دانلود رمان خیال تو
دانلود رمان خیال تو اثر فهیمه رحیمی
بخشی از رمان خیال تو اثر فهیمه رحیمی را باهم مطالعه می کنیم:
وقتی اتومبیل موریس پدرم در مقابل خانه پدربزرگپارک کرد پیش از آنکه اجازه خارج شدن داده شود .پدرم بسوی بچه هایش نگاه کرد و بالحنی کاملا جدی گفت:خوب گوش کنید چه میگویم همگی تان باید کاملا مراقب رفتارتانباشید و کوچکترین خطایی نکنید همگی کاملا مودب باشید و پدربزرگ را نرجانید فهمیدیدچه گفتم؟هیچکس حرفی نزد اما پدر گفت:آرام پیاده شوید و پشت در بمانید تا خودم زنگبزنم .من و خواهرم و دو برادر یک صف پشت در خانه پدربزرگ درست کردیم تا وقتی پدرپیاده شد و خودش زنگ در حیاط در را فشرد لحظاتی طول کشید تا در بروی پاشنه چرخید واندام عمو غلام نمایان شد پدر ضمن دست دادن و حال و احوال پرسیدن سوال کرد:تو چرادر را باز کردی ننه کجاست؟عمو غلام نگاهی به پشت سر پدر انداخت و با خنده گفت:ننهتوی مطبخ است بچه ها را صف کردی؟
ما که جرات حرکت نداشتیم ساکت و صامت ایستاده و گوش بهفرمان پدر داشتیم که دیدیم پدر برویمان لبخند زد و با اشاره دست فرمان داد که داخلشویم.خانه پدر بزرگ وسیع و زیبا بود و در دروان کودکی ام هر گاه اسم باغ رامیشنیدم خانه پدربزرگ پیش چشمم مجسم میشد حال آنکه بعدها فهمیدم چنین نیست.وجود دوحیاط کوچک و بزرگ که با طاق نصرتی از شمشاد بهم وصل یا از یکدیگر جدا شده بودند ووجود چندین باغچه و درختان کاج سر به فلک کشیده برای دخترکی ۹ساله چون من نمایی ازباغ و بوستان داشت.
لینک دانلود رمان خیال تو :
http://s1.picofile.com/file/7516245264/kheyale_to.pdf.html