بایگانی برچسب: s

جملات زیبا اسارت

بسته بندی اش که تموم شد به گیله مرد زنگ زدم :

… من برای کمک به زلزله زده ها یک بسته آماده کردم اگه تو هم میای بیام خونه تون تا با هم بریم …

تشکر و قبول کرد با هم برای اهدای کمک بریم …

بسته رو صندوق عقب ماشین گذاشتم و راه افتادم .

جلوی خونه گیله مرد پارک کردم و زنگ زدم .

در رو باز کرد و بعد از سلام و احوالپرسی چند قلم جنس بسته بندی شده رو گذاشت صندوق عقب و صندلی پشت راننده …

گفتم : بابا چه خبره ! اینهمه ؟

لبخندی زد و گفت : جون هرکی دوست داری این حرف رو نزن … کلی دعای ” اللهم فک اسیر ” خوندم تا بتونم کمک کنم !

گفتم چی خوندی ؟ اللهم فک کل اسیر ؟!؟  مگه این کمکها برای اسراست ؟ برادر ! قراره به مردم زلزله زده آذربایجان کمک کنیم ها !

گفت : چطور اسیر نیستیم وقتی وسایلی که سال تا سال ازشون استفاده نمیکنیم رو نمیتونیم به یک نیازمند ببخشیم ؟ و اسیر مادیاتی شدیم که .

ناگهان ساکت شد و گفت : ای بابا باز که دارم موعظه میکنم !

سوییچ انداختم و در حالی که استارت میزدم گفتم : گیله مرد ، موعظه هات هم عشقه !

– لبخندی زد …

به خونه که برگشتم به وسایل داخل خونه ، کمد و چمدونها نگاه کردم … وسایل نویی که سال تا سال دست بهشون نمیزنم و مورد استفاده ام واقع نمیشه … ، بله حقیقت داشت ! من گروگان گرفته شده بودم …

دلم شکست ، دستام رو بالا بردم : اللهم فک کل اسیر …

و  من اول اسیر شده ی این دنیایم …

منبع یکـ گیله مرد

ای آزادگان ؛ مردم زلزله زده ی آذربایجان را دریابید …

 

جملات زیبا گیله مرد