دريافت کد قالب پيچك دات نت (741)
نام قالب وبلاگ : کلاسیک
کلاسیک :کلاسیسیسم جنبش هنری و فرهنگی ویژهٔ نیمهٔ دوم قرن
هفدهم در اروپاست. این جنبش مبتنی بر آفرینش آثار هنری و ادبی با الهام از هنر
باستان یونان و روم، و بازگشت به اصول و ارزشهای زیباییشناسی آنان است.
این جنبش تعریف دقیقی ندارد و در دانشنامههای مختلف از آن تعاریف گوناگون ذکر شده
است. بهطور کلی کلاسیسیسم عبارت است از عقیده طرفداران تقلید از نویسندگان و
هنرمندان یونان باستان یا روم، و نویسندگان قرن هفدهم فرانسه است. این مکتب در
مقابل باروک و رمانتیسم قرار میگیرد.کلمه کلاسیک صفتی است که ریشه آن واژه لاتینی
کلاسیکوس (classicus) و به معنی درجه اول است. به تدریج این واژه برای سخن گفتن از
نویسندگان درجه اول جامعه استفاده شد، یعنی کسانی که نوشتههای آنها در کلاسهای
درس تدریس میشد
وقتی این کلمه را به طور دقیق استعمال کنند و از آن اراده اصطلاح ادبی خاصی را
نکرده باشند به معنی اثری است که به عنوان نمونه و مظهر کامل مورد قبول همگان باشد
و وقتی نویسندگان کلاسیک یا هنر کلاسیک گفته میشود، مقصود نویسندگان یا هنری است
که تمام ادوار آنها را پسندیده و نمونه شناختهاند.
به طور کلی نیمهٔ دوم قرن شانزدهم، دورهای بود که در آن برای نخستین بار آیین ادبی
جامعی برای خلق آثار ادبی به وجود آمد. این آیین و قواعد که دارای اصولی بودند که
حتی تا پایان قرن هجدهم نیز ارزش و اعتبار خود را از دست نداد، در آغاز قرن هفدهم
مایهٔ ایجاد مکتب کلاسیسیسم گردید.
صفت کلاسیک برای اولین بار در دورهٔ رونسانس برای تعیین نویسندگان درجه اول به کار
برده شد، ولی درواقع این رمانتیکها بودند که با مشخص کردن حدود و ویژگیهای جنبش
هنری-فرهنگیشان، معنای امروزی واژهٔ کلاسیک را به آن بخشیدند.
کلاسیسیسم با شروع رونسانس در ایتالیا ظهور کرد. پس از مدتی شهرهای مختلف ایتالیا
به خصوص شهر فلورانس به مهدهایی برای گردهمآیی هنرمندانی اومانیست چون میکل آنژ،
رافائل و برونِلِسکی به منظور تحقیق، جمعآوری و تقلید از آثار یونانیان و رومیان
باستان گشت. این سبک به تدریج میان هنرمندان و نویسندگان متداول شد به طوری که در
نیمهٔ دوم قرن هفدهم به یک جنبش بزرگ تبدیل شد که در فرانسه در دورهٔ سلطنت لویی
چهاردهم و با پشتیبانی ریشولیو به خود اوج رسید و در مقابل جنبش باروک قرار گرفت.
کلاسیسیسم را میتوان مکتب سنتگرایی در ادبیات و هنر به ویژه تقلید از نویسندگان
یونان و روم باستان دانست. از دیدگاه کلاسیکها، هنر اصلی شاعر و نویسنده این است
که اصول و قواعدی را که پیشینیان در آثار خود آوردهاند، به طور کامل رعایت کند تا
اثر او بتواند صفت زیبا به خود بگیرد.
کلاسیسیسم در درجهٔ اول به دنبال آفرینش ایدئال و کمال زیبایی و دلنوازی با الهام
از هنر باستانیان است. درواقع کلاسیسیکها به دنبال ایجاد ایدئال تعادل، توازن،
تقارن، همآهنگی و هارمونی، ظرافت و رعنایی، منطق، روشنی، واقعگرایی و نزاکت در
آثار خود هستند. باید توجه داشت که کلاسیسیسم بر خلاف سبک همعصر خود، باروک و
بعدها رمانتیسیسم که مبتنی بر احساسات و خیالات هستند، بر پایهٔ عقل و منطق استوار
است. همچنین کلاسیسیسم به زنده کردن عادات و رسوم باستانیان و تطابق دادن آنها با
عقاید مسیحی و قوانین کلیسا میپردازد.
کلاسیکها، با دیدی وحدتگرا به دنبال نظم و سادگی هستند که در واقع به اثر لیاقت
ادبی و یا هنری میبخشند. کلاسیسیسم استقرار، ثبات، ژرفی و عمومیت را برتری میدهد
و میکوشد حقایق عمومی را که منتظره هستند و باعث غافلگیری مردم نمیشوند بنماید.
بنابراین به جلوهٔ ایدئال حقیقت و زیبایی میپردازد. همچنین به دنبال ایجاد وحدت و
یکدستی در اثر است.
روشنی و گویایی آثار کلاسیک از ویژگیهای مهم آنهاست، به طوری که خطوط، سبک و
ویژگیهای ظاهری اثر باید به گونهای باشند که به تنهایی توجه بیننده را به خود جلب
نکنند و او بتواند به عمق اثر دست یابد. بنابراین دکور و آراستگی تنها وسیلهای
برای دلانگیز و زیبا ساختن فضا است، و اهمیت عمق به مراتب بیشتر میباشد.
هنرمند کلاسیک معتقد است که همه چیز گفته شده است ولی هیچ چیز کاملاً درک نشده است،
بنابراین، حقایق باید در هر دوره تکرار شوند. بنابراین کلاسیکها تقلید از هنرمندان
پیشین یونان و روم را عار نمیدانند و آثار آنان را در خور تعمق و تفکر میدانند و
معتقدند که این آثار چیزهای تازهای برای خوانندگان خود دارند.
ارسطو، فیلسوف یونانی در کتاب بوطیقا، هنر را تقلید از طبیعت میداند و معتقد است
که تفاوت هنرها در نوع تقلید است. همچنین گتشد نقاد آلمانی میگوید: « طبیعت انسان
و قدرت ذهن او همان است که دو هزار سال پیش بوده است، بنابراین راه التذاذ شعری هم
باید همان باشد که باستانیان به درستی انتخاب کرده اند» .