مقالات مفید پیچک: درباره زبان انگلیسی چه میدانید | |
زبان انگلیسی یکی از زبانهای هندواروپایی از شاخهٔ ژرمنی است. خود شاخهٔ ژرمنی به دو بخش شرقی و غربی تقسیم میشود و انگلیسی به ژرمنی غربی تعلق دارد. این زبان در انگلستان و جنوب شرقی اسکاتلند تکامل یافتهاست. از دیگر زبانهای شاخه ژرمنی میتوان به آلمانی، هلندی، دانمارکی، سوئدی و نروژی اشاره کرد. امروزه نزدیک به نیمی از مجموعه واژگان و دستور زبان انگلیسی از ریشهٔ ژرمنی است و نیم دیگر را وامواژهها تشکیل میدهد.

بیشتر این وامواژهها از زبانهای لاتین، فرانسوی، بخشی از یونانی و دیگر زبانها وارد انگلیسی شدهاند. زبان انگلیسی باستان شباهت بسیار زیادی به زبان آلمانی باستان داشته است چون انگلیسی زبان ها عمدتاً اقوام ژرمنی بودند که از آلمان وارد بریتانیا شدند و به نوعی زبان آلمانی را می توان مادر زبان انگلیسی دانست.
به دلیل تاثیر بالای نظامی، اقتصادی، علمی، سیاسی و فرهنگی بریتانیا بر جهان پس از سدهٔ هجدهم و تاثیر ایالات متحده آمریکا از سدهٔ بیستم میلادی به این سو، این زبان در سطح جهان گسترش یافته و به عنوان زبان دوم، زبان میانجی و زبان اداری در بسیاری نقاط جهان کاربرد پیدا کردهاست.
زبان انگلیسی به عنوان زبان مادری در کشورهای انگلستان، آمریکا، کانادا، استرالیا، ایرلند، نیوزلند، آفریقای جنوبی، غنا و بسیاری کشورهای دیگر کاربرد دارد. انگلیسی امروزه از نظر تعداد گویشوَر، پس از چینی و اسپانیایی، سومین زبان جهان است
. تعداد کسانی که زبان مادریشان انگلیسی است امروزه ۳۸۰ میلیون نفر است. انگلیسی در بسیاری از کشورها زبان میانجی است و مهمترین زبان دنیا در زمینههای سیاسی، اقتصادی، نظامی، صنعتی، فرهنگی و علمی در روابط بینالملل به شمار میآید.
پیشینه
انگلیسی کهن (۱۱۰۰-۴۴۹)
در قرنِ پنجم میلادی، مردمانی از سه قبیله «جوت»، «انگِل» و «ساکسون» که در «شمالغرب آلمان»، «دانمارک» و «هلند» امروزی ساکن بودند، به انگلستان یورش بردند و آن سرزمین را تصرف کردند. تا آن زمان مردم بریتانیا یا به عبارت بهتر بریتانیای روم به زبان سِلتی سخن میگفتند و البته زبان سِلتی مردم آن به دلیل ۴۰۰ سال اشغال این سرزمین توسط رومیها با لاتین آمیخته شده بود و بسیاری از واژگان لاتین در آن کاربرد داشت.
پس از اشغال بریتانیا، جوتها در جنوبِ شرقی خاک آن ساکن شدند و در تعامل با زبانهای محلی، گویش «کِنتی» را بوجود آوردند. ساکسونها هم که در جنوب و جنوبِ غربی سکنی گزیده بودند، گویش «ساکسونِ غربی» را ایجاد کردند.
اَنگلهایی که در شمال و مرکزِ انگلستان اقامت گزیده بودند، به ترتیب، گویشهای «آمبِریای شمالی» و «مِرسیایی» را بوجود آوردند. سینت بید بر این باور بود که انگلها منطقهٔ گستردهتری از خاک بریتانیا (نزدیک به تمامی خاک آن) را از آن خود کردند و نام «اِنگلند» (England) از نام همین قبیله گرفته شدهاست. واژهٔ "England" از Engla land به «معنی سرزمین انگلها» (به انگلیسی: Land of the Angles) گرفته شده و English در انگلیسی کهن Englisc بودهاست.افزون بر قبیلههای یادشده، دستههایی از مردمان ساکن فریزیا، نیدرزاکسن، یوتلاند و جنوب سوئد نیز در آن دوران به بریتانیا آمدند.
زبان انگلیسی باستان نخستین گرفته شده از چندین گویش بود که این بازتاب کنندهٔ داشتن چندین سرچشمه برای انگلستان در عهد آنگلوساکسونها است. یکی از این گویشها، ساکسون غربی کهن بود که کم کم بر دیگر گویشها برتری یافت. رزم نامهٔ بئوولف مال همین دوران است. گمان میرود که از سدهٔ نهمِ میلادی، گویش ساکسونی، به دلیلِ سلطهٔ پادشاه آلفرد (نخستین شاهِ انگلستان که فردی از قبیلهٔ ساکسون بود)، بر دیگر گویشها برتری یافته باشد و از آن پس به عنوان زبان رسمی این کشور شناخته شده باشد.
انگلیسی باستان، از نظر گویش، بسیار متفاوت از انگلیسی امروزی است. برای نمونه، واژههای light و drought، به ترتیب بصورت «لیخت» و «دراخت» تلفظ میشد و یا جملهٔ Will you give me your jacket, good man?، چنین ادا میشد: Wilt ðu sellan me ðin clæð, godman min? در این دوره شماری واژه، از زبان لاتین، وارد انگلیسی شد که واژگانی چون: altar, mass, priest, psalm, temple, kitchen, palm, pear,... از آن جملهاند. شمار کمتری واژه هم از زبان اسکاندیناوی، بوسیلهٔ وایکینگها که از اواخر سدهٔ هشتم به بعد، کم کم یورشهایی به انگلستان نموده و بخشهایی را تصرف کرده بودند، وارد این زبان شد. از جملهٔ این واژگان، میتوان به law, take, cut, both, ill, ugly، اشاره کرد.
انگلیسیِ کهن، گنجینه واژگان غنی نداشت اما، همچون دیگر زبانهای هند و اروپایی، دستور زبان پیچیدهای داشت.
انگلیسی میانه
انگلیسی کهن یا باستان با دو دوره یورش روبرو شد. نخست از سوی سخنوران زبانهای ژرمنی شمالی، در سدهٔ هشت و نه میلادی، هنگامی که هالفن رگناسن و ایوار رگناسن شناخته شده با نام ایوار بی استخوان تصمیم برگرفتن و استعمار منطقههای شمالی جزیرههای بریتانیا گرفتند. بار دوم یورش از سوی سخنوران زبانهای رومیتبار بود. پس از تصرفِ انگلستان به وسیلهٔ نورمنها که در سال ۱۰۶۶ صورت گرفت، کم کم دگرگونی شگرفی در زبان پدید آمد. نورمن کهن در سدهٔ ۱۱ میلادی با یورش نورمنها به انگلستان به آنگلو-نورمن و پس از آن به آنگلو-فرنچ تغییر یافت و دستهٔ نویی از واژگان را وارد زبان کرد، واژگانی که در دولت و دادگاهها کاربرد داشتند.
زبان فرانسوی - به واسطهٔ حکومتِ نورمنها - زبانِ بزرگان و بلندپایگانِ جامعه، و انگلیسیِ کهن، زبانِ عوام و دونپایگان بهشمار میرفت، زبان فرانسوی اثر چشمگیری بر انگلیسی گذاشت. تا پیش از سال ۱۲۵۰، تنها ۹۵۰ واژهٔ نو، بیشتر به دلیل ارتباط انگلیسیها و فرانسویها، وارد زبان انگلیسی شد. اما ناگهان، چون فرانسویان شروع به یادگیری زبان انگلیسی نمودند و واژگانی از زبان خود را وارد زبان مقصد کردند، تعداد بیشماری واژه از زبان فرانسوی قرض گرفته شد؛ به گونهای که اکنون یک سوم واژگان زبان انگلیسی، ریشهٔ فرانسوی دارند. گسترش دامنهٔ واژگان با کمک واژههای اسکاندیناویایی و نورمنی رویدادی بود که باعث ساده تر شدن دستور زبان انگلیسی شد و این زبان را به زبانی وامگیرنده تبدیل کرد (چیزی بیش از پذیرش معمول واژههای دیگر زبانها توسط یک زبان).
گویش midland، از سدهٔ چهاردهم، یعنی زمانی که مناطق زیر پوشش این گویش، به مراکز توسعهٔ دانشگاهی، پیشرفت اقتصادی و زندگی اشرافی در انگلستان تبدیل شد، جای خود را به عنوان مهمترین گویش در این دوران، باز کرد و میدلند شرقی گویش مسلط شهر لندن شد. یکی از عواملی که موجب برتری مطلق این گویش شد؛ به گونهای که انگلیسی امروزی، تقریباً شکل تکامل یافتهٔ میدلند شرقی است، نفوذ این گویش به دستگاههای حکومتی و مکاتبههای دولتی است.
از نوشتههای پرآوازهٔ دوران انگلیسی میانه میتوان به حکایتهای کنتربری از جفری چاوسر اشاره کرد.
انگلیسی مدرن
انگلیسی مدرن با تجدیدنظر اساسی در دستگاه واژگانی و دستوری خود به زبانی بسیار سادهتر از نظر دستوری بدل شده و به سبب وامگیری بی حد و مرز از واژگان لاتینی و فرانسه و سپس یونانی، بخش عمدهای از واژگان کهن آنگلوساکسون خود از ریشهٔ ژرمنی را وانهاده و بر روی هم نسبت به زبان آلمانی، از همه جهت (آوایی، واژگانی، دستوری) چهرهٔ دیگری یافتهاست. در انگلیسی مدرن نه تنها اسم، که فعل و حرف و نیز بخش عمدهٔ حالتهای صرفی خود را از دست دادهاند و از یک زبان صرفی ترکیبگر (به انگلیسی: synthetic inflecting) به زبانی در اساس تحلیلی (به انگلیسی: analytic) بدل شدهاست.
دستهبندی و زبانهای مرتبط
زبان انگلیسی به گروه آنگلو-فریسی تعلق دارد. خود آنگلو-فریسی زیرگروهی از شاخهٔ غربی زبانهای ژرمنی و عضو زبانهای هند-اروپایی است. انگلیسی امروزی به طور مستقیم از انگلیسی میانه و خود آن به طور مستقیم از انگلیسی باستان گرفته شدهاست و انگلیسی باستان از نسل زبان نیا-ژرمنی (Proto-Germanic) است. مانند بیشتر زبانهای ژرمنی، انگلیسی به خاطر داشتن فعلهای کمکی از دیگر زبانها متمایز میشود. تقسیم فعلها به دو گروه قوی و ضعیف و نوع آواهایی که در آن به کار رفته، این زبان را از دیگر زبانهای نیا-هندواروپایی جدا میکند، به این مطلب قانون گریم گفته میشود. نزدیک ترین زبانهای زندهٔ موجود به انگلیسی عبارتند از: اسکاتس (که در اسکاتلند و بخشهایی از ایرلند شمالی صحبت میشود) و زبانهای فریسی (که در کنارههای جنوبی دریای شمال در دانمارک، هلند و آلمان صحبت میشود.)
پس از زبانهای اسکاتس و فریسی، زبانهای مرتبط با انگلیسی که نسبت دورتری دارند قرار میگیرد. این زبانهای غیر آنگلو-فریسی عبارتند از:
زبانهای ژرمنی غربی (زبان هلندی، آفریکانس، آلمانی سفلا و آلمانی علیا)
زبانهای ژرمنی شمالی (زبان سوئدی، دانمارکی، نروژی، ایسلندی و فاروئی).
به غیر از زبان اسکاتس، هیچ یک از زبانهای دیگر نسبت به انگلیسی برای دو کاربر آن قابل فهم نیست حتی با وجود اینکه در نحو، معناشناسی و واجشناسی آنها میتوان نقاط مشترک پیدا کرد. جدا قرار گرفتن جزیرههای بریتانیا باعث شده انگلیسی و اسکاتس مستقل از زبانهای ژرمنی توسعه یابند و از تاثیرها و تغییرهای آنها به دور بمانند. درنتیجه با آنکه ارتباط قوی میان زبانیهایی مانند هلندی و انگلیسی وجود دارد، بویژه با انگلیسی باستان اما این دو زبان برای کاربران آنها به صورت متقابل قابل فهم نیست.
علاوه بر جدا ماندن انگلیسی از زبانهای ژرمنی، عامل دیگری که این شکاف را بیشتر میکند وجود حجم زیادی از واژگان لاتین و فرانسه در زبان انگلیسی است که باعث شده این قدر دایرهٔ واژگان انگلیسی از زبانهای ژرمنی فاصله بگیرد. برای نمونه واژهٔ لاتین "exit«به معنی «خروج» در برابر واژهٔ هلندی»uitgang" قرار میگیرد که نزدیک به عبارت انگلیسی «out-going» است همچنین خود عبارت "outgang" نیز در انگلیسی کاربرد دارد.[۱۵] و یا واژهٔ فرانسوی "change" به معنی «تغییر» در برابر واژهٔ آلمانی «Änderung» قرار میگیرد که عیناً میشود «alteration, othering». و یا "movement«(فرانسوی) در برابر»Bewegung" (آلمانی) قرار میگیرد، شبیه به عبارت «be-way-ing» در انگلیسی به معنی «پیش رفتن در طول مسیر».
با وجود تمام واژههایی که انگلیسی از دیگر زبانها قرض گرفته با این حال هنوز این زبان به عنوان یک زبان ژرمنی شناخته میشود و این به دلیل ساختار و دستور زبانش است. به این ترتیب واژههایی وجود دارند که بومی نیستند ولی با دستور و قانونهای صرف و نحو ژرمنی کاربرد دارند و چنان رفتار میکنند که گمان میکنیم اینها واژههای بومی ژرمنی گرفته شده از انگلیسی باستان اند. برای نمونه فعل reduce که در انگلیسی به صورت I reduce - I reduced - I will reduce به کار میرود، از واژهٔ لاتین redūcere گرفته شدهاست اما خود واژهٔ لاتین در کاربردش به صورت redūcō - redūxī - redūcam رفتار میکند که با انگلیسی تفاوت دارد. اما در مقابل عبارت انگلیسی John's life insurance company اگر بخواهد به هلندی برگردد میشود Johns levensverzekeringsmaatschappij که به ترتیب ترجمهٔ آن چنین است: leven (life) + verzekering (insurance) + maatschappij (company). همچنین عبارت انگلیسی the company of insurance life of John در برگردان فرانسه میشود la compagnie d'assurance-vie de John. به صورت کلی در زبان انگلیسی پسوندهای دستوری که به اسم، فعل، صفت و قید افزوده میشود همگی ژرمنی اند. در انگلیسی پسوندی که به اسم میچسبد پسوند جمع معمولی است: s- و es- مانند apple - apples برابر آن در دیگر زبانها عبارت است از: در فریسی appel - appels و در هلندی appel - appels. نشان مالکیت در انگلیسی -'s و -s' است مانند Brad's hat به آلمانی Brads Hut به هلندی Brads hat. در فعلها پسوندهایی که افزوده میشوند در حال سادهٔ سوم شخص مفرد عبارتند از -s و -es مانند he stands یا he reaches در حال استمراری عبارت است از ing- با برابر هلندی ende- و برابر آلمانی -end(e) و در گذشته ساده و گذشتهٔ نقلی (ماضی نقلی) عبارت است از ed- با برابر سوئدی -ade یا -ad. مصدر فعل در انگلیسی با پیشوند to ساخته میشود مانند to drive که برابر آن در انگلیسی باستان tō drīfenne در هلندی te drijven در آلمانی سفلا to drieven و در آلمانی zu treiben میشود. قیدها در انگلیسی معمولاً با ly- به پایان میرسند که این در آلمانی به صورت lich- و در سوئدی به صورت ligt- است. صفتها و قیدهای برتر و برترین در انگلیسی با استفاده more و most یا er- و est- ساخته میشوند مانند hard/harder/hardest با برابر هلندی hard/harder/hardst. در انگلیسی امروزی تمامی پیشوندها و پسوندهایی که گفته شد آزادانه و بدون توجه به ریشهٔ واژهها بسته به کاربرد آنها به آغاز یا پایان واژهها اضافه میشوند مانند: tsunamis; communicates; to buccaneer; during; calmer; bizarrely دلیل این آزادی عمل این است که سرچشمهٔ تمام اینها به انگلیسی باستان باز میگردد. بسیاری از پسوندها و بخشهای پایانی فعل که در انگلیسی باستان وجود داشتهاند مانند -e، -a، -u، -o، -an با گذر زمان کم رنگ و در نهایت حذف شدهاند (zero or null (-Ø) affixes) و گاهی تنها تلفظ آنها باقیماند. برای نمونه جملهٔ ic singe در انگلیسی باستان به I singe تبدیل شد و درنهایت بخش پایانی در انگلیسی امروزی حذف شد I sing-Ø و به شکل «I sing» باقیماند. نمونهٔ دیگر: wē þōhton انگلیسی باستان به we thoughte(n) سپس با حذف بخش پایانی we thought-Ø به «we thought» دگرگون شد.
گسترهٔ جغرافیایی
انگلیسی، زبان مادری نزدیک به ۳۷۵ میلیون نفر در دنیا است. پس از زبان چینی ماندارین و اسپانیایی، انگلیسی سومین زبان دنیا از نظر تعداد سخنوران است. اما اگر تعداد کسانی که زبان مادری آنها انگلیسی است و آنهایی که تنها به این زبان سخن میگویند را با هم بشماریم، آنگاه میتوان گفت که انگلیسی پرکاربردترین زبان در سطح جهان است. البته اگر با مجموعهٔ زبانهای چینی مقایسه شود ممکن است که در جایگاه دوم قرار گیرد. (این بسته به این است که در دسته بندی میان گویش و زبان تفاوت در نظر بگیریم یا خیر)
برآوردها از سخنوران زبان دوم نشان دادهاست که آنها شماری میان ۴۷۰ میلیون تا بیش از یک میلیارد میتوانند داشته باشند بسته به اینکه تنها به این زبان صحبت میکنند (بدون نوشتار) یا بر آن تسلط کامل دارند. دیوید کریستال، دانشمند زبان شناس، حساب کردهاست که شمار کسانی که زبان مادریشان انگلیسی نیست از کسانی که انگلیسی زبان مادری شان است بسیار بیشتر است و این دو نسبت ۱ به ۳ دارند.
بر پایهٔ آمار سال ۲۰۰۶ کشورهای با بیشترین جمعیت سخنوران مادری انگلیسی از جمعیت بیشتر به کمتر عبارتند از: ایالات متحدهٔ آمریکا ۲۵۱ میلیون،بریتانیا ۶۱ میلیون، کانادا ۱۸٫۲ میلیون، استرالیا ۱۵٫۵ میلیون، نیجریه ۴ میلیون، ایرلند ۳٫۸ میلیون، آفریقای جنوبی ۳٫۷ میلیون و زلاندنو ۳٫۶ میلیون نفر.
همچنین کشورهایی مانند فیلیپین، نیجریه و جامائیکا دارای میلیونها سخنور با زنجیرهٔ گویشی از کریول با پایه انگلیسی تا انگلیسی استاندارد است. در میان کشورهایی که انگلیسی زبان دومشان است، هند بیشترین شمار از این گونه سخنوران را دارد (انگلیسی هندی). کریستال ادعا میکند که اگر شمار انگلیسی زبانان مادری و غیر مادری را با هم در نظر بگیریم هند نسبت به دیگر کشورها بیشترین تعداد مردمی را دارد که انگلیسی را میفهمند یا سخن میگویند.
کشورها به ترتیب شُمار سخنوران
کشورهایی که انگلیسی زبان اصلی آنها است
کشورهایی که انگلیسی زبان اصلی آنها است عبارتند از:آنگویلا، آنتیگوا و باربودا، استرالیا، باهاما، باربادوس، بلیز، برمودا، قلمرو بریتانیا در اقیانوس هند، جزایر ویرجین بریتانیا، بخش انگلیسی زبان کانادا، جزایر کیمن، دومینیکا، جزایر فالکلند، جبل طارق، گرنادا، گوآم، جزایر چنل، گویان، بخشهای انگلیسی ایرلند، جزیرهٔ من، جامائیکا، جرزی، مونتسرات، نائورو، بخش انگلیسی زبان زلاند نو، جزایر پیتکرن، سنت هلن، سنت کیتس و نویس، سنت وینسنت و گرنادینها، سنگاپور، جزایر جورجیای جنوبی و ساندویچ جنوبی، ترینیداد و توباگو، جزایر تورکس و کایکوس، بریتانیا و ایالات متحده آمریکا.
در برخی کشورها انگلیسی زبان اصلی مردمانشان نیست ولی زبان کارهای اداری و مدارک رسمی آنها است. این کشورها عبارتند از: بوتسوانا، کامرون، ایالات فدرال میکرونزی، فیجی، گامبیا، غنا، هند، کنیا، کیریباتی، لسوتو، لیبریا، ماداگاسکار، مالت، جزایر مارشال، موریس، نامیبیا، نیجریه، پاکستان، پالائو، پاپوآ گینهنو، بخش انگلیسی فیلیپین، رواندا، سنت لوسیا، ساموآ، سیشل، سیرالئون، جزایر سلیمان، سریلانکا، سودان، سودان جنوبی، سوازیلند، تانزانیا، اوگاندا، زامبیا و زیمبابوه. همچنین کشورهایی وجود دارند که انگلیسی در بخشهایی از خاک آنها زبان اداری دوم (به عنوان مکمل) کاربرد دارد؛ سن اندرسی پروویدنسیا در کلمبیا و ساحل موسکیتو (Mosquito Coast) در نیکاراگوآ از این دستهاند. این گونه نفوذ زبان انگلیسی به دلیل دوران استعمار بریتانیا در این منطقهها است.
همچنین انگلیسی یکی از ۱۱ زبان رسمی در آفریقای جنوبی است. در منطقههای وابستهٔ استرالیا مانند جزیرهٔ نورفک، جزیرهٔ کریسمس و جزیرهٔ کوکوس و بخشهای متعلق به آمریکا مانند ساموآی آمریکا، گوآم، جزایر ماریانای شمالی، پورتوریکو و جزایر ویرجین و بخشهای بریتانیایی هنگ کنگ، انگلیسی زبان رسمی است.
انگلیسی زبان رسمی ایالات متحده نیست و دولت فدرال آمریکا هیچ زبان رسمی را معرفی نکردهاست ولی ۳۰ ایالت از ۵۰ ایالت آن انگلیسی را به عنوان زبان رسمی پذیرفتهاند.در کشورهای تحت حمایت بریتانیا مانند بحرین، بنگلادش، برونئی، قبرس، مالزی و امارات متحده عربی انگلیسی زبان مهمی به شمار میرود.
دستورزبان
اسم
جدول صرف اسم در زبان انگلیسی (توضیح: اسم در زبان انگلیسی کهن، جنسیت داشت. یعنی مونث، مذکر یا خنثی بود. اسم مذکر، میتوانست با قاعده یا بی قاعده باشد)
فعل
کار یا عملی که صورت می گیرد.
قید
شرایط و نحوه عمل صورت گرفته.
صفت
کلمه ای که در باره اسم توضیحی می دهد و آن را توصیف می کند.
واژگان
واژگان انگلیسی به طور قابل توجهی در طول قرنها دگرگون شدهاست.
تعداد واژهها
بی شک تعداد واژگان انگلیسی بسیار گستردهاست و هیچ منبع رسمی مانند آنچه برای فرانسوی وجود دارد که تمام کلمات انگلیسی را پذیرفته و شمرده و ثبت کند وجود ندارد.
زبان
زبان یک سیستم قراردادی منظم از آواها یا نشانههای کلامی یا نوشتاری بوده که توسط انسانهای متعلق به یک گروه اجتماعی یا فرهنگی خاص برای نمایش و فهم ارتباطات و اندیشهها به کار برده میشود.
زبان مجموعهای سامانمند از نشانههای اختیاری و قراردادیست که همچون نهادی اجتماعی برای برقراری ارتباط به کار میرود.
به عبارتی زبان پدیده ای ذهنی است که به صورت گفتار و نوشتار یا اشاره تجلی مییابد سنت گرایان معتقدند که الگوی اشاره و نوشتار بر گفتار تقدم دارد.
تعریف دقیقتر
زبان مجموعهای از نشانههای قراردادیاست که در امتداد یک بعد (زمان) برای انتقال پیام استفاده میشود. منظور از امتداد یک بعد این است که هر نشانه از پس نشانهٔ دیگری به نوبت میآید. مجموعهٔ نشانهها در طول زمان مفهومی در ذهن انسان شکل میدهد. ویژگیای که خاص زبان انسان (یا آنچه به طور اخص زبان میخوانیم) میباشد این است که کلامی را که به زبان خاص بیان شدهاست میتوان دوبار تجزیه کرد. در تجزیهٔ بار نخست کلام را میتوان به واحدهای معنایی کوچکتر—و به بیان دقیقتر از لحاظ معنایی بسیط—تجزیه کرد. به این واحدها تکواژ میگویند. در مرحلهٔ دوم هر تکواژ را میتوان به واحدهای کوچکتر آوایی تقسیم کرد که از لحاظ کاربرد آوایی بسیطاند و از نظر معنایی فاقد معنا. به این جزءهای کوچکتر واج میگویند.
مثلاً جملهٔ «بَرگ سَبز است» را میتوان در تجزیهٔ بار نخست به سه تکواژ «برگ»، «سبز» و «است» تجزیه کرد. هر کدام از این اجزا تنها یک معنی را در ذهن تداعی میکنند و با شکستن به اجزای کوچکتر فاقد معنی میشوند.پس بهاصطلاح از لحاظ معنایی بسیطاند. در تجزیهٔ دوم این اجزا را میتوان به واحدهای آوایی بسیط تقسیم کرد. مثلاً برگ را به چهار واحد (واج) ب، ــَـ ، ر و گ تجزیه کرد.
خاصیتی که زبان را از دیگر نظامهای قراردادی برای انتقال پیام متمایز میکند همین خاصیت تجزیهٔ دوگانهاست که تا حد واحدهای بدون معنا (و تکرار شونده) پیش میرود.
از صفحات دیگر نیز دیدن نمایید | |