وبسایت باشگاه فرهنگی ورزشی گازال جناح-کمیته فرهنگی
بحث اشتغال و کار مناسب بعنوان یکی از مهمترین مباحث اقتصادی دنیای امروز همواره مطرح بوده است. ایران ما به عنوان کشوری در حال توسعه نیز همواره این مسئله را در روبه روی خود به نظاره نشسته است. معضلی که امروزه دیگر محدود به کشورهای جهان سوم و توسعه نیافته نمی گردد بلکه اقتصاد کشورهای صنعتی جهان را نیزبه چالش کشیده است.
به نظر می رسد شهرستان بستک و مناطق حومه آن که بخش غربی هرمزگان را تشکیل می دهند ، نیز به شدت خود را درگیر این معضل می بینند. اما چند پرسش مهم :
این موضوع چه پیامدهای اقتصادی واجتماعی داشته است؟ مشکل از کجا آب می خورد؟ زمینه های شغلی منطقه کدام اند؟ و راهکار چیست؟
یکی ازپیامدهای مهم که در پی بیکاری ونبود مشاغل با در آمد مناسب بوجود آمده است پدیده قاچاق است. (پول بد ،پول خوب را از چرخه اقتصادی خارج می کند) این جمله معروف”گرشام” اقتصاد دان بزرگ انگلیسی به خوبی بیان گرمضرات پدیده قاچاق می باشد. ضربات جبران ناپذیر قاچاق بر پیکره اقتصاد کشور بر هیچ کسی پوشیده نیست.اما مسئله اینجاست که اگر جوانی که قاچاق را به عنوان شغل خود برگزیده است ،دست از آن بکشد ، آیا تضمینی وجود دارد که شغلی با همان درآمد برایش فراهم گردد؟ زمانی که دانش آموزی دبیرستانی موقعیت اقتصادی وحتی اجتماعی مطلوب دوست خود که کلاس درس را به مقصد ماشین های قاچاق سوخت وکالا رهاکرده ، را به نظاره می نشیند، طبیعتا از درس خواندن و آینده کاری مبهم خود دلسرد گشته و مسیر خود را بگونه ای دیگر انتخاب می نماید. نکته دیگری که در زمینه پدیده قاچاق وجود دارد نوع نگاه ما به قاچاق وقاچاق چی است. آیا قاچاق چی مجرم است؟ و این که جایگاه شغلی او از دیدگاه شرع کجاست؟ . در پاسخ باید گفت که همه ما افرادی را در جامعه و اطراف خود میشناسیم که شغل آنها قاچاق است و همه ما بر این موضوع واقفیم که درصد زیادی از این افراد انسانهایی شریف و نیکو سرشت اند.انسانهایی در بینشان هست که حتی یک روزهم نماز صبحشان قضا نمی گردد.انسانهایی که اگر شغل خود را رها کنند نه تنها شغلی با همان در آمد برایشان فراهم نیست که بلکه به یک دوم آن درآمدهم نخواهند رسید. استرس دائمی ودر پی آن سردردهای مزمن وحتی دردهای قلبی(آن هم در اوان جوانی) این شغل را به یکی از سخت ترین مشاغل کاذب مبدل ساخته است. اما این افراد برای گذران زندگی وبه دلیل نبود موقعیت شغلی مناسب این سختی ها را به جان خریده اند. بدون شک اگر برای یک قاچاق چی کالا وسوخت شغلی با درآمد مناسب (حتی کمتراز قاچاق) در شهر و دیارش فراهم گردد،از این مشاغل دست خواهد کشید.
پس به نظر می رسد دولت و مسولین به جای صرف وقت وهزینه های پیشگیرانه ونه چندان موثر از قبیل کم کردن سهمیه سوخت ماشین ها و افزایش ایست های بازرسی وکارهایی از این قبیل ،که نه تنها اغلب اوقات مثمر ثمر واقع نگردیده اند که حتی موجب اخلال در مشاغل دیگر نیز گردیده است،باید تمرکز و بودجه خود را صرف تولید کار و کار آفرینی در مناطق مرزی نماید.
از دیگر پیامد های نبود شغل مناسب ، مهاجرت بخش بزرگی از جمعیت روستاها وشهرهای منطقه به کلان شهرها وبعضا کشورهای همسایه عربی است .جمعیتی که بخش بزرگی از آنها را جوانانی تشکیل میدهند، که به عنوان قلب تپنده و نیرو محرکه جامعه، عدم حضورشان لطمات اقتصادی واجتماعی فراوانی را بر پیکره جامعه سنتی ما وارد خواهد آورد.طبیعتا هیچ جوانی دوری از خانواده ،زندگی در غربت و هجر خانه پدری را دوست نخواهد داشت. اما چاره چیست؟ اجبار کاری واقتصادی او را به این مهاجرت نا خواسته واداشته است.این در حالی است که اگر فردی از افراد اجتماع پس انداز ویا توشه ای پس از سال ها کار در منطقه برای خود ذخیره کرده باشد،نیز به دلایلی همچون: فقر اقتصادی منطقه، نبود زیرساختهای مناسب اقتصادی ، ریسک بالای بازار ودیر بازدهی بازار کاری منطقه ترجیح می دهد پولش را در جایی دیگر سرمایه گذاری کند که از دیدگاه اقتصادی خروج نقدینگی از چرخه اقتصادی یک منطقه به نوبه خود یک فاجعه برای آن منطقه اقتصادیست.
از پیامد های معضل اشتغال که بگذریم به دلایل وقوع آن خواهیم رسید.
دلایل زیادی را می توان برای این موضوع یافت که از جمله آنها می توان به فقر منابع اشاره نمود .منطقه ما به عنوان منطقه کم باران و با آّب هوایی نه چندان مناسب و همچنین بدلیل نبود معادن وصنایع مرتبط با آنها ،انجام هرگونه فعالیت کشاورزی وصنعتی را تقریبا برای خود ناممکن می بیند. اما پرسش اینجاست که آیا واقعا این چنین است؟ درپاسخ باید گفت که این مشکلات تا حد زیادی تاثیر گذارند وموانعی را نیز بوجود آورده اند اما با وجود این زمینه های نهانی را برای مقابله با این مشکلات می توان متصور بود .برای مثال استفاده از روشهای علمی کشاورزی در کاشت و داشت گیاهان ، کاشت گیاهان سازگار با اب وهوا ومحیط وبا توجیح اقتصادی(همچون آلوئورا)، استحصال معادنی همچون نمک ، گچ ، شن وماسه،سیلیس و… به طور کاملا صنعتی وعلمی
از دیگر دلایلی که می توان برای این مقوله متصور بود مبحث تخصص گرایی است .عدم نیرو متخصص در زمینه کار یابی ، کارآفرینی و بازاریابی یکی از مشکلات بزرگی است که پیشنهادات فوق را عملا غیر ممکن می سازد. آیا در منطقه ما حتی یک فارغ التحصیل کارآفرینی وجود دارد؟ویا اگرهم باشد در حال حاضر مشغول چکاریست؟کارمند است یا شغل آزاد دارد؟آیا بهتر نیست که موسسات علمی نو پای منطقه همچون دانشگاه آزاد جناح وبستک که هرساله رشته های جدیدی به رشته های خود اضافه می کنند ، نیم نگاهی نیز به نیازهای منطقه داشته باشند؟این ها سوالاتی است که نیاز به پاسخ هایی عملی دارند و بصورت تئوریک نمی توان برای آنها پاسخی یافت.
واما دلیل دیگری که می توان به بررسی آن پرداخت ،میزان آگاهی و توجه مسولین نسبت به این مقوله است.آیا مسولین شهری و منطقه ای از تبعات این معضل آگاهی دارند؟ آیا این بزرگواران تلاشی در جهت بهبود این وضعیت می نمایند ؟ وتا چه حد از بودجه های دریافتی شان را به موضوع کارآفرینی ومبحث اشتغال تخصیص می دهند؟ تا چه میزان به حمایت از بخش خصوصی پرداخته اند وچه تسهیلاتی را برایشان فراهم آورده اند؟.
درپایان نیز به مواردی همچون ایجاد منطقه آزاد اقتصادی، بومی گزینی درسطوح کارگری ،کارمندی واستخدامی وهمچنین بومی گرایی در سطوح بالای مدیریتی (زیرا که مدیری بومی بهتر از هر شخص دیگری دردها ومشکلات مردمش را می شناسد و دلسوزانه تر در پی حل آنها بر می آید. البته و متاسفانه درحال حاضر ودر سطح استان به نظر اینگونه نمی آید) ،اعطای تسهیلات و وام های مناسب به بخش خصوصی واستفاده از نیروهای متخصص در زمینه های مختلف کاری ، را می توان به عنوان راهکارهایی برای خروج از این وضعیت پیشنهاد نمود.
نویسنده : احمد احمدیان
پایگاه خبری باشگاه فرهنگی ورزشی گازال جناح