟
بر این دنیا که هر جایش
رد پا از خبیثی است
مبار ای برف!
تو روح آسمان همراه خود داری
تو پیوندی میان عشق و پروازی
تو را حیف است باریدن به ایوان سیاهی‏ها
تو که فصل سپیدی را سرآغازی
مبار ای برف!

دنبال من می گردی و حاصل ندارد!
موجی که عاشق می شود ساحل ندارد!
باید ببندم کوله بار رفتنم را
مرغ مهاجر هیچ جا منزل ندارد
من عاشقی کردم تو اما سرد گفتی
از برف اگر آدم بسازی دل ندارد!

دیدی که چه بی رنگ و ریا بود زمستان؟
مظلوم ترین فصل خدا بود زمستان
دیدیم فقط سردی او را و ندیدیم
از هر چه دو رنگی است رها بود زمستان
بود هرچه فقط بود سپیدی و سپیدی
اسمی که به او بود سزا بود زمستان
گرمای هر آغوش تب عشق دم گرم
یکبار نگفتند چرا بود زمستان
بی معرفتی بود که هر بار ز ما دید
با این همه باز اهل وفا بود زمستان
غرق گل و بلبل شد اگر فصل بهاران
بوی گل یخ هم به هوا بود زمستان
با برف بپوشاند تن لخت درختان
لبریز و پر از شرم و حیا بود زمستان
در فصل خودش، شهر خودش، بود غریبه
مظلوم ترین فصل خدا بود زمستان …

بی کلک

جلوگیری از خشکی پوست در زمستان

خشکی پوست هم دلیل و منشاء ژنتیکی و هم اکتسابی دارد. برخی بیماری ها مانند اگزمای نوزادان از زمان تولد به دلیل اختلال در ایپدرم و لایه چربی پوست ایجاد می شوند و ارثی هستند.

موارد اکتسابی هم علل فراوانی دارند مانند شستشو و استحمام نامناسب، ابتلا به برخی بیماری ها مانند کم کاری تیرویید یا مشکل های کلیوی، افزایش سن، مصرف برخی داروها و…. در مبتلایان به این بیماری، در لایه سطحی پوست که معروف به «اپیدرم» و محتوی چربی، آب و پروتئین است، اختلال ایجاد می شود و پوست به خشکی می گراید. حتی برخی تغییرات طبیعی در دوران بلوغ هم پوست را خشک می کند.

شایع ترین دلیل مراجعه به کلینیک های پوست در زمستان، خشکی بیش از حد پوست است که زمینه بروز چروک در سنین پایین را افزایش می دهد.

برای مقابله با خشکی پوست راه‌های مختلفی وجود دارد. از استفاده از انواع و اقسام کرم‌های مرطوب‌کننده گرفته تا استفاده از لوسیون‌های شیمیایی و یا جوشانده‌های گیاهی.

فرآورده‌های متعددی برای جلوگیری و درمان ترک‌های پوستی وجود دارند. اگر لایه‌ای از فرآورده ضدترک که در سطح پوست مالیده شود، نسبت به عبور آب مقاوم باشد، سرعت تبخیر آب از سطح پوست و به خصوص دفع آب کاهش می ‌یابد.

پوشانیدن سطح پوست به وسیله فرآورده ضدترک، سبب می ‌شود بخار آب نتواند از سطح پوست تبخیر شده و در طبقه شاخی جمع شود.

اما متخصصان پوست راهکارهایی ارائه داده اند که با عمل به آنها می توان از زبری و خشکی پوست در این فصل جلوگیری کرد.

تلاش و کنترل برخی از بخش های محیط زیست اطراف شما برای حفظ سلامت بدن امری ضروری است. هدف از ارائه این بیانیه مرطوب نگه داشتن پوست تا حد امکان برای جلوگیری از هر گونه ایجاد خارش، تحریک پذیری و قرمزی پوست است.

برای جلوگیری از چین و چروک پوست راهکارهای زیر را پیشنهاد می کند:

– از مرطوب کننده های هوا در کل فضای خانه و یا حداقل در اتاق خواب استفاده کنید.

– از دستکش برای جلوگیری از تماس مولکول های هوا با پوست دست استفاده کنید.

– زمان دوش گرفتن و حرارت آب را کاهش دهید.

– به جای صابون های معطر از صابون های نرم کننده برای شست وشوی بدن و از شامپوهای مرطوب کننده برای شستن موهایی که اغلب مجعد و سشوار کشیده هستند استفاده کنید.

– پس از دوش گرفتن و قبل از خشک کردن بدن به طور کامل پوست را با مرطوب کننده یا کرم های نرم کننده آغشته کنید.

– افرادی که درصد خشکی پوست آنها بسیار بالاست باید از مرطوب کننده های غلیظ تر، چرب و پماد استفاده کرده و انگشتان پا و بند انگشت را کاملاً به آن آغشته کنید.

– برای حفاظت از لب ها از کرم های نرم کننده حاوی وازلین استفاده کنید.
در صورتی که با انجام این دستورالعمل ها خشکی پوست شما افزایش پیدا کرد حتماً با پزشک مشورت کنید و از انجام هرگونه درمان خودسرانه بپرهیزید.

بی کلک

لزوم استفاده از عینک آفتابی در زمستان

عینک آفتابی حتی در زمستان

افراد تا جایی که می توانند با استفاده از عینک های آفتابی از اشعه ماوراء بنفش پرهیز کنند. این توصیه ای از استادیار گروه چشم پزشکی دانشگاه علوم پزشکی مشهد است.

دکتر سیامک زارعی قنواتی افزود: مطالعات روی اشعه ماوراء بنفش نشان داده است این اشعه برای چشم مضر بوده و باعث بروز کاتاراکت یا ضعف مرکز بینایی ناشی از سن می شود.

وی تاکید کرد: برای کاهش صدمات اشعه ماوراء بنفش افراد باید از عینک های آفتابی که اشعه UV را جذب می کند استفاده کنید که بهترین نوع آن عینک هایی است که معمولا دارای استانداردهای اروپایی بوده یا با ۴۰۰ UV مشخص می شوندکه دارای استاندارد بالایی است. از جمله مواردی که مشکلات ناشی از اشعه ماوراء بنفش به صورت حاد تظاهر می کند مکان های اسکی است چرا که برف خیلی راحت تر و با درجه بالایی اشعه ماوراء بنفش را منعکس می کند.

وی در خصوص مشکلاتی که اشعه ماوراء بنفش برای افراد ایجاد می کند، ادامه داد: اشعه ماوراء بنفش زمانی که با پوست افراد برخورد می کند ضایعات پوستی ایجاد کرده و برای چشم نیز مشکلات حاد و برای کسانی که به صورت مداوم در مسیر این آسیب ها هستند مشکلات مزمن کاتاراکت زودرس ایجاد می کند.

خوابیدن روی شکم هنگام مطالعه ممنوع

عضو هیات علمی دانشگاه علوم پزشکی یزد با توصیه بر این که هنگام مطالعه، سر و گردن نباید بیشتر از ۲۰ درجه به طرف پایین خم شود، عنوان کرد: بعضی اعمال مثل طاق باز خوابیدن یا به شکم خوابیدن هنگام مطالعه در درازمدت، دردهای ناحیه گردن و کمر را افزایش می دهد.

به گزارش بی کلک به نقل از ایسنا، دکتر زیبا لوک زاده درمورد وضع میز و نیمکت دانش آموزان اظهار کرد: متناسب نبودن میز و نیمکت ها با ابعاد بدنی دانش آموزان ناراحتی های کمر، گردن، خستگی زودرس، افت تحصیلی و اشکال در فشار خون آنها را موجب می شود، بنابراین میز و نیمکت ها باید با ابعاد بدنی آنها متناسب باشد و دارای شرایط و ویژگی های خاص خود باشد.

این متخصص طب کار افزود: افرادی که طولانی مدت مطالعه می کنند یا به حالت نشسته کاری را انجام می دهند، باید هر ۲۰ دقیقه یک بار عضلات خود را حرکت دهند.

بی کلک