اس ام اس تنهایی

اس ام اس تنهایی

امشب یهو دلم کودتا کرد…
تو رو می خواست..
سرَم رو کردم زیر ِ بالشت
آروم به دلم گفتم
خفه شو…
دوره دموکراسی گذشته… می زنم لهت میکنم!!!!!!!!

این روزها شدم معادله ی چند مجهولی؛هیچکس از هیچ راهی مرا نمیفهمد

میری؟؟!!
باشه برو به درک …
دیگه چیزی واسه از دست دادن ندارم
از ناز کشیدن هم خبری نیست
سخت شدم مثل سنگ
پس راهت را بگیرو برو…

شما دوستایی که مدام از مهرو محبت مادرا حرف میزنین…پس چرا مادره من یادش رفته بچه هاشو؟چرا اون مارو ول کردو رفت؟چرا دیگه دلش برامون تنگ نمیشه؟اشکالی نداره شاید الان با شوهره جدیدش خوشبخت تره…ما هم با عکسش زندگی میکنیم…

افسوس می خورم …چرا؟چرا با رفتن تو…بهار می اید ؟…امدی در سرمای زمستان… به سردی زمستان بودی… به غم انگیزی شبهای تنهایی… به خشکی برف …می روی… بهار می اید …به نظر معامله خوبی است…امید ان دارم بهار گلی بر چهره ات بنشاند …چه امید مبهمی…گردش روزگار خطا ندارد …زمستان هیچ گاه بهار را نمی بیند…

کاش می شد غم دلها را نگاشت
کاش می شد ماه را صفحهً دل کرد وز خوبی و بدی در آن نگاشت
کاش می شد اشکها را بوسید و گل یاد و بوئید
کاش می شد به قناری فهماند
که زمستان زیباست!

نبودنت را دارم با ساعت شنی اندازه میگیرم…
یک صحرا گذشت…

امروز خم شدم و در گوش کودکی که تازه به دنیا امده بود گفتم:
چیزی از دست ندادی…

در گلوی من ابر کوچکی است…
میشود مرا بغل کنی؟!؟
قول میدهد گریه کم کند…

می کوشم غم هایم را غرق کنم اما

بی شرف ها یاد گرفته اند شنا کنند …

تاحالا براتون اتفاف افتاده وقتی پای تلفن باید خداحافظی کنی اما هنوز دلت میخواد صداشو بشنوی یهو میگی راستی؟!
میگه: جونم…؟!
آروم میگی: دوستت دارم
اونم بر می گرده با خنده می گه:دیوونه ترسیدم فکر کردم چی میخوای بگی!بعدش اونم آروم می گه”منم دوست دارم”
آخ … که این چند ثانیه آخر چقده حال میده…
از ما که گذشت…

خدایم…مگر دلم را از جوی آب گرفته ای و در سینه ام گذاشتی؟که با او این چنین میشود…
چرا باید دل تنگه کسانی شوم که دلم را شکسته اند..؟

من من …
تو تو …
کشیدم …
کی رو؟
)
یادش بخیررر

بزرگترین حماقت آدم ها اینه که به کسی که باید لگد بزنن لبخند میزنن.!!

در حسرت یک نعره مستانه بمردیم، ویران شود این شهر که میخوانه ندارد!

الآن ۵ روز و ۷۸ سآعت و ۱۱ دقیقه است که صدآشو نَشنیدم
بِ سَلامتی هر چی عآشق

تو فقط نخ بده !
دھان مردم را . . .
من میدوزم !

گاهی وقتاتودلت نمیخوادگناه کنی ولی توی این دنیااگه صادق باشی باختی.

کصافت زیاد فرقی نکرده…
آره…آره …خود خودشه…
فقط اونی که داره باهاش تو پارک قدم می زنه “من” نیستم…
دستاشون تو دست هم بود و داشتن قدم می زدن…
منم دستام تو جیبم بود و از دور داشتم نگاشون می کردم و ذره ذره جون می دادم…
وقتی خدافظی کردخواستم مثل قدیما…مثل قدیما…چشم هایش را از پشت بگیرم…
دیدم طاقت اسم هایی که میگوید را ندارم…
وقتی رفت…وقتی رفت رفتم سمت نیمکت اولین قرارمان ….
جای او نشستم تا جای خودم خالی باشد !!!
می دونم حرفامو درک می کنید, چون هرکسی تو این قسمت سایت نمیاد…
تنها جرمم این بود که…این بود که اون ماشین داشت من نداشتم…
بدجوری توپم ازش پره…
التماسش هم نکردم, چون رابطه ای که توش التماس باشه …
باید ساعت ۹ شب بذارید دم در خونه شهرداری ببره !
خطش هم عوض کرده…هههههه خیلی خنده داره!!!!
اون دختره رویاهای منه …ههههع
آمن که کارم شده جوک نوشتن تو ۴jok وشادی دوستان!!!

نرو …

دردناک ترین التماس ِ جهان است …

خواب دیدم خدا دارد گریه می کند …،

لعنتی تو از آن جا هم رفته ای … ؟!

چهل روز گذشت،نه اشکهادرچشم دوام آوردند نه حرفهابر زبان!روایت درد آسان نیست..اربعین حسینی تسلیت باد..

داستان من و تو از آنجا شروع شد…
که پشت شیشه ی بی جان مانیتور به هم جان دادیتم…
و با دکمه های سرد کیبورد، دستهای هم را گرفتیم و گرمایش را حس کردیم…!!
با صورتک ها همدیگر را بوسیدیم و طمع لبهایمان را چشیدیم…
آهنگی را همزمان باهم گوش دادیم و اشک ریختیِِِِِِِِِِِِِمِِِِ…
شب بخیرهایمان پشتت خط های موبایلمان جدا نمی ماند…
امروز داستان برگشت…
آغوش هایمان واقعی…
بوسه هایمان حقیقی…
اما…
با این تفاوت که دیگر من و تو نبودیم…
هر کدام یک او داشتیم…
پشت شیشه ی سرد مانیتورم…
دلم لک زده برای یک صورتک بوسه…
لک زده برای یک آهنگ همزمان… لک زده برای یک شب بخیر…

هنوز هم وقتی باران میبارد،
تنم را به قطرات باران میسپارم…
میگویند باران رساناست!!!
شاید دستهای مرا هم به دستهای تو برساند

خدایا قسمت میدم، نزار عروسی یکی،عزای یه نفر دیگه باشه…

لیاقت تو دنیاے هست که انسان ها به هم خیانت میکنن نہ دنیایے من کہ چیزے بہ نام جدایے در ان نیست

یکی از دلخوشی های که دیگه ندارم این که هر شب آخر شب برام شب خوش می فرستاد تا بدونم آخر شب ها هم به فکر منه .
وقتی خوابم می برد اون بیدار میموند برام اس های عاشقانه می فرستاد تا وقتی صبح ها بیدار میشم با انرژی برم سرکار
همیشه سلام صبح بخیر برام میفرستاد تا صبح رو با دیدن اسمش روی گوشیم شروع کنم

دلم یک دوست میخواهد
که خیلی مهربان باشد
دلش اندازه دریا،
به قدر آسمان باشد
نجابت خانه اش باشد،
صفا سرمایه اش باشد
و در شهر وجود او محبت رایگان باش هست ایا؟؟؟؟؟؟؟

گاهی نمیدانی!!
از دست داده ای…
یا…
از دست رفته ای…

دارم میسوزم اتیش میگیرم وقتی که من کنارتم پیشتم همیشه دارم باهات حرف میزنم اما تو داری از بودن بادیگری واسه من میگی وخوشحالی
نمیدونی دارم ازعشقت میمیرم
خورد شدم

تو ای روحم، عزیز دلنوازم / ز پیغامت نمودی سرفرازم

تو در یاد منی، من شرمسارم / صفای قلب پاکت را بنازم . . .

بیا میز مرا حساب کن میخواهم بروم…
اینجا شلوغ شده! پر شده از آدم های گوناگون…
دیگر تنها نیستم…در قلبت! پس میروم…

صندوقچه ارزوهایم را خواهم گشود تا نگویند از …هیچ…پر است که نام تو…یاد تو…افتخاریست در دارایی دلم.

ﻫﻤﻪ ﯼ ﻗﺮﺍﺭﺩﺍﺩ ﻫﺎ ﺭﻭﯼ ﮐﺎﻏﺬ ﺑﯽ ﺟﺎﻥﻧﻮﺷﺘﻪ ﻧﻤﯽ ﺷﻮﻧﺪ…
ﺑﻌﻀﯽ ﺍﺯ ﻋﻬﺪ ﻫﺎ ﺭﺍ ﺭﻭﯼ “ﻗﻠﺐ” ﻣﯽ ﻧﻮﯾﯿﺴﻢ..ﺣﻮﺍﺳﺖ ﺑﻪ ﺍﯾﻦ ﻋﻬﺪ ﻫﺎﯼ ﻏﯿﺮ ﮐﺎﻏﺬﯼ ﺑﺎﺷﻪ..ﺷﮑﺴﺘﻨﺸﺎﻥ ﯾﮏ” ﺁﺩﻡ “ﺭﺍﻣﯽ ﺷﮑﻨﺪ…

گاهی هیچکس را نداشته باشی بهتر است…باور کن بعضی ها بیشتر تنهایت میکنند…

سرت بینداز پایین و زندگیت را بکن دقت دق ات میدهد…

دوتا دوست عاشق یک دختر میشن.دختره دو تا نوشیدنی میاره میگه تو یکیش سمه هر کی زنده موند من باهاش عروسی میکنم.هر کدوم موقع خوردن میگن خداکنه من بمیرم رفیقم به عشقش برسه .آخرش دختره میگه سم تو مال خودمه من میمیرم که دو تا رفیقو از هم جدا نکنم:(

تو نمی دانی اندوه مرا
هیچ حرف دگری نیست که با تو بزنم
جز اینکه بگویم به تو ای رفته ز دست
شدم از مستی چشمان تو مست
مرگ بر آنکه دلش را به دل سنگ تو بست

بدجور شرمنده ام
یعنی عرقِ شرم همینجوری داره از سر و کله ام می چکه..
با لایکاتون منو چوبکاری می کنید که هیچ،دوستای مهربون روزانه ۵تا ارسالی بیشتر ندارید، یکیشم حروم من می کنید؟
اگه ویژه هام اذیتتون میکنه منو ببخشید.. بخدا درد و دلِ.. یه نیم اشک از گوشه ی چشمِ دوستای گلم بیاد این کیانِ لعنتی رو فحش میدما..
چی بگم که برام پست میذارید که این کیانِ لعنتی به شما دلخوش باشه ..
چی بگم آخه؟ جای حرف نذاشتید.. چون حرف ندارید

این حال من بی توست
بغض غزلی بی لب
افتاده ترین خورشید
زیر سم اسب شب
این حال من بی توست
دلداده تر از مجنون
شوریده تر از فرهاد
حسرت به دلی در باد

نمیدونم چرا از وقتی رفتی تو همه جا اسم قشنگت تو گوشمه…ولی با مرام من رفتم سراغ کسی که همه چیش مثل تو بود
حتی اسمش.
الان هیچ چیزی منو اونو ازهم نمیتونه جدا کنه.
اگر نرفته بودی الان هیچ چیز بین من و تو نمیتونست جدایی بندازه…لیاقتمو نداشتی بی لیاقت

خیلی چیزها رو نگفتن…
معرفت می خواهد نه طاقت…
طاقت یه روزی تموم میشه…
اما معرفت نه…جاشو عوض میکنه…

آن نازنین کجاست که یادم نمیکند؟ صد غم به سینه دارم و شادم نمیکند، یک لحظه آنکه بی من هرگز نمی نشست، امروز به یاد کیست که یادم نمیکند؟

وقتی تنهامیشی ومنتظری اینارومیگی:
تنهایی همچینم بدنیست!میتونی تنهاباشی وهمه چی باشی…مگه خداتنهانیست؟؟؟
ولش کن اون لیاقت منونداشت گورباباش…
اصلاخوب شد!بایدادب شه که بتونه بین من واون غرورلعنتی یکیوانتخاب کنه…
آخرازهمه ام میدونی چیکارمیکنی؟گوشیتوبرمیداری وبهش زنگ میزنی!معجزه عشق که میگن اینه.

کوله بارم خالی سفرم دورو دراز جاده در مه تنها وخیالی که غبار الود است بی کلام ازتو جدا خواهم شد ذهنت از یادمرا خواهد برد سازم از غصه ترک خواهد خورد!!!!!!!!!!!

بی کلک

متولد چه ماهی هستی ؟

فال روزانه فروردین
فروردین
فال روزانه اردیبهشت
اردیبهشت
فال روزانه خرداد
خرداد
فال روزانه تیر
تیر
فال روزانه مرداد
مرداد
فال روزانه شهریور
شهریور
فال روزانه مهر
مهر
فال روزانه آبان
آبان
فال روزانه آذر
آذر
فال روزانه دی
دی
فال روزانه بهمن
بهمن
فال روزانه اسفند
اسفند