بایگانی برچسب: s

صحبت‌های خواندنی علی ضیا درباره فعالیت‌های اخیرش

چه شد که اجرای برنامه «خوشا شیراز» را ادامه ندادید؟ یکسال و دو ماه این برنامه را با علاقه اجرا کردم. به استناد آمار، «خوشا شیراز» تا قبل از حضور من با افت شدید مخاطب روبرو بود. من و تمام دوستانم در این برنامه تلاش کردیم تا تعداد مخاطبان برنامه را بالا ببریم و به لطف خدا و با تهیه کنندگی هادی قندی «خوشا شیراز» ۹۵ درصد در استان فارس مخاطب پیدا کرد و ۸ میلیون نفر در سراسر کشور. این برای یک شبکه استانی اتفاق خوبی بود. طرح‌هایی هم برای این برنامه داشتم که فرصتی برای انجامش نداشتم. 
دلیل جدا شدنم از این برنامه هم به خواست خودم بود. وقتی برنامه «ویتامین۳» شروع شد به توصیه علی زاهدی تهیه کننده، حجم کارم را کمتر کردم و ترجیح دادم تمام توانم را برای این برنامه بگذارم. مردم خوب شیراز همیشه به من لطف داشتند و از آن‌ها می‌خواهم مجری جدید این برنامه را هم حمایت کنند.


بعد از اجرای «ماه عسل» روند خوبی درادامه فعالیت‌تان اتفاق افتاد. به عنوان یکی از مجریان صدا و سیما فکر می‌کنید تا چه حد سازمان از مجریانی که سال‌ها برای جلب مخاطب این رسانه تلاش می‌کنند، حمایت می‌کند؟«ماه عسل» برای من اتفاق خوبی بود وطبق گفته آقای‌پور محمدی مدیر وقت شبکه سه سیما، میزان رضایت مردم از این برنامه نسبت به سال‌های قبل ۵ درصد افزایش پیدا کرد. من با این برنامه بزرگ شدم. یاد گرفتم که جز خدا هیچ کس دیگری را نبینم و تجربه بزرگی بود. بعد از «ماه عسل» به خاطر فشارها و نامهربانی‌هایی که در حقم شد، تصمیم گرفتم کمتر کار کنم. بعد از اجرای این برنامه اتفاقاتی برایم افتاد که می‌توانست مرا به حاشیه ببرد. به توصیه آقای زین العابدین که آن زمان قانم مقام شبکه سه بود، سعی کردم تمام این اتفاقات را نادیده بگیرم و به کارم ادامه دهم. فکر می‌کنم این یک تعامل دو طرفه است. سازمان مطبوع من این فرصت را به من داده که دیده شوم و از طریق این رسانه شناخته شوم. من هم نسبت به سازمان تعهد دارم که با تمام توانم در برنامه‌ای که برای من تدارک دیده شده است، حضور داشته باشم. خطوط قرمزش را بشناسم و از آن تبعیت کنم. 

اجرای برنامه «ویتامین۳» چطور اتفاق افتاد؟ وقتی آقای زین العابدین به سمت مدیر شبکه سه سیما منصوب شدند، گفتند که شبکه سه نیاز به یک برنامه صبحگاهی دارد که به عنوان ویترین شبکه حرفی برای گفتن داشته باشد. در ‌‌نهایت علی زاهدی به عنوان تهیه کننده، افشین حسین خانی سردبیر و من در سمت مجری برنامه «ویتامین ۳» را شروع کردیم. اسم این برنامه پیشنهاد من بود و از ابتدا کلی طرح برای اجرای این برنامه داشتم. 

اجرای یک برنامه‌های صبحگاهی چه مختصاتی دارد؟من تا قبل از اجرای «ویتامین۳» هیچ وقت برنامه صبحگاهی اجرا نکردم. همیشه تصورم از یک برنامه صبحگاهی این بود که قطعا باید برنامه پر انرژی باشد. به نظر من در چند سال گذشته «مردم ایران سلام» یکی از نمونه‌های موفق برنامه صبگاهی بود؛ چرا که برنامه ساز و مجری هوشمندی مثل آقای شهیدی فر پشت کار بود. حضور شهاب مرادی اتفاق خوبی برای این برنامه محسوب می‌شد و سایر مهمانانی که به دقت انتخاب می‌شدند. در «ویتامین۳» تلاش کردم تا اجرای متفاوتی داشته باشم. ترجیح دادم ایستاده برنامه را اجرا کنم و برنامه ریتم خوبی داشته باشد. خوشبختانه با اعتمادی که علی زاهدی با من داشت باعث شد تا طبق خواسته خودم تنها برنامه را اجرا کنم و این تنها اجرا کردن به ذهن بیننده نظم می‌دهد. من تا پیش از این برنامه به هیچ وجه تصور نمی‌کردم می‌توانم برنامه صبحگاهی اجرا کنم، چون اصولا آدمی هستم که برنامه‌های شب را بهتر اجرا می‌کنم، اما تمام تلاشم را برای متفاوت اجرا کردن برنامه انجام می‌دهم.


با توجه به اینکه این برنامه در ساعات ابتدایی روز پخش می‌شود تا چه حد توانسته مخاطبانش را با خود همراه کند؟ اصل برنامه سازی این است که در زمان‌های کم بیننده تلویزیون، بتوانی برنامه پر بیننده‌ای داشته باشی. برای من اینکه اجرای چه برنامه‌ای را در طول شبانه روز داشته باشم خیلی اهمیتی ندارد. علی زاهدی و من توانستیم با تهیه برنامه «نیمروز» این ساعت از روز را به یکی از پر بیننده‌ترین ساعات شبانه روز تبدیل کنیم. وقتی اجرای برنامه «ویتامین۳» به من پیشنهاد شد به علی زاهدی گفتم که من شاید تبحر زیادی در اجرای برنامه صبحگاهی نداشته باشم اما همه تلاشمان را کردیم تا برنامه قابل قبولی را روی آنتن بفرستیم. خوشحالم که در حال حاضر با برنامه‌ای که ساعت ۷ صبح پخش می‌شود یک میلیون پیامک در روز داریم و به نظر من این موفقیت بزرگی برای برنامه صبحگاهی شبکه سه و تیم برنامه ساز «ویتامین۳» است

دفترچه یادداشت آنلاین یک پسر تنها

جملات طنز جالب و خواندنی

جملات طنز جالب و خواندنی

شما هم قبل از خاموش کردن لامپ وامیستین مسیر برگشت به جای خوابتون و جای گوشیتون رو از حفظ میکنین یا فقط من اینجوریم !؟

********** جملات طنز **********

خدا کنه تا بیشتر از ۹ ساله دیگه زنده بمونیم و بریم تو سال ۱۴۰۰ . بعد هی بگیم: شماها یادتون نمیاد ما صده سیصدیا… خیلی فاز میده؛ حس آثار باستانی بودن به آدم دست میده !

********** جملات طنز **********

یه بار رفتم خونه یه بنده خدایی ویندوز عوض کنم، دختره بهم گفت اگه میشه مای کامپیوتر رو هم نصب کنید گفتم اونجوری هزینتون بیشتر میشه ها:)) گفت:چاره ای نیس! هیچی دیگه، پول تک تک آیکونا رو جداگونه ازش گرفتم!

********** جملات طنز **********

مرغ عشقه داریم!صدای ترمز دستی میده:|

********** جملات طنز **********

ﺑﻪ ﺑﻌﻀﯽﻫﺎ اوﻧﻘﺪﺭ ﺑﻬﺎ ﻣﯿﺪﯼ ﮐﻪ ﯾﻪ ﺭﻭﺯ ﺧﻮﺩت هم ﺩﯾﮕﻪ ﻧﻤﯿﺘﻮﻧﯽ ﺑﺨﺮﯾﺶ !

********** جملات طنز **********

بدترین شکستمو وقتی خوردم که…

با عشق و امید گره هندزفریمو باز کردم ولی…

دیدم گوشیم شارژ نداره…

هنوز کمر راست نکردم!!!

********** جملات طنز **********

یه آدمایی رو توی زندگیمون راه دادیم که مادراشونم به زور تو خونه راشون می دادن !:|

********** جملات طنز **********

ﻣﯿﺨﻮﺍﻡ ﯾﮏ ﮔﻮﺷﯽ ﺟﺪﯾﺪ ﺑﺨﺮﻡ … ﺯﯾﺎﺩ ﺑﺮﺍﻡ ﭘﻮﻝ ﻭ ﻣﺎﺭﮐﺶ ﻣﻬﻢ ﻧﯿﺲ:|

ﻓﻘﻂ ﺭﺍﺣﺖ ﺍﺯ ﺟﯿﺐ ﺑﯿﺮﻭﻥ ﺑﯿﺎﺩ ﺑﺴﻪ

ﮐﺴﯽ ﮔﻮﺷﯽ ﺑﺎ ﺍﯾﻦ ﻣﺸﺨﺼﺎﺕ ﻣﯿﺸﻨﺎﺳﻪ؟

********** جملات طنز **********

امروز سر جلسه امتحان … از ۵ تا سوال استاد، زیر ۲ تاش کامنت گذاشتم و ۳ تای دیگه را هم فقط لایک کردم:|

********** جملات طنز **********

یه رفیق دارم وقتی تو سانتافه اش به دخترا تیکه میندازه ۸۰% با لبخند جوابشو میدن. یه بار اومد تو پراید من و تیکه انداخت به چند تا دختر خانم … و تازه اونجا بود که فهمید کچله:))

********** جملات طنز **********

بعد عمری یه خبرنگار اونم خانوم , داشت باهام مصاحبه میکرد تو محلمون

منم بادی به غبغب انداخته بودم و خیلی شیک داشتم جوابشو میدادم

یهو یکی از اون طرف خیابون داد زد با این مصاحبه نکنید بابا

این اسگل محلمونه !

نیگا کردم دیدم داداشمه:|

********** جملات طنز **********

دقت کردین درست وقتی که عجله داری یا هوا سرده یا جیش داری

کلیدت تو غیر قابل دسترس ترین سوراخ کیف و جیبت مدفون شده !؟

********** جملات طنز **********

شاید دل من عروسکی از چوب است، مثل قصه ی پینوکیو محبوب است

اما چه دماغی داره این بیچاره، از بس که نوشته ” حال من هم خوب است ” !

********** جملات طنز **********

در پاک بودن فوتبال‌ ما همین بس که: یکی به یکی میگه کیسه کش ! اونم به اون یکی میگه لنگی ! که هردو مظهر پاکی و نظافت هستن !

********** جملات طنز **********

یه کشف جدید: شما میتوانید با زدن راهنما سرعت ماشین کناریتون را تا چندین برابر افزایش دهید!

********** جملات طنز **********

همه را صدا زدم جز خدا

هیچ کس جوابم را نداد جز خدا . . .

********** جملات طنز **********

ﺩﺍﺷﺘﻢ ﺍﺣﺴﺎﺱ ﺧﻔﮕﯽ ﻣﯿﮑﺮﺩﻡ ﻓﮏ ﮐﺮﺩﻡ ﺑﻐﺾ ﺩﺍﺭم ﺗﺎ ﺍﯾﻨﮑﻪ ﻣﺎﻣﺎﻧﻢ ﮔﻔﺖ: ﻟﺒﺎﺳﺘﻮ ﭼﺮﺍ ﺑﺮ ﻋﮑﺲ پوﺷﯿﺪﯼ ؟

********** جملات طنز **********

دوستان عزیز بهم مشاوره میدید لطفا؟

به نظرتون بعد از این که فوق لیسانسم رو گرفتم

فلافلی بزنم یا آب هویجی؟!؟!

********** جملات طنز **********

ﯾﻪ ﺯﻣﺎﻧﯽ ﻣﺮﺩﻭﻧﮕﯽ ﺑﻪ ﺟﯿﺐ ﻧﺒﻮﺩ ؛ ﺑﻪ ﻣﺮﺍﻡ ﻭ ﻣﻌﺮﻓﺖ ﺑﻮﺩ !

********** متن های خنده دار **********

یادش بخیر یه زمانی تلویزیون تبلیغ سس و رب رو میکرد و بعد میگفتن:

هزاااااااااااار سکه تمام بهار آزادی دو هزااااااااار نیم سکه…

الان دستمال توالت هم نمیتونن جایزه بدن !

********** جملات طنز **********

یکی دیگه از دستاوردهای نسل ما این بوده که ترمز دستی پیکان رو از کنار در راننده به بین صندلی راننده و شاگرد انتقال دادن !

********** جملات طنز **********

یکی از فانتزیام همیشه این بود تو سیستم عامل ویندوز یک مشکلی پیدا کنم بفرستم براشون بعد بیل گیبس زنگ بزنه بگه مهندس لطفا بیا امریکا تو مجموعه من دخترمم میدم بهت کنیزت باشه تا آخرررر عمرش خونه ماشین پول همه چی میدم بهت بعد یک دقیقه سکوت بگم دلم میخواد اما من متعلق به این مردم!

********** جملات طنز **********

بعضی از آدما “خوب نمی بینن” اما بدتر از اون اینه که: “بعضی دیگه، خوبی رو نمی بینن” !

********** جملات طنز **********

یادتونه؟؟

بچه ک بودیم وقتی پاکنمون کثیف میشد میکشیدیمش به

دیوار یا قالی تا تمیز بشه؟

اینو چی؟؟

وقتی معلم واسه درس پرسیدن اسم بالایی یا پایینیمونو میخوند

یجورایی حس معجزه بهمون دست میداد:)

********** جملات طنز **********

این خارجی ها با ابداع کلمه lol به جای loud out laugh مثلا خواستن بگن

ما خیلی مبتکریم

اما قهرمانان ایران زمین با ابداع

خخخخخخ به جای ( خیلی خوبه خدایی خیلی خندیدیم خیر ببینی!! )

نقشه دشمنان رو نقش بر آب کردند !

********** جملات طنز **********

داشتم تو اتوبان میرفتم دیدم یه بچه ای رو موتور خوابش برده بود

و داشت می افتاد باباش هم اصلا حواسش نبود.

رفتم کنارش هر چقدر بوق میزدم نمی فهمید.

آخرش رفتم جلوش و سرعتمو کم کردم تا ایستاد بهش گفتم:

پس چرا حواست به بچه ات نیس ؟؟؟

یدفعه دو دستی زد تو سرشو گفت:

اصغر پس ننت کوووووووو؟؟!!!!

********** جملات طنز **********

ﻓﺮﺩﺍ ﻋﺮﻭﺳﯽ ﻓﺎﻣﯿﻠﻤﻮﻧﻪ ﺯﻧﮓ ﺯﺩﻩ ﻣﯿﮕﻪ ﻣﯿﺎﯼ؟؟؟

ﻣﯿﮕﻢ ﺍﺣﺘﻤﺎﻻ ﻣﯿﺎﻡ !!!.

ﻣﯿﮕﻪ ﺳﻌﯽ ﮐﻦ ﺑﯿﺎﯼ ﻣﺎ ﺭﻭ ﺷﻠﻮﻍ ﮐﺎﺭﯾﺎ ﻭ ﺩﻟﻘﮏ ﺑﺎﺯﯾﺎ ﻭ ﺩﯾﻮﻭﻧﻪ ﺑﺎﺯﯾﺎﺕ ﺣﺴﺎﺏ ﮐﺮﺩﯾﻢ !

ﻫﻤﯿﻦ ﺩﯾﮕﻪ …ﺍﻧﺘﻈﺎﺭ ﻓﺎﻣﯿﻞ ﺍﺯ ﻣﺎ ﺍﯾﻨﻪ …

********** جملات طنز **********

دختر: مامان خواستگاری که میخواد بیاد ازم ۲۳ سال بزرگتره

مادر: چی میگی؟ میخوای با یکی همسن بابات ازدواج کنی ؟

دختر: بهم گفته میخواد زنشو طلاق بده

مادر: مگه زنم داره ؟

دختر: آره سه تا هم بچه داره

مادر: وای خدای من، آخ قلبم !

دختر: ولی خیلی پولداره، چند تا برج ساخته که یکی از اونا برج میلاده !

مادر: بگو ببینم خیلی دوستش داری ؟!

********** جملات طنز **********

اسممون و گذاشتن:ملیکا

خاله و دخترخاله ها بهم می گن: mel mel

دایی تا بهم میرسه میگه: مَلَکا ذکر تو گویم که تو پاکیو خدایی…

پسردایی کوچیکه ام بلد نبود بگه ملیگا میگفت: پیتیلا

بهنوش میگه: پیتیکا

عطیه میگه:ملی

استاد زبانمون آقای چمنی می گفت:میلیکا

بعضی از فامیل های بابام میگن: مَلیکا

بعضی از دوستان عنایت دارن میگن: مِلیک

دخترخاله کوشولوم میگفت: میخا

حالا شده: میکا

بعد عمه ام امشب اس داده: چطوری پولیکا؟؟!!!:))

اینجور اسم با مسما و انعطاف پذیری دارم من

بی کلک

جملات باحال و خواندنی

جمله های باحال و خواندنی

این کارمندای وزارت امور خارجه دقیقاً برای چی حقوق میگیرن وقتی که ما با هیچ کس در ارتباط نیستیم؟

خواهرزاده‌ام وقتی میگه این چیه!؟ یعنی اون چیز پنج دقیقه دیگه بیشتر تا پایان عمرش نمونده!

اینجا سرزمین واژه هاى وارونه است: جایى که گنج،”جنگ”میشود ،درمان،”نامرد”میشود قهقهه،”هق هق” میشود اما دزد همان”دزد”است… درد همان “درد” وگرگ همان “گرگ”.

کلا با خرسا حال می کنم ۶ ماه میخوابن ۶ ماهم میرن ماهیگیری کلا تو عشق و حالن.

می دونی چرا زنها بیشتر از مردها عمر می کنند؟… چون زن ندارن.

ترجیح میدم پول سیگاری رو بدم که صادقانه روش نوشته: سرطان زا؛ تا پول آبمیوه ای رو که روش به دروغ نوشته: ۱۰۰% طبیعی

ﻋﺒﺎﺭﺕ ” اصن ﺩﻟﻢ ﺧﻮﺍﺳﺖ ” ﭼﯿﺴﺖ؟ ﻗﻄﻌﯽ ﺗﺮﯾﻦ ﻭ ﻣﻨﻄﻘﯽ ﺗﺮﯾﻦ ﺩﻟﯿﻞ ﺑﺮﺍﯼ ﮐﺎﺭﯼ ﮐﻪ در آن گند زدید!

پشت هر مرد موفقی هیچی نیست! زرنگ بوده، گول دخترا رو نخورده، چسبیده به زندگیش، پولاشو جمع کرده، زندگیش روبراه شده.

گذشت آن زمان هایی که مردم همدیگر را دور میزدند حالا از روی هم رد می شوند.

ﺑﺎﺑﺎﻡﺍﻭﻣﺪﻩ ﺗﻮ ﺍﺗﺎﻕ ﻣﯿﮕﻪ ﺍﯾﻨﺘﺮﻧﺖ ﻗﻄﻌﻪ….؟ ﻣﯿﮕﻢ ﻧﻪ!! ﻣﯿﮕﻪ ﭘﺲ ﭼﺮﺍ ﺩﺍﺭﯼ ﺩﺭﺱ ﻣﯿﺨﻮﻧﯽ…؟

دختر عموم از وقتی دماغشو عمل کرده کمی فارسی یادش رفته بعضی کلمات رو انگلیسی میگه مثلا میگه: اوه مای گاد تیچر خصوصیم قراره بیاد.

راستی چرا به ماشین عروس میگن ماشین عروس؟ مگه ماشین مال داماد نیس؟

بی کلک

جملات باحال و خواندنی

جمله های باحال و خواندنی

این کارمندای وزارت امور خارجه دقیقاً برای چی حقوق میگیرن وقتی که ما با هیچ کس در ارتباط نیستیم؟

خواهرزاده‌ام وقتی میگه این چیه!؟ یعنی اون چیز پنج دقیقه دیگه بیشتر تا پایان عمرش نمونده!

اینجا سرزمین واژه هاى وارونه است: جایى که گنج،”جنگ”میشود ،درمان،”نامرد”میشود قهقهه،”هق هق” میشود اما دزد همان”دزد”است… درد همان “درد” وگرگ همان “گرگ”.

کلا با خرسا حال می کنم ۶ ماه میخوابن ۶ ماهم میرن ماهیگیری کلا تو عشق و حالن.

می دونی چرا زنها بیشتر از مردها عمر می کنند؟… چون زن ندارن.

ترجیح میدم پول سیگاری رو بدم که صادقانه روش نوشته: سرطان زا؛ تا پول آبمیوه ای رو که روش به دروغ نوشته: ۱۰۰% طبیعی

ﻋﺒﺎﺭﺕ ” اصن ﺩﻟﻢ ﺧﻮﺍﺳﺖ ” ﭼﯿﺴﺖ؟ ﻗﻄﻌﯽ ﺗﺮﯾﻦ ﻭ ﻣﻨﻄﻘﯽ ﺗﺮﯾﻦ ﺩﻟﯿﻞ ﺑﺮﺍﯼ ﮐﺎﺭﯼ ﮐﻪ در آن گند زدید!

پشت هر مرد موفقی هیچی نیست! زرنگ بوده، گول دخترا رو نخورده، چسبیده به زندگیش، پولاشو جمع کرده، زندگیش روبراه شده.

گذشت آن زمان هایی که مردم همدیگر را دور میزدند حالا از روی هم رد می شوند.

ﺑﺎﺑﺎﻡﺍﻭﻣﺪﻩ ﺗﻮ ﺍﺗﺎﻕ ﻣﯿﮕﻪ ﺍﯾﻨﺘﺮﻧﺖ ﻗﻄﻌﻪ….؟ ﻣﯿﮕﻢ ﻧﻪ!! ﻣﯿﮕﻪ ﭘﺲ ﭼﺮﺍ ﺩﺍﺭﯼ ﺩﺭﺱ ﻣﯿﺨﻮﻧﯽ…؟

دختر عموم از وقتی دماغشو عمل کرده کمی فارسی یادش رفته بعضی کلمات رو انگلیسی میگه مثلا میگه: اوه مای گاد تیچر خصوصیم قراره بیاد.

راستی چرا به ماشین عروس میگن ماشین عروس؟ مگه ماشین مال داماد نیس؟

بی کلک

گفتگوی جدید و خواندنی با هانیه توسلی

هانیه توسلی که دانش آموخته ادبیات نمایشی از دانشکده هنر و معماری است، سال ۱۳۷۹ کارش را با بازی در تئاترهای دانشجویی شروع کرد و در ادامه با نمایش «باله روی بطری‌های بی‌معنی» (لیلی تاج)، «پدر دوست داشتنی» (سعید پورشعبانی) و «پدر» (نصرالله قادری)، تجربه‌های موفقی را پشت سر گذاشت …

او بعد از تثبیت در عرصه تئا‌تر با فیلم کوتاه روی جاده نمناک (مهدی کرم‌پور) و سریال غریبه (جواد اردکانی) وارد عرصه سینما و تلویزیون شد و خیلی زود در سال ۱۳۸۰ با فیلم «شام آخر» فریدون جیرانی به شهرت رسید. از دیگر فیلم‌های این بازیگر می‌توان به «گاهی به آسمان نگاه کن» (کمال تبریزی)، «شب‌های روشن» (فرزاد موتمن)، «یک شب» (نیکی کریمی)، «کافه ستاره» (سامان مقدم) و «عصر جمعه» (مونا زندی) اشاره کرد. مجموعه‌های تلویزیونی «وفا» (محمدحسین لطیفی) و «میوه ممنوعه» (‌حسن فتحی) نیز از کارهای موفق هانیه توسلی هستند.

توسلی با وجود موفقیت در سینما و تلویزیون، هیچ‌گاه صحنه تئا‌تر را ترک نکرده و چندی است که در این عرصه پرکار‌تر نیز شده است. نمایش‌های «قرمز و دیگران» (محمد یعقوبی)، «گل‌های شمعدانی» (محمد یعقوبی)، «پروفسور بوبوس» (آتیلا پسیانی)، «کمی بالا‌تر» (آروند دشت آرای) و «آمدیم، نبودید، رفتیم» (رضا خداد) از مهم‌ترین کارهای صحنه‌ای این بازیگر به شمار می‌آیند.

گفتگوی ما با هانیه توسلی بر محور نگاه او به بازی و بازیگری شکل گرفته است.

چند وقتی است که بیشتر در نمایش‌هایی که به تئا‌تر تجربی گرایش دارند، بازی کرده‌اید. آیا به این نوع و گونه از تئا‌تر علاقه خاصی دارید؟

تئاترهایی که تا امروز بازی کرده‌ام، گونه‌ها و سبک‌های متفاوتی داشته‌اند. خیلی از نمایش‌هایی که در آن‌ها نقش داشته‌ام، درام‌هایی در قالب کلاسیک بوده‌اند، از جمله «پدر» با کارگردانی نصرالله قادری که از نخستین نمایش‌هایی بود که بازی کردم. دو نمایش «قرمز و دیگران» و «گل‌های شمعدانی» هم مثل دیگر کارهای محمد یعقوبی، نمایشنامه‌هایی محکم و سنگین داشتند. با این کارنامه نمی‌توان گفت که تنها در نمایش‌های تجربی و فرم گرا ظاهر شده‌ام.

تاکیدم روی دو سال اخیر بود. سه نمایش «پروفسور بوبوس» از آتیلا پسیانی، «کمی بالا‌تر» با کارگردانی آروند دشت آرای و «آمدیم، نبودید، رفتیم» کار رضا حداد، همه در زمره تئا‌تر تجربی قرار می‌گیرند.

نه هیچ قصد قبلی یا برنامه ریزی برای بازی در این نوع تئا‌تر نداشته‌ام. اصلاً این جوری به کار نگاه نمی‌کنم. وقتی بازی در یک تئا‌تر به من پیشنهاد می‌شود، همه چیز آن از جمله گروه، کارگردان، نمایشنامه، موضوع، مضمون و شیوه اجرایی‌اش را بررسی می‌کنم و اگر دیدم کار درخوری است، در آن بازی می‌کنم. برای همین‌‌ همان طور که گفتم، نمایش‌هایم به گونه‌ها و سبک‌های متفاوت تعلق دارند.

فیلم‌ها و سریال‌هایی هم که بازی کرده‌اید، رنگین کمانی از طیف‌های گوناگون هستند. بعضی از آن‌ها داستان سرراستی دارند و با توده‌های مردم ارتباط گسترده‌ای پیدا می‌کنند و تعدادی متعلق جریان به اصطلاح هنری تری هستند. همکاری با کارگردانان با تجربه و تازه کار را هم در کارنامه خود دارید. آیا در سینما هم دوست دارید تجربه‌های متنوع و متفاوتی را پشت سر بگذارید؟

تنها دوست دارم در کار خوب بازی کنم؛ فقط همین. انتخاب‌هایم در تئا‌تر، سینما و تلویزیون به این خلاصه می‌شود که بازی من در شکل دادن به اثری شایسته، نقشی مثبت داشته باشد.

هیچ فرقی هم بین بازی در تئا‌تر، سینما یا تلویزیون نمی‌گذارید؟

بازیگری، بازیگری است. حال اینکه در تلویزیون باشد یا تئا‌تر، فرقی نمی‌کند. یک مهارت است که باید آن را بلد باشی و بتوانی به بهترین وجه عرضه کنی. اینکه حالا بازی روی صحنه باشد یا مقابل دوربین، ارائه‌اش کمی تفاوت پیدا می‌کند، نه اصل آن.

خیلی‌ها اعتقاد دارند تلویزیون شهرت، سینما ماندگاری و تئا‌تر اصالت را برای بازیگر به ارمغان می‌آورد. شما هم موافق هستید؟

اول از همه اینکه بازیگری مقوله‌ای است که نمی‌توان شهرت را از آن جدا کرد. اما اینکه بیاییم و خط کش بگذاریم و بگوییم هر کدام از سه عرصه سینما، تلویزیون یا تئا‌تر چه چیزی به بازیگر می‌دهد، خیلی درکش نمی‌کنم. دوباره تاکید می‌کنم بازیگر فارغ از اینکه کجا نقش ایفا می‌کند، اول از همه باید خوب بازی کند.

تنها از نظر تعداد مخاطب می‌توان این سه رسانه را دسته بندی کرد که در تلویزیون از همه بیشتر است و بعد در سینما. تئا‌تر هم که در همه جای دنیا تماشاگران کمتر و البته خاص تری دارد.

اما این صحنه تئا‌تر است که بهترین محک برای ارزیابی توانایی‌های یک بازیگر است. موافق هستید؟

چون تئا‌تر پایه همه هنرهای نمایشی است. تئا‌تر و بازیگری قدمتی به عمر بشر دارند، در حالی که سینما بیش از یک قرن و تلویزیون حدود ۶۰ سال پیش به وجود آمدند.

تئا‌تر به نسبت دو رسانه دیگر، پایه‌ای‌تر است و بازیگر در آن بازیگری را به معنای واقعی یاد می‌گیرد. بعد از آنکه این مهارت را یاد گرفتی و به فوت و فن هنری‌اش آگاه شدی، خیلی راحت‌تر می‌توانی به سینما و تلویزیون بروی.

بالاخره یک فرقی بین تئا‌تر و سینما قائل شدید. درست است؟

من با ارزش گذاری روی سینما، تلویزیون و تئا‌تر نظر موافقی ندارم. اینکه بگوییم این بهتر است و آن بد‌تر، حرف درستی نیست. بازیگری مقابل دوربین یا روی صحنه هم نمی‌تواند فی نفسه بد‌تر یا بهتر از دیگری باشد. تئا‌تر مهم‌تر از سینما و تلویزیون است، نه الزاماً بهتر.

شما از آن دسته بازیگرانی هستید که کارشان را از تئا‌تر شروع کردند و بعد به سینما و تلویزیون آمدند. آن زمان که در دانشکده هنر و معماری شروع به تحصیل در رشته ادبیات نمایشی کردید، دغدغه بازی روی صحنه را داشتید یا مقابل دوربین؟

دغدغه‌ام انجام کار هنری بود به مفهوم عام. دوست داشتم هم تئا‌تر بازی کنم هم سینما. قبل از اینکه در دانشکده هنر و معماری هم شروع به تحصیل کنم، بسیار نمایشنامه می‌خواندم و تئاتر‌ها را دنبال می‌کردم. با اینکه تهران زندگی نمی‌کردم، هرچند وقت یک بار برای دیدن نمایش‌های روی صحنه با اشتیاق و هیجان به تهران می‌آمدم. کتاب‌هایی که آن سال‌ها خواندم بیشتر از کتاب‌هایی است که در سال‌های تحصیلی در دانشگاه خواندم.

شما هم مثل خیلی‌های دیگر اعتقاد دارید دانشکده‌های هنری نقش زیادی در پرورش هنرمندان ندارند؟

فضایش آدم را تحت تاثیر قرار می‌دهد، اما کسی را بازیگر یا کارگردان نمی‌کند.

یعنی تحصیل در دانشگاه هیچ دستاوردی برایتان نداشت؟

دانشگاه خیلی در شکل گیری سلیقه و فکرم تاثیر نداشت. با این وجود من در دانشگاه دو استاد خوب داشتم؛ خانم نغمه ثمینی و آقای محمد چرمشیر که چیزهای زیادی از آنان آموختم.

با اینکه تئاتری‌ها متهم به ارائه بازی اغراق شده می‌شوند، در کار شما چه روی صحنه و چه مقابل دوربین، چنین چیزی دیده نمی‌شود.

من در این سال‌ها سعی کرده‌ام واقعی بازی کنم، چرا که از بازی اغراق شده خوشم نمی‌آید.

حتی روی صحنه تئا‌تر؟

بله در تئا‌تر هم‌‌ همان طور که در چند سال گذشته دیده‌اید، دوست دارم یک بازی واقع گرا و کنترل شده را ارائه کنم. من بازی‌ای را دوست دارم که در عین واقعی بودن، همدلی مخاطب را هم برانگیزد.

مجله تفریحی سرگرمی ستاره

به سلامتی پدر…! ( جالب و خواندنی)

به سلامتی اون پدری که هنگام تراشیدن موی کودک مبتلا به سرطانش گریه ی فرزندش رو دید و….ماشین رو داد به دست فرزندش در حالی که چشمانش پر از گریه بود گفت : حالا تو موهای منو بتراش !

بقیه در ادامه مطلب

به سلامتی پدری که نمی توانم را
در چشمانش زیاد دیدیم
ولی از زبانش هرگز نشنیدم …!!!

*****************

به سلامتی پدری که طعم پدر داشتن رو نچشید ،اما واسه خیلی ها پدری کرد

******************

به سلامتی پدری که لباس خاکی و کثیف میپوشه میره کارگری برای سیر کردن شکم بچه اش ، اما بچه اش خجالت میکشه به دوستاش بگه این پدرمه !

*******************

سلامتی اون پدری که شادی شو با زن و بچش تقسیم میکنه اما غصه شو با سیگار و دود سیگارش . . .

********************

به سلامتی پدری که کفِ تموم شهرو جارو میزنه که زن و بچش کف خونه کسی رو جارو نزنن..

*******************

همیشه مادر را به مداد تشبیه میکردم
که با هر بار تراشیده شدن، کوچک و کوچک تر میشود…
ولی پدر …
یک خودکار شکیل و زیباست که در ظاهر ابهتش را همیشه حفظ میکند
خم به ابرو نمیاورد و خیلی سخت تر از این حرفهاست
فقط هیچ کس نمیبیند و نمیداند که چقدر دیگر میتواند بنویسد …
بیایید قدردان باشیم …

*******************

پدرم هر وقت میگفت “درست میشود”…
تمام نگرانی هایم به یک باره رنگ میباخت…!

*******************

پدر و پسر داشتن صحبت میکردن!!
پدر دستشو میندازه دوره گردنه پسرش میگه پسرم من شیرم یا تو؟
پسر میگه : من..!!
… … …
پدر میگه : پسرم من شیرم یا تو؟؟!!
پسر میگه : بازم من شیرم…
پدر عصبی مشه دستشو از رو شونه پسرش بر میداره میگه : من شیرم یا تو!!؟؟
پسر میگه : بابا تو شیری…!!
پدر میگه : چرا بار اول و دوم گفتی من حالا میگی تو ؟؟
پسر گفت : آخه دفعه های قبلی دستت رو شونم بود فکر کردم یه کوه پشتمه اما حالا…

****************

وقتی پشت سر پدرت از پله ها میای پایین و میبینی چقدر آهسته میره ، میفهمی پیر شده ! وقتی داره صورتش رو اصلاح میکنه و دستش میلرزه ، میفهمی پیر شده ! وقتی بعد غذا یه مشت دارو میخوره ، میفهمی چقدر درد داره اما هیچ چی نمیگه… و وقتی میفهمی نصف موهای سفیدش به خاطر غصه های تو هستش ، دلت میخواد بمیری

***************

پدرم ،تنها کسی است که باعث میشه بدون شک بفهمم فرشته هاهم میتوانند مرد باشند !

****************

خورشید هر روز دیرتر از پدرم بیدار می شود اما زودتر از او به خانه بر می گرددبه سلامتی هرچی پدره . . .

به یاد تمام پدرها و مادرهای عزیزمان که چشمشون به دیدن دوباره ما هاست.

به یاد تمام انها چه انهایی که هنوز بین ما هستند و ما قدرشان را نمی دانیم و چه اونهایی که ما از دستشان داده ایم و جایشان بین ما خالی ست . (صلوات و فاتحه)

تک ترین سایـت ایـرانی