بایگانی برچسب: s

گفتگو با بهنام تشکر، بازیگر سریال دزد و پلیس

بهنام تشکر پس از یک دهه فعالیت مستمر در تئاتر، با حضوری قدرتمند به عرصه تلویزیون آمد. او در نقش نیما افشار، روان شناس محبوب سریال «ساختمان پزشکان» توانست در دل بسیاری از بینندگان جا باز کند و به یکی از طنازترین شخصیت های تلویزیونی تبدیل شود. حالا او و هومن برق نورد به زوج دوست داشتنی این شب های تلویزیون تبدیل شده اند که شخصیت های اصلی سریال «دزد و پلیس» را بازی می کنند. تشکر با بازی در این دو مجموعه تلویزیونی میان مخاطبان به چهره ای شناخته شده تبدیل شد. او توانست خیلی زود نظر مخاطب را به جنس خاص بازی اش جلب کند. با او به گفت وگو نشستیم تا درباره چند و چون نقش ها و نحوه آمدنش به تلویزیون برایمان بگوید.

آقای تشکر! طی سال های اخیر بازیگران زیادی از تئاتر به تلویزیون آمده اند. این اتفاق عده ای را به این فکر انداخته است که شاید این بازیگران برای دیده شدن، به تصویر روی می آورند یا کارگردانان به دلیل اختصاص دستمزد کمتر، از این بازیگران دعوت به کار می کنند.

طرح این موضوع کمی بی انصافی است. من قصد ندارم بگویم هیچ کس شهرت را دوست ندارد، چرا که حرف درستی نیست. چون با این توجیه بسیاری از بازیگران تئاتر اصلا نباید به سمت حرفه بازیگری می رفتند، چون بازیگری در نفس خود شهرت هم به دنبال دارد. من به شخصه ۱۵ سال خاک صحنه خوردم و بدون هیچ چشمداشتی برای دلم کار کردم. اگر قصد مشهور شدن یا عقده دیده شدن داشتم در این ۱۵ سال از این دفتر به آن دفتر می رفتم و به آنها التماس می کردم در سریال ها و فیلم هایش به من نقشی بدهند. کاری که من هیچ وقت صرفا با توجیه مشهور و محبوب شدن حاضر به انجام آن نشدم و نخواهم شد.

پس دلیل این تغییر محیط از سوی بازیگران تئاتر چیست؟

فرهنگ تلویزیون با فرهنگ تئاتر بسیار فرق می کند. مخاطبان تلویزیون، مردمی نیستند که به سالن تئاتر می آیند. بنابراین به محض این که بازیگری، فضای کاری و موقعیت خود را عوض می کند باید فرهنگ خود را نیز عوض کند تا بتواند متناسب با موقعیت جدید نقش هایش را بازی کند، چون در تلویزیون ما به خانه همه مردم می رویم و تعداد کسانی که ما را می شناسند به نسبت بیشتر است. پس اتفاقا کارمان حساس تر و سخت تر می شود. در مورد خود من هم به این صورت بود. من اصلا فکر نمی کردم بخواهم بازیگری را در تلویزیون و سینما ادامه دهم. من بازیگر تئاتر بوده و هستم و همیشه به دنبال یادگیری در تئاترم و معتقدم هنوز چیزی یاد نگرفته ام. هیچ ادعایی هم ندارم، اما فکر می کنم بازیگری را باید در تئاتر یاد گرفت. بازیگری که از تئاتر به تلویزیون می آید ابزارش فرق می کند و همه بازیگرانی که از تئاتر به تلویزیون می آیند حتما موفق نمی شوند، چون دوربین با همه بازیگران رفیق نمی شود و آنها را برنمی تابد. کسانی هستند که در تئاتر بسیار موفق اند، اما به محض ورود به تلویزیون موفقیت خود را از دست می دهند. البته موارد عکس این موضوع هم بشدت زیاد است. برخی بازیگران سینما که شهرت زیادی هم دارند و اتفاقا قواعد بازی کردن مقابل دوربین را هم خوب بلدند، وقتی وارد تئاتر می شوند اصلا خوب بازی نمی کنند و حتی گاهی از روی صحنه آمدن هم خجالت می کشند.

فکر می کنم یکی از این نمونه هایی که می گویید علی سرابی است که از تئاتر به تلویزیون آمد. به نظرم در تجربه اولش در سریال «سهمی برای دوست» به اندازه بازی های تئاترشان خوب ظاهر نشد، یعنی آن علی سرابی تئاتر نبود…

شاید به دلیل این است که به زمان بیشتری برای اثبات خود احتیاج دارد.

شاید به دلیل نقشی است که می پذیرد…

به هر حال وقتی یک بازیگر، حوزه تخصص و موقعیت خود را عوض می کند باید روی نقش هایی که به محض ورود می پذیرد بیشتر وسواس نشان دهد. یعنی دقت نظر زیادی روی کارگردان و نویسنده و حتی بازیگران آن داشته باشد.

شما این دقت نظر را داشتید؟

من، هم در سریال ساختمان پزشکان و هم دزد و پلیس خیلی خوش شانس بودم چون یکی از نقش های اصلی فیلمنامه برادران قاسمخانی را بازی کرده ام و سریال هایی که سعید آقاخانی و سروش صحت آنها را کارگردانی کرده اند. این عوامل همه دست به دست هم داد تا در اولین حضور جدی ام در تلویزیون موفق عمل کنم. از طرف دیگر، هومن برق نورد نقش مقابل مرا داشت و این موضوع شاید مهم ترین انگیزه برای انتخاب این نقش توسط من بود. من و هومن اندازه بازی های همدیگر را می دانیم. ما وقت عمل و عکس العمل را می دانیم. آنقدر در زمان بازی با هم راحتیم که ناخودآگاه باعث یک ریتم خوب و بجا در کار می شویم.

این هماهنگی که می گویید بین شما و شقایق دهقان هم هست؟

بله. خانم دهقان خیلی قوی بازی می کند و به دلیل نوع نگاه و صداقتی که در بازی دارد، خوب در نقش خود جا خوش می کند. او پاسکاری های خوبی در دیالوگ دارد و هنگام بازی خیلی خوب جایش را پیدا می کند. انشا و قلم همسرش، مهراب را هم بخوبی می شناسد و مهراب نیز متقابلا با جنس بازی دهقان آشناست. به همین دلیل فکر می کنم کسی که اولین تجربه خود را با این گروه آغاز کند مطمئنا کارش تضمین شده است.

آقای تشکر! اما من هنوز پاسخ سوالم را نگرفتم. چه شد شما تصمیم گرفتید به تلویزیون بیایید؟

برای من ورود به تلویزیون دغدغه نبود و اصلا فکر نمی کردم روزی بخواهم وارد عرصه تصویر شوم، اما وقتی وارد تلویزیون می شوی خود به خود تلویزیون برای انسان دغدغه می آورد و حضور همه جانبه در خانه های مردم را به تو تحمیل می کند. طوری که دیگر یک بازیگر تئاتر، آن بازیگر گوشه گیر و عزلت نشین نیست که مخاطب خاص خودش را دارد. من پیش از ورودم می دانستم تصویر شوخی بردار نیست و بشدت زیر ذره بین هستم و به اندازه تمام مردم ایران، چشم دنبالم است و دیگر نمی توانم هر جلف بازی را به نام طنز انجام دهم.

از مفهوم جلف بازی دقیقا چه تعریفی دارید؟

اصلا نمی خواهم جلف بازی را تعریف کنم. مردم خودشان می دانند جلف بازی چیست. ادا و اطوار درآوردن که تعریف نمی خواهد. فقط می توانم بگویم آقای بازیگری که از جلف بازی هایت پول هم درمی آوری به نظر من تو شیرین کاری نه بازیگر! نمی دانم چرا یک بازیگر فکر می کند اگر پیژامه بپوشد و بنشیند سر سفره و دهنش را پر از لقمه کند و همین جور از دهنش غذا بیرون بریزد و در حین حرف زدن توی سر نقش مقابلش بزند، یعنی این که مردم را خندانده است. همین اداها سطح سلیقه عمومی افراد جامعه را پایین می آورد و بچه ها هم یاد می گیرند و در مدرسه و خانواده هم به خودشان اجازه می دهند به همشاگردی ها، دوستان، برادرشان و … نیز پس گردنی بزنند و خیال کنند خیلی طنازند.

شما در بدو ورود به عرصه بازیگری در یک کار طنز حضور پیدا کردید. چه تدبیری اندیشیدید که نقشتان به سمت همین جلف بازی و شیرین کاری هایی که می گویید نرود؟

اولین چیزی که در ساختمان پزشکان به سروش صحت گفتم این بود که من مثل سایر بازیگران از این ادا و اصول ها، چشم نازککردن ها، اردنگی زدن ها و تو سر هم زدن ها بلد نیستم و اصلا از من انتظار نداشته باش این مسائل را اجرا کنم. گفت ما اصلا نمی خواهیم وارد این قضیه شویم و وقتی متن را خواندم به این نتیجه رسیدم که اتفاقا فیلمنامه هم به بازیگر کمک می کند به سمت جلف بازی نرود.

آیا به نقش تان جزئیاتی هم اضافه کردید؟

من بشدت به متن وابسته هستم و سعی می کنم زیاد بداهه کار نکنم. البته فیلمنامه های قاسمخانی نیز این آزادی را به بازیگران می دهد که چیزهایی را به نقش اضافه کنند؛ مثلا هومن برق نورد از آن دسته بازیگرانی است که هنگام بازی ظرایفی را به نقشش می افزاید. این کار او، هم به من به عنوان بازیگر مقابل، هم به کارگردان و هم به نویسنده کمک زیادی می کند. جزئیات بازی برق نورد منجر به یکسری عکس العمل ها از سوی من می شد و در نهایت به یک پاسکاری منطقی و جذاب از سوی ما تبدیل می شد یا حتی به نویسنده کمک می کرد متن را باز نویسی کند و کارگردان نیز میزانسن متفاوت تری بچیند.

شما که دست بردن در نقش را مثبت ارزیابی می کنید چرا خودتان از آن در بازی هایتان استفاده نمی کنید؟

من معمولا زیاد کار خاصی انجام نمی دهم و سعی می کنم چیزی را که کارگردان و نویسنده از من می خواهند درست انجام دهم و فکر می کنم همین موضوع تاثیر خوبی روی بازی می گذارد. فیلمنامه دزد و پلیس به نوعی نوشته شده که بار اصلی طنز بر دوش برق نورد است و او ناگزیر است برای جذاب تر شدن نقش، چیزهایی را هم به آن اضافه کند. اما سعی می کنم نقشم را در چارچوب فیلمنامه انجام دهم، چون جنس طنز و بازی ای که برق نورد انتخاب کرده با من خیلی فرق می کند. خیلی پیش آمده با برق نورد راجع به جزئیاتی که می خواهد اضافه یا کم کند، حرف می زنیم و با هم تصمیم به انجام آن می گیریم. در دزد و پلیس، بار داستانی کار به عهده من است. به همین دلیل سعی می کنم از نقش فراتر نروم تا با همکاری برق نورد بتوانیم داستانی جذاب و دیدنی را به تصویر بکشیم و مکمل هم باشیم.

من با این حرف شما مخالفم. به نظر من بار اصلی طنز بر دوش هر دوی شماست. شاید حتی برخی مواقع شما بیشتر این وظیفه را دارید. مثلا در برخی مواقع بیننده از صدای تودماغی برق نورد خسته یا گاهی شخصیت و شوخی هایش برای او تکراری می شود…

هومن از همان ابتدا نیز قرار بود شخصیت کاریکاتوری داشته باشد. همان طور که دهقان در ساختمان پزشکان این شخصیت را داشت. به نظر من این نقش کاریکاتوری باعث جذابیت کار شده و اصلا تکراری نیست.

اما فانتزی بودن خانم شیرزاد با داوود قابل مقایسه نیست…

شاید هم تعامل میان من و برق نورد است که باعث به وجود آمدن موقعیت های خنده می شود. به عنوان مثال من اگر واکنشی در قبال برق نورد داشته باشم حتی اگر این واکنش یک نگاه ساده باشد، شاید موقعیت خنده آوری را به وجود بیاورد. اما مسلما داوود باعث به وجود آمدن این موقعیت شده است. می خواهم بگویم ما کنار هم بیننده را می خندانیم و اگر یکی از ما نباشیم کار بشدت می لنگد. همان طور که در قسمت های آخر سریال که ما زیاد کنار هم نیستیم و هر کدام در فضای دیگری بازی می کنیم آنقدر موقعیت خنده به وجود نمی آید. هر کدام از ما شاید کارمان را خیلی هم درست انجام دهیم، اما چون مقابل هم نیستیم موقعیت کمدی شکل نمی گیرد. شاید شما باورتان نشود، ولی من به عنوان یک بازیگر در این سریال گاهی آنقدر از دست برق نورد (داوود) می خندیدم که گاهی تصویربرداری از یک سکانس به ۱۴ برداشت می رسید.

با این توضیحات می توان گفت شما، هومن برق نورد و شقایق دهقان به یک گروه طناز تبدیل شده اید. آیا بیننده از این به بعد هم شما سه نفر را در دیگر آثار نمایشی و کمدی کنار هم خواهد دید؟

به نظرم این سوال را باید از برادران قاسمخانی بپرسید. ما در دزد و پلیس و ساختمان پزشکان تعامل خیلی خوبی با هم داشتیم و بازی هایمان با هم هماهنگ بود. بازی های همدیگر را می شناسیم و اندازه بازی هم را می دانیم و تمام تلاش مان را هم کردیم که در این دو سریال متفاوت بازی کنیم و فکر می کنم در دزد و پلیس حتی برای یک لحظه هم جنس بازی ها، ساختمان پزشکان را در ذهن بیننده تداعی نمی کند. مثلا برق نورد در نگاه اول شبیه ناصر ساختمان پزشکان بود اما هومن آنقدر رندانه و هوشمندانه شخصیت داوود را بسط و گسترش داد که شخصیت خود در سریال ساختمان پزشکان را از ذهن مخاطبان پاک کرد.

من فکر می کنم اگر تا چند سال قبل بازیگرانی مانند جواد رضویان، رضا عطاران و … بار اصلی طنز تلویزیون را به دوش می کشیدند امروز این طنازی به عهده شما افتاده است و با توالی این دو سریال متوجه شدیم شما سه نفر تکراری نشده اید.

بله، شاید همین طور باشد.

البته من نقد هایی هم به دزد و پلیس دارم…

خوشحال می شوم بشنوم.

مثلا در مورد نقش شما می توان گفت بعد از مدتی جدیت نقش بیرون زده است؛ یعنی مخاطب از ناصر انتظار دارد اینقدر عصا قورت داده نباشد و تا حدی خودش را در نقش رها کند…

من نقد شما را تا حدی قبول میکنم. اما برایش پاسخ دارم. من وقتی بخشی از فیلمنامه را خواندم متوجه شدم این آدم در انتها یک پلیس از کار درمی آید. تعادل برقرار کردن بین این موضوع و خلافکار بودن او مقداری برای بازیگر سخت است. بازی باید به سمت و سویی می رفت که هم بُعد خنده و کمدی بودن موقعیت را تقویت می کرد و هم به سمت خنده و شوخی و کمدی زیاد میل پیدا نمی کرد. تا اینجای کار البته من نقد شما را قبول دارم که می شد توازن بهتری بین این دو حالت برقرار کرد و بیشتر به آن پرداخت. مثلا می شد نقش در عین جدی بودن، شیرین تر باشد، اما من کمربند را خیلی سفت بسته بودم. باید مقداری آن را شل تر می کردم، اما نه این که به آن اجازه دهم به سمت بازی برق نورد پیش برود، بلکه امکان داشت در همان جنس خود و قالب خودش کمی آزادتر باشد. اما مشاور انتظامی ما هم به این خاطر که ناصر یک سروان پلیس است کمی بیشتر مراقب رفتارهای من بود.

خب چه اشکال دارد یک سروان کمی شوخی کند و طناز باشد؟

شما کی سروانی را در تلویزیون دیده اید که شوخ طبع باشد و موقعیت کمدی ایجاد کند؟

خب این موضوع دلیل نمی شود حکم صادر کنیم که همه سروان ها جدی و عبوس هستند.

اما ما در بازنمایی تصویر پلیس در تلویزیون محدودیت داریم. ما در سکانس هایی که می گرفتیم مثلا در صحنه های اکشن یا هر چیزی که به نوعی اقتدار یک سروان را نشان می داد بشدت مورد تشویق مشاور انتظامی قرار می گرفتیم، اما وقتی مقداری موقعیت طنز از حد خودش فراتر می رفت با عکس العمل های جالبی مواجه نمی شدیم. این موضوع حتی دست نویسنده را هم بسته بود.

اما به نظر من این موضوع نباید منجر به قلب واقعیت باشد. در واقعیت همه نوع پلیس با اخلاق های متفاوت داریم که اتفاقا در این بین افرادی هستند که خیلی هم بشاش هستند و خیلی هم پولدار. مثلا در سریال «دیوار» آتیلا پسیانی در نقش یک سردار خوش اخلاق پولدار و موفق ظاهر شد. این موضوع باعث می شود بیننده احساس راحتی کند و به سریال اعتماد کند.

بله، دقیقا. چرا ما فکر می کنیم پلیس ها همه پایین شهر زندگی می کنند و هیچ کدام وضع مالی خوبی ندارند؟ بیننده نمی داند فلان نویسنده یا فلان بازیگر ما به خاطر رعایت برخی مسائل، نقشی را خشک بازی می کند و همه تقصیر متوجه بازیگر می شود. به نظر من نیروهای خدوم انتظامی هم از بدنه جامعه هستند و مثل بقیه آدم ها زندگی می کنند. تنها فرقشان این است که شغلشان نظم دهی است. یکبار یکی از دوستانم می پرسید چرا لباس نیروی انتظامی را مقدس می دانیم. لباس نیروی انتظامی محترم است چون نظم دهنده است و خیلی زحمت می کشد پس باید به آن احترام گذاشت.

شما در سریال «ساخت ایران» نیز نقش آدمی را بازی کردید که فراموشی گرفته بود. فکر نمی کردید بازی در دزد و پلیس باعث تکرار نقشتان شود؟

این فراموشی کجا و آن کجا؟ البته من راجع به ساخت ایران هیچ حرفی نمی زنم.

چرا؟

من یکبار درباره این سریال اظهار نظری کردم و عوامل با من برخورد کردند که شما هیچ حرفی نزنید! و من از آن به بعد دیگر نظری راجع به این سریال نمی دهم.

تجربه بازی در تله فیلم «تاکسی پلیس» به چه صورت بود؟

تاکسی پلیس، کار خیلی خوبی نشد و کمی ضعیف بود. همه گروه از ابتدا با این تصور که قرار است در یک تله فیلم بازی کنند وارد کار شدند. اما بعدها در کمال تعجب این فیلم به یک مینی سریال تبدیل شد.

نگاهی به دو سریال تلویزیونی که شما در آنها بازی کردید، نشان می دهد برای متن و کارگردان یک کار ارزش زیادی قائلید و با حساسیت و وسواس آن را می پذیرید. چه شد بازی در این تله فیلم را پذیرفتید؟

همان طور که گفتم تاکسی پلیس قرار بود یک تله فیلم باشد، نه سریال و این دو با هم خیلی فرق می کند. تله فیلم ۹۰ دقیقه است. تمام می شود و خیلی ها ممکن است آن را ببینند و خیلی ها نبینند. من اگر می دانستم این کار قرار است سریال شود مسلما جور دیگری آن را بازی می کردم.

یعنی نفس بازیگری برای شما مهم نیست و تنها دیده شدن برایتان اهمیت دارد؟

مسلما دیده شدن برای یک بازیگر بسیار مهم است. خوب دیده شدن البته مهم تر است. من می گویم اگر می دانستم این تله قرار است سریال شود، یا آن نقش را قبول نمی کردم یا جور دیگری آن را بازی می کردم.

اما شما به گفته خودتان ۱۵ سال در تئاتر بازی کردید و دیده نشدید، اما خیلی خوب در این عرصه ظاهر شدید.

اندازه بازی من برای یک تله فیلم با اندازه بازی برای یک سریال فرق دارد. باید برای بازی در یک سریال انرژی بیشتری بگذارم. من انرژی تله فیلم را روی تاکسی پلیس گذاشتم. وقتی به عنوان یک بازیگر به شما می گویند قرار است در یک تله بازی کنید نقش متفاوتی در ذهن شما تصویر می شود. می خواهم بگویم من در تاکسی پلیس تکلیف خودم را ندانستم. وقتی تله فیلم را مثل کش می کشند همه چیز کش می آید و از قیافه می افتد، حتی بازی ها.

اما یک بازیگر مثل نویسنده چیزی را خلق می کند. نویسنده هیچ وقت هنگام نوشتن یک داستان کوتاه انرژی کمتری از نوشتن رمان نمی گذارد و لزوما رمان هایش از داستان کوتاه ها قوی تر نوشته نمی شود.

مثال شما کاملا با این موضوع متفاوت است. بحث اصلی من بر سر تله فیلم شدن و تغییر سیاست ها و شکل کلی یک اثر است که معادلات بازیگر را به هم می زند.

آیا نقش ناصر از ابتدا برای شما نوشته شده بود؟

بله. وقتی خلاصه اولیه فیلمنامه را خواندم بعضی مواقع مقابل دیالوگ شخصیت من نوشته بود بهنام و این نشان می دهد خود مهراب هم زمان نوشتن فیلمنامه به من فکر کرده است.

تجربه کار با آقاخانی چگونه بود؟

آقاخانی کارگردان خوشفکری است. از آن کارگردانان طنازی است که بسیار هوشمند است.

از چه لحاظ هوشمند است؟

آقاخانی نکات ظریفی را حین کار به من تذکر می داد که رفتارم شأن پلیس را پایین نیاورد. او با بازیگرانش دوست می شود و نمی گذارد آب توی دلشان تکان بخورد. کارش را هم خوب بلد است. گاهی بعد از ۱۸ ساعت کار که همه عوامل به خانه می رفتند او تازه به لوکیشن روز بعد سر می زد تا زمان را از دست ندهد. معلوم است در کار طنز استخوان ترکانده است.

البته این کار آقاخانی نسبت به سریال های قبلی او خیلی پیشرفت کرده است…

شاید به خاطر متن یا بازیگران متفاوت است. البته به این معنا نیست که متن یا بازیگران قبلی او ضعیف بودند. همین تغییر فضا و موقعیت است که نشان می دهد او هوشمند است. البته آقاخانی روی متن هم خیلی سختگیری می کرد و این تعامل بین نویسنده و کارگردان باعث شد خروجی کار خوب شود.

یعنی می خواهید بگویید آقاخانی خود واقعی اش را در این سریال پیدا کرد؟

خود واقعی اش را که نه. او همیشه خودش است.

اما این سریال بیشتر از سایر سریال هایش به دل نشست…

شاید این گونه نتیجه بگیریم که آقاخانی این هوشمندی را دارد که کار خوب بسازد، چرا که سواد طنز و تصویر را خوب می شناسد.

تفاوت کارگردانی آقاخانی با صحت چیست؟

اعتماد دوطرفه مهم ترین چیزی بود که میان من و هر دوی این کارگردانان شکل گرفت. ما با هم رفیق هستیم و این موضوع در کار خودش را نشان می دهد. با خیال راحت با آنها کار می کنم. اما به نظر من صحت در ساختمان پزشکان کار آپارتمانی خیلی خوبی ارائه داد و آقاخانی در ساخت سریال اکشن و پر لوکیشن خیلی خوب بود.

شما صدای خوبی هم دارید. آیا از صدایتان استفاده جدی می کنید؟

راوی دو کار مستند راجع به پیدایش خورشید در شبکه مستند بودم. در شبکه نمایش رادیو هم شنبه شبها برنامه زنده ای راجع به تئاتر اجرا می کنم. به دوبله هم علاقه زیادی دارم، اما تا امروز وقتش را نداشته ام که در این زمینه فعالیت کنم.

با این که ظاهری جدی دارید، اما به نظر من صدای شما بیشتر نمایشی است تا مستند یعنی فکر می کنم در روایت یک رمان یا نمایش بیشتر موفق خواهید بود.

اگر فرصت آن پیش بیاید و بدانم در آن موفق می شوم، دوست دارم این کار را ادامه دهم و به صورت حرفه ای کار کنم.

در سینما نیز حضور جدی داشته اید؟

بله، در چند فیلم سینمایی از جمله «بچگی را فراموش نکن» در کنار اکبر عبدی افتخار بازی داشتم. نقش کوچکی هم در فیلم «استرداد» داشتم و یک فیلم دیگر که ترجیح می دهم از آن نامی نبرم.

چرا؟ در مورد این فیلم هم گفته اند حرفی نزنید یا جنس کار را دوست نداشتید؟

نه، اتفاقا کار و کارگردان را خیلی دوست داشتم، اما از عوامل تولید و تهیه کننده آن دل خوشی ندارم.

یعنی به لحاظ مالی با هم کنار نیامدید؟

خیر، من در این فیلم دچار سانحه دیسک کمر شدم و تا آخر عمر باید این درد را تحمل کنم. من به این علت حتی نتوانستم زمان به دنیا آمدن بچه ام او را بغل کنم. در طول بازی از اسب به زمین افتادم و چند بار اسب روی من افتاد. عوامل تولید هم به جای این که مرا به بیمارستان منتقل کنند تا زودتر مورد مداوا قرار بگیرم، داخل آمبولانس گذاشتند و به هتل فرستاند و من ده روز این درد را تحمل کردم و به بازی ام ادامه دادم و اینها همه به این دلیل بود که تهیه کننده فکر می کرد من آسیب جدی ندیده ام و تظاهر به درد شدید می کنم. من بعد از آن اتفاق از تهیه کننده خواهش کردم اسم من را در تیتراژ نگذارد. اما بشدت به آقای درویش، کارگردان خوب این فیلم احترام می گذارم.

بی کلک

جوانان با سه گل از سد سایپا گذشتند

عصر پنجشنبه۱۸/۸/۹۱ جوانان گازال میزبان تیم سایپا بندرلنگه بودند. در این دیدار که جوانان هم قسم شده بودند تا با شانس و . . . بجنگند، توانستند با سه گل سایپا را بدرقه کنند. با این برد نوار بدشانسیهای جوانان که در لیگ برتر جوانان استان، کار دستشان داده قطع شد و سه امتیاز شیرین خانگی را نصیبشان کرد.
ترکیب جوانان:
یوسف شرفی – راشد واحدیان – عبدالرحمن واحدیان – عبدالله داشته – علی احمدی – عبدالله احمدی – یحیی افسرده حال – محمدجاجرمنه ( علی بواشه) – میثم دوزنده – هشام حاجی حسینی(علی عالی) – سیدعلی حسینی
نحوه به ثمر رسیدن گل:
گل اول: سانتر عبدالله احمدی و ضربه شوت محمد جاجرمنه
گل دوم: ضربه ایستگاهی توسط میثم دوزنده به تیر اول دروازه و ضربه تمام کننده سیدعلی حسینی
گل سوم: انجام بازی ترکیبی و رد و بدل کردن پاس کوتاه جلو محوطه جریمه و نهایتاً پاس عمقی سیدعلی به علی بواشه و ضربه بواشه به دروازه

زنندگان گل:
محمدجاجرمنه – سیدعلی حسینی – هشام حاجی حسینی
تعداد سانتر:
۲۵
تعداد پاس:
۱۷۲
میانگین حفظ توپ:
۱/۵
تعداد پاس های ارسالی به عمق دفاع حریف:
۸

پایگاه خبری باشگاه فرهنگی ورزشی گازال جناح

تصاویر:بازسازی اعجاب انگیز وسایل منزل با روش بسیار ساده!

آیا
از وسایل منزلتان خسته شده اید؟ یا ابنکه مواقعی هست که با تغییر اسباب و اساسیه
منزل تان میبینید که وسایل جدید با قدیمیها با هم ست نیستند؟ ما برای شما
پیشنهاداتی داریم

آیا از وسایل منزلتان خسته شده اید؟ یا ابنکه مواقعی هست که با تغییر اسباب و
اساسیه منزل تان میبینید که وسایل جدید با قدیمیها با هم ست نیستند؟ ما برای شما
پیشنهاداتی داریم تا خودتان بتوانید به شیک کردن وسایل منزلتان مشغول شوید.با ما
همراه باشید:

۱-به روز کردن یک کمد ساده

قبل از تغییر

بعد از تغییر

۲- به روز کردن یک کمد کهنه:

قبل از تغییر

بعد از تغییر

۳>-ست کردن رنگ کمد با تغییر رنگ فضای منزل

قبل از تغییر

۴-تغییر کاربری یک کمد خام

قبل از تغییر

بعد از تغییر

۵-استفاده بهیته از یک کمد کهنه

قبل از تغییر

بعد از تغییر

یاقوت

ده بازی ذهنی خانم ها با آقایان

آشنایی با خصوصیات جنس مخالف برای هر فرد دشوار می باشد. علاوه بر این بازی هایی
که هر یک از طرفین، بر سر دیگری در می آورد، نیز راه رسیدن به این شناخت را مشکل تر
می کند. بگذارید روراست باشیم؛ همانطور که شاید خیلی از شما هم بدانید، هیچ مردی
دوست ندارد با یک خانم وارد جنگ روانی شود
ولی اصلا لازم به ترس نیست. در این قسمت ۱۰ نمونه از بارزترین بازی های خانم ها در
دنیای قرار های ملاقات ذکر شده است تا همه چیز در مورد خانم ها برایتان فاش شود.

● شماره ۱۰ :بازی انتظار

شما با او تماس می گیرید (اگرچه اغلب این کار را انجام نمی دهید یا حداقل اینکه
نباید انجام دهید) و برایش پیغامی می گذارید تا با شما تماس بگیرد. ساعت ها و شاید
روزها سپری می شود و خبری از او نمی شود. او به این دلیل شروع به وقت کشی می کند که
هیچ گاه دوست ندارد خودش را مشتاق و یا علاقمند نشان دهد. هر چند جذب شما شده اما
دوست ندارد با برقراری رابطه زیاد، شما را از دست بدهد.

▪ چه کار کنید:

پس از چند روز، مجددا با او تماس بگیرید و مطمئن شوید که پیغام شما به دستش
رسیده است؛ از این مرحله به بعد همه چیز به دست اوست که آیا شما را می خواهد و یا
اینکه از شما دوری می ورزد. اگر تمایلی به برقراری رابطه از خود نشان نداد می
توانید به راحتی متوجه شده و عکس العمل مناسب را بروز دهید.

● شماره ۹ :بازی طعمه

عبارت “من فکر می کنم این شلوار منو کمی چاقم کرده….. تو چی فکر می کنی؟”
سناریویی است که شما را در موقعیت مشکوکی قرار می دهد. نظر شما برای او از اهمیت
ویژه ای برخوردار است. اما سوال را طوری مطرح می کند که شما ناخواسته پاسخ مثبت به
او بدهید. در چنین مواقعی کاملا هوشیار باشید.

▪ چه کار کنید:

به طعمه ای که بر سر راهتان قرار گرفته توجه نکنید. پیش از پاسخ دادن نباید بیش
از اندازه مکث کنید. چه لباس برازنده او باشد چه نباشد، به او بگویید که بسیار
زیباست و در آن لباس فوق العاده به نظر می رسد. اگر او در پاسخ گفت: “تو فقط به
خاطر من داری اینو می گی” به او بگویید: ” تو هر لباسی که بپوشی باز هم در نظر من
زیبا هستی!”. ممکن است دروغ باشد ولی به هر حال با این کار از یک جر و بحث طولانی
جلوگیری می کنید.

● شماره ۸ : بازی بی دست و پایی

بعضی مواقع اتفاق می افتد که او دوست ندارد کاری را انجام دهد. برای اینکه شما
را به نوعی وادار به انجام دادن آن کار نماید، چیزی شبیه به این می گوید: “من دقیقا
نمی دونم باید این کار را چگونه انجام دهم.” آن کار بخصوص شاید برنامه ریزی و یا
نصب یک نرم افزار کامپیوتری باشد که اگر چه به خوبی از نحوه اجرای آن آگاه است، اما
فقط دلش نمی خواهد آنرا انجام دهد.

▪ چه کار کنید:

در بیشتر موارد بهتر است که بی خیال چیزهای دیگر شده و درخواست او را اجرا کنید.
اما مراقب باشید که این امر برای او به صورت عادت در نیایید؛ وگرنه همیشه مجبور
هستید جور کارهای او را بکشید. در عوض در حین اجرای برنامه او را در کنار خود
بیاورید و مراحل مختلف را به او آموزش دهید. با این روش او دفعه آینده برای شانه
خالی کردن از زیر این کار هیچ بهانه ای ندارد.

● شماره ۷ : بازی دست نیافتنی جلوه دادن

خانم ها دوست دارند خودشان را در نظر آقایون دست نیافتنی جلوه دهند. گاهی اوقات
نیز برای جلوگیری از بروز شکست عاطفی، احساسات خود را بیان نمی کنند. آنها قبل از
شیرجه حرارت آب را تست می کنند به عبارت دیگر پیش از قبول ریسک شکست باید مطمئن
شوند که آیا شما آنها را از صمیم قلب دوست می دارید یا خیر.

▪ چه کار کنید:

اگر دیدید که او در مورد احساستش نسبت به شما مطمئن نیست اما در عین حال به شما
“اظهار علاقه” می کند وظیفه شما هم این است که کار مشابه را در مورد او انجام دهید.
اما در انجام این کار زیاده روی به خرج ندهید، چون شما نیز باید در نظر او دست
نیافتنی جلوه کنید. اجازه دهید تا او بداند که دوستش می دارید، اما در عین حال باید
او را متوجه کنید که در صورت عدم ایجاد رابطه مناسب شما می توانید به راحتی به
دنبال شخص دیگری بروید.

● شماره ۶ :بازی ” باید با هم صحبت کنیم”

این بازی معمولا زمانی شروع می شود که شما مشغول تماشای یک رویداد ورزشی مهم،
نظیر جام جهانی هستید. یک بار دیگر او قصد دارد شما را امتحان کرده و از اولویت
هایتان آگاه شود. او توجه شما را می خواهد آن هم در همان موقع مشخص.

▪ چه کار کنید:

اگر تلویزیون را برای ۵ دقیقه بی صدا کنید، کار عاقلانه ای انجام داده اید. به
حرف هایش گوش دهید و مجددا به ادامه بازی برگردید. اما اگر بگویید که حرف هایش را
بگذارد برای بعد، او تلویزیون را خاموش کرده و یک مشاجره ۵ ساعته شروع می شود. او
مخ شما را پر می کند از اینکه برایش هیچ گونه اهمیتی قائل نیستید و مانند گذشته
احساساتتان را بروز نمی دهید. به هر حال در هر دو مورد حق انتخاب با خود شماست.

● شماره ۵ :بازی مبادله ای

او معمولا وقتی از این بازی استفاده می کند که حرف از به میان بیاید. او به طور
آگاهانه به شما می گوید که در صورتی رابطه برقرار می کند که شما در عوض یکی از
کارهای او را انجام دهید. خانم های کمی هستند که از کمک کردن مردها در کارهای خانه،
خرید کردن، و یا دعوت کردن مادر خانم به صرف شام، لذت نمی برند.

▪ چه کار کنید:

شما هر چقدر بیشتر به درخواست های او پاسخ مثبت دهید او خیلی بیشتر به شما علاقه
پیدا می کند. بنابر این جارو و خاک انداز خود را بردارید، برای خرید آماده شوید و
با مادر زن خود گفتگو کنید. نقطه ناخوشایند این است که ممکن است شما کارهایی انجام
دهید که از آنها لذت نمی برید، اما در عوض در انتهای روز احساس خوشحالی خواهید
داشت. باید مطمئن شوید که او تا پایان معامله صادق است. در ضمن به خاطر داشته باشید
که شما همیشه مجبور نیستید برای برقراری رابطه جنسی، لطفی در حق او انجام دهید.

● شماره ۴ : بازی ذهنی معکوس

این امر درست زمانی صورت می پذیرد که او دقیقا عکس آنچه را که می خواهد به زبان
می آورد و از شما انتظار دارد تا عینا کاری را که در ذهنش دارد، انجام دهید. به
عنوان مثال ممکن است از شما بخواهد تا ظرف ها را بشویید، اما این مطلب را به طور
واضح بیان نمی کند، بلکه به جای آن می گوید من ظرف ها را می شویم و پس از اتمام کار
از دست شما عصبانی می شود: که چرا به او کمک نکرده اید. گیج شدید؟! درک میکنم!

▪ چه کار کنید:

این بار که او بازی ذهنی معکوس را شروع کرد، خیلی مراقب باشید تا چیزی از دست
ندهید. دفعه آینده وقتی نوبت به شستن ظرف ها رسید (و یا انجام هر کار دیگری) رفتار
او را کاملا تحت کنترل داشته باشید. اگر او اشیا را به تندی به این طرف و آن طرف
پرتاب می کرد، بهتر است به او بپیوندید و کمکش کنید.

● شماره ۳ :بازی ذهن خوانی

این بازی معمولا به همراه بازی ذهنی معکوس انجام می شود. رفقا، او از شما انتظار
دارد تا ذهنش را بخوانید؛ زیرا تصور می کند که اگر واقعا به او اهمیت بدهید باید
بدانید چه چیزی در ذهنش می گذرد. هر چند این بازی به هیچ وجه منطقی نمی باشد اما
خانم ها باز هم انتظار دارند تا شما افکارشان را بخوانید.

▪ چه کار کنید:

پیش از اینکه گوی بلورین جادویی خود را در آورده و شروع به پیشگوی کنید، از او
بپرسید که دوست دارد چه کاری برایش انجام دهید و دلیل آنرا هم اینطور توجیه کنید که
فقط قصد خوشحال کردنش را دارید. به او نشان دهید که با تمام وجود در حال گوش کردن
هستید و وقت خود را با حدس های آبکی از بین نبرید. اگر شما شروع کنید به حدس زدن،
به احتمال زیاد گزینه نادرست را انتخاب می کنید.

● شماره ۲ :بازی سکوت

زمانی که او با شما صحبت نمی کند و شما را به سردی در آغوش می گیرد، باید بدانید
که از دستتان ناراحت است. شاید خودتان هم به درستی از دلیل این امر آگاهی نداشته
باشید.

▪ چه کار کنید:

مدام از او نپرسید که چه اتفاقی روی داده است. با این کار همه چیز را بدتر می
کنید. حقیقت اینجاست که اگر ندانید که چه کاری انجام داده اید، اوضاع خیلی وخیم تر
می شود. در حین زمانی که شما مشغول تحلیل و بررسی کارهای خود هستید او فرصت لازم را
بدست می آورد تا خونسردی خود را مجددا بدست آورد. او ممکن است نزد شما بیایید، به
چشم هایتان خیره شود و آه و زاری کند و یا اینکه چیزی در روی سرتان بکوبد؛ که البته
در صورت وقوع چنین سانحه ای می توانید از او بپرسید که چه اتفاقی روی داده و بعد
نسبت به حل آن اقدام کنید.

● شماره ۱ :بازی اتمام حجت

این بازی، سرآمد تمام بازی هاست. و زمانی روی میدهد که ارتباطتان در خطر باشد.
او از شما انتظار یک چیز بزرگی داشته، به عنوان مثال پیشنهاد ازدواج، حلقه و…. و
اگر بر طبق خواسته اش عمل نکنید او اظهار می دارد که شما را ترک خواهد کرد. راست و
دروغش به طرفتان بستگی دارد.

▪ چه کار کنید:

اگر احساس کردید که او بلوف زده، به کار خود ادامه دهید و به او بگویید که در
حال حاضر آمادگی تشکیل زندگی مشترک را ندارید. اما اگر احساس کردید که حرف هایش صحت
دارد، بهتر است بنشینید و با او صحبت کنید. اگر واقعا آمادگی نداشتید که رابطه خود
را به سطوح بالاتر ارتقا دهید، شاید نوبت به آن رسیده باشد که به ارتباط خود خاتمه
دهید.

● وارد بازی شوید.

همه چیز در اختیار شماست. در قسمت بالا ۱۰ نمونه از مشهورترین بازی هایی را که
خانم ها انجام می دهند، برایتان ذکر کردیم. حال که نسبت به آنها آگاهی پیدا کردید
می توانید به راحتی زندگی آرامی را در کنار آنها شروع کنید.


یاقوت

ماکارونی با سینه مرغ


مواد لازم


برای ۴ نفر





ماکارونی – ۴۰۰ گرم



سینه مرغ کوچک بدون استخوان – ۴ قطعه



قارچ سیاه مخصوص چین ۳۰۰ گرم (از قارچ معمولی هم می توان استفاده کرد)



سبزی های معطر نظیر گشنیز، نعناع و ترخان – ۱ دسته کوچک



سیر – ۲ تا ۳ عدد



کره – ۵۰ گرم



روغن زیتون یا روغن مایع – ۱ استکان



نمک بقدر کافی




طرز تهیه



هر یک از قطعات مرغ را از طول به دو قسمت تقسیم می کنیم . بدین ترتیب ۸ قطعه مرغ در اختیار داریم. نیمی از روغن را در تابه ریخته آن را روی حرارت ملایم قرار می دهیم تا داغ شود ولی دود نکند. کمی نمک به اطراف قطعات مرغ زده آن ها را در تابه با حرارت ملایم سرخ می کنیم تا روی آن ها زرین شده و پخته شوند.



سیر را پس از پوست کندن کوبیده کنار ظرف مرغ می ریزیم و کمی سرخ می نماییم ، در ظرف را گذاشته تابه را از روی آتش بر میداریم و کنار حرارت ملایم قرار می دهیم تا گرم بماند.



ظرف متناسب با مقدار ماکارونی را آب ریخته روی آتش می گذاریم تا جوش بیاید ، ماکارونی را در آب جوشان میریزیم . نصف قاشق سوپخوری نمک و ۱ تا ۲ قاشق روغن مایع در ظرف ریخته می گذاریم ماکارونی آهسته بجوشد و مغز آن نرم شود . سبزی را تمیز کرده می شوئیم و کمی درشت تر خرد می نمائیم . بهتر است برگ ترخان را بدون خرد کردن استفاده نمائیم. قارچ های چینی کمی نازک است و درسته مصرف می شود ولی انواع دیگر قارچ ها را باید کمی درشت تر ورقه نمود. به هر حال قارچ ها را با نیمی از کره سرخ می کنیم. قدری نمک به آن می زنیم . ماکارونی را در صافی می ریزیم ، کمی آب نیم گرم روی آن می دهیم و می گذاریم آب آن کاملا گرفته شود .



تمام مواد را مخلوط نموده بقیه کره و روغن را داخل ظرف محتوی مواد می ریزیم و ظرف را یکی دو دقیقه روی حرارت ملایم قرار می دهیم تا تمام مواد با هم گرم شوند . غذا را در ظرف مناسبی کشیده سبزی ها را روی آن می پاشیم.ماکارونی با سینه مرغ یک غذای چینی می باشد.


انواع خوراک ماکارونی


آشپزی

مصاحبه سرمربی گازال با جناح ۸۳

با توجه به شکست اخیر تیم فوتیال گازال در لیگ برتر استان به سراغ سرمربی جوان این تیم رفتیم و دلایل آن را بصورت کوتاه و مختصر جویا شدیم:

آقای سعید خویشکار در این رابطه به عدم آمادگی بازیکنان خود در این بازی اشاره کرد و افزود چطور باید در این بازی موفق می بودیم در حالی که در چند ماه اخیر تیم ما حتی برای یک بار هم با این ترکیب در زمین خانگی خود به میدان نرفته است.

زمین چمن گازال به علت ترمیم و بازسازی مدتی قابل استفاده نبوده است و بازی با جبل بر در واقع اولین دیداری است که بازیکنان تیم گازال از عید نوروز تا کنون در این زمین انجام می دهند.

سرمربی گازال غیبت ۴ بازیکن اصلی خود که به علت مشکلات مربوط به صدور کارت بازی قادر به همراهی تیمشان نبودند نیز بعنوان یکی دیگر از موارد فوق یاد کرد.

پایگاه خبری باشگاه فرهنگی ورزشی گازال جناح

۷Zipper v1.8.1 – نرم افزار کار با فایل فشرده برای آندروید

۷Zipper نرم افزاری بسیار ساده برای کار با فایل های فشرده می باشد. با این نرم افزار می توانید فایل های فشرده را تغییر نام، کپی، انتقال دهید. این نرم افزار قابلیت استخراج فایل های داخل فایل فشرده را دارد همچنین این نرم افزار می توانید فایل فشرده دارای پسورد را نیز استخراج نماید. شما می توانید فایل های فشرده ای همچون tar.gz، tar.bz2، RAR و … را نیز با این نرم افزار استخراج نمایید و یا بسازید. این نرم افزار برای گوشی های آندروید ساخته شده است.

دانلود – ۲٫۸۱ مگابایت
رمز فایل: www.bikalak.com

بی کلک

ازدواج جنجالی زت ۱۹ ساله با مرد ۶۳ ساله در شهریار

ازدواج زن ۱۹ ساله با یک مرد ایرانی ۶۳ ساله مقیم فرانسه جنجال به پا کرد و با شکایت خانواده عروس، هر دو نفر روانه دادسرای شهریار شدند. 

به گزارش جام‌جم، چند روز پیش یک پرونده آدم ربایی در دستورکار، کارآگاهان اداره پلیس آگاهی شهرستان شهریار قرار گرفت. 

ماموران در تحقیق از خانواده شاکی متوجه شدند، دختر ۱۹ ساله‌شان که پیش از این یک ازدواج ناموفق داشته است، تصمیم به ازدواج با یک مرد ۶۳ ساله ایرانی مقیم فرانسه گرفته است و به دنبال مخالفت اعضای خانواده، مرد خواستگار دخترشان را ربوده است. 

در ادامه تحقیقات از خانواده شاکی معلوم شد مرد خواستگار، خواهری دارد که در شهریار زندگی می‌کند و این احتمال وجود دارد که دختر ربوده شده در خانه خواهر این مرد باشد. 

با اطلاعات بدست آمده از خانواده شاکی، ماموران خانه خواهر متهم فراری را شناسایی کردند و با هماهنگی قضایی به آنجا رفته و خواستگار ۶۳ ساله را همراه زن جوان در این محل یافتند و هر دو نفر به پلیس آگاهی منتقل و بازجویی شدند. 

ابتدا زن نوزده ساله به پلیس گفت: پدر واقعی‌ام وقتی کوچک بودم، از مادرم جدا شد و به فرانسه رفت. مادرم نیز پس از مدتی ازدواج کرد و من و خواهرم پا به خانه ناپدری گذاشتیم. از همان موقع نمی‌توانستم او را به جای پدرم قبول کنم. 

چند سال پیش خواهرم نزد پدرمان رفت اما شرایط من برای رفتن مهیا نشد واختلاف‌های من با مادر و ناپدری‌ام شروع شد. مادرم با رفتن من از ایران مخالفت می‌کرد. چند سال پیش ازدواج کردم اما مدتی بعد به دلیل بدرفتاری‌های شوهرم از وی جدا شدم و دوباره به خانه مادر و ناپدری بازگشتم. 

زن جوان به نحوه آشنایی‌اش با مرد شصت‌وسه ساله اشاره کرد و گفت: این مرد که از همسرش جداشده و با فرزندانش زندگی می‌کرد، در فرانسه با پدرم آشنا شده و با فهمیدن این‌که من هم یک ازدواج ناموفق داشته‌ام، تصمیم به ازدواج با من گرفته بود. 

از این ازدواج راضی هستیم 

بنابراین، چندی پیش به ملاقات من و خانواده‌ام در ایران آمد. در پی این رفت و آمدها به هم علاقه‌مند شده و تصمیم به ازدواج با هم گرفتیم اما مادرم با این وصلت مخالف بود. سرانجام بی آن‌که به خانواده‌ام حرفی بزنم مدارک و وسایلم را برداشتم و به شهریار خانه خواهر مرد خواستگار آمدم. 

وی اضافه کرد: چند روز بعد من و مرد مورد علاقه‌ام همراه چند نفر از اقوام آنها به یک دفترخانه در تهران رفتیم و به طور قانونی و با میل خودم، با مهریه چهار عدد سکه بهار آزادی به عقد وی درآمدم. 

در پی اظهارات زن جوان، داماد ۶۳ ساله نیز به پلیس گفت: قصد جدایی از همسرش را ندارد و می‌داند در کنار هم خوشبخت می‌شوند و آدم‌ربایی در کار نبوده است. 

این زوج برای ادامه تحقیقات روز پنجشنبه ۲۷ مهر امسال به دادسرای عمومی و انقلاب شهرستان شهریار در غرب استان تهران منتقل شدند و گفته‌های پیشین خود را تکرار کردند و خواستند تا خانواده عروس به این وصلت رضایت دهند تا آنها به زندگی مشترکشان با خیال راحت ادامه دهند. تحقیق در این زمینه ادامه دارد.

دفترچه یادداشت آنلاین یک پسر تنها

کیوی را با پوست بخوریم ؟

خواص آنتی اکسیدانی میوه کیوی نسبت به سایر میوه‌ها بسیار قوی‌تر و بیشتر است. این
در حالی است که مصرف و جذب بیشتر آنتی‌اکسیدان‌ها می‌تواند در پیشگیری از بروز
انواع خاصی از سرطان‌ها، بیماری‌های قلبی و علائم پیری موثر واقع شوند

این میوه منبع مهمی از ویتامین C به شمار می‌آید، بعضی‌ها کیوی را با پوست می‌خورند
و می‌گویند خوردن ۴ عدد کیوی در روز، مشکل داشتن استرس و بی‌خوابی را نیز از بین می‌برد.
تا به حال چیزی از مضرات پوست کیوی نشنیده ام. فقط کسانی که ناراحتی معده دارند و
یا کودکان بهتر است این میوه را بدون پوست بخورند.
کارشناس تغذیه تبیان

………………………………………………………..

با کیوی جوان بمانید
جام جم آنلاین: متخصصان تغذیه تاکید کردند: خواص آنتی اکسیدانی میوه کیوی نسبت به
سایر میوه‌ها بسیار قوی‌تر و بیشتر است. این در حالی است که مصرف و جذب بیشتر
آنتی‌اکسیدان‌ها می‌تواند در پیشگیری از بروز انواع خاصی از سرطان‌ها، بیماری‌های
قلبی و علائم پیری موثر واقع شوند.
این متخصصان می‌گویند؛ وقتی پای قدرت آنتی‌اکسیدانی می‌رسد هیچ میوه‌ای چه به لحاظ
کمیت و چه به لحاظ کیفیت نمی‌تواند با کیوی برابری کند.
آنتی‌اکسیدان‌ها شامل ویتامین‌ها و مواد فیتوشیمیایی موسوم به فلانوئیدها هستند که
قدرت خنثی‌سازی عملکرد مولکول‌های مخرب و بیماری زا تحت عنوان رادیکال‌های آزاد را
دارند.

مولکول‌های رادیکال آزاد می‌توانند باعث بروز بیماری‌های مزمن و پیری در افراد
شوند.

مواد غذایی غنی از آنتی‌اکسیدان‌ها مانند کیوی در بین عموم مردم و مصرف‌کنندگانی
که در جست‌وجوی راه‌هایی برای مصرف مواد غذایی طبیعی و سالم علاوه بر داروها هستند،
طرفداران زیادی دارند.

نتایج این تحقیقات در مجله کالج آمریکایی تغذیه منتشر شده است.

در این تحقیق، پژوهشگران مرکز تغذیه اطفال آرکانزاس در دپارتمان کشاورزی آمریکا
یک مطالعه مقایسه‌ای را بین کیوی، انگور قرمز و توت فرنگی انجام دادند که همگی از
منابع غذایی آنتی‌اکسیدان‌ها هستند.

نتایج تحقیقات نشان داد که متابولیسم آنتی‌اکسیدان‌های موجود در کیوی بسیار
ساده‌تر انجام گرفته و راحت‌تر جذب جریان خون می‌شوند.

با این حال دانشمندان هنوز نمی‌دانند که طی کدام مکانیسم‌ آنتی‌اکسیدان‌های کیوی
راحت‌تر و بهتر در بدن عمل می‌کند.


یاقوت

دانلود پروژه فولاد ساختمان ۴ طبقه با سیستم قاب خمشی متوسط در دو جهت و کف دال بتنی(نقشه – فایلهای طرا

منبع : ایران سازه

دانلود پروژه فولاد ساختمان ۴ طبقه با سیستم قاب خمشی متوسط در دو جهت و کف دال بتنی


پروژه فولاد : ساختمان ۴ طبقه با سیستم قاب خمشی متوسط در دو جهت و کف دال بتنی شامل دفترچه محاسبات در ۵۶ صفحه ، برخی از محاسبات دستی ، خروجی های نرم افزار به صورت عکس و متن و فاقد نقشه و فایلهای محاسباتی

برای دانلود از ایران سازه اینجا کلیک کنید…

بازگشت به صفحه اصلی وبلاگ مهندسی عمران راه و ساختمان(مهندس حسن فراهانی)

مهندسی عمران راه و ساختمان

دانلود مقاله بررسی رفتار غیر خطی قاب با بادبند زانویی (مهندس حسن فراهانی)

منبع : ایران سازه

دانلود مقاله بررسی رفتار غیر خطی قاب با بادبند زانویی


عبد الرضا زارع ۱ ، حسین عباس زاده ۲

۱ – استاد یار بخش عمران ، دانشگاه یاسوج

۲ – کارشناسی ارشد عمران ، دانشگاه سیستان و بلوچستان

برای دانلود اینجا کلیک کنید…

برای دانلود از ایران سازه اینجا کلیک کنید…

بازگشت به صفحه اصلی وبلاگ مهندسی عمران راه و ساختمان(مهندس حسن فراهانی)

مهندسی عمران راه و ساختمان

Handrite Note Pro v1.7 Final – نرم افزار نوشتن با دست خط برای آندروید

لذتی که با دست خط نوشتم در تایپ کردن وجود ندارد. نرم افزار Handrite Note به شما کمک می کند تا با خط خودتان بنویسید. این نرم افزار امکان نوشتن بر روی صفحه نمایش گوشی را می دهد و این نوشته را در نوت ذخیره می نماید. این نرم افزار دست خط شما را بصورت فوری به دست خط دیجیتالی تغییر میدهد تا به راحتی و بصورت سریع نوشته خود را بر روی صفحه نمایش گوشی بنویسید. این نرم افزار برای گوشی های آندروید ورژن ۱٫۶ به بالا قابل نصب می باشد.

دانلود – ۸۵۰ کیلوبایت
رمز فایل: www.bikalak.com

بی کلک