بایگانی برچسب: s

داستان شباهت با رییس جمهور، طنز بود یا واقعی؟

                                      

به گزارش شبکه ایران در حالی که محمود بصیری بازیگری که بیشتر از سینما در
تلویزیون سابقه فعالیت داشته به تازگی در گفتگویی اعلام کرده به دلیل شباهتش با
رییس جمهور کشورمان از بازیگری در سینما و تلویزیون محروم شده بد ندیدیم در ابتدا
از علیرضا سجادپور رییس اداره نظارت و ارزشیابی ارشاد پرسش کنیم. متن پرسش و پاسخ
ما با سجادپور در این باره را در ادامه می خوانید:

آیا این مساله صحت دارد که محمود بصیری به واسطه شباهت به رییس جمهور از
بازی در سینما منع شده؟

اجازه بدهید در این باره حرفی نزنم.

به هر حال روی اتهام این بازیگر به سمت دست اندرکاران سینما هم هست که
اجازه بازی در سینما به او داده نشده.

این گونه حرفها به شدت بی پایه و اساس است و دلیلی ندارد که چون رییس اداره
نظارت هستم درباره هر حرف بی سند و مدرکی توضیح ارائه کنم.

پس شما چنین مساله ای را تکذیب می کنید؟

مگر نهادهای ما بیکارند که بیایند و درباره اظهارنظرات کاملا بی پایه و اساس این
چنینی تکذیبیه یا تاییدیه ارائه کنند.

حرف آخرتان در این باره چه می تواند باشد؟

از قول من بنویسید چنین ادعاهایی کاملا بی پایه و اساس است.

 

محمود بصیری در گفتگوی اخیرش به این نکته اشاره کرده که در جلسه افطار با رییس
جمهور یکی از حاضران در جلسه درباره ممنوع الکاری وی از رییس جمهور پرسش کرده است.
برای اینکه از صحت و سقم این ادعا هم باخبر شویم به سراغ محسن علی اکبری تهیه کننده
سرشناس سینما که در افطاری رییس جمهور حضور داشتند رفتیم و از او هم پرسش کردیم.

حتما شما هم ادعای اخیر محود بصیری را شنیده اید؟

کدام ادعا؟

همین که به واسطه شباهت به رییس جمهور ممنوع الکار شده!

یادم نمی آید که چنین چیزی شنیده باشم.

در جلسه افطار رییس جمهور که حضور داشتید.

بله

در آن جلسه در این باره مابین رییس جمهور و مهمانان صحبتی رد و بدل نشد؟

دقیق به خاطرم نمی آید که چیزی گفته شده باشد ضمن اینکه تا آنجا که من یادم می
آید آقای محمود بصیری هم در این افطاری حضور نداشتند.

ما شنیده ایم که یکی از حاضرین درباره ایشان سخن گفته است.

من یادم نمی آید.

نظر خودتان درباره ادعای ایشان چیست؟ آیا امکان دارد که بازیگری به
واسطه شباهت به یک شخصیت سیاسی ممنوع الکار شود.

نه، هیچ دلیلی وجود ندارد که محمود بصیری ممنوع الکار باشد. مگر می شود کسی را
صرفا به خاطر شباهت با شخصیتی خاص ممنوع الکار کرد.

 

 

یاقوت

شعر طنز چهارشنبه سوری

شعر طنز و خنده دار چهارشنبه سوری

مش اصغر توی چادر دیدنی شد…………….پی قاشق زنی شد

که باشد استتار اینجا ضروری! …………….آهای چهارشنبه سوری!

یکی از جیغ و داد اهل کوچه…………….. کند دندان قروچه

بگوید: داد از این حد بی شعوری!…………… آهای چارشنبه سوری!

بر اعصــــــابش زند یکریز ………….تقّه هیاهــــــــوی ترقّه

ندارد بیش از این تاب صبــوری …………….آهای چارشنبه سوری!

مقصــر من نمی گویم تـو هستی………… ولی از بمب دستی

چه چشمانی که شد محکوم کوری………………… آهای چارشنبه سوری!

امید است اینکه با شادی معقول…………. همه خوشحال و شنگول

کنیم از شیوه‌ی این عده دوری …………….آهای چارشنبه سوری

رسیدی و پر از شادی و شوری………………. آهای چارشنبه سوری!

شنیدم با جوانان جفت و جوری……………… آهای چارشنبه سوری!

بساط «سرخی تــو، زردی من»………………. سر هر کوی وبرزن

تو هم چون مردمــان غرق سروری…………… آهای چارشنبه سوری!!!

نوشته شعر طنز چهارشنبه سوری اولین بار در اس ام اس،عکس،مدل لباس،دکوراسیون | بی کلک پدیدار شد.

اس ام اس،عکس،مدل لباس،دکوراسیون | بی کلک

خاطرات خنده دار و طنز جدید

خاطرات طنز و خنده دار جدید
ارشیو اس ام اس های جوک

عاقا تا حالا(هالا) دقت(دقط) کردین همه طرح(تره،طره،ترح) بانکا اسم دختره!مثلا طرح شاپرک یا طرح شبنم!
چرا اسم پسر نمیزارن مثلا طرح حمید یا طرح اشکان؟

یه بار ورداشتم یه آهنگ گوگولی شیش هشت از ساسی مانکن دانلود کردم جو گیر بودم ۱۰-۲۰ باری گوش کردم . ورد زبونم شد. صبش رفتم مدرسه زنگ اول به خیر خوشی تموم شد زنگ تفریح خورد دویدم تو حیاط با جفت چشام دیدم معلم رفت دفتر بعد ۵ دیقه بعد هوس کردم برم تو کلاس بلند بلند میخوندم میقریدم رفتم دیدم ۲ تا از بچه ها دم کلاسن آقا من داشتم میخوندم بلند فا اون دختله که خلی نایسه یه لگد بد خوابوندم تو در رفتم تو دیدم معلم فکش افتاده پایین به من زل زده سریع در بستم اون دوتا که دم کلاس بودن داشتن موزاییکا کف سالنو میجویدن . من سریع در کلاسو وا کردم معلم گفت محمد از تو انتظار ندارم. خداییش دمش گرم خیلی مرد بود هر معلم دیگه ای بود یه کای به سرم میورد . فقط یه تذکر دادو رفت ولی اون رو اصن روم نشد تو چشاش نیگاه کنم دو سه بار که اتفاقی بش نیگاه کردم یه لبخند معنا داری زد ذوب شدم . ولی دمش گرم خیلی مرد بود
به افتخار همه معلما باحال که مث بعضیا با آدم دعوا ندارن بکوب لایکو

اقا یه چیزی که همیشه خدا فکر منو مشغول می کنه اینه که چرا وقتی سوار اتوبوس یا مترو می شم همه اونایی که رو صندلی نشستن یا تو همون ایستگاهی که من قراره پیاده شم پیاده میشن یا ایستگاهای بعدترش…
امکان نداره محض رضای خدا یکیشون زودتر بلند شه بره یه ذره هم من بشینم…
شمام همین حسو دارین ایا؟

من کلاسای تیزهوشان میرم (فهمیدید من تیزهوشم!!؟؟) اسم رفیقم کیامهر بعد رفت پای تخته تا مسله حل کنه بعد معلمه با اسم کوچیک صدا میزنه بچه هارو بهش گفت کیمیا!
آقا خودش داشت زمین گاز میزد

یه روز تو بی کلک بودم داشتم جک میخوندم و همین جور میخندیدم مامانم اومده میگه نخند دیوونه میشی اقتصاد دنیا خرابه نکن
من:)))))))))))
اقتصاد دنیاo-O
مامانم:((((((((((((

بمیگم همه ی مامانا اینجورین یا فقط مامان من.
میگه برو از اونجا اونو برام بیار منم اینجوری نگاش میکنمo_O میگه عقل که نداری زیر همون چیز گذاشتم تازه اونم بادعوا اخرش خودش میره میاره کلی هم به من فحش میده.
من:((((((
داداشم:)))))))
مامانم:(((((((
اخرشم میگه عقل نداری دیگه همین

آقا تورو خدااااااا رسیدگی کنین!!!برنامه ی همه ی شبکه ها غیر شبکه۴ ۱نیمچه جذابیتی دارن…هیچی دیگه نشسته بودم پای بی کلک حواسم ب گوشیم نبو ک مخاطب خاص منو ترور اس ام اس کرده!یهووو ک متوجه شدم بنده خدا۱۰۰تا اس داده و ۱۰۰۰تامیس کال انداخته دیدم یهووو اس داد نوشت:وقتی اینجوری بم توجه نمیکنیااااااااا حسه شبکه۴ بودن بم دس میده!!!
خو من چی بگم ب این اخههههههههههههه؟!!!
اون:((((((((((
من؟؟
مدیرشبکه %%
صداوسیما _________نگم بهتره!

استاد روانشناسیمون بهمون گفته هر وخت اعصاب مصاب نداشتین برین توالت رو بشورین اینجوری هم انرژی منفی تون تخلیه میشه هم سرویس بهداشتیتون تمیز میشه
خلاصه به لطف مخاصب بیخاصیتمون توالت خونمون همیشه برق میزنه (شومام امتحان کنین)

سر کلاس بودیم یه معلم جدیم سرمون بود وسط درس اومد جوک گفت
حالا جوک گوش کونید
یه روز از یه نفر می پرسن جنگلو دیدی میگه نه هر چی نگا کردم درخت بود جنگلو ندیدم
بعد ما موندیم چیکار کنیم از بیمزگی بخندیم خودمونو قلقلک بدیم نخندیم که یدفه یکی از بچه ها بلند زد زیر خنده
قیافه ما:)
قیافه معتم:(

دیروز رفتم خونه عمو اینا.. پسر عموم تو سالن خوابیده بود
عاغا گوشیشو ورداشتمو رفتم توآشپزخونه یواشکی توشو بگردم
یهو بیدار شد رنگم پرید گوشیو انداختم بالای یخچال..
رفت تالار اندیشه(wc)..منم اومدم گوشیو وردارم بذارم سر جاش
یهو یه سکته ناقص زدم آخه کی عسل میذاره بالای یخچال:|
هیچی دیگه با سرعت نور شستمش خشکش کردم گذاشتم سرجاش بعدم زدم بیرون:|
هرلحظه منتظرم یکی بیاد تو خونه خفتم کنه خعلی استرس دارم:|

مهمون داشتیم این مهمونامون یه گودزیلا از این دهه هشتادیا داشت از اون لحظه که اومده بودن این گودزیلا یه سر رو مخم راه میرفت ومیگفت من مداد رنگی میخوام اون لحظه تنها کاری که به ذهنم رسید این بود بهش گفتم بیا تو اتاق تا بهت بدم منم گردنشو گرفتو با کله کردمش تو سطل اشغاله اتاق از اوون روز به بعد هر سری که میان از کناره مامانش تکون نمی خوره!!!یه همچین ادمی هستماااااا!!!

عاقا یه پسره هی ازجلوی کلاسمون رد میشد بعد به دخطره که جلوی کلاس بود تیکه مینداخت استاد بهش گفت مشکل داری هی رد میشی پسره گفت نه دفترمون جا مونده من گفتم دفترت چند برگه اقا پسر استاد رفت رو هوا بچه ها که هیچ فکر کنم پسره رفت ترک تحصیل کنه

دستبرد مدرسه
عاقا کمد جوایز دوران مدرسه رو یادتونه منو دوستم بهش دستبرد زدیم الان میگم چه جوری تو این کمد جوایز یه توپ چهل تیکه بایه سری مدادو دفتربود منو دوستم نقشه کشیدیم توپو سرقت کنیم اول یکی از کلاسهای طبقه اول رو توری هاشو تو چند روز پاره کردیم بعدش شیفت ظهر که تموم شد ازدیوار مدرسه بالا رفتیم از لوله گاز رفتیم پایین بعد ازاون پنجره ایی که توری هاشو کنده بودیم رفتیم تو پنجره رو ازقبل یه مقدار باز گذاشته بودیم من با خودم یه سنگ برداشته بودم رفتیم تو مدرسه تعطیل شده بود رسیدیم به کمد جوایز من باسنگ زدم شیشه کمدو شکوندم داشتم سکته میکردم صداش پیچیده بود داخل سالون نمیدونستیم کدوم وری فرار کنیم بعد که ترسمون ریخت رفتیم سراغ کمد توپ رو با مداد پازل خلاصه هرچی بود خالی کردیم ولی با کمد جوایز شیفت صبح کاری نداشتیم بعد رفتیم بیرون خیلی خوشحال بودیم فرداش تو مدرسه همه میگفتن دزد اومده مدرسه کمد جوایزو خالی کرده ماکه خر کیف شده بودیم هیچکس تا الان نفهمیده کار ما دوتا بوده حالا برسیم به توپ بادش کردیم بعد از چند ساعت بادش خالی میشد درش ادامس سنگ چسب زخم هرچی گذاشتیم درست نشد تازه چند بارهم توپ رو مدرسه بردیم البته با اسپری رنگ کرده بودیم هیچکی نفهمید. همچین سارقایی بودیما

نمیدونم بشر میخاد به کجا برسه؟
اولین موبایلا اندازه کفش بودن بعد با پیشرفت علم هی کوچیک و کوچیکو کوچیکتر شدن اندازه قوطی کبریت حالا باز دارن بزرگو بزرگ میشن دو روز دیگه ملت تلویزیون میچسبونن به گوششون والللا!

خواهرزاده ۲ساله ام برگشته بهم میگه:
kiss me???
یعنی رسما فکم افتاد زمین.یادمه تازه اول راهنمایی a.b.c یاد گرفتم!

خسته و کوفته برگشتم خونه دریخچال “پر از خالی” خونمونو باز کردم در کمال تعجب یه پاکت آب پرتقال دیدم اولش شک کردم به موجودیتش تکونش دادم دیدم نه مثکه پره!!شگفت زده از این معجزه چپو راستو نگاه کردم کسی نباشه همونجوری با چشم بسته ریختم تو حلقم تا ته معدم سوخت آخه مادر من قوطی آب پرتقال جای عرق نعناس؟؟؟
یعنی زمینو زمان عاششششق منن.

حالم خیلی بده ینی از شکست عشقی هم بدتر.
عاقا امروز یکی از بچه ها بی کلک رو دیدم فک کردم الان از خوشحالی تو پوستش جا نمیشه ولی اصلا تحویلمم نگرفت خو اخه نمیگی من سکته کنم از این همه توجه .البته میدونم شما اینجوری نیستید ولی واسه اطمینان لایکو بزنین من از این ناراحتی درام.

عاقا یادمه اون زمان که مدرسه میرفتم گفتن واسه کتاب باس ۳هزار تومن بدین منم به بابا گفتم اونم چک داد برداشتم بردم تو دفتر به اون شلوغی و دادمش به ناظم…
گفت: اخه واسه ۳ تومن چک اوردی؟؟؟!!!؟؟؟
منم هول کردم گفتم: “اخه کسی خونه نبود”
ناظم::|
من::((
حضار در دفتر: =))
وزارت خونه::|
بانک: OoOoOoO
بابام::دیییییی

امروز جمعه .. ما رفتیم نماز جمعه (به همراه خانواده ) .. پدرم سرش درد میکرد نیومد ..آقا نماز تموم شد و ما اومدیم خونه… دیدم تو خونه صدا الله اکبر و مرگ بر شاه میآد .. من زودتر از بقیه اومدم تو خونه .. دیدم پدرم نشسته پای تلویزیون و صداشم تا ته زیاد کرده… اصن نفهمید من اومد تو خونه … بعد یهو با یه حرکته نینجایی پریدم پیشش و گفتم دستا بالا…بی حرکت .. من یه ساواکی أم …
آقا بابایه مارو میگی .. جو گیر شد بدجور … با فریاد مرگ بر شاه با یه گوشت کوبی تو دستش دنبال من گذاشت .. تو یه جای خونه خفتم کرد .. گفت اگه مردی بیا جلو تا با همین گوشت کوبی بفرستمت تو افق…
یهو مامانم اومد تو حال .. فکر کرد بابام میخواد منو واقعا بزنه ..
مث این فیلم هندیا خودشو پرت کرد جلوم .. و با فریاد گفت .. ( نه ه ه ه – نمیذارم بکشیش.. آآآآ ).. بعد که فهمید ماجرا چیه ..سه تایی کلی خندیدیما ..
+
و در همین حین ناکازاکی تو ژاپن ترکید …

عاغا ی برنامه کودک بود یادتونه ردپای آبی،ی پسره با لباس سبز راه راه با سگش آبی معما حل میکردن.چقد حرص میدادن منو،وسیله رو میز بود پسره انگار کوره نمیدید یا سگه میدید یا سطل و صابون و جارو،ینی آدم انقد گیج.ولی من همیشه اداشو درمیاوردم،بعد خرکیف میشدم!
هعععی

گفتم دیشب رادیو گوش میدادما عاقا دیگه دیدم اون برنامه خیلی خنکه زدم یه شبکه دیگه درباره کنکور بود مثلن میخاست به کنکوریا انرژی مثبت بده به خدا یه چیزایی گفت لرزه افتاد به تنم دیگه تصمیم گرفتم از شنبه شروع کنم به درس خوندن دوتا فوشم گذاشتم برا خودم اگه درس نخوندم.”حالا تازه مجریه هی میگفت من خیلی خوشحالم که دارم به شما کنکوریا انرژی مثبت میدم”
از دیشب تا حالا یه انرژی مثبتی گرفتم که نگو%%%

گفتم دیشب رادیو گوش میدادم فردا صبحش اومدم مثلن با هزارتا امید وارزو برا بابام تعریف کنم.
بابام:باز این چرت وپرتا چیه داری میگی؟
حالا رفتم برا داداشم تعریف کنم.
داداشم:نمخاد تعریف کنی میخام بخابم.
“عاخه من چیکار کنم خو دیشب اون عاقاهه تو رادیو هی تعریف میکرد و هی میخندید”%%%

گفتم دیشب رادیو گوش میدادما عاقا این مجریه بعد یه ساعت ونیم برگشته میگه امشب خیلی واسمون پیامک دادین الان حدود ۲۰ تا پیامک بهمون رسیده عاخی خیلی دلم براشون سوخت فک کنم بقیه روزا اصلن بهشون پیام نمی دادن”مردونه خود مجریه تو حلقم اگه دروغ بگم”%%%

عاقا ما دیشب خوابمون نمی برد گفتیم یکم رادیو گوش کنیم شاید خوابمون ببره خلاصه از یه برنامه خوشمون اومد موضوعش صبر بود مردونه مثلن دختره زنگ زده بود میگفت من خیلی صبورم عاخه خواهر من این چه حرفیه که تو زنگ میزنی تو رادیو میگی یا مثلن یکی دیگه از دخترا زنگ زده بود میگفت من اصلن صبور نیستم ولی وقتی عصبانی میشم میرم بیرون یکم پیاده روی میکنم تا خوب شم%%%

یکی از فانتزی، آرزو، هرچی هام اینه که درس بخونم با مخاطب آینده یه دانشگاه پزشکی قبول شیم [ فهمیدین که هم من هم مخاطب آینده درس خونیم ] بعد یه رمان از زندگی و داستان عاشقانه ی خودمون بنویسیم بعد اسم کتابه این باشه: سری جدید فرهاد و شرین از دیار عاشق پرور کرمانشاه
یعنی میشه.

اوناییکه فکرمیکنن سرراهی هستن شماهم مثل من هروقت عصرزود میایدخونه باباتون دعوامیکنه ومیگه بازچه گندی بالااوردی زوداومدی؟؟
هرکی توخونه اشتباه میکنه خرابکاری میکنه منو دعوامیکنن یااینکه موقع نصیحت کردن نگاشون به طرف منه هرچندکه همه کارای خونه وبیرون گردن منه بازم چشم دیدنموندارن
یبارم اومدم توخونه سلام کردم هیشکی جواب نداد وباتعجب نگاه میکنن دوباره باصدای بلند سلام یهوبابام گفت سلام گرگ بی طمع نیست کارتو بگوچی میخوای؟؟
کم کم دارم اززندگی هم قطع امیدمیکنم

بعد چندین ساعت از پای لب تاپ پاشدم، میگم سردرد گرفتم، مامانم میگه کم بشین پای او کوفتی سردرد نگیری (خدایی راستم میگفت)
فرداش…
پا لپ تاپ بی کلک میخوندم،به مامانم گفتم امروز بدجوری بدجوری دلپیچه گرفتم، میگه: کم بشین پای او کفتی دل پیچه نگیری…!!!
من…:-|
لپ تاپ…:-O

عاغا تو فکرم یه شب که مجری برنامه هفت گفت دوربینتونو به سمته ما بچرخونین خر شم با جفت پا برم تو تلویزیون بعد خونواده بیان بگن چرا این کارو کردی؟ مگه دیوونه شدی؟ بعد یهو من به خودم بیام از کارم شرمنده شم سریع برم که خودمو محو کنم .. تو راه گیج شم!حالا کجا خودمو محو کنم؟؟!! افق؟مورب؟عمود؟کجا؟… آخر برم تو همون افق بعد اونجا بر و بچه های چار جوکو ببینم اونام دسته جمعی لایکو بکوبن تو سرم .منم اشک شوق تو چشام مثلث بزنه که اونا را دیدمشون . آخرشم بهشون قول بدم دیگه از این غلطا نمی کنم اگه کردم گاوم…

ما یه کبابی کنار خونمون هست منم مشتری سفتوسختش بودم دیروز به دلیل استفاده از گوشت خر تعتیل شد |:

یادش بخیر قدیما حسابی رو عیدی فک و فامیل حساب باز میکردیم امسال خیلى لطف کنن ماچ میکنن!

باورکنید من دوتادوست دارم که خیلی خلن صدرحمت به پت ومت یباردوتایی رفته بودن پخله بخورن پخله روسفارش دادن وقتی گارسونه پخله رواورد تارفت ظرف بیاره تاپوستشونو بریزن توی اون برگشت دیدهمه دارن به این دوتا نگاه میکنن اومدجلوتر دید دوکاسه پخله روباپوست خوردن که چی بگم بلعیدن میگه پس پوستشونو چیکارکردین اونام دیدن کل جمع دارن میزهاروبا دندوناشون متراژ میکنن فهمیدن چه سوتی مارک داری دادن خواستن زیاد ظایع نشن یکیشون گفته مگه نمیدونستید خاصیت پوستش زیاده واسه بینایی هم مفیده آقاهه هم برگشته میگه وقتی خاصیتشو دلتون شب تاصبح واستون تعریف کرداونوقت میگم خاصیتشونمیدنستم


واسم خواستگار اومده،مامانه گل پسر برگشته میگه ما کلا خانواده ی صادق و راستگویی هستیم بعد اینکه صداشو صاف کرد گفت:پسر من دانشجوه… (خوب تا اینجا اشکال نداره،دانشجو دیگه جرم که نکرده حتما بقیه شرایط رو داره،صادق هم هستن دیگه…)بعد میگه عرضه نداره!یه کم دست و پا چلفتیه! سربازی نرفته!!! شغل هم نداره!!!(خو این چی داره؟؟؟اعتماد به نفس که نیست،اعتماد به سقفه،سن هم که نداره طفلی ۲۰سالشه چه عجله ای بود حاااالا؟… والا)بعد میگه ولی باباش پولداره و کلی هواشو داره،باباش خیلی سرشناسه،مرد خوبیه،شغلش آبرو داره…دیگه داشتم از حرص خودمو نیشگون میگرفتم.. اولین فانتزییه عمرم اونجا شکل گرفت( خدا خیرش هم بده..) شدلم میخواست با یه اعتماد به نفسی و بدون توجه به اخم های مامانم به مامانه پسره بگم به به چه پدر خوبی،چه شرایط ایده آلی..میخوای واسه اون برو خواستگاری؟…ولی نشد و نگفتم.. کاش میگفتم هنوز که هنوزه دارم از اینکه نگفتم ناخونامو میجوم..خدایی شوما خونه رویاهاتونو با همچین پسری میساختین عایا؟؟؟

باورکنیدعقده ای یاعصبی بودن معلم یوقتاییم به سودتونه ها من خودم توباشگاه بدنسازی کمک مربی هستم وقتیم مربی نیست همه کاره هستم وقتی عصبی میشم حرصمویا عقدمو سربچه ها خالی میکنم وبهشون تمرینات خیلی سختی میدم طاقت فرساترینارو ولی باورکنیداونایی که زیردستم هستم یه هیکلی دارن که تیکه بندی شده عرض چندماه واسه خودشون یه پاآرنولد میشن خدایی باورنمیکنید امتحان کنید توباشگاه بشدت وبدون استراحت بیش ازیک دقیقه بین ستهاکارکنید اونوقت میبینید غوغاکردید دیگه

یادمه کلاس اول ابتدایی که بودم معلممون شغل پدرامونو میپرسید شغل بابام یچیزدیگه بود پولدارم بود ولی درست همون روزبابام توخونه داشت باچندتاکارگر چاه توالت میکندند معلم رسیدبمن ازم پرسید بابات چیکارمیکنه پسرگلم منم قیافم اول ابتدایی خیلی مظلومانه بود بااون چهره مظلومم گفتم چاه میکنه این معلمم احساساتی دستی روسرم کشیدوناراحت ازکنارم رد شد اومدم همه داستانوتو خونه تعریف کردم یه عالمم مهمون داشتیم بعدگاززدن فرشامون یکیشون به بابام گفت عجب پسرسیاستمداری داری اینطورگفته تاازتون دم به دقیقه کمک مردمی نخوان

مامان بابام هر چیزی یادشون بره دسته ماهیتابه ای که من سوزوندم رو یادشون نمیره؟!
چرا؟!

رفته بودیم خونه یکی از فامیلامون مهمونی.دیدید تو یه جمع همه دارن حرف میزنن بعد یهو جمع ساکت میشه؟!
این فامیلمون اومد جلو بهم دست داد اومد بگه سلام گفت بسم الله الرحمن الرحیم. دقیقا همون وقتی بود که همه ساکت شده بودن
یعنی کل جمع ترکید.بیچاره سرخ شد یه چند دقیقه ای نشست بعدش پا شد رفت اتاقش.فقط موقع شام و موقع خدافظی دیدمش.روش نشد دیگه بیاد بیچاره

آغایی که شما باشی توی اتوبوس بودم . مثه همیشه پکر که …
یه پیرمردی با یه طوطی اومد تو و یکی جاشو بهش داد ( بازی جوانمردانه )
دو تا پسر بغلش وایساده بودن منم پشتشون که یکیشون به بغلیش گفت ول کن یکم تفریح کنیم
با یه لحن عاقل اندر سفیه به پیرمرده گفت: حاجی میخونه دیگه …
یعنی پیره مرده نه گذاشت نه برداشت گفت: آره کلاس دومه
یعنی اتوبوس داشت منجر میشد و رفیق پسره یه قدم ازش فاصله گرفت یعنی با زبان بیزبانی می خواست بگه من با این نیستم.

دختره رو دیوار فیسبوکش نوشته گند زدم به دیوار رفت!
پسره کامنت گذاشته دیوارتیم!!!
من::|
مارک::|
دختره::-/
پسره:<3

بعد یه بارون توپ خواهرم گیر داد که علی هوا خوبه،هوا صافه، هوا ابیه، هوا… خلاصه داشت رو اعصاب ما گِل لگد میکرد که بیا با ماشین بریم دور دور…
منم فهمیدم اونجاس که باس خودمو بگیرم گفتمش ن کار دارم وقت نمیکنم!!!ین آجی ماهم رفت بابامو گفت اقا بابام اومدو نه گذاشت نه برداشت یکی خوابوند زیر گوشم که چرا دل خواهرتو میشکونی سریع میری ماشینو روشن میکنی منو مامانتم میایم …
خلاصه هر جور شد رفتیم!!! هِی هی هی
تو راه آقام گفت بزن کنار من اینجا کار دارم رفتو اومد دیدم رفته بزرگترین سایز پفکو خریده بهش گفتم اخه پدر من همه اینو میخوایم چیکار؟؟
خیلی شیکو مجلسی برگشته میگه خونه دیگه شام نداریم بخور پسرم بخور خدارو هم شکر کن خیلیا همینم ندارن بخورن
چی بگم الان من؟؟؟
آقا من نخوام برم بیرون کیو باس ببینم؟؟؟
عجب!!!

اقا تو یه شرکتی کار میکردم . که لامثب نمی تونستی یه کلمه حرف بزنی همه متمرکز که یه سوتی ازت بگیرن و بیچارت کنن در این آشفته بازار یه روز یه دستگاهی ساخته بویم که یه LCD بزرگ هم داشت دو نفر غریبه که فقط اسم کامپیوتر رو شنیده بودن . من و ریس شرکت سر دستگاه بودیم که هر کی یه نظر میداد منم که آبم نبود نونم نبود و اظهار نظرم دیگه چی بود نطقی کردم در حد NHL (لیگ اسکی روی یخ امریکا ) ( دیگه دیگه )
نطق اینجانب: آغا خیلی خوب شده فقط کاش ال سی دیش فول اسکرین بود!!!
اغا یعنی در و دیوار داشت فوشم میداد
یه ثانیه بعد فهمیدم چه خیانتی به خودم کردم خدارو شکر بچه ها اونجا نبودن داشتم محل جنایت رو ترک میکردم که رئیسمون سرش رو آورد بالا گفت حمید اون تاچ پنله!!!
چیه آغا بشر ممکن السوتیه دیگه .

خواهرم گوشیشو رو کابینت خونمون جا گذاشته بود مامانم میگه عرفان به خواهرت خبر بده گوشیش اینجاست که دنبالش نگرده.
منم یه پیام نوشتم که آبجی گوشیت رو خونه ما جاگذاشتی وقت کردی بیا ببرش و فرستادم.
یه دفعه از آشپزخونه صدای اس ام اس اومد,بلند شدم رفتم ببینم کیه/
باورتون نمیشه وقتی اسم خودمو دیدم که برای گوشی آبجیم اس فرستادم که بیاد گوشیشو ببره به مغز پربار خودم آفرین میگم…

این اولین پستمه
خاطره واسه چند سال پیش که داداشم کوچیک بود این داداش ما بعد از دیدن فیلم (از این فیلم فارسی های خز) توی فیلم دیده بوده طرف عصبانیه با لباس میره زیر دوش اینم یه تصمیم میگیره اونم تصمیم کبرا پیش خودش فکر میکنه که با لباس بره زیر دوش و میره که این تصمیم شگفت انگیزه شو به مرحله اجرا بزاره داداش باهوش ما با یه زیر پیرهن و بلوز یقه اسکی و شلوار گرم کن تشریف میبره زیره دوش آب اولاش همه چیز به خوبی و خوشی پیش میره آما (با لهجه بخونید) یهو میبینه یه چیزی اینجا درست پیش نمیره لباساش داشتن کم کم سنگین میشدن و ایشون به مرحله خفگی دست پیدا میکرده یه کم میمونه میبینه نه دارم به دیاره باقی میرم شروع میکنه گریه کردن و جیغ و داد و مثل چی از کرده خودش پشیمون میشه در این لحظه مامانم مثل سوپر من میره که نجاتش بده حالا مامانم از این ور بکش داداشم از اونور بکش خلاصه این لباسارو در میارن و دادشم از بس زور زده بود شد عین چغندر …
نتیجه اخلاقی:و این چنین بود که داداشم با دو چشم خویش دید که جو گرفتی همانند گاز گرفتی انسان را به مرحله دیدار با حق تعالی میبرد…
ما بعد از فهمیدن حرکت هوشمندانه داداشم:)
داداشم پس از اجرای نقشه:|
فیلم فارسی خز۸{)

این فوتوشاپم زودتر تحریم کنن , ما بفهمیم بعضیا چه شکلین …

بچه ها یادتونه میرفتیم تو کوچه فوتبال بازی میکردیم موقع هایی که میدیدیم به توپ نمیرسیم لنگه کفشمو نو پرتاب میکردیم گل نخوریم؟
یااااااااااااااااااااااااااااااااااااادش بخیر عجب دورانی بود.

خواهرم عکس بچش رو گذاشته رو والش یکی از دوستاش که از نظر آبجیم چشاش شوره گفته ماشالا چه تٌپٌلٍ! خواهرم بلافاصله عکس اسپند و آتیش گذاشته بود رو وال!:)

یه روز حوصلم سررفته بود میخواستم سربه سر یکی بذارم که بابام گفت رضا پسر گلم یه چایی تازه برام بیارکه یهو یه فکر شوم اومد تو سرم.عاقا رفتم یه چایی خوشرنگ ریختم ودو قاشق نمک اضافه کردم ومنتظر شدم بابام چاییو بخوره یه قلپ ودومی…اغا پدرگرامی چنان فریادی کشید که…این چنین شد که بنده هم یکی از شهروندان افق شدم

آقا من باورم نمیشد تحریمها اثر کرده باشند تا اینکه یه روز با دوستم (دیجی حشمت) داشتیم تو خیابون پیاده روی میکردیم که یه موتورسوار ناشی در حالی که داشت رانندگی میکرد و همزمان با یکی که اونور خیابون وایستاده بود صحبت میکرد! از پشت این دوست بیچاره مارو زیر گرفت طوری که تایر جلویی موتر تا فرمونش رفت توی حلق دوستم! بعد از اینکه دوستم که از خنده داشت آسفالتو گاز میگرفت رو بلند کردیم یارو برگشته میگه آقا شما چرا حواستون به جلوتون نیست همین شماها هستین که تصادفات رو بوجود میارین . که من و دوستم دیگه از خنده بیهوش شدیم . هیییی خدا همرو شفا بده …

دیشب خونه خاله دعوت بودیم.ناگهان پسرخاله,طفلک عضوچارجوکه فرمود:محمدمهدی, یکی توسایت چارجوکه هم اسمته,تونیستی؟من:نه.چارجوک چیه؟چی میگی؟(زدم به اون در)
مامان وبابا:محمد مهدی مااهل این کارانیست(چقد آدم خوبی ام من)
پسرخاله:یکی ازون جوکای که توچارجوک نوشتم برا همگی تعریف میکرد
وماهمچنان مثل مدادرنگی رنگ عوض میکردیم(میترسیدم چون بابام معجزه بلده میتونه آدموتوافق محوکنه)
آقا ازون اصرار وازما انکار.سرانجام مارا ول کرد.آخه خسته شده بود.الان که اینومینویسم خداکنه بخونه وبدونه آبروی منوجلوی مامانی نبره چون منم جوکای اونوجلوی همگی میگم زیراجوکای اون واقعا >…بازم خداشکرهیچکی نفهمید من عضو چارجوکم حتی شما

یه روز رفته بودیم خونه ی مادربزرگم شبم اونجا موندیم . مادرم آلارم گوشیش رو تنظیم کرد که صبح واسه نماز صبح بیدار شه. ولی واسه نماز زود تر بیدار شد . در حالی که داشت نماز میخوند آلارم گوشی زنگید . حالا گفته های مادربزرگم رو بعد از زنگیدن:
این وقت صبی کیه؟ خدا به خیر کنه حتما اتفاقی بدی افتاده یعنی کی میتونه باشه؟ خدایا خودت به خیرش کن …
من زیر پتو: «@@» در حال جویدن بالش
دیگه مامانم رو نگو از خنده نمازش رو ول کرد.

یه باررفته بودم کافی نت یاروسرش شلوغ بودمتوجه نشدمنم کلموانداختم پایین رفتم پشت سیستم بعدیه ربع اومدم گفتم حسابمون چن شد؟طرف گفت هزاروپونصدمن:۰ ۰ حالامن میگم نه اون میگه آره طرفم هیکلی دیگه به زورازم گرفتومنم توبه کردم دیگه کافی نتی که صاحبش هیکلیه نرم(تصمیم کبری)
من
صاب کافی نت
باشگاه بدنسازی
شما
هزاروپونصدتومن

یکی از سخخخختی های زندگیم تو زمستون نظیم کردن آب دوش حموم!!

گفتم بهتون که سرکار میرم.سرکار داشتیم با این دخترا حرف میزدیم.دختره گفت خرگوشم مرد.منم گفتم عب نداره برو عوضش یه سگ بگیر هم خشگل هم با وفا و…بعد دختره برگشت گفت اگه سگ بگیرم بابام خونه رام نمیده باید برم یه لانچیکو بگیرم با سگم بریم توش زندگی کنیم.من یه ربع تو شوک بودم داشتم رو معنی حرفش فکر میکردم.آخر سر ازش پرسیدم گفتم معنی حرفتو نفهمیدم.برگشته میگه مگه اون ضرب المثل رو نشنیدی که میگن: سگ رو با لانچیکو بزنی تو این هوا نمیاد بیرون.من هنوز تو شوک بودم.حالا شما حدس بزنید منظورش از لانچیکو چی بود.آخرش ازش پرسیدم معنیشو بهم گفت:یعنی لونه ی سگ.تا یه ساعت فقط داشتم زمینو گاز میزدم.

اعتراف می کنم با بابام تو بیمارستان بودم
یه هم اتاقی داشت ازش میخواستم بپرسم بیماریش چیه
گفتم حاجی بیماریتون چیه به سلامتی:d
هیچی دیگه اتاق رفت رو هوا

رفتم دست پدر و مادر م و ببوسم
پدرم گفت اول مادرت
مادرم گفت نه اول پدرت احترامش واجبه
پدرم گفت نه خانوم اول شما که بهشت زیر پاته
مادرم گفت نه اول شما که مهربونی
بعله همینجوری پدرم گفت مادرم گفت
الانم هنوز تصمیم نگرفتن اول کدوم اگه اینجور پیش بره باید خودم دست به کار بشم
به سلامتی پدر و مادرامون که اینقد به هم احترام میزارن واقعا اینا عشقن

یه روز یکی از دخترخاله هام بهم زنگ زد گف میخوام برای مادرم یه چرخ گوشت بگیرم باهام میای (ریا نباشه چندتا آشنا دارم؟)
خلاصه ماهم نیست آخر بچه مثبتیم باهاش رفتیم چرخ گوشت براش گرفتم توپ گذلشم صندلی عقب پراید(چیه؟حتما باید قسم بخورم؟به ما نمیاد پراید داشته باشیم؟)
راه افتادیم بریم خونه توی پمپ بنزین پیاده شدم داشتم بنزین میزدم دیدم دختر خاله توی ماشین برعکس نشسته داره یه چیزی رو به شدت بررسی میکنه؟
میگم چیه؟چیکار میکنی برگشته میگه این چرخ گوشته که گرفتیم دکمه روشن و خاموش داره!!!
تازه داره واسه کنکورم درس میخونه!؟!؟
الانم من توی افقم دوستان مسئول همین الان اعلام کردن ظریفیت تکمیل شده هرکی میخوا محو بشه بره عمود

نمیدونم راهنمایی بودم یا دبیرستان! با تاکسی میومدم خونه یه آن دست کردم تو کیفم دیدم ای دل غافل یه دوزاریم توش نیست! هی فکر کردم چی کار کنم چی کار نکنم؟ سر کوچمون دیدم بهترین کار فراره!! حالا نگو راننده از این قاتیاس(غاطیاس) آقا تا وایساد من الفرار اونم نامردی نکرد دستیو کشید پیاده شد د بدو دنبال من … من بدو اون بدو که رفتم سینه به سینه بابام که با اور کت و کروات شیک و مجلسی داشت خرمان خرمان میرفت خونه!!! گفتم بابا بابا پول یارو رو ندادم در رفتم بابامم با اون پرستیژش دست کرد جیبش پول یارو رو داد که ۲۰۰ تومنم نمیشد یارو هم با کلی بوووووووووق فراوان و بدو بیراه گذاشت رفت سمت ماشینش که وسط خیابون ولش کرده بود حالا من بدو دنبالم بابام با او پرستیژش بدو…دوییدن بابام یادم میوفته زمین گاز میزنم!!:)))))

دیروز رفتم دستشویی پارک. طرف رو در دستشویی نوشته بود:
لطفا جملات خود را به طور مختصر و با قلم شماره ۱۰ یادداشتت کنید.همچنین فقط از فونت نازنین استفاده کنید.
جالبه همه رعایت کرده بودن

زمستون مریض بودم بد رقم رفتم امپول بزنم، پرستاره گفت برو بخواب رو تخت، شلوارت رو بکش پایین تا بیام
منم دیدم یه تخت تو اتاق خالی هست سرمو انداختم پایین رفتم شلوارمو کشیدم پایین و خوابیدم رو تخت
یه ۱۰ دقیقه گذشت دیدم پرستاره هی صدا میزنه اقای فلانی
منم صدا زدم اینجام
اومد زد زیرخنده گفت چرا اینجا خوابیدی؟گفتم برو اتاق تزریقات نه اتاق انتظار
برگشتم دیدم پشت سرم ۲۰ تا ادم رو صندلی نشستن و من ۱۰ دقیقه داشتم براشون نمایش میدادم
با اعتماد به نفس…گردنی صاف(ساف)…سری بالا…شلوارمو کشیدم بالا رفتم بیرون

عاقا من به خاطر شغلم که همیشه باید در دسترس باشم شبا گوشیم رو خاموش نمیکنم یکی از دوستامم که از این قضیه اطلاع داره یه شب که سر کار بود و مردم آزاریش گل کرده بود به خیال خودش میخواست حال من رو بگیره ۱۰دقیقه یه بار زنگ میزد ور که میداشتم قطع میکرد منم در کمال خونسردی و متانت خطم رو دایورت کردم روی خط خونه خودشون باباشم آدم اعصاب خراب؟؟؟
هیچی دیگه هفت هشت بار زنگ زده بود خونه خودشون شماره خودشم افتاده بو؟؟
الانم دقیق نمیدونم کدوم بیمارستان فردا برم عیادتش!!!
خدایا من و سایر انسانهای خبیس (خبیص،خبیث) را به کرمت ببخش

یه بار با یکی از دوستام بیرون بودم، این دوستم بدجوری هوس ساندویچ مغز کرده بود ولی من بهش گفتم از اینا نخور که مغز گوسفند نیست مغزه گاوه، اینم گیر داده بود نخیر مغزه گوسفنده خلاصه هیچ کدوم راضی نشدیم بعد این گفت اصلا من رفتم از خودش بپرسم و خودش رفت تو، بعد چند ثانیه دیدم مشتریای ساندویچی منفجر شدن، اینم بدو بدو اومده بیرون، بهش میگم بابا چی شد؟!!!
رفته از یارو پرسیده: آقا ببخشید مغز شما مغزه گاوه؟

با مامانم دارم اسم فامیل بازی میکنم با حرف (گ), قسمت شغل که رسید با اعتماد به نفس کامل میگه: گودال خالی کن…:-| مامانه اشتغال زاست داریم؟!
الهی فداش شم:-×

اعتراف میکنم ۶ سالم که بود با دخترخاله هام نقشه کشیدیم که مزاحم تلفنی بشیم
واسه همین مرغ همسایه رو قرض گرفتیم
زنگ میزدیم خونه مردم، میگفتیم ببخشید مرغ ما با شما کار داره بعد گوشی رو میگرفتیم جلو نوک این مرغه
اینقد دم و پر وبال این مرغه رو میکشیدیم و میزدیم تو سرش که صداش تا آسمون میرفت!
الان روح اون مرغه هرشب میاد به خوابم!

باورم نمیشد تحریم تا این حد میتونه تاثیر گذار باشه ولی باور کنید دیروز دوستم داشت تعریف میکرد که خواب دیده پراید دو تومن ارزون شده ینی وقتی اینو شنیدم به عمق فاجعه پی بردم حالا بگذریم ولی دوست و رفیق تخیلی ما داریم.@@@@

امسال هرکی میومد خونه ما عید دیدنی، بهش می گفتم واااااای چقد چاق شدی…
طرفم از همون خونه ما شروع می کرد به رژیم گرفتن…
کلی به اقتصاد خانواده کمک کردم

سرباز بودم یه شب افسر نگهبان اومد تو خوابگاهمون گفت خواموشی زدم هرکی صداش در بیاد همرو میبرم بیرون بشین پاشو میدم همه تونوهمه لال شدن صدای هیچ کسی در نمیومدافسر نگهبان داشت از خوابگاه بیرون میرفت یهو برگشت گفت خود کار سیاه کسی داره منم سریع گفتم بله من دارم…اون شب ۱۰۰۰تا بشین پاشو رفتیم سوتی بدی دادم

امروز داشتم وسایلامو تمیز میکردم، کارت کلاس زبان ۸ سال پیشم رو پیدا کردم! بعد به بابام گفتم نگاه کن بعد هشت سال هنوز اینو نگه داشتم!
بابام یه نگا بم کرد گفت پس من چی بگم بعد ۲۲ سال هنوز تورو نگه داشتم!!!؟؟؟
هیچی دیگه خودم از کادر خارج شدم … D:

ما پارسال از بانه یه عالمه شامپو خریدیم بعد که استفاده کردیم دیدیم این شامپوها قلابیه(غلابیه)اصن کف نمیکنه حالا چند روز پیش خیلی اتفاقی از یکیشون استفاده کردم کف کرد فکر کنم تاریخ مصرفشون گذشته دیگه فاسد شدن ولی یه حالی داد انگار که یه چیز جدید کشف کردم!!!

رفته بودیم محل خونه ی مادر بزرگه برق رفته بود ماهم که کلا حواس مواس نداریم رفتیم گوشیرو زدیم به برق (نخند خنده نداره)دیدم داره شارژ میشه منم؟!؟!؟!؟!؟!
رفتم TVرو روشن کنم که دیدم روشن نمیشه!!!ى!
تازه یادم اومد که برق رفته بعد چشمم به گوشیم افتاد که همین طور در حال شارژ شدن بود؟!؟!؟!؟ تو شیش وبش این بودم که چطوریاست یهو دیدم یه چی خورد پس کلم برگشتم چشتون روز بد نبینه مادر بزرگه بود بعدشم گفت زیاد به خودت فشار نیار برق ضعیف شده
بعدشم هر هر میخنده اخه عزیز من این چه وضعشه؟؟؟

باحالا!تاحالادقت کردین اگه واسه اعلام نمره ی درسی زیاد استرس داشته باشین
گند زده میشه به نمرت…امتحانیم که نتیجش مهم نباشه تووووووپ…
من برم فیزیک ۱رودوباره وردارم…خیلی دلم واسش شورمیزنه…فقط خداکنه ۲شنبه هاپرنشده باشه!!!

دیشب ساعت ۲ تشنم شد رفتم آب بخورم،لامپ آشپزخونه رو روشن کردم آب خوردم،اومدم بیرون که لامپ خاموش کنم،بابام یه چک خوابوند زیر گوشم دیدم رنگش شده مثه گچ. گفت:
.
.
.
.
.
.
.
عوضی فردا موهاتو کوتاه میکنی،نکردی از ارث محرومت میکنم..
رفتم تو آیینه خودمو دیدم ازترس نزدیک بود سکته کنم نصفه شبی:|

 

نوشته خاطرات خنده دار و طنز جدید اولین بار در بی کلک پدیدار شد.

بی کلک

جوک های خنده دار و اس ام اس های طنز

جوک های خنده دار و اس ام اس های طنز
آرشیو اس ام اس های خنده دار

یعنی اگه ۲ سالم تو خونه باشی بعدش بخوای بری بیرون بازم میگن کجا دوباره

مختص خر بازی های من
چن وخ پیشا صب رفتم ماشینو گذاشتم تو پارکینگ
شب که اومدم ببرمش اومدم درش رو بازکنم که دیدم گلگیر ماشین کامل جر خورده
رفتم پیشه مسئول پارکینگ
اونم گفت من بی خبرم
خلاصه با هزار فحشو دری وری زنگ زدم پلیس
آقا با طرف دعوامون شدُ پلیس داشت جدامون میکردُ جیغُ هوارم به راه بود
یهو دیدم یکی اومد سوار ماشین شدو رفت
منو پلیسو مسئول هم هاج و واج
تارفت دیدم ماشینم سالم پشت ستون بقلی بود
-من که نادم و پشیمان از کرده خویش
-مسئول پارکینگ داش فکر میکرد که منو به چه طریقی بکشه که درس عبرت واسه سایرین بشه

امان از روزی که بری مهمونیو دستشوییت بگیره و ببینی فاصله دستشویی تا نگاهه همه یه بند انگشته…
نمیدونم هدف نقشه کشا از این کار چیه
یا دستشویی چسبیده به آشپزخونه یا روبه روی پذیرایی و در راستای دیده جمع…
شاید خواستن فاصله ی پُـــــــــــــر کردنو تخلیه کردن زیادنباشه…
تو این شرایط ایزی لایف ببریم سنگین تریم…

اون اوایل که گوشــــــــی تاچ خریده بودم
انقدر غرقه تاچ بودم که وقتی کامپیوترو روشن میکردم
باموس کاری نداشتم
باانگشت میزدم رو ال سی دیه کامپیوتر…
بعدکه هواسم میومد سرجاش یه نیگاهه یواشکی به پشت ســــــــرم مینداختم که مبادا کسی دیده باشه و سوژم کنـــــــــــــــــه…!

مراقب های عزیز ما اگه بعد از این همه سال درس خوندن،تقلب کردن رو بلد نباشین که باید بریم بمیریم…
ولی میبینید که زنده ایم!!!
این ی—ع—ن—ی شماها واسه ما فقط کار رو هیجان انگیزتر می کنید و تقلب رو لذتبخش تر.
بکوب لایکو به افتخار تمام متقلبین عزیز!!!

شمام مثه منین سوار ماشین که میشین هی چشمتون به درجه بنزینه؟سعی میکنین زودتر کارتون با ماشین تموم شه عقربه کمتر از جاش تکون بخوره؟
اوزی انگار دنبالش کردن از ثانیه شمار ساعت دیواری تند تر حرکت میکنه

اینایی که رژیم سخت می گیرن، خودشونو تیکه تیکه می کنن و یک عالمه لاغر می شن؛ بعد ازشون سوال که می کنی چیکار کردی انقد لاغر شدی؟ می گن هیچی همینطوری … اینا همونایی هستن که تو مدرسه خر می زدن می گفتن هیچی نخوندیم و بعد از ریشه یابی به این نتیجه می رسیم که اینا همونایی هستن که دمپایی توالتو خیس می کنن!

یکی از فانتزیام اینه که برم سربازی، چهارماه ماه یه بار بیام خونه، خلاصه وقتی که یه هفته مونده خدمتم تموم شه، تو راه اومدن به خونه تصادف کنم و الموت شم… ای حالی میده حســــــابی مشهور میشم

نسل آینده بچه های فیس بوک:
رضا فیسبوکچی
الهام تگ زاده
میر کامنت ا… بلاک زاده
امید لایک پور
زهرا ریموو تگ نیا
دلارام فرند ریکویست پور،
مرتضی میر اکسپت نیا!‏

به جان خودم راس میگم پارسال رفتیم خواستگاری برا پسرعموم بعد عروس رفت چایی بیاره بعد وقتی که اورد .به پسرعموم تعارف کرد بعد پسرعموم چایی رو برداشت گفت دست خوشگلت درد نکنه که یه دفعه عموم زارت زد پس کلش گفت خاک برسر ذلیلت کنن بدبخت تو که الان اینطوری هستی دو سال بعد باید کهنه بچه خودت لیس بزنی حالا هر سال یاد اون ابروریزی می افتند حالا به افتخار همه۴jokییها بامرام بزن لایکو

یکی از دغدغه های بچگیم این بود گرگ توی کارتون میگ میگ با اینهمه هوش و امکانات چرا افتاده دنبال یه پرنده ۲ گرمی!!!

خـــطاب بــه اون دخـــتره ۱۳ ســاله!!! کــه استـــاتوس زده:
“خـــیلی ســختــه عــشقــتو در حــالی ببیــنی کــه دســـته یــه دختـــره دیـــگه رو گرفـــته قــدم مــیزنــن…”
مـــا هــم ســنه تـــو بــودیم…
یــه چـــوبــه بـــلند مـــیذاشتیم لای پـــامون
مـــیدویــیدیم مـــیگفــتیم:پــــیتــکو پـــیتــکو..؟؟!!!

توصیه!
آغا هر موقع عقشتون باهاتون کل کل کرد بهش بگید:اصلا تو راست میگی ولم کن…بای/دعواتون تا ۱ ماه ادامه پیدا میکنه…!

یکی از فانتزیام اینه که برم مادرید یقه ی سرخیو راموس رو بگیرمو بگم. آقای پنگوئن… اون توپه بودا تو پنالتی جلو بایرن مونیخ زدی تو دب اکبر. خورد تو شیشه خونه ما… منم اعصاب ندارم یا پولشو میدی یا یه جور میزنمت دیواری شی المثنی هم برات صادر نشه. زیرتم مینویسم ۵ هزار دلار…

اخه این چه وضعیه دو ساعت سرکلاس میشینی سال ها میگذره ولی هم
ساعت بیکاری میشه میایی دو دقیقه با دوستت تنها باشی یکی صدات میکنه الراد زنگ خورد بدو که شیر برنج(معلممون) الان میره سر کلاس …
اخه چرا؟؟؟ چرا مسولین پیگیری نمی کنن…؟؟؟وضعیتیه ما داریم؟؟؟
ینی شوقه درس میچکه همون جور…

معلم کلاسمون گفت اگه به مادرتون بگی منو بزن مطمین باشید نمی زنه بعد من به مامانم گفتم منو بزن گفت برو گمشو تورو خدا زده دیگه من برچی بزنم حالا شما حال منو ترسیم کنید

گفتم غم تو دارم
گفتا چشت دراید
گفتم که ماه من شو
گفتا دلم نخواهد
گفتم خوشا هواییی کز باد صبح خیزد
گفتا هوای گرمیست اه اه عرق درامد
کفتم دل رحیمت کی عزم صلح دارد
گفتا برو به سویی تا گل نی در اید
گفتم زمان عشرت دیدی که چون سر امد
گفتا خموش اهلی داد مامان درامد
نتیجه بحث و مجادله تلفیقی حافظ و پسرداییم (به قول خودش اهلی) )))

ﯾﮑﯽ ﺍﺯ ﻓﺎﻧﺘﺰﯾﺎﻡ ﺍﯾﻨﻪ ﮐﻪ ﻳﻪ ﭘﻴﻜﺎﻥ ۴۸ ﺧﺴﺘﻪ ﺑﺨﺮﻡ ﺑﻌﺪ
ﺑﺎﻫﺎﺵ ﺑﺮﻡ ﭘﺸﺖ ﭼﺮﺍﻍ ﻗﺮﻣﺰ ﺑﻘﻞ ﻳﻪ ﻓﺮﺍﺭﻱ ۴۵۸ ﻭﺍﻳﺴﻢ ﺑﺎ
ﺑﻮﻕ ﺩﻩ ﻳﺎﺯﺩﻩ ﻳﻪ ﺑﻮﻕ ﺑﺰﻧﻢ ﻭ ﺍﺷﺎﺭﻩ ﻛﻨﻢ ﺷﻴﺸﻮ ﺑﺪﻩ ﭘﺎﻳﻴﻦ ﻭ
ﺑﻬﺶ ﺑﮕﻢ ﭘﺎﻳﻪ ﻱ ﻛﻮﺭﺱ ﺗﺎ ﭼﺮﺍﻍ ﺑﻌﺪﻱ ﻫﺴﺘﻲ؟ ﺳﺮ
ﻣﺎﺷﻴﻨﺎﻣﻮﻥ
ﺑﻌﺪ ﻳﺎﺭﻭ ﻫﻢ ﻗﺒﻮﻝ ﻛﻨﻪ
ﭼﺮﺍﻍ ﻛﻪ ﺳﺒﺰ ﺷﺪ ﻳﻚ ﺛﺎﻧﻴﻪ ﺑﻌﺪ ﺍﺯ ﺍﻭﻥ ﺭﺍﻩ ﺑﻴﻔﺘﻢ ﻭ ﺩﺭ ﻛﻤﺎﻝ
ﻧﺎﺑﺎﻭﺭﻱ ﺍﺯﺵ ﺟﻠﻮ ﺑﺰﻧﻢ
ﺍﻭﻧﻢ ﺳﺮ ﭼﻬﺎﺭﺭﺍﻩ ﺑﻌﺪﻱ ﺑﻴﺎﺩ ﺟﻠﻮ ﻣﺎﺷﻴﻨﻢ ﻭ ﺍﺯ ﻣﺎﺷﻴﻨﺶ ﭘﻴﺎﺩﻩ
ﺷﻪ ﻭ ﺳﻮﻳﻴﭽﺸﻮ ﺑﺪﻩ ﺑﻬﻢ ﻣﻨﻢ ﻗﺒﻮﻝ ﻧﻜﻨﻢ ﻭ ﺑﺎ ﭘﻴﻜﺎﻧﻢ ﺍﺯ
ﺻﺤﻨﻪ ﻣﺤﻮ ﺷﻢ ..

شمام تو امتحانا هرچی سوال بلد بودید ۰/۵ نمره داشت هر چی بلد نبودید ۲ نمره ای بود؟

به بابام میگم بهترین پسرِ دنیارو داشتن چه حسیه؟
میگه نمیدونم برو از مادر بزرگت بپرس!!
ینی تاحالا همچین جواب دندون شکنی نگرفته بودما…:|:‏

عاشق اینم که وقتی یه نفر توی فیلم میمیره.
زل بزنم به سینه و شکمش ببینم تکون میخوره یا نه!!!
کیا مثل منن..؟؟!

من کلا آدمِ غایب جوابی هستم!
دو سه هفته بعد از اینکه طرف یه چیزی بارم کرد توی حموم جوابشو به خودم میدم …

این یه حقیقته:
هیچ دختری زشت نیست مگه اینکه از جونت سیر شده باشی

‏«این بابا و مامانا که از ما انتظار درس خوندن و دانشمند شدن دارن ؛ از همین تریبون اعلام می کنم من همه تلاشمُ کردم، همه چی قبلا کشف شده… دیگه چیزی واسه اکتشاف نمونده»

یکی ﺍﺯ ﻓﺎﻧﺘﺰﯾﺎﻡ ﺍﯾﻨﻪ ﮐﻪ ﻭﺧﺘﯽ ﺩﺍﺭﻡ ﺗﻮ ﺧﯿﺎﺑﻮﻥ ﺭﺍﻩ ﻣﯿﺮﻡ ﯾﻪ
ﻣﺎﺷﯿﻦ ﺑﻪ ﺳﺮﻋﺖ ﺑﯿﺎﺩ ﺳﻤﺖ ﯾﻪ ﻋﺎﺑﺮ ﭘﯿﺎﺩﻩ ) ﺗﺮﺟﯿﺤﺎ
ﺩﺧﺘﺮ ( : ﺩﯼ ﺑﻌﺪ ﺑﺎ ﺻﺪﺍﯼ ﺑﻠﻨﺪ ﺑﮕﻢ ﺧــــــــــﺎﻧـــــــــــﻢ
ﻣــﻮﺍﻇـــــــﺐ ﺑـــــﺎﺵ! ﺑﻌﺪ ﺻﺪﺍﻣﻮ ﻧﺸﻨﻮﻓﻪ ﺧﻮﺩﻣﻮ ﺑﺎ ﺳﺮﻋﺖ
ﺑﻪ ﻃﺮﻓﺶ ﭘﺮﺕ ﮐﻨﻢ ﻭ ﻧﺠﺎﺗﺶ ﺑﺪﻡ ﺑﻌﺪ ﺑﯿﻮﻓﺘﯿﻢ ﺭﻭﯼ ﻫﻢ
ﻃﻮﺭﯼ ﮐﻪ ﺻﻮﺭﺕ ﺭﻭ ﺻﻮﺭﺕ ﺑﺸﯿﻢ ﺍﻭﻧﻢ ﻣﯿﺨﻮﺍﺩ ﻣﻨﻮ ﺑﺒﻮﺳﻪ
ﻭﻟﯽ ﻣﻦ ﯾﻬﻮ ﯾﺎﺩﻩ ﻋﺸﻘﻢ ﺑﯿﻮﻓﺘﻢ ﺩﺳﺘﻮ ﺑﺰﺍﺭﻡ ﺟﻠﻮ ﻟﺒِﺶ ﺑﮕﻢ
ﻣﺘﺎﺳﻔﻢ ﺑﻌﺪ ﭘﺎﺷﻢ ﺧﻮﺩﻣﻮ ﺑﺘﮑﻮﻧﻢ ﺩﺭ ﺣﺎﻟﯽ ﮐﻪ ﺩﺍﺭﻡ ﻣﯿﺮﻡُ ﺗﻮ
ﺍُﻓﻖ ﻣﺤﻮ ﻣﯿﺸﻢ ﺑﻬﻢ ﺑﮕﻪ : ﻓﻘﻂ ﺍﺳﻤـﺘﻮ ﺑﻬﻢ ﺑﮕﻮ! ﻣﻨﻢ ﺑﺎ ﯾﻪ
ﻟﺒﺨﻨﺪ ﻧـﺮﻡ ﺑـﮕﻢ : ﯾﻪ ﻏــﺮﯾــﺒﻪ ﺑﻌﺪ ﺗﻮ ﺩﻭﺩ ﻣﺤﻮ ﺑﺸﻢ
ﺍﻭﻭﻭﻭﻭﻭﻭﻭﻭﻭﻭﻭﻑ ﮐــــــﺜـــــــﺍﻓﻂ ﺧــﻌﻠﯽ ﺣﺎﻝ ﻣﯿـــــــﺪﻩ

آغا مامان من به lady gagaمیگه لیلا gaga بهش میگم مامان لیلا نه lady برگشته میگه حالا چه فرقی میکنه چه لیلا بگی چه لیلی بگی جفتشم یکیه
Lady gaga

ای کسانی که همش میرید سر یخچال گاهی هم در فریزر رو باز کنید شاید بستنی آنجا خفته باشد…

یارو میگفت : رفتم سربازی، روز اول نشوندنمون رو زمین…
جناب سروان داد زد: کی اینجا لیسانس ریاضی داره؟ منم با ذوق و شوق
دستمو بردم بالا گفتم : من!
جناب گفت: پاشو اینا رو بشمار

یه بار تو برگه امتحانم انقدر چرت وپرت نوشتم که به جرم توهین به شعور استاد به کمیته انضباطی معرفی شدم!!

دیگه سریال کره ای هم نمیذارن. چند وقته قیمت اجناس تو چوسان قدیم از دستمون رفته!!

عاغا یکی از فانتزیام اینه که برم تو یه عروسی
موقعی که عروس می خوادبعله بگه یهو از وسط جمعیت داد برنم: نــــــــــــــــه باهاش ازدواج نکن. من هنوز دوستت دارمممم…بعد فامیلای دوماد جنازمو ببرن سمت افق ))))

یکی از فامیلا همین امروز زنگ زده مبارکه داماد عزیزم!
ایشالله خوشبخت بشی!
به پای هم پیر شی! میگم موضوع چیه؟
میگه …
(دخترم) گفت توی فیس بوک ادش کردی از اول میدونستم .
نصیب هم میشید!!!.
والــــــــــــــــــــــا …

ینی من اون روزی رو میبینم ک سایت ۴جوک بدون قوانین میشه اس ارسال کرد.در این صورت میتونیم درک کنیم ک مدیر سایت تا الان چه حالی میکرده و ما خبر نداشتیماگه اینجوری بشه مثل این میمونه ک از تحریم اقتصادی و دارایی و عاطفی…ازاد شدیم

رفتم خرید
اومد صندوق عقب رو زدم بالا دیدم توش یه کالسکه بچه است
فهمیدم جریان چیه
یواشکی دور و برو نگاه کردم دیدم صاحب ماشین داره می خنده
کله ای بهش تکان دادم
رفتم ماشین جلویی سوار شدم و گازشو گرفتم

 

بی کلک

جملات طنز جالب و خواندنی

جملات طنز جالب و خواندنی

شما هم قبل از خاموش کردن لامپ وامیستین مسیر برگشت به جای خوابتون و جای گوشیتون رو از حفظ میکنین یا فقط من اینجوریم !؟

********** جملات طنز **********

خدا کنه تا بیشتر از ۹ ساله دیگه زنده بمونیم و بریم تو سال ۱۴۰۰ . بعد هی بگیم: شماها یادتون نمیاد ما صده سیصدیا… خیلی فاز میده؛ حس آثار باستانی بودن به آدم دست میده !

********** جملات طنز **********

یه بار رفتم خونه یه بنده خدایی ویندوز عوض کنم، دختره بهم گفت اگه میشه مای کامپیوتر رو هم نصب کنید گفتم اونجوری هزینتون بیشتر میشه ها:)) گفت:چاره ای نیس! هیچی دیگه، پول تک تک آیکونا رو جداگونه ازش گرفتم!

********** جملات طنز **********

مرغ عشقه داریم!صدای ترمز دستی میده:|

********** جملات طنز **********

ﺑﻪ ﺑﻌﻀﯽﻫﺎ اوﻧﻘﺪﺭ ﺑﻬﺎ ﻣﯿﺪﯼ ﮐﻪ ﯾﻪ ﺭﻭﺯ ﺧﻮﺩت هم ﺩﯾﮕﻪ ﻧﻤﯿﺘﻮﻧﯽ ﺑﺨﺮﯾﺶ !

********** جملات طنز **********

بدترین شکستمو وقتی خوردم که…

با عشق و امید گره هندزفریمو باز کردم ولی…

دیدم گوشیم شارژ نداره…

هنوز کمر راست نکردم!!!

********** جملات طنز **********

یه آدمایی رو توی زندگیمون راه دادیم که مادراشونم به زور تو خونه راشون می دادن !:|

********** جملات طنز **********

ﻣﯿﺨﻮﺍﻡ ﯾﮏ ﮔﻮﺷﯽ ﺟﺪﯾﺪ ﺑﺨﺮﻡ … ﺯﯾﺎﺩ ﺑﺮﺍﻡ ﭘﻮﻝ ﻭ ﻣﺎﺭﮐﺶ ﻣﻬﻢ ﻧﯿﺲ:|

ﻓﻘﻂ ﺭﺍﺣﺖ ﺍﺯ ﺟﯿﺐ ﺑﯿﺮﻭﻥ ﺑﯿﺎﺩ ﺑﺴﻪ

ﮐﺴﯽ ﮔﻮﺷﯽ ﺑﺎ ﺍﯾﻦ ﻣﺸﺨﺼﺎﺕ ﻣﯿﺸﻨﺎﺳﻪ؟

********** جملات طنز **********

امروز سر جلسه امتحان … از ۵ تا سوال استاد، زیر ۲ تاش کامنت گذاشتم و ۳ تای دیگه را هم فقط لایک کردم:|

********** جملات طنز **********

یه رفیق دارم وقتی تو سانتافه اش به دخترا تیکه میندازه ۸۰% با لبخند جوابشو میدن. یه بار اومد تو پراید من و تیکه انداخت به چند تا دختر خانم … و تازه اونجا بود که فهمید کچله:))

********** جملات طنز **********

بعد عمری یه خبرنگار اونم خانوم , داشت باهام مصاحبه میکرد تو محلمون

منم بادی به غبغب انداخته بودم و خیلی شیک داشتم جوابشو میدادم

یهو یکی از اون طرف خیابون داد زد با این مصاحبه نکنید بابا

این اسگل محلمونه !

نیگا کردم دیدم داداشمه:|

********** جملات طنز **********

دقت کردین درست وقتی که عجله داری یا هوا سرده یا جیش داری

کلیدت تو غیر قابل دسترس ترین سوراخ کیف و جیبت مدفون شده !؟

********** جملات طنز **********

شاید دل من عروسکی از چوب است، مثل قصه ی پینوکیو محبوب است

اما چه دماغی داره این بیچاره، از بس که نوشته ” حال من هم خوب است ” !

********** جملات طنز **********

در پاک بودن فوتبال‌ ما همین بس که: یکی به یکی میگه کیسه کش ! اونم به اون یکی میگه لنگی ! که هردو مظهر پاکی و نظافت هستن !

********** جملات طنز **********

یه کشف جدید: شما میتوانید با زدن راهنما سرعت ماشین کناریتون را تا چندین برابر افزایش دهید!

********** جملات طنز **********

همه را صدا زدم جز خدا

هیچ کس جوابم را نداد جز خدا . . .

********** جملات طنز **********

ﺩﺍﺷﺘﻢ ﺍﺣﺴﺎﺱ ﺧﻔﮕﯽ ﻣﯿﮑﺮﺩﻡ ﻓﮏ ﮐﺮﺩﻡ ﺑﻐﺾ ﺩﺍﺭم ﺗﺎ ﺍﯾﻨﮑﻪ ﻣﺎﻣﺎﻧﻢ ﮔﻔﺖ: ﻟﺒﺎﺳﺘﻮ ﭼﺮﺍ ﺑﺮ ﻋﮑﺲ پوﺷﯿﺪﯼ ؟

********** جملات طنز **********

دوستان عزیز بهم مشاوره میدید لطفا؟

به نظرتون بعد از این که فوق لیسانسم رو گرفتم

فلافلی بزنم یا آب هویجی؟!؟!

********** جملات طنز **********

ﯾﻪ ﺯﻣﺎﻧﯽ ﻣﺮﺩﻭﻧﮕﯽ ﺑﻪ ﺟﯿﺐ ﻧﺒﻮﺩ ؛ ﺑﻪ ﻣﺮﺍﻡ ﻭ ﻣﻌﺮﻓﺖ ﺑﻮﺩ !

********** متن های خنده دار **********

یادش بخیر یه زمانی تلویزیون تبلیغ سس و رب رو میکرد و بعد میگفتن:

هزاااااااااااار سکه تمام بهار آزادی دو هزااااااااار نیم سکه…

الان دستمال توالت هم نمیتونن جایزه بدن !

********** جملات طنز **********

یکی دیگه از دستاوردهای نسل ما این بوده که ترمز دستی پیکان رو از کنار در راننده به بین صندلی راننده و شاگرد انتقال دادن !

********** جملات طنز **********

یکی از فانتزیام همیشه این بود تو سیستم عامل ویندوز یک مشکلی پیدا کنم بفرستم براشون بعد بیل گیبس زنگ بزنه بگه مهندس لطفا بیا امریکا تو مجموعه من دخترمم میدم بهت کنیزت باشه تا آخرررر عمرش خونه ماشین پول همه چی میدم بهت بعد یک دقیقه سکوت بگم دلم میخواد اما من متعلق به این مردم!

********** جملات طنز **********

بعضی از آدما “خوب نمی بینن” اما بدتر از اون اینه که: “بعضی دیگه، خوبی رو نمی بینن” !

********** جملات طنز **********

یادتونه؟؟

بچه ک بودیم وقتی پاکنمون کثیف میشد میکشیدیمش به

دیوار یا قالی تا تمیز بشه؟

اینو چی؟؟

وقتی معلم واسه درس پرسیدن اسم بالایی یا پایینیمونو میخوند

یجورایی حس معجزه بهمون دست میداد:)

********** جملات طنز **********

این خارجی ها با ابداع کلمه lol به جای loud out laugh مثلا خواستن بگن

ما خیلی مبتکریم

اما قهرمانان ایران زمین با ابداع

خخخخخخ به جای ( خیلی خوبه خدایی خیلی خندیدیم خیر ببینی!! )

نقشه دشمنان رو نقش بر آب کردند !

********** جملات طنز **********

داشتم تو اتوبان میرفتم دیدم یه بچه ای رو موتور خوابش برده بود

و داشت می افتاد باباش هم اصلا حواسش نبود.

رفتم کنارش هر چقدر بوق میزدم نمی فهمید.

آخرش رفتم جلوش و سرعتمو کم کردم تا ایستاد بهش گفتم:

پس چرا حواست به بچه ات نیس ؟؟؟

یدفعه دو دستی زد تو سرشو گفت:

اصغر پس ننت کوووووووو؟؟!!!!

********** جملات طنز **********

ﻓﺮﺩﺍ ﻋﺮﻭﺳﯽ ﻓﺎﻣﯿﻠﻤﻮﻧﻪ ﺯﻧﮓ ﺯﺩﻩ ﻣﯿﮕﻪ ﻣﯿﺎﯼ؟؟؟

ﻣﯿﮕﻢ ﺍﺣﺘﻤﺎﻻ ﻣﯿﺎﻡ !!!.

ﻣﯿﮕﻪ ﺳﻌﯽ ﮐﻦ ﺑﯿﺎﯼ ﻣﺎ ﺭﻭ ﺷﻠﻮﻍ ﮐﺎﺭﯾﺎ ﻭ ﺩﻟﻘﮏ ﺑﺎﺯﯾﺎ ﻭ ﺩﯾﻮﻭﻧﻪ ﺑﺎﺯﯾﺎﺕ ﺣﺴﺎﺏ ﮐﺮﺩﯾﻢ !

ﻫﻤﯿﻦ ﺩﯾﮕﻪ …ﺍﻧﺘﻈﺎﺭ ﻓﺎﻣﯿﻞ ﺍﺯ ﻣﺎ ﺍﯾﻨﻪ …

********** جملات طنز **********

دختر: مامان خواستگاری که میخواد بیاد ازم ۲۳ سال بزرگتره

مادر: چی میگی؟ میخوای با یکی همسن بابات ازدواج کنی ؟

دختر: بهم گفته میخواد زنشو طلاق بده

مادر: مگه زنم داره ؟

دختر: آره سه تا هم بچه داره

مادر: وای خدای من، آخ قلبم !

دختر: ولی خیلی پولداره، چند تا برج ساخته که یکی از اونا برج میلاده !

مادر: بگو ببینم خیلی دوستش داری ؟!

********** جملات طنز **********

اسممون و گذاشتن:ملیکا

خاله و دخترخاله ها بهم می گن: mel mel

دایی تا بهم میرسه میگه: مَلَکا ذکر تو گویم که تو پاکیو خدایی…

پسردایی کوچیکه ام بلد نبود بگه ملیگا میگفت: پیتیلا

بهنوش میگه: پیتیکا

عطیه میگه:ملی

استاد زبانمون آقای چمنی می گفت:میلیکا

بعضی از فامیل های بابام میگن: مَلیکا

بعضی از دوستان عنایت دارن میگن: مِلیک

دخترخاله کوشولوم میگفت: میخا

حالا شده: میکا

بعد عمه ام امشب اس داده: چطوری پولیکا؟؟!!!:))

اینجور اسم با مسما و انعطاف پذیری دارم من

بی کلک

اعتراف های خنده دار و طنز

اعتراف های خنده دار و طنز

اعتراف می کنم یه بار از مسیری پیاده داشتم می رفتم خونه دوستم، رسیدم سر کوچشون دیدم ورود ممنوعه. رفتم از یه چهارراه بالاتر دور زدم از سر کوچشون وارد شدم!

اعتراف میکنم یه پسر عمه دارم که تا ۱۶ سالگی نمیدونستم این پسرعممه !!

اعتراف میکنم نصفه شبی وسط کویر چادر زدیم بهم گفت به آسمون نگاه کن ببین چی می بینی؟ گفتم یه آسمون ستاره گفت خوب یعنی چی؟ من که نمیخواستم کم بیارم گفتم از چه جهتی؟ فلسفی، نجوم یا علمی؟ گفت احمق جان چادرمون و دزدیدن!!!

داشتم به همسرم اس ام اس میدادم که عروسک خوشگله من کجاست؟ اشتباهی به بابام دادم. جواب داد من چه میدونم خرسه گنده؟ الان بچت باید عروسک بازی کنه!!!

اعتراف یکی از دوستان: مامان بزرگ خدا بیامرز ما تو ۹۵ سالگی فوت کرد .صبح روزی که مامان بزرگم فوت کرده بود همه دور جنازش نشسته بودیم و همه داشتن گریه میکردن.. جمعیتم زیاد بود … منو داداشمم تو بغل هم داشتیم گریه میکردیم … اشک فراوون بود و خلاصه جو گریه بود … یهو دختر خالم که تازه رسیده بود اومد تو حیاط و با جدیت داد کشید: مامان بزرگ زود رفتی … یهو کل خونه رفت رو هوا …حالا خندمون قطع نمیشد

اعتراف میکنم کوچولو که بودم مامانم نمیذاشت چیپس بخورم، خلاصه یه شب اینقد رو مخش رفتم که بالاخره گفت: باشه فردا بهت پول میدم برو بخر. من اون شب تا صبح نخوابیدم !

اعتراف میکنم سوم دبستان که بودم یه روز معلممون مدرسه نیومد منم ظهرش رفتم در خونشون که یه کوچه بالاتر از ما بود تکلیف شبمو ازش گرفتم.

اعتراف میکنم بچه که بودم..جو گیر بودم نماز بخونم…بعد چادر گل منگولیمو میذاشتم مهرم میذاشتم رو به قبله وا میستادم شروع میکردم به نماز خوندن…اما جای سوره ها شعر کلاه قرمزیو می خوندم…>>>آقای راننده…آقای راننده…یالا بزن توو دنده…!!

اعتراف میکنم بچه که بودم یه بار با آجر زدم تو سر یکی از بچه های اقوام , تا ببینم دور سرش از اون ستاره ها و پرنده ها می چرخه یا نه!!!
تازه هی چند بارم پشت سر هم این کار و کردم , چون هر چی می زدم اتفاقی نمی افتاد!!!

اعتراف می کنم یه بار پسر همسایه چهارسالمونو با باباش تو خیابون دیدم گفتم سلام نوید چطوری؟
دیدم بچهه تحویلم نگرفت باباهه خندید
اومدم خونه به مامانم گفتم نوید ماشالا چقد بزرگ شده!
مامان گفت نوید کیه؟
گفتم: پسر آقای …
گفت اون اسمش پارساست اسم باباش نویده

اعتراف میکنم به عنوان ۱ مهندس میخواستم دیوار رو سوراخ کنم، شک داشتم که از زیر جایی که میخوام سوراخ کنم سیم برق رد شده باشه، واسه اینکه برق نگیرتم فیوز رو قطع کردم، تازه وقتی دیدم دریل کار نمیکنه کلی غصه خوردم که دریل سوخت!!

اعتراف میکنم بچه که بودم با دختر و پسر خاله هام لباس کهنه میپوشیدیم میرفتیم گدایی با درامدش بستنی میگرفتیم که همسایمون مارو لو داد و کتک خوردیم!!

اعتراف می‌کنم بچه که بودم شبا پیش خواهرم میخوابیدم وسطای شب که مطمئن میشدم که خوابش سنگین شده دستشو می‌کردم تو دماغم!!

اعترافِ عموم: روز تولد ۱۹سالگیم خودم یادم نبود، اومدم خونه دیدم در قفله چراغ ها هم خاموشه، یه باد گنده ای ول دادم وسط خونه که انقد صداش بلند بود خودم جا خوردم، بعد چراغ ها رو که روشن کردم دیدم دوستام وسط سالن با کلاه بوقی و برف شادی افتادن کف سالن هی میخندن بعد یکسری هم سرخ شدن میگن تولد تولدِت مبارک… کیکم از دست یکی از دوستام افتاد وسط سالن، خلاصه شب به یاد ماندنی شد!!

چند روز پیش دختر خالم گوشیشو خونمون جا گذاشته بود … بهش اس ام اس(!) زدم گوشیتو جا گذاشتی!!!

اعتراف می کنم کلاس اول دبستان بودم تحت تاثیر این حرفا که نباید به غریبه آدرس خونتون رو بدید، روز اول به راننده سرویس آدرس اشتباهی دادم و از یه مسیری الکی تا خونه پیاده رفتم و تازه فرداش موقعی که سرویس دنبالم نیومد تازه شاهکارم معلوم شد برای خانواده

وقتی پدرم روزنامه میخونه روزنامه رو وسط آسمون و زمین تو هوا جلوی صورتش نگه میداره، اعتراف میکنم بچه که بودم یواشکی میرفتم پشت روزنامه طوری که پدرم منو نبینه و با مشت چنان میکوبیدم وسط روزنامه، پاره که میشد هیچ، عینکش می افتاد و بابا کل مطلب رو گم میکرد. کلاً پدرم ۳۰ثانیه هنگ میکرد. بعد یک نگاه عاقل اندر سفیهی به من میکرد و حرص میخورد. اما هیچی بهم نمیگفت و من مانند خر کیف میکردم. تا اینکه یه روز پدرم پیش دستی کرد و قبل از من روزنامه رو کشید و با داد گفت: نکن بچـه. منم هول شدم مشت رو کوبیدم تو عینکه بابام. عینک شکست. من ۵ روز تو شوک بودم!!

اعتراف میکنم تا سنه ۱۳-۱۲ سالگی تحت تاثیر حرفای مادربزرگم که خیلی تو قید و بند حجاب بود با روسری می‌شستم جلوی تلویزیون مخصوصا از ایرج طهماسب خیلی خجالت میکشیدم. زیاد میخندید فکر میکردم بهم نظر داره!!

اعتراف میکنم بچه که بودم همیشه دلم میخواس یه جوری داداش کوچیکمو سر به نیس کنم! رفتم بقالی مرگ موش بگیرم آقاهه که میدونس چه فسقل مشنگیم بجاش آرد بهم داد منم ریختم تو قابلمه نهار! سر سفره وقتی همه شروع کردن به خوردن یهو گریه‌ام گرفت! با چشای خیس تا ته غذامو خوردم ک همه با هم بمیریم!!

احمقانه ترین کار زندگیم این بود که سعی کردم مفهوم ای دی اس ال رو برا مادربزرگم توضیح بدم!!

اعتراف میکنم راهنمایی که بودم به شدت جو گیر بودم، همسایگیمون یه خانومه بود که تازه از شوهرش طلاق گرفته بود، شوهره هم هر روز میومد و جلو در خونش سر و صدا راه مینداخت، خیلی دلم واسه خانومه میسوخت. یه روز که طرف اومده بود عربده کشی، تصمیم گرفتم که برم و جلوش در بیام. رفتم تو کوچه و گفتم آهای چیکارش داری؟ یارو یه نگاه بهم انداخت و یه پوزخندی زد و به کارش ادمه داد، منم سه پیچش شدم، وقتی دید من بیخیالش نمیشم گفت اصلا تو چیکارشی؟ منم جوگیر، گفتم لعنتی زنمه!!

سوار اتوبوس شدم، رفتم تو، قسمت آقایون پیش یه آقایی نشستم و از خستگی خوابم برد، نزدیک مقصد دیدم زانوم درد میکنه فهمیدم آقایه کناری ۳-۲ بار با کیفش کوبیده تو پام تا بیدارم کنه چون میخواست پیاده بشه و من جلوش رو گرفته بودم، خیلی شاکی نگاش کردم، راننده هم بالا سرم بود. آقاهه گفت: ببخشید خانم ۵ بار صداتون کردم نشنیدین، ترسیدیم. اعتراف میکنم برای اینکه ضایع نشم که مثل خرس خواب بودم وانمود کردم که کَر هستم و با زبون کر و لالی و طلبکارانه عصبانیتم رو نشون دادم، مرد بیچاره اینقدررررر ناراحت شده بود ۱۰ دفعه با دست و ایما و اشاره از من معذرت خواهی میکرد!!

تو عروسی نشسته بودم یه بچه ۳، ۴ ساله اومد یک هسته هلو داد بهم، منم نازش کردم هسته رو گرفتم انداختم زیر میز، چند ثانیه بعد دیدم دوباره آوردش، این دفعه پرتش کردم یه جای دور دیدم دوباره آورد!! می خواستم این بار خیلی دور بندازمش که بغل دستیم بهم گفت آقا این بچس سگ نیست! طرف بابای بچه بود!!

با کلی شوق و ذوق رفتم خونه، می گم پدر جان استادمون گفت بین همه ی کلاس ها، من بالاترین نمره رو گرفتم. می گه: ببین دیگه بقیه چقدر خنگن..

به مامانم می‌گم می‌خوام یه خونه جدا بگیرم و مستقل بشم؛ می‌گه برو… برو مستقل شو… برو ایدز بگیر…!!!

و یک تجربه دردناک که برا خودم اتفاق افتاده هیچ وقت به رنگ قرمز و آبی رنگ شیر توالت اعتماد نکن!!!

 

بی کلک

نظرات دانشجوهای جدید و ترم آخری (طنز)

 

رییس دانشگاه

۱)مردی فرهیخته و خوشتیپ

۲)به دلیل اینکه در طی این چهار پنج سال یک بار هم
ایشونو نتونستم ببینم، هیچ ذهنیتی ندارم

 

یک وعده غذای سلف

۱)بیفستراگانوف با سس کچاپ با نوشیدنی خنک

۲)چلو لاستیک به همراه افزودنی های غیر مجاز

 

کارت دانشجویی

۱)کارت شناسایی و هویت دانشجو

۲)تنها استفاده از این کارت گرفتن فیلم از ویدئو
کلوب است

 

خوابگاه

۱)محل استراحت و سرشار از شادی و نشاط

۲)مکانی برای همزیستی مسالمت آمیز با سوسک و موش

 

شب امتحان

۱)شبی برای دوره کردن درسی که در طول ترم خوانده
شده است

۲)شبی که تا صبح باید مثل خر درس خوند

 

جزوه خوش خط دخترها

۱)بمیرم از هیچ دختری جزوه نمیگیرم، من عادت دارم
فقط جزوه خودمو بخونم

۲)طلای کاغذی

 

تقلب

۱)یک روش غیر اصولی و ناجوانمردانه برای نتیجه
گرفتن در امتحان

۲)تنها روش اصولی و مبتنی بر عقل برای نتیجه گرفتن
در امتحان

 

مشروط شدن

۱)عمراٌ، من تو دبیرستان معدل کمتر از ۱۸ نداشتم

۲)نمک تحصیل در دانشگاه

 

وام دانشجویی

۱)کمک هزینه برای دانشجو

۲)مثل مهریه میمونه کی داده کی گرفته

 

ازدواج دانشجویی

۱)حرفش رو نزن من قصد ادامه تحصیل دارم

۲)کو؟ کجاس؟کسی رو سراغ داری برام؟

 

حراست

۱)ارگانی برای حفاظت از دانشجو از گزند خطرات

۲) ارگانی برای حفاطت از دانشگاه از گزند
دانشجویان

 

دانشجو

۱)فردی که به دنبال علم آموزی و تولید علم است

۲)ها ایی دانشجو که وگفتی یعنی چه؟؟؟!!!!

یاقوت

جملات کوتاه طنز جملات خنده دار

جملات کوتاه طنز جملات خنده دار

اگر تو آمریکا هم قوانین نام‌گذاری شرکتها مثل ایران بود اسم شرکت اپل می‌شد : سیب‌پردازان سیستم‌گستر غرب !

همین که خدا سیستم صوتی وز وز پشه مگس رو روی گنجشک و کفتر و کلاغ پیاده سازی نکرده جای تشکر داره !

ﺩﻳﺪﻳﺪ ﻫﻲ میگفتن:
ﻳﻜﻲ ﺍﺯ ﻟﺬﺕ ﻫﺎ ﺍﻳﻨﻪ ﻛﻪ ﺑﻴﺎﻱ ﻟﺒﺎﺱ ﻫﺎﻱ ﮔﺮﻣﺘﻮ ﺍﺯ ﺗﻮ ﻛﻤﺪ ﺩﺭ ﺑﻴﺎﺭﻱ
ﺑﻌﺪ ﺗﻮ ﺟﻴﺒﺶ ﭘﻮﻝ ﭘﻴﺪﺍ ﻛﻨﻲ؟؟؟!!!!
ﺑﺎ ﻛﻠﻲ ﺍﻣﻴﺪ ﻭ ﺁﺭﺯﻭ ﻟﺒﺎﺳﺎﻣﻮ ﺩﺭﺍﻭﺭﺩﻡ، ﺑﻪ ﻏﻴﺮ ﺍﺯ ﺩﺳﺘﻤﺎﻝ ﻛﺎﻏﺬﻱ ﻣﭽﺎﻟﻪ ﺷﺪﻩ ﻛﻪ ﺑﺮﺍ ﺳﺮﻣﺎﺧﻮﺭﺩﮔﻲ ﭘﺎﺭﺳﺎﻟﻢ ﺑﻮﺩ
ﻛﻮﻓﺘﻢ ﺗﻮ ﺟﻴﺒﺎﻡ ﻧﺒﻮﺩ !!!

یه دونه پشه الان رو دیوار خابیده برم دم گوشش وز وز کنم؟؟؟

کنار مامانم نشسته بودم سرشار از عشق دستش رو میبوسیدم و لیس میزدم !
مامانم گفت : مرسی پسرم . خدا عمرت بده . پاشو ببین آب اومده برم دستم رو بشورم ؟؟ اخه رفتم دست شویی آب قطع شد!!‌
یعنی من
خب مادر من قربون دستای نشستت برم نمیشد زودتر بگی!!‌
سلامتی هر چی مادر ایران زمینه

اگه گفتی سوراخ های رو نمکدونواسه چیه ؟
واسه اینکه نمک ها خفه نشن …
(هار هار هار) مسخره ام خودتونین !

زمان مدرسه هم اینایی که اتود نوک هفت دهم داشتن همیشه توی ذهنم تو یه دسته‌بندی جدا قرار می‌گرفتن. اینایی که به ما نمی‌خورن !

جملات طنز

فکر اقتصادی خوب زده به سرم: میخوام برم خارج یکی از کلیه هامو بفروشم دلار بگیرم بیام هم یه کلیه بخرم هم یه بنز کوپه!!

خدایا ! اگه قرار شد دوباره دهخدا زنده بشه ببرش تو زیمباوه این کارو بکن چون اگه تو ایران زنده شه با شنیدن الفاظی مثل عجیجم، عجقم، بوج، قلفونت، تیتلتو بخولم و … سکته میکنه

واحد کیفیت سنجی قلیون به تصویب نهایی رسید:

– آقا قلیون داری؟

– بله

– صفر تا چاق اش، چند کامه !؟

تا حـالا به بچـه ۳ ساله آدامـس اُکالیـپـتوس اوربـیت دادیـن؟؟

بعد از بیست ثانیه،همه شکلک های یاهو رو می تونین تو صورتش ببینین !

صبح رفتم تیغ ژیلت فیوژن بخرم ؛ فروشنده گفت: بسته ی چهار تاییش ۵۰ هزار تومن …!!! هیچی دیگه … رفتم رساله رو ورق زدم، دیدم نوشته : المَحاسِنُ زینَتُ الرَجُل!

رفتم مغازه آدامس بخرم …

به فروشنده گفتم آقا آدامس orbit چنده؟

گفت دو هزار تومن

گفتم گارانتی هم داره یا نه ؟؟

طرف بهش بر خورد !

آخر دنیا داور میاد …

سوت می‌زنه میگه :تازه نیمه اول تموم شده، هنوز ۹۰ دقیقه نشده!

زمینا رو عوض کنید…ما میریم امریکا اونا میان اینجا

آی بخندیـــــم…!!!!

مامانم دیروز یه طرح داد خفن یعنی مصرف برق رو نصف می کنه

گفت صبح که بلند می شی برو یه عکس از تو یخچال بگیر

تا شب هر موقع خواستی بیای درش رو باز کنی، به همون عکس نگاه کن!

لذتی که در خوابیدن سرِ کلاسِ درسِ سه واحدیِ سختِ استادِ سیریش هست

تو خوابیدن لای پر قو در کنار سواحل آنتالیا نیست

حالا لذت قبولی با تقلب توی همون درس بماند

!!!اصلا کلمات در توصیفش عاجزند

هیکل یارو شبیه نیم رخ چنگاله

بعد هر موقع می پرسی کجا بودی میگه باشگاه!

اینکه با این همه تورم هنوز «رنگارنگ» صد تومنه

نشون میده نامردا قبلا چقد گرون می فروختنش!

تو خیابون داشتم با موبایلم حرف میزدم

طرف تلفن خونه رو خواست منم دادمو گفتم:

یه ساعت دیگه میرسم خونم زنگ بزن .

یه ساعت بعد یه دختره زنگ زده :

آقا شما به من شماره دادین!

با تعجب گفتم : مـــن ؟؟؟ کِی ؟؟؟ کجا ؟؟؟

میگه : وااااااااا ! فلان جا داشتین الکی با موبایل

حرف میزدین مگه به من شماره نمیدادین ؟؟؟!!!

جملات خنده دار

من یکی که مشکل مالی ندارم چون اصلا مالی ندارم که بخوام مشکلشو داشته باشم!

یه سوالی ذهنمو مشغول کرده، بچه هایی که از سال ۱۴۰۰ تا ۱۴۰۹ به دنیا میان

دهه چندی حساب می شن؟

باید چطوری خطابشون کرد؟

دهه صفری؟ دهه جدید؟ شروعی دوباره؟

دهه ناشناخته؟ تغییر را احساس کنید !؟

ﯾﺎﺩﺵ ﺑﺨﯿﺮ ﻫﺮ ﻭﻗﺖ ﻣﺎﻣﺎﻧﻤﻮﻥ ﺳﺒﺰﯼ ﻣﯽ ﺧﺮﯾﺪ ﺗﻮﺵ ﺣﻠﺰﻭﻥ ﻭ

ﮐﻔﺸﺪﻭﺯﮎ ﭘﯿﺪﺍ ﻣﯽ ﮐﺮﺩﯾﻢ ﺗﺎ ﯾﻪ ﻣﺪﺕ ﺑﺎﻫﺎﺵ ﺑﺎﺯﯼ ﻣﯽ ﮐﺮﺩﯾﻢ !

ﯾﻪ ﻫﻤﭽﯿﻦ ﺗﻔﺮﯾﺤﺎﺕ ﺳﺎﻟﻤﯽ ﺩﺍﺷﺘﯿﻢ ﻣﺎ دهه شصتیها…….

یه غمی هست که بچه های آخر بیشتر درکش می کنن

غم به مرور زمان کم شدن آدم های سر سفره !

مطالب طنز جدید

روزى به لقمان هیچ نگفتند همینطورى ساکت نگاهش کردند آخر خودش خسته شد و گفت: از بى ادبان ! ))

خانمه نوشته : امروز بعد از ۳ ماه ورزش و رژیم، واستادم جلوی شوهرم که هیکلم رو ببینه. برگشته میگه: حالا دیگه فقط اخلاقت گ..هه !

بابام داشت به دوستش شنا یاد میداد

گفت حالا پاهای عقبتو تکون بده !

O.o

اصلی ترین وظیفه‌ی هواکش توالت تولید صداست

برای آرامش خاطر شخص مشغول در محل

و همچنین سایر وابستگان در خارج

بو همش بهانه‌ست !!

میگن تو جهنم فقط کارت شارژ ۱۰۰۰۰تومانی میفروشن …

اونم با قیمت ۱۵۰۰۰تومن !

تازه وقتی رمز رو بزنی پیام میاد این کارت شارژ قبلا استفاده شده است!!
حالا میگن تو بهشت ایرانسل پیام میده:با شارژ۱۰۰۰ریال دیگر ۱۸۵۲۲۲۶۰۰۰ ریال اعتبار از ما هدیه بگیرید!!!!!!!

حالا بازم گناه کن تا این روزا رو نبینی !

امروز فهمیدم معلم شیمی‌ مون خیلی‌ خنگه )

امتحان داشتیم یه سوال بود آیا می‌دانید منیزیم چیست ؟؟

منم نوشتم بله می‌دانم

پدسّگ نمره نداده بهم:|

حالا این هیچ…

سوال بعدی نوشته اگر چوب داخل دریا بیفتد چه اتفاقی‌ رخ میدهد؟

منم نوشتم خیس میشود

به این جواب هم نمره نداده بود:|

لعنت به هرچی‌ ستمکار و خدا نشناس !

موبایل داداشمو دزدیدن ولی نمیره شکایت کنه دلیلشم اینه : اگه با دزده روبرو بشم و مسیجامو خونده باشه آبروم میره نمیتونم تو چشماش نگاه کنم !!!

طرف لکنت زبون داشته.زنگ میزنه اورژانس که بیان جنازه ی همسیاشو ببرن!

میگه:اااالو اااوورجانس،این ههههمسسسایمووون ممممرده!

یه آمبولانس میفرررررستین؟!

…طرف میگه: آدرستون؟!

یارو تا میاد آدرسو بگه زبونش بند میاد میگه: ظظظظظ!

… … … طرف میگه :ظفر منظورته ؟

میگه: نننننننـــنه!

طرف فکر میکنه سرکاره قطع میکنه!

۲هفته بعد همین اتفاق میفته بازم طرف میگه :آدرستون؟

باز زبونِ یارو بند میاد میگه: ظظظ

ظ!

طرف میگه ظفر؟ میگه: ننننه!

راد اس ام اس

باز مامور اورژانس فکر میکنه سرکاره قطع میکنه!

۳! ماه رد میشه،باز طرف زنگ میزنه میگه:

اااااووووورژانس، این هههمسایمون ممممرده محلللمون بوی گند

گررررررفته یه آمبولانس بببفرستیییین!

طرف میگه :آدرستون؟!

باز زبون یارو بند میاد میگه: ظظظظ!

از اونور میگن :آقا منظورت ظفره؟!

طرف میگه :آآآآررررره آآآآشغااااال؛

آآآآررره کککککثافت

ککشووووندم آورددددمش ظفرببییییا بببرش‬‬‬‬‬‬‬‬

بی کلک

خصوصیات یک پسر خوب (طنز)

۱- یک پسر خوب
امضاء گواهی نامه اش خشک نشده به رانندگی خانمها گیر نمیدهد

۲ـ یک پسر خوب تنها جوکهایی را بیان میکند که مورد
تائید وزارت ۱) ارشاد اسلامی۲) وزارت بهداشت۳) وزارت مبارزه با تبعیضات استانی و
… باشد.

۳یه پسر خوب کمتر
با این جمله مواجه میشود”مشتری گرامی دسترسی شما به این سایت مقدور نمی باشد

۴ـ یه پسر خوب بعد از تک زنگ سراغ تلفن نمیره.

۵ـ یه پسر خوب عکس
الکسندروگراهام بل رو قاب نمیکنه بزنه تو اتاقش.

۶ـ یه پسر خوب پشت چراغ قرمز با دیدن یه خانم ردیف
چشماش مثه چراغهای فولکس نمیزنه بیرون..

۷ـ یه پسر خوب روزی
چند بار به سازندگان یاهو مسنجر لعنت میفرسته.

۸ـ یه پسر خوب سر کلاس تا شعاع ۳ متریِ هیچ خانمی
نمیشینه.

۹ـ یه پسر خوب وقت
برگشتن به خونه ماشینش بوی ادکلن زنونه نمیده.

۱۰ـ یه پسر خوب هیچ وقت پای تلفن از این کلمات
استفاده نمیکنه:ساعت چندکی میای کجادیر نکنی یا..

۱۱ـ یه پسر خوب
وقتی میاد خونه قرمزی رژ در هیچ نقطه از صورتش مشاهده نمیشه.

۱۲ـ یک پسر خوب زمانی که کسی میخواهد از عرض
خیابان عبور کند تعداد دنده را از ۱ به ۴ ارتقاء نداده و قصد جان عابر را نمیکند.

۱۳ـ یک پسر خوب
زمانی که یک دختر خانم راننده میبیند ذوق زده نشده و در صدد عقده ای بازی بر نمی
آید

۱۴ـ یک پسر خوب که ژیان سوار میشود روی بنز همسایه
با سوئیچ ماشین نقاشی نمیکشد.

۱۵ـ یک پسر خوب
زمانی که تصادف میکند همانند قبائل زامبی وحشی بازی در نمی آورد.

۱۶ـ یک پسر خوب هر روز بعد از کلاس درس به
نمایندگی از راهداری و شهرداری خیابانهای شهر را متر نمیکند.

۱۷ـ یک پسر خوب به
محض دیدن یک دختر خانم متین با شلوار برمودا و مانتو تنگ کوتاه و شال باز دهانش به
سان آبشار و چشمانش همانند چشمان وزغ نمیشود.

۱۸ـ یک پسر خوب دکمه های پیراهنش را از یک متر زیر
ناف تا زیر چانه کاملا بسته و با سنجاق قفلی محکم میکند.

۱۹ـ یک پسر خوب به
محض دیدن دختر همسایه رنگش لبوی شده و چشمش را به آسفالت میدزود.

۲۰ـ یک پسر خوب روزی ۱۰بارهوس بردن نذری به دم در
خانه همسایه که تصادفا دختر دم بخت دارند را نمیکند.

۲۱ـ یک پسر خوب
بیشتر از ۵ دقیقه در دستشوئی نمیماند .

۲۲ـ یک پسر خوب ۵ساعت در حمام آهنگ جواد یساری
نخوانده وبرای همسایگان آلودگی صوتی ایجاد نمیکند.

۲۳ـ یک پسر خوب اگر
درد عشق گرفت در کوی و برزن عرعر عشق نکرده و آبروی خانوادگی خود را نمیبرد.

۲۴ـ یک پسر خوب با دوستانی که مشکوک به چت و لا
ابالی گری هستند معاشرت نمیکند.

۲۵ـ یک پسر خوب به
جای اینکه پول خود را در باشگاه بیلیارد و گیم نت و غیره دور بریزد بهتر است حساب
آتیه جوانان باز کند و به فکر ۱۰۰۰ سالگی خود باشد.

۲۶ـ یک پسر خوب همواره به اسم خود افتخار میکند و
به هر کس که میرسد نمیگوید که بجای اصغر به او رامتین و آرش و … بگویند.

۲۷ـ یک پسر خوب در
اثر دیدن افراد غرب زده جو گیر نشده و لحاف کرسیه قرمز خال خال یشمی را به پیراهن
تبدیل نکرده و سر زانو خود را جر نمیدهد.

۲۸ـ یک پسر خوب تقاضای وسایل نا مربوطی از قبیل
موبایل را از خانواده ندارد.

۲۹ـ یک پسر خوب در
صورتی که با نامزد خود بیرون رفت و کسی به خانم متلک گفت فورا با پلیس ۱۱۰ تماس
حاصل می کند.

۳۰ـ یک پسر خوب برای احیای حقوق خود از زور بازو
استفاده نکرده و کلمات رکیک مانند خر و الاغ به کار نمیبرد.

۳۱ـ یک پسر خوب از
معاشرت با دوستان بسیار خودمانی که عادت به بیان شوخی های نا مربوط از قبیل حراج
لفظی عمه و همچین خواهر مادر هستند امتناع میکند.

۳۲ـ یک پسر خوب همانند خاله زنکها تلفن را قورت
نداده و سالی به ۱۲ ماه دهانش بوی تلفن نمیدهد.

۳۳ـ یک پسر خوب هر
صدایی از قبیل قار و قور شکم اهل خانه را با صدای تلفن اشتباه نگرفته و۱ متر به
بالا نمیپرد.

۳۴ـ یک پسر خوب برای بیرون رفتن از خانه ۱ ساعت
جلوی آئینه نایستاده و بزک نمیکند.

۳۵ـ یک پسر خوب در
جشنهای فامیلی جو گیر نشده و نمیرقصد تا ابروی کل خاندان رابر باد دهد.

۳۶ـ یک پسر خوب در مهمانی های خانوادگی نوشیدنی
های غیر مجاز از قبیل ماءالشعیر را تنها با رضایت نامه رسمی و کتبی پدر محترم
استعمال میکند.

۳۷ـ یک پسر خوب هر
زمان که عشقش کشید با زیر شلواری کردی چین پیلیسه دار و یا شرت مامان دوز و رکابی
همانند قورباغه به وسط کوچه نمیپرد.

۳۸ـ یک پسر خوب تنها برای رضای خدا و کاهش بار
سنگین ترافیک و حمل و نقل درون شهری و برون شهری هر کجا که دختر خانم یا خانمی را
در رده سنی ۱۵ تا ۲۵ سال دید سوار کرده و به مقصد می رساند.

یاقوت

جملات طنز و خنده دار

جملات طنز و خنده دار

یارو تو مغازش یه فرش ۶ متری به زور جا میشه هاااااااا حالا یه تابلو بزرگ زده این فروشگاه مجهز به دوربین مدار بسته می باشد.

در یخچال رو باز کردم
یه پشه در حالی که داشت فحش می‌داد ازش خارج شد!

رفتم یه سیمکارت همراه اول خریدم، ایرانسل بهم اس داده:فکر نمیکردم بهم خیانت کنی!واست متأسفم! بای!

من نمیدونم این درس خوندن چی داره که تا میری دو کلمه درس بخونی حتی خاطرات دوران مهد کودک اونم با وضوح HD یادِ آدم میاد!

جملات خنده دار

میخوام اگه قسمت باشه یه آبمیوه فروشی باز کنم، چون ۸۰ ٪ دوستام نقش هویجو دارن!

یه سوال پرسیدن که آیا حاضری به دوران بچگیت برگردی و بزرگ نشی؟ دختره ۱۱ ساله رفته زده: آره! با این تفاسیر دهه شصت نسل دایناسورها محسوب میشه!

جملات خنده دار

بعضیا هستن اصن نمیشه دوسشون نداشت! مثلا خودم ^-^

بعضیا اینقد خوشگلن که دیگه شورشو در آوردن!:|

تلویزیون بچهه رو نشون داد حافظ کل قرآن بود. آقام گفت یاد بگیر همسن توئه! یهو باباشم نشون دادن که اونم حافظ کل قرآن بود آقام کانالو عوض کرد!

ایرانسل در آینده ای نزدیک: مشترک گرامی، اومدم سر کوچتون، در خونتون خونه نبودی، راستشو بگو با همراه اول کجا رفته بودی!؟

خیلیا پایِ معرفتِ خودشون وایسادن، نه خوبیِ شما!

یکی از اشتباهات زندگی، آدم حساب کردن اونایی که آدم نبودن، هنوز هم نشدن، بعدا هم نمیشن!

(جدیدترین جملات طنز)

خاطرات، تمام نمیشوند ؛ تمامت میکنند!

دنیا رو می بینی؟ حرف حرف میاره، پول پول میاره، خواب خواب میاره، ولی محبت خیانت میاره!

خاطره یعنی یک سکوت غیر منتظره میان خنده هایی بلند!

توی دنیا دوستهای خوب محدودن، ولی دوستایِ خوب، دنیایِ نامحدودن

در روزگاری که سلام و خداحافظ فرقی‌ با هم ندارند نه ماندن کسی‌ حادثه ست نه رفتنِ کسی‌ فاجعه!

میدونی چرا خدا انیشتین و دکتر حسابی و نیوتن رو قبل از من آفرید؟ میخواست قبل از طراحی نمونه اصلیش چندتا نمونه آزمایشی بسازه. الان من در خدمت شمام!

بعضیا همچین خودشونو میگیرن انگار دی اکسید کربن میگیرن اکسیژن خالص پس میدن، در حالی که تو بهترین شرایط به عنوان کود بدرد چرخه هستی میخورن!

از سایت ۴SHARED میخواستم یه فایل دانلود کنم ۵۶۰ ثانیه صبر کردم؛ بعد پیغام میده میخوای این فایل رو دانلود کنی؟ پـــ نه پـــ خیلی حال داد یه بار دیگه بشمر من بازم برم قایم شم… نیایا!!

یه بار تو یه جمعی بودم مامانم زنگ زد گفت: یه سوالی ازت می پرسم اونجا تابلو نکن! فقط با اره یا نه جواب منو بده! باشه؟ گفتم: باشه. گفت: اوضاع اونجا چه جوریه؟!

همانا به تجربه دریافته شده است: کسی که در رقص، بلند کردنش سخت است، نشاندنش به مراتب سخت تر است!

ضربان و قدرتی که قلب من هنگام تفتیش گوشی و اتاق و لپ تابم توسط بابام داره برای ۷ تا بیمار مرگ قلبی و مغزی و سرطانی کافیه!

این پفک جدیدا رو تف می زنی به هم نمی چسبن از قصد این جوری ساختن تفریحاتمون رو ازمون بگیرن!

خواهرزاده‌ام وقتی میگه: این چیه؟؟ یعنی اون چیز پنج دقیقه دیگه بیشتر سالم نیست!

واقعاً چرا مجریای برنامه کودک همشون خاله‌ان؟ چرا هیچوقت عمه‌ها مجری برنامه‌های کودک نمیشن!؟

اعصابمون خورده!!!

میخوایم پاچه یکی رو بگیریم پس سگ درونمون زندس

صبحونه یه عسـل کامل میخوریم

خــرس درونمون هم زندس…

میریم اتاق یادمون میره چی میخواستیم

اسکل درونمون هم زندس…

مگسو رو هوا میزنیم

قــــورباغه درونمون هم زندس…

چمـــــــن میبینم میکنیمش

بز درونمون هم زندس…

طرف میره هنوز عاشقش میمونیم

خــــــر درونمونم زندس…

کلاً باغ وحشی داریم به تنهــــــــــایی!

شما در نظر بگیر داخل جیب شلوارت این چیز ها هست:

چند تراول چک – فندک – راز لبخند ژکوند – معمای مثلث برمودا

عکس عمه تون – چک برگشتی شریک پدرتون – کلید طلای یک واحد مسکونی مبله

قطعا وقتی دارید شلوارتون رو جلو پدرتون عوض میکنید

تنها چیزی که از جیب شلوارتون میفته جلو پای پدرتون فندکه!

دقت کردید وقتی اس ام اس میفرستید و پیامتون ۲تا میشه

اول قسمتهـای ادبی مثل ؛،! حذف میکنید؛

وقتی جواب نداد کلماتُ میچسبونیم, مثلا صبحبخیر بجای صبح بخیر،

شبخوش بجای شب خوش، بسلام بجای سلام برسون…

وای از اس ام اسی که باتمام فشرده سازی فقط و فقط ۲ حرف اضافی داشته باشه

و راه نداشته باشه یک اس ام اس کنی؛

اون موقع از لج همراه اول یا ایرانسل کلی چرت و پرت اضافه بــه پیام میکنی

که پیام اضافی هدر نره…!!

دریغ از وقتی که صرف فشرده سازی کردیم بخاطر ده تومن

ینی اگـــه این وقتُ برا درس میزاشتیم, PHD گرفته بودیم

 

بی کلک

جملات زیبا طنز

As per research

A man speaks 25,000 words daily
&
A woman speaks 30,000
… …
Problem starts when husband comes home
from office after consuming his 25,000 words
&
wife starts her 30,000

..

بر اساس یک تحقیق مشخص شده است که یک مرد ۲۵ هزار کلمه و یک زن ۳۰ هزار در روز صحبت می کنند.

مشکل از جایی آغاز می شود که شوهر ۲۵ هزار کلمه اش را در محل کار صحبت و به خانه می آید و خانمش با دیدن او ۳۰ هزار کلمه اش را شروع می کند!

نویسنده متن انگلیسی رو نمیشناسم ولی ترجمه اش از خودمه !

جملات زیبا گیله مرد