بایگانی برچسب: s

دوئل خونیــن راننده رزمی‌کار با ۲ زورگــــیر خشن

راننده رزمی‌کار وقتی دید دو مسافرکش زورگیر هستند به مبارزه خیابانی با آنان دست زد. 
شوک: این مرد که سر و صورتش خون‌آلود بود قصد داشت هیچ باجی به ۲دزد خشن ندهد که پلیس سررسید و وی را از سرنوشت تلخ نجات داد.ساعت ۵ صبح ۲۹ اسفندماه سال گذشته، ماموران کلانتری تجریش هنگام گشتزنی در ۳۵ متری قیطریه دیدند که راننده پرایدی با دو جوان درگیر شده است. 
صحنه نشان می‌داد که دو جوان خشن با چاقو ضرباتی به راننده زده‌اند که ماموران بلافاصله آنان را محاصره کردند و شنیدند قرار بود زورگیری‌ای صورت گیرد. با ادعاهای راننده پراید، ماموران دو جوان تبهکار که وحید و مصطفی- ۲۱ و ۲۴ ساله- بودند را دستگیر کردند و با توجه به اعترافات آنان به سرقت‌های مشابه، بازپرس شعبه۸ دادسرای امور جنایی پایتخت دستور داد تا کارآگاهان شمیرانات به تجسس‌های ویژه‌ای دست بزنند. راننده پراید وقتی مقابل افسر پرونده قرار گرفت گفت: «در میدان توحید، دو جوان مسافر را دربست سوار کردم تا به پارک قیطریه برسانم؛ مسیری را پشت سر نگذاشته بودم که ناگهان این دو پسر که در صندلی عقب نشسته بودند، با تهدید چاقو و قمه به سمت من حمله‌ور شدند. آن‌ها ابتدا ۱۱۰ هزارتومان پول نقد و گوشی تلفن همراهم را دزدیدند و در حالی که تصور می‌کردم پیاده شده و من را رها خواهند کرد دو دزد خواستند خودرو را به آن‌ها بدهم.» 
وی افزود: من در گذشته در رشته کنگ‌فو فعالیت داشتم. زمانی که متوجه شدم دزدان قصد دارند تا خودرویم را نیز سرقت کنند تصمیم گرفتم تا به هر شکل مانع از این کار شده به همین خاطر و با وجود آنکه هر دوی آن‌ها چاقو به دست داشتند، با استفاده از فنون رزمی با آن‌ها درگیر شدم؛ در کشاکش درگیری، آن‌ها چندین ضربه با چاقو و قمه به دست و سرم زدند که همزمان پلیس سررسید و آن‌ها را دستگیر کرد.

دفترچه یادداشت آنلاین یک پسر تنها

مهربانترین راننده تاکسی در تهران

منبع متن از گوگل پلاس – نمیدونم این آقارو میشناسید یا نه! ایشون آقای ابراهیم دهباشی زاده هستن! نه بازیگرن نه نویسنده نه منتقد نه سیاستمدار! راننده تاکسی هست و لقب مهربونترین راننده تاکسی تهرانو داره که البته بسیار برازنده است. شاید مسافرش بوده باشید.

بقیه در ادامه مطلب

تو ماشینش یه عالمه عروسک داره! با یه جعبه شکلات که اولش وقتی سوار میشی بهت تعارف میکنه. بعد هم داستانای خنده دار تعریف میکنه. ۶۷ سالشه! اونقدر مهربونه که اگه عبوسو بد اخلاق سوار تاکسیش بشی امکان نداره خندون پیاده نشی! یهو میبینی جو عوض شدو همه دارن میخندن !

یه دفتر هم داره که بهت میده براش امضا کنی و یادگاری بنویسی. تا به حال ۱۸ تا دفتر پر کزده! سال ۸۳ پسرش فوت میکنه و قلبشو اهدا میکنن. باور کن خود بهاره! راسته که میگن بعضی فرشته ها رو زمینن و بالاشونو قایم کردن!

تک ترین سایت ایرانی