تمدن هویت فرهنگی : تمدن به عنوان یک هویت فرهنگی

تمدن می‌تواند توصیف کنندهٔ فرهنگ یک جامعه پیچیده و بزرگ یا فقط توصیف کنندهٔ یک جامعه باشد. هر جامعه، تمدن، یا فاقد مجموعه بخصوصی از عقاید و آداب و رسوم است و یا مجموعه خاصی از این ویژگی‌ها و هنرها را دارد که آن را منحصر بفرد می‌سازد. تمدن‌ها بیشتر بر فرهنگ تأکید دارند که در برگیرنده ادبیات، هنرهای تخصصی و حرفه‌ای، معماری، مذهب سازمان یافته، و رسوم و سنت‌های پیچیده‌ای است و همه اینها در خدمت توسعه یک جامعه خاص هستند. طبیعت تمدن چنان است که همواره می‌خواهد گسترش بیابد و افراد بیشتری تابع آن شوند.





به هر صورت بعضی از قبیله‌ها یا مردم حتی امروزه در سال (۲۰۰۸) غیر متمدن مانده‌اند. این فرهنگها ابتدایی نامیده می‌شوند. آن‌ها دولتی براساس سلسله مراتب‌های سازمانی، مذهب سازمان یافته، سیستم نگارش یا پول ندارند. ممکن است سلسله مراتب کمی وجود داشته باشد، برای مثال احترام به افراد مسن‌تر و بزرگ‌ترها، که یک مورد دو جانبه و بدون زور و اجبار با نوعی از توافق دو جانبه باشد. ممکن است دولتی درآن‌ها وجود نداشته باشد، یا حداقل نوع متمدنی از دولت نباشد که ما بیشتر با آن آشنا هستیم.

جهان متمدن با معرفی و شناساندن کشاورزی، نگارش و تالیف، و مذهب به جوامع قبیله‌ای ابتدایی گسترش می‌یابد. بعضی قبیله‌ها با میل و رضایت رفتارهای متمدن و مدنی را اختیار و قبول می‌کنند. اما بعضی تمدن‌ها با زور و اجبار گسترش می‌یابند: اگر قبیله‌ای نخواهد که از کشاورزی استفاده کند یا مذهب معینی را قبول کند اغلب با زور و اجبار از سوی مردمان متمدن و پیشرفته مجبور می‌شود که قبول کند، و معمولاً این اجبار مردمان متمدن به خاطر تکنولوژی پیشرفته آن‌ها موفق می‌شود. مردمان متمدن و پیشرفته اغلب از مذهب به عنوان یک معیار برای متمدن بود خود استفاده می‌کنند، و ادعا می‌کنند که مردمان غیر متمدن عقب افتاده و بربر می‌باشند.

برای جهان غیر متمدن خیلی مشکل است که با زور و قهر و خشونت افراد متمدن مقابله کند چون این کار به معنی مقابله با استانداردهای جهان متمدن و به مفهوم زور و خشونت مدرن (جنگ) می‌باشد. آنها برای هرگونه مقابله و جنگ با جهان متمدن باید آمادگی و توسعه لازم را بیابند.

بنابراین، فرهنگ پیچیده‌ای که با تمدن همراه است، گرایش به گسترش و نفوذ در فرهنگهای دیگر دارد و در بعضی مواقع آن‌ها را در خود هضم و محو می‌کند (نمونه این واقعیت تمدن چینی و نفوذ آن در کره، ژاپن، ویتنام و غیره است) بعضی تمدنها واقعا فرهنگ‌های بزرگ و عظیم جهانی دارند که شامل ملت‌ها و مناطق بسیاری می‌شوند.

بسیاری از تاریخ نویسان درمورد این فرهنگ‌های گسترده جهانی مطالعه و تحقیق کرده‌اند و تمدن‌ها را به مانند واحدهای مجزا تصور کرده‌اند. آوسوالد اسپنگر که یکی از فلاسفه اوایل سده ۲۰ است از کلمه آلمانی Kultur، مترادف Culture برای بیان مفهومی که ما تمدن می‌نامیم استفاده می‌کند. او گفته است که پیوستگی تمدن براساس یک سمبل فرهنگی مجرد است. تمدن‌ها از آغاز تشکیل و در مدت حکومت و استیلا و افول و فروپاشی خود چرخه‌های مختلفی را تجربه می‌کنند. ، اغلب توسط یک تمدن جدید و با یک فرهنگ نوین قوی، که براساس یک سمبل جدید فرهنگی شکل می‌گیرد جایگزین می‌شوند. گوردون چایلدباستانشناس سرشناس استرالیایی در ۱۴ اوریل ۱۸۹۲ بدنیا آمد. وی تحصیلات خویش در خصوص باستانشناسی را در دانشگاههای سیدنی و آکسفورد ادامه داد. وی در دانشگاههای مختلفی همچون دانشگاه لندن به تدریس باستانشناسی پرداخت. باستانشناسی بدون گوردون چایلد شاید امروزه فاقد بسیاری از مبانی باستانشناسی بود. وی در ۱۹ اکتبر ۱۹۵۷ در حالی دنیا را وداع گفت که پس از بازنشستگی از دانشگاه لندن قصد نگارش کتابی دیگر را داشت که اجل به او فرصت این کار را نداد. رخی از آراء گوردون چایلد را در انسان‌شناسی می‌توان در دو کتاب سیر تاریخ و انسان خود را می‌سازد جستجو کرد. او برای تکامل تکنولوژی اهمیت زیادی قائل است و می‌گوید تکامل تکنولوژی کلیدی است که فهم مراحل فرهنگی و اجتماعی انسان را بیشتر می‌کند. هر مرحله‌ای تکامل و تحولات تکنولوژیک را به‌عنوان یک انقلاب فرهنگی - اجتماعی می‌داند، مثلاً می‌گوید: وقتی انسان از ۹ هزار سال پیش به اهلی کردن نباتات و دام‌ها پرداخت، در واقع به یک انقلاب فرهنگی عظیمی دست زده است، این انقلاب تولید مازاد را در پی داشته که حاصل آن رشد جمعیت بوده است.





تمدن‌ها به عنوان سیستم‌های پیچیده

گروه دیگری از نظریه‌پردازان، که از سیستم تئوری استفاده می‌کنند، به تمدن‌ها به عنوان سیستم‌های پیچیده یا شبکه‌ای از شهرهایی که با فرهنگهای قبل از شهری باهم ادغام شده‌اند و با روابط اقتصادی، سیاسی، نظامی، دیپلماتیک، و فرهنگی فی‌مابین تعریف شده‌اند، مورد بررسی و کاوش قرار می‌دهند.

برای مثال، جین جاکوبس در تئوری شهرنشین‌ها، شهرها را مانند موتورهای اقتصادی تعریف می‌کند که برای ایجاد شبکه بزرگی از مردم کار می‌کنند به گفته او فرایند و عملکرد اصلی که این شبکه‌های شهری را ایجاد می‌کند جایگزینی مهم است. جایگزینی مهم فرایند و عملکردی است که درآن شهرهای حومه و اطراف شروع به جایگزینی کالاها و خدماتی که قبلا از شهرهای پیشرفته وارد و ارائه می‌شدند، می‌کنند. جایگزینی موفقیت‌آمیز واردات، رشد اقتصادی را در این شهرهای حومه و جانبی بوجود می‌آورد و به این شهرها امکان می‌دهد که بعدا کالاهای خود را به شهرهای کمتر توسعه یافته در فرادریاهای خود صادر کنند و شبکه اقتصادی جدیدی را بوجود آورند. بدین جهت جاکوبس توسعه اقتصادی را در شبکه‌های گسترده و وسیعی بجای هر جامعه با فضای فرهنگی مجزا و منفرد بررسی و تحقیق می‌کند.

تئوریسین‌های سیستم‌ها به روابط بسیار بین شهرها، شامل روابط اقتصادی، تبادل فرهنگی و روابط سیاسی، دیپلماتیک، نظامی می‌نگرند. این موارد اغلب در مقیاسها و بعدهای مختلف اتفاق می‌افتند. برای مثال، شبکه‌های تجاری تا قرن نوزدهم میلادی خیلی بزرگ‌تر و گسترده‌تر از جنبه‌های فرهنگی یا سیاسی بودند. راههای مهم و ادامه‌دار تجارت و بازرگانی، شامل جاده ابریشم از طریق آسیای مرکزی و اقیانوس هند راههای ارتباطی دریایی بودند که امپراتوری روم، امپراتوری ایران، هندوستان، و امپراتوری چین را بهم پیوند می‌دادند و در ۲۰۰۰ سال قبل موقعی که تمدنها بندرت روابط سیاسی، دیپلماتیک، نظامی یا فرهنگی مشترک باهمدیگر داشتند، تأسیس شده بود.

بسیاری از تئوریسین‌ها درباره کل جهان که قبلا بصورت ترکیبی از یک "سیستم جهانی" منفرد بود، یک فرایند و عملکردی که به عنوان جهانی شدن شناخته شده‌است، بحث می‌کنند. تمدن‌ها و جوامع مختلف در سراسر جهان بطور اقتصادی، سیاسی، و حتی فرهنگی وابستگی‌هایی در زمینه‌های مختلف دارند. بحثها و مشاجراتی موقع شروع این ترکیب و اینکه چه نوع ترکیب فرهنگی، تکنولوژیکی، اقتصادی، سیاسی، یا نظامی دیپلماتیک می‌باشد و چه نشانگر کلیدی در تعیین زمینه تمدن دخالت دارد، وجود داشته‌است.

دیوید ویلکینسون پیشنهاد کرده‌است که ترکیب اقتصادی و نظامی دیپلماتیک بین‌النهرین و تمدن مصریان در ایجاد آنچه که او آن را "تمدن مرکزی" در حدود سال ۱۵۰۰ قبل از میلاد مسیح می‌خواند، تأثیر داشته‌است. تمدن مرکزی بعدا توسعه یافت و شامل تمام خاورمیانه و اروپا شد و در توسعه بعدی نیز در مقیاس جهانی با ایجاد مستعمره‌نشین‌هایی در کشورهای آمریکایی، استرالیا، چین، و ژاپن تا قرن نوزدهم میلادی شامل شد. بر طبق نظریه ویلکینسون، تمدن‌ها می‌توانند بطور فرهنگی متفاوت و چندگانه، مانند تمدن مرکزی، یا مرتبط همسان و یک نوع مانند تمدن ژاپنی باشند. آنچه که هانتینگون آن را "صدای تمدن‌ها" می‌نامد ممکن است توسط ویلکینسون به عنوان صدای جنبه‌ها و موارد فرهنگی در داخل تمدن جهانی منفرد مشخص شوند.

نکات دیگر در مورد جنگ‌های صلیبی به عنوان اولین مرحله در جهانی شدن تلقی می‌شود. نقطه نظرهای بیشتر بحث‌ها و گفتگوها درباره شبکه جوامعی است که از زمانهای قدیم تا بحال گسترش و توسعه یافته و از هم پاشیده شده و افت پیدا کرده‌اند و در اقتصاد و فرهنگ جهانی شده کنونی نتیجه استعمار اروپایی‌ها هستند، می‌باشند.





آینده تمدن‌ها

دانشمند سیاست‌مدار ساموئل پ هانتینگتون درباره تعریف مشخصات و ویژگیهای قرن ۲۱ میلادی بحث کرده که صدای تمدنها برطبق نقطه نظرهای هانتینگتون برخوردهای بین تمدنها را با برخوردهای بین ملتها و کشورها و ایدلوژی‌ها که در قرون نوزدهم و بیستم میلادی مشخص و متمایز شده‌اند، جایگزین خواهند شد.

در زمان حاضر، تمدن جهانی در مرحله‌ای است که مشخصات و ویژگیهایی به عنوان جامعه صنعتی ایجاد کرده‌است که جامعه زمین‌داری بوجود آمده که متعاقب آن بوده‌است. بعضی آینده‌نگران عقیده دارند که تمدن در حال تغییر و انتقال است و جامعه جهانی یک جامعه بین‌المللی خواهد شد.

تاریخ‌نویس مشهور ویلیام مک گاغی بطور نمونه، تاریخ جهان را در موقعیت پنج تمدن که بطور متوالی بوجود آمده‌اند که هر کدام با یک تکنولوژی ارتباطی جدیدی معرفی شده‌اند. تمدن در اساس با یک شکل نوشتار ایدئوگرافیکی شروع می‌شود. نوشتار الفبایی، چاپ، ضبط الکترونیکی، پخش واشاعه و ارتباط کامپیوتری چهار تمدن باقیمانده را معرفی کرده‌اند و تمدن آخری در دوران اولیه و پیدایش خود است. آینده تمدن بستگی به فرآیندها و عملکردهای سازمان یافته و ارگانیک که مشابه تمدن‌های ماقبل و اولیه می‌باشند، بستگی دارد. تا یک درجه و سطح معین ما می‌توانیم، آینده را با مشاهده دوره‌های تمدن‌های گذشته پیشگویی کنیم. ارتباطات کامپیوتری آینده جامعه جهانی را شکل خواهد داد.

کارداشو اسکیل تمدن را براساس پیشرفتگی سطح تکنولوژیکی مشخص کرده و مخصوصا با مقدار انرژی یک تمدن که آن را قادر به تسلط و کنترل می‌کند، آن را می‌سنجد. کارداشو اسکیل مراحل تکاملی برای تمدن‌ها را از نقطه نظر نظر تکنولوژیکی پیشرفته بیشتر از ارزشهای موجود می‌داند.




نوشتار(های) وابسته: تمدنها و آینده و تمدن فضایی

پایان تمدن‌ها

نظریه‌پردازان توضیحات بسیاری دارند که برای فروپاشی تمدنها ارائه کرده‌اند.

کار بزرگ و گسترده ادوارد گیبون درباره فروپاشی و خزان امپراتوری روم یک مثال نمونه‌ای برای خزان و فروپاشی تمدنها شده که با تقسیمات تاریخی پتراچ بین دوران دوره کلاسیک یونان باستان امپراتوری روم و موفقیتهای دوران میانه و رنسانس از نظر گیبون می‌باشد.

نزول و فروپاشی امپراتوری روم تأثیر طبیعی و غیر قابل اجتناب گسترش و بزرگی بیش از حد متوسط بود موفقیت کامل اصول فروپاشی و نزول قدرت را فراهم می‌کند، که علت انهدام و فروپاشی با افزایش پیروزیها و تسلط بر ملتها و سرزمینهای زیاد چندبرابر می‌شود، و موقعی که اوضاع زمان یا یک حادثه واتفاق حمایت‌ها و پشتیبانی ضمنی و مجازی را از بین می‌برد، بزرگی و گسترش کامل باعث رشد و ایجاد فشاری برعلیه و متضاد خود آن می‌شود. داستان و قصه‌های خرابه‌ها یا خرابیها ساده و آشکار است: و بجای این سوال که چرا امپراتوری روم منقرض شد، بهتر است که ما به این مسئله توجه کنیم که چرا آن برای مدت طولانی توانسته بود به حیات خود ادامه دهد، گیبون اظهار داشته‌است که آخرین واقعهای که باعث سقوط و فروپاشی امپراتوری روم شد، سقوط شهر قسطنطنیه به دست ترکان عثمانی در سال ۱۵۴۳ بعد از میلاد مسیح بوده‌است.

تئودور مومسن در کتاب تاریخ روم، بیان داشته‌است که فروپاشی و انحلال امپراتوری روم با سقوط امپراتورروم غربی در سال ۴۷۶ بعد از میلاد همراه بود و او به یک آنالوژی بیولوژیکی شروع وآغاز، رشد وتوسعه، پیر و فرسوده شدن، اضمحلال و فروپاشی و از دست دادن قدرت عقیده دارد.
اوسوالد اسپنگلر در کتاب فروپاشی و نزول غرب تقسیمات استعمارگری پتراچ را رد کرده و گفته‌است که تنها هشت تمدن کامل و مهم وجود داشته‌است. رشد فرهنگها که او آن را علت توسعه تمدن امپریالیستی را که بطور فوق‌العاده‌ای گسترش می‌یابند و در آخر از هم می‌پاشند، با شکلهای دموکراتیک رهبری دولتها در قدرت و سرمایه‌داری و در نهایت امپریالیسم به حساب آورده و در مورد آن بحث کرده‌است.
آرنولد تایبنه در اثر جاودانی خود مطالعه و بررسی تاریخ اظهار داشته‌است که تعداد بسیار زیادی تمدن وجود داشته‌است، که شامل تعداد کوچک‌تری تمدنهای محصور شده، و تمدنهایی که در چرخه مومسن معرفی شده‌اند، می‌باشند. علت افت و نزول تمدن‌ها که موقع یک توسعه و گسترش فرهنگی به توسعه و گسترش استعماری و وابستگی شده‌اند که آن هم منجر به توسعه نیروی کار داخلی و کارگران و نیروی کار خارجی شده‌اند.
ژوزف تاینتر در کتاب فروپاشی و اضمحلال جوامع پیچیده اظهار داشته‌است که یک برگشت زائل کننده به پیچیدگی وجود دارد که دولتها به حداکثر پیچیدگی و تکامل مجاز می‌رسند، موقع افزایش واقعی برگشت منفی بیشتر از هم پاشیده خواهند شد. تاینتر می‌گوید که امپراتوری روم در قرن دوم میلادی به این وضعیت، تکامل و پیچیدگی کامل رسیده بود.
جیرد دیاموند در کتاب اخیر خود، فروپاشی: درباره اینکه جوامع چطور راه افت و فروپاشی یا موفقیت را برمی‌گزینند، می‌گوید پنج دلیل مهم برای فروپاشی و اضمحلال ۴۱ فرهنگ بررسی شده وجود داشته‌است
بلایای محیطی مانند ازبین رفتن زمینها و محلهای طبیعی و چین خوردگی و ازبین رفتن خاک.
تغییر آب و هوا
وابستگی به تجارت با کشورهای فرادریایی برای منابع مورد نیاز.
افزایش سطح زور و خشونت داخلی و خارجی، مانند جنگ یا تجاوز نظامی
اعتراضات اجتماعی به مشکلات داخلی یا محیطی
پیتر تورچین حرکتهای تاریخی و آندری کوروتویو در کتاب مقدمه‌ای بر ماکرودینامیک اجتماعی در مورد آن سخن گفته‌است. چرخه‌های مادی و گرایشهای خوشبینانه اظهار می‌دارد که تعدادی از مدلهای ریاضی فروپاشی تمدن‌های زمینداری را توضیح می‌دهد. برای مثال، منطق اساسی تورچین مدل شکل حساب دموگرافیگ سالیانه است که می‌تواند چنین خلاصه شود: در طی مرحله آغازین دموگرافیک اجتماعی چرخه ما سطوح خیلی مرتبط با تولید و ایجاد سرمایه و مصرف را مشاهده می‌کنیم، که نه فقط معیارهای رشد جمعیت را بالا می‌برد، بلکه معیارهای مازاد تولید را هم افزایش می‌دهد. در نتیجه در طی این مرحله جمعیت می‌تواند مالیات‌ها را بدون مشکلی پرداخت کند، جمع‌آوری مالیاتها خیلی آسان است، و رشد جمعیت با رشد درآمد کشور و دولت همراه‌است. در طی مرحله میانی، افزایش جمعیت افزایش بیش از حد باعث کاهش تولید سرمایه و سطح مصرف می‌شود، این مسئله جمع‌آوری مالیات‌ها را مشکل و مشکل‌تر می‌کند و رشد درآمدهای دولت و کشور متوقف می‌شود، تا جایی که رشد هزینه‌های دولت به علت رشد جمعیت توسط دولت کنترل می‌شود. در نتیجه در طی این مرحله دولت مشکلات مالی و اقتصادی قابل ملاحظه‌ای را تجربه می‌کند و با آن مواجه می‌شود. در طی مرحله نهایی قبل از مرحله فروپاشی، افزایش بیش از حد جمعیت باعث کاهش بیشتر تولید سرمایه و درآمد ملی می‌شود، مازاد تولید بیشتر کاهش پیدا می‌کند، درآمدهای دولت از بین می‌روند تا جایی که دولت نیاز بیشتر و مبرمی به منابع برای کنترل رشد جمعیت می‌بیند. این وضعیت نتیجتا به قحطی و کمبود مواد غذایی، اپیدمی، ورشکستگی دولت، فروپاشی دموگرافیک و تمدن مطابق عقاید (پیتر تورچین) در کتاب حرکتهای تاریخی می‌شود.

توضیحات عموماً برای فروپاشی تمدن از آنالوژی بیولوژیکی افراد مقیم به درک سیستماتیک اکولوژیکی که فرهنگهای پایدار و باثبات در ایجاد آن موفق نمی‌شوند، استفاده کرده‌است.





نکات منفی تمدن

تمدن از نکات و دیدگاههای مختلف زیادی به دلایل بسیار مورد انتقاد قرار گرفته‌است. اما با وجود این، بعضی انتقادها به همه جنبه‌های تمدن بیشتر از تعدادی که درباره اثرات خوب و بد آن بحث و مشاجره کرده‌اند، تاکید داشته‌اند.

مخالفان معروف و شناخته شده تمدن، افرادی هستند که بطور داوطلبانه زندگی در خارج از حیطه آن تمدن را برمی‌گزینند. این افراد و مردم شامل انزواطلبان و مذهبی ریاضت‌کش‌ها در مواقع و محلهای مختلفی می‌باشند، و سعی می‌کنند تا نفوذ تمدن را بر زندگی خود حذف کنند تا بتوانند زندگی و عمر خود را در مسائل مذهبی و دینی وقف کنند. درویش‌ها و راهبه‌ها که با ریاضت کش‌ها و ترک دنیاها زندگیی جدا از روال معمولی تمدن‌ها در پیش می‌گیرند. در قرن نوزدهم میلادی پوچ‌گراها عقیده دارند که تمدن خیلی توخالی است و ماتریالیست‌ها می‌خواهند یک جامعه زمینداران عمده عاری از تفاوتها و تمایزهای شهری بنا نهند.

تمدنها یک ملایمت و انعطاف‌پذیری در مقابل تسلط و گسترش نشان داده‌اند. وقتی که تمدنها تشکیل شده‌اند، مواد غذایی بیشتری تولید شده و تملک مادی و مالی جامعه هم افزایش یافته، اما سرمایه اصلی فقط در دست سردمداران و افراد قدرتمند جمع شده‌است. روال عمومی زندگی میان جوامع قبیله‌ای راهی برای حکومت روسای قبیله و رهبران آن و سلسله مراتب‌ها و توارث فامیلی در حکومت شده‌است. چون سلسله مراتب‌ها قادر به تولید منابع مورد نیاز و کافی و مواد غذایی مازاد برای تامین نیازهای سپاه و نیروهای نظامی می‌باشند، تمدن‌ها قابلیت تسلط و پیروزی بر فرهنگهای همسایه خود را داشته‌اند و زندگی آنها را به روشهای مختلفی تغییر داده‌اند. با این رویه تمدن‌ها شروع به گسترش و توسعه به خارج از قاره اوراسیا در سراسر جهان تا در ۱۰۰۰۰ سال قبل کردند - و امروز در جنگلهای مناطق فرادریایی آمازون و گینه جدید کار خود را به اتمام می‌رسانند.

بسیاری از محیط گرها از تمدن برای تخریب و از بین بردن محیط زیست انتقاد می‌کنند. بجهت رشد فزاینده و فشرده کشاورزی و جوامع شهری، تمدن‌ها گرایش دارند که وضعیت محیط طبیعی و ساکنان آن را خراب کرده یا تغییر دهند. این مورد بعضی وقتها به عنوان "فرهنگ احاطه کننده" مورد بررسی قرار می‌گیرد. طرفداران این نظریه عقیده دارند که جوامع سنتی در آرامش و سازگاری بیشتر و بهتری از افراد متمدن با طبیعت زندگی می‌کرده‌اند، مردمی که با طبیعت بیشتر از تسلط برآن کار می‌کرده‌اند. زندگی با ثبات و پایدار حرکتی است که بعضی از افراد و مردمان متمدن را به احیای سازگاری و زیستن با طبیعت دوباره دوباره سوق می‌دهد. ابتدایی گرایی یک فلسفه کاملاً مخالف با تمدن است. ابتدایی گرایان تمدن‌ها را به محدود کردن قابلیت‌ها و قدرتهای بشر، ظلم کردن به ضعیفان، و صدمه زدن به محیط زیست متهم می‌کنند. آنها می‌خواهند که به روشهای خیلی ابتدایی زندگی برگردند که خود را در بهترین شرایط و علاقه به طبیعت و افراد بشر درآورند. رهبری این طرفداران ابتدایی گرها جان زرزان است که منتقد او راجر سندال می‌باشد.

اما با وجود این، همه منتقدان تمدن در زمان گذشته و حال عقیده ندارند که روش ابتدایی زندگی بهتر است. بعضی اظهار داشته‌اند که روش جایگزین سومی هم وجود دارد که از بسیاری جهات و جنبه‌های این کلمه نه ابتدایی و نه "متمدن" است. این مورد به عنوان شکل متفاوت رادیکال و افراطی تمدن توصیف می‌شود. کارل ماکس بطور نمونه، عقیده داشته‌است که شروع تمدن‌ها شروع ظلم و ستم و تخریب و نابودی بوده‌است، اما با این وجود اعتقاد داشت که بر این موارد بطور طبیعی غلبه خواهد شد و کمونیسم بر سراسر جهان پیروزو مسلط خواهد شد. او کمو. نیسم را نه به عنوان یک برگشت به وضعیت خوشایند و بیشتر سازگار گذشته می‌داند، بلکه یک جهش بزرگ و عظیمی به جلو به یک مرحله جدیدی از تمدن دانسته‌است. تئوری برخورد همچنین در علوم اجتماعی تمدن فعلی جهان را بر اساس احاطه و تسلط بعضی افراد وملتها را توسط افراد وملتهای دیگر را مشاهده و بررسی می‌کند، اما هیچگونه قضاوت اخلاقی در این موارد ارائه نمی‌کند.

در میان مکاتب و مدارس فکری و عقیدتی مشرق زمین تائوئیسم یکی از اولین مورد این مکاتب بود که ارتباط کنفوسیوسی‌ها را در مورد تمدن رد کرد.





ابهام درباره عبارت تمدن

همانطوری که در بالا گفته شد، کلمه "تمدن" تعداد زیادی معنی دارد، و آن می‌تواند باعث سردرگمی وعدم درک درست و کامل شود.

اما با وجود این، "تمدن" می‌تواند یک کلمه خیلی با معانی عمیق و پیچیده باشد. این کلمه کیفیت‌ها و ارزشهایی در ذهن انسان مانند تکامل، بشری بودن و آراستگی و عظمت ایجاد می‌کند. در حقیقت، مردمان زیادی از جوامع متمدن، خودشان را در وضعیت بسیار عالی در مقابل بربریان که فاقد تمدن هستند، ملاحظه کرده‌اند.

بسیاری از انسان‌شناس‌های قرن نوزدهم میلادی به تئوریی که توسعه و تکامل فرهنگی نامیده می‌شود، برگشته‌اند. آنها اعتقاد دارند که مردم بطور طبیعی از یک کشور ساده و ابتدایی به یک کشور و دولت متمدن با شرایط بهتر و عالی‌تر پیشرفت می‌کنند برای مثال: جان وسلی پاول همه جوامع را در گروهای ابتدایی و بدون تمدن، بربریت، و متمدن طبقه‌بندی می‌کنند که دو تای اول مطابق شرایط او انسان‌شناسهای فعلی را متعجب و حیرت‌زده می‌کند. در اوایل قرن بیستم میلادی اولین شکافها در این دیدگاه جهانی در داخل تمدن غربی مشاهده شد. مثلاً ژوزف کونراد در رمان قلب تاریکیها در سال ۱۹۰۲ درباره کشور آزاد کنگو اظهار داشت که بیشتر رفتارهای ابتدایی و غیر متمدن از اروپائیان سفید پوست ناشی می‌شود. این سلسله مراتب دیدگاه جهانی توسط شناسایی مقصر در جنگ جهانی اول و جنگ جهانی دوم و غیره بطور خیلی جدی بررسی کرده‌اند.

امروزه بیشتر دانشمندان جامعه‌شناس اعتقاد دارند که بعضی موارد در ارتباط گرایی فرهنگی، نشان می‌دهند که جوامع پیشرفته بطور ذاتی خوب و عالی، خیلی بشری یا خیلی کامل و پیشرفته بجز تکنولوژی و بعضی گروههای پیشرفته نمی‌باشند. این نظریه ریشه‌ها و علل مخصوص بخود را در نوشته‌ها و تالیفات فرانتس بائوس دارد.

یک تعداد کم از محققان نظریه ارتباط‌گرایی بائوس و علم روال اصلی جامعه را رد می‌کنند. بیولوژیست انگلیسی جان بیکر در کتاب خود در سال ۱۹۷۴ بنام "نژاد" ۲۰ معیار در ارائه می‌کند که تمدنهای پیشرفته را نسبت به تمدنهای غیرپیشرفته متمایز می‌کند. بیکر سعی می‌کند که روابط بین فرهنگهای تمدنها و جایگزینی نامناسب بیولوژیکی رهبران و تأسیس کنندگان آنها را نشان دهد.

بسیاری از نظریه‌پردازان بعد از مدرنیزم بخش قابل ملاحظه‌ای از عموم در سطح وسیعی اظهار می‌دارند که تقسیمات جوامع به "متمدن" و"غیرمتمدن" یک مفهوم دیکتاتوری و بی‌معنی دارد. در یک سطح اساسی، آنها می‌گویند که تفاوتی بین جوامع متمدن و قبیله‌ای وجود ندارد، که هر کدام بسادگی اعمالی را انجام می‌دهد که می‌تواند با منابع دیگری که دارد آنها را انجام دهد. دراین نظریه مفهوم "تمدن" برای کلونی‌ها و مستعمره‌ها، امپریالیسم، نسل‌کشی و خشونت و کشتاردسته جمعی کاملاً عادلانه‌است

از سوی دیگر منتقدان این نظریه اظهار می‌دارند که تفاوتهای واقعی بین تمدن و جوامع قبیله‌ای یا جوامع شکارچی-دانه جمع‌کننده وجود دارد. بر طبق آنچه که آنها می‌گویند مدهای تشکیلات اجتماعی، بصورت بنیادی در جوامع شهری پیشرفته و کامل که تعداد بسیار زیادی از مردم و افراد مختلف را به شهرها جمع می‌کنند، فرق می‌کنند. بعلاوه، این مسئله ابراز می‌شود که فعالیتهای اقتصادی تخصصی و پیشرفته تقسیمات نیروی کار که تمدنها را مشخص و متمایز می‌سازد، استانداردهای بهتری برای زندگی ساکنان خود فراهم می‌کنند.

بخاطر همه دلایل ذکر شده در بالا، بسیاری از محققان امروزه از استفاده از کلمه "تمدن" به عنوان کلمه واحد و منحصر بفرد اجتناب می‌کنند، و آنها ترجیح می‌دهند که از کلمه "جامعه شهری" یا "جامعه کشاورزی پیشرفته و کامل" که کمتر مبهم، بیشتر کلمات خنثی و بی‌طرف می‌باشند، استفاده کنند. اما با وجود این کلمه تمدن هنگام توصیف جوامع ویژه مانند "تمدن مایان" در همان استفاده آکادمیک همگانی خود را باقی مانده‌است.





تمدن‌های اولیه

تمدنهای شناخته شده اولیه (که به لفظ سنتی تعریف شده‌اند) در بین‌النهرین بین رودخانه‌های دجله و فرات در دنیای مدرن امروزی کشور عراق نامیده می‌شود و پرسیا که در دنیای مدرن امروزی ایران و دره رود نیل که مصر، تمدن دره هندوس در منطقه‌ای که امروزه پاکستان و شمال هندوستان و توسعه موازی تمدن‌های چینی در هوآنگ هو، رودخانه زرد (و دره رودخانه یانگ تسه در چین) که تمدنهای کوچک‌تری هم در ایلام در دنیای امروزی ایران، و در جزیره کرت در دریای آدریاتیک مانند تمدن اولمک که در دنیای امروزی مکزیک نامیده می‌شود، بوجود آمده‌اند.

ساکنان این مناطق شهرهایی ساخته، سیستم‌های نوشتن بوجود آورده، کوزه‌گری و سفال سازی و استفاده از فلزات، استفاده از حیوانات اهلی را یاد گرفته‌اند و ساختار اجتماعی پیشرفته‌ای را با سیستم‌های کلاسی یاد گرفته‌اند. همچنین این مسئله مهم است که توجه کنید که تمدنها در مناطی شمالی و جنوبی جنگلهای بارانی آفریقای غربی قبل از ارتباط با اروپائی‌ها (گانا) بوجود آمده‌اند.





تمدن سومری از سال ۳۵۰۰-۲۳۳۴ قبل از میلاد مسیح

بین‌النهرین بطور رسمی محل تولد سومری‌ها بود که از سال ۴۰۰۰ تا ۳۵۰۰ قبل از میلاد با تشکیل آکاد بوجود آمده بود که اولین تمدن جهان بود. سنگهای قدیمی گرانیتی که هنوز هم یافت می‌شوند تاریخهایی در حدود ۹۰۰ سال قبل از میلاد مسیح قدمت دارند و در رود اردن قرار دارند. اولین محلهای اسکان در جریکو، هزاره نهم قبل از میلاد که دوره پیش از کوزه‌گری بشمار می‌رفت، فرهنگ PPNA که محتملا راهی برای اسکان بعدی افراد هموار ساخته‌است، که شامل اسکان اولیه هزاره هشتم قبل از میلاد مسیح (خانه‌هایی با آجرهای گلی، احاطه شده توسط دیوارهای سنگی، و داشتن یک برج ساخته شده از سنگ در روی دیوار) می‌باشند. در این دوران شواهدی دال بر گندم، جو و نخود و شکار حیوانات وحشی می‌باشد. (اما با وجود این، هیچ نشانه‌ای که بر شکل گرفتن جوامع (تمدن‌های اولیه) با مردمی که محیط‌های اطراف آنها زندگی می‌کنند، وجود ندارد. همینطور، تا هزاره ششم قبل از میلاد ما مواردی را پیدا می‌کنیم که آنچه را که بر مقبره‌ها و پرستش و اعتقادات مذهبی قدیمی که بطور زیادی اعمال و رفتارهای مذهبی عمومی و همگانی را در این مناطق اتفاق افتاده، نشان می‌دهد این اطلاعات پیدا شده که شامل مجموعه‌ای از دفینه‌ها (با استخوانهای باقیمانده که اسکلت کامل نیستند، فکها و آرواره‌ها از بین رفته، صورتها با آب آهک پوشانده شده و سکه‌های فلزی که بجای چشم‌ها استفاده شده‌است، چیزهای یافت شده دیگر در این مناطق شامل ابزارهای سنگی و استخوانی، شکل‌ها و پوسته‌های گلی و سفالی و ظروف مالاشیت می‌باشد. در حدود ۱۵۰۰ تا ۱۲۰۰ پیش از میلاد جریکو و شهرهای دیگری مانند کانان به عنوان سمبلی از امپراتوری مصریان می‌باشد.

چندین کیلومتر دورتر به‌طرف جنوب غربی اور، اریدو جنوبی‌ترین مجموعه‌هایی از شهر-معابدهای اولیه، در سومر، جنوب بین‌النهرین با این محلهای سکنی که طبق سنگ نبشته‌های زغالی در حدود ۵۰۰۰ سال پیش از میلاد بوده‌اند. تا هزاره چهارم (پیش از میلاد) در نیپور که ما پیدا کرده‌ایم، در رابطه با زیگورات و شرین، یک آبراه و راه دریایی که از آجر و خشت به شکل کمان می‌باشد. دست نبشت‌های سومریان که بر وسایل سفالی یا گلی نوشته شده‌اند در نیپور بدست آمده‌اند. تا ۴۰۰۰ سال قبل از میلاد مسیح یک شهر قدیمی بنام سوسا در بین‌النهرین که احتمالاً از ادغام شدن دهکده‌های اولیه بوجود آمده بود کشف شده‌است. کتیبه دست نوشته سومریان که تاریخ آن به بعد از ۳۵۰۰ سال قبل از میلاد مسیح تخمین زده می‌شود، پیدا شده‌است. سومر که اولین تمدن در ناحیه بین‌النهرین که حالا عراق امروزی است، که به عنوان اولین تمدن جهان معروف شده‌است. بعدا دهکده‌ها و روستاهای کوچک در حوالی و اطراف این تمدن در خاورنزدیک قدیمی (خاورمیانه فعلی) بوجود آمده و تشکیل شده‌اند.





تمدن مصر ۳۲۰۰-۳۴۳ قبل از میلاد مسیح

تمدن مصریان در دره رود نیل در حدود ۳۲۰۰ سال قبل از میلاد مسیح، تشکیل شد، و در ۳۴۳ سال قبل از میلاد مسیح پایان یافت که شروع کنترل حکومت فراعنه یا فرعون‌ها بر مصر و یکی از سه تمدن قدیمی جهان بود. انسان‌شناس‌ها و شواهد انسان‌شناسی‌ها هر دو بر علوفه -خرد کردن فرهنگ کشاورزی در طول دره رود نیل در هزاره دهم قبل از میلاد با استفاده از داس و تیغه‌های برنده دلالت می‌کنند. اما فرهنگ دیگر شکارچی، ماهیگیرها و جمع‌کننده دانه و مواد غذایی توسط مردمانی که از ابزارهای سنگی استفاده می‌کردند، جایگزین آن شده‌است. همچنین شواهد نشان می‌دهند که مردمی که در نواحی جنوب غربی مصر در نزدیکی مرز سودان ۸۰۰۰ سال قبل از میلاد مسیح ساکن بودند. تغییرات آب وهوایی و یا چرای بیش از حد دامها و گله‌ها در حدود ۸۰۰۰ سال قبل از میلاد شروع به تخلیه و خارج شدن از سرزمینهای مصر در ۲۰۰ سال قبل از میلاد مسیح کردند و قبیله‌های اولیه شروع به مهاجرت به دره رود نیل که می‌توانستند کارهای زراعت، اقتصاد خود را توسعه داده و ساکن شوند و جامعه بیشتر متمرکزی بوجود آورند، کردند. حیوانات اهلی و اهلی کردن حیوانات برای استفاده قبلا از قاره آسیا بین ۷۵۰۰ تا ۴۰۰۰ سال قبل از میلاد مسیح به آنجا وارد شده بود. گله‌داری و دامپروری و تمدن کشت غلات در شرق صحرا در هزاره هفتم قبل از میلاد مسیح وجود داشت. اولین کارهای هنری شناخته شده از کشتی‌ها در مصر باستان در حدود ۶۰۰۰ سال قبل از میلاد مسیح بوده‌است.

تا هزاره ششم قبل از میلاد، حکومت موروثی فراعنه مصریان در گوشه جنوب غربی مصر که گله‌های هردینگ در آنجا بود، سمبلهایی در سفالگری گرازین مربوط به هزاره چهارم قبل از میلاد دیده می‌شود که مشابه نوشته‌های سنتی هیروگلیف است در مصر باستان، ملات گلی وآهکی تا هزاره چهارم قبل از میلاد استفاده می‌شد، که نشان می‌دهد مصریان باستان سرامیک و وسایل سرامیک و چینی در اوایل سالهای ۳۵۰۰ قبل از میلاد تهیه و استفاده می‌کرده‌اند. شواهدی که کاوشگران مصریان باستان بدست آورده‌اند که وسایل اصلی و اولیه که در بعضی از شعبه‌های جاده ابریشم استفاده و محافظت شده‌اند. موسسات طبی و پزشکی که در مصر شناخته شده‌اند در اول در سیرکا ۳۰۰۰ سال قبل از میلاد مسیح تأسیس شده‌اند. مصر باستان بخاطر ساختار اهرام سه‌گانه قدیمی و بلند خود معروف است و اشکالی از جراحیهای اولیه، ریاضی و کشتیها و قایق‌ها برای حمل و نقل بدست آمده‌است.

از صفحات دیگر نیز دیدن نمایید

بعدی

قبلی

مطالب پیشنهادی