قالب های پیچک

برای تازه شدن دیر نیست

نمی دانم چرا امشب واژه هایم خیس شده اند
مثل آسمانی که امشب می بارد....
و اینک باران
بر لبه ی پنجره ی احساسم می نشیند
و چشمانم را نوازش می دهد
تا شاید از لحظه های دلتنگی گذر کنم
نوشته شده در دوشنبه بیست و یکم دی 1388ساعت 23:38 توسط مجید|

صدای جیر جیرک ها به گوش می رسد
سکوت را نوازش می دهند
و جای خالی آدم های شب نشین را
با نگاهی معصومانه پر می کنند
نوشته شده در شنبه یازدهم مهر 1388ساعت 15:41 توسط مجید|


 Design By : Pichak