بایگانی برچسب: s

تاریخچه و رسوم شب یلدا

تاریخچه و آداب و رسوم شب یلدا

وقتی برگ ریزان پاییز به ایستگاه آخر می رسد و زمستان برفی برای پوشیدن لباس سفیدش آماده می شود، یلدا میان این رفت و آمد فصل ها، جشنی به اندازه طولانی ترین شب سال بر پا می کند.

سال هاست شب چله یا همان شب یلدا، بهانه ای می شود تا خانواده های ایرانی دور همدیگر جمع شوند و طولانی ترین شب سال را جشن بگیرند.

گرچه در عصر ما، مردم شب یلدا را با شیرینی، تنقلات و دید و بازدیدها گرامی می دارند و این شب برای ما با هندوانه های روی سفره ها تداعی می شود، اما نباید فراموش کنیم که این شب نه فقط متعلق به دوره ماست و نه فقط به مراسم امروزی ختم می شود.

در واقع، شب یلدا فقط منحصر به دوره ما نمی شود و اینطور نیست که گمان کنیم شب چله فقط در زمان ما به عنوان جشنی عمومی مطرح شده باشد، بلکه این آیین ملی، تاریخ دیرینه ای را هم با خود به دوش می کشد.

ایرانیان باستان نیز با وجود آن که از امکانات پیشرفته علم نجوم بی بهره بودند، اما بخوبی می دانستند آخرین شب فصل پاییز، اندکی از سایر شب ها طولانی تر است.

البته شاید عنوان شود چند دقیقه اضافه تر یا کمتر که دلیلی برای برپایی یک جشن ملی نمی شود، اما در گذشته هم مرسوم بوده که ایرانی ها برای طبیعت، گردش ایام و هر تغییر طبیعی در محیط پیرامونشان، احترام و ارزش خاصی قائل بودند.

به طور مثال، جشن هایی مثل تیرگان در ماه تیر یا مهرگان در ماه مهر به گونه ای در سراسر تاریخ ایران زمین پراکنده است که می توانیم بگوییم ایرانی ها برای هر ماه سال و گاهی برای هر روز از بعضی ماه ها، جشن های مفصلی برپا می کردند.

وقتی خورشید به دنیا می آید

یلدا به معنای تولد است و ایرانیان باستان معتقد بودند پس از شب یلدا، خورشید دوباره متولد می شود و با تابش بیشتری بر زمین می تابد.

نباید از خاطر ببریم در روزگاری نه چندان دور، کشور ما مهد علوم روز جهان بوده است و منجمان بزرگی همچون فارابی، خواجه نصیرالدین طوسی و ابن سینا سرآمد عالمان علم طبیعی در عصر خود بودند و به خاطر همین اشراف ایرانی ها بر علم نجوم، خیلی دور از ذهن نیست که مردم شناسان معتقدند، راز شب یلدا و تاریخچه این شب طولانی در ایران، قدمتی بالغ بر ۷۰۰۰ سال دارد.

به باور ایرانیان باستان، در این شب، مهر یا همان خورشید زاییده می شود. ایرانی ها بر این گمان بودند که در این شب، الهه مهر به نام «میترا» زاییده می شود و این زایش، برای آنان همراه با خیر و برکت خواهد بود.

در زمانی که الهه ها در ایران نفوذ زیادی داشتند و سمبل بسیاری از موهبت های الهی به حساب می آمدند، الهه مهر یا همان میترا، علاوه بر این که سمبل روشنایی خورشید بود، به عنوان الهه آب ها، دریاها و حتی ایزد جنگ و پیروزی نیز شناخته می شد.

ایرانی ها برای بسیاری از نعمت هایی که در اطرافشان بود، همچون باد و باران و ماه الهه هایی داشتند و با توجه به این که سرآمد نعمت های پیرامون انسان، خورشید است که به حیات آدمی، گرما و هستی می بخشد، الهه مهر در نزد ایرانی ها مقام بسیار والایی داشته است و به طور طبیعی، باید تصور کرد همان شبی هم که در ذهن ایرانیان باستان، الهه مهر متولد می شود، باید شبی بزرگ و مهم باشد.

حتی روایت شده است که ایرانی های عصر پیشین، برای دیدن طلوع خورشید، تا خود صبح بیدار می ماندند و با خوردن میوه ها و شیرینی های متنوع، این شب طولانی را تا سپیده دم جشن می گرفتند. یکی از سنت های بسیار زیبایی که در این شب بین ایرانی ها رواج داشته، حضور ضروری سالمندان و ریش سفیدان فامیل در کنار جوانان بوده است. حضور کهنسالان در جمع همان قدر اهمیت داشت که خورشید کهنسال برای انسان ها مهم بود. ایرانیان باستان، روز پس از شب یلدا را هم جشن می گرفتند و به آن «جشن خورروز» می گفتند. خور به معنی خورشید بود و جشن خورشید، هر سال پس از شب یلدا برگزار می شد.

یک روز پس از یلدا، خونریزی به هر نحوی ممنوع بود و هیچ کسی حق نداشت که خون انسان یا حیوانی را بریزد. همین موضوع هم باعث شده بود که مردم در شب یلدا و روز پس از آن، خیالشان راحت باشد که جنگ و کشتاری وجود ندارد و به نوعی می توان عنوان کرد که شب یلدا در ذهن ایرانی ها با صلح و دوستی تداعی می شد.

یلدا فقط متعلق به ایرانیان نیست

علاوه بر ایرانیان سراسر کشور که شب یلدا را مظهری از شادی می دانستند، مردمان اقوام دیگر نیز در آخرین شب پاییز، دور هم جمع می شدند و زیبایی این شب بلند را پاس می داشتند.

فارسی زبانان کشورهای تاجیکستان و افغانستان در قرن های پیش هم شب یلدا را جشن می گرفتند و این شب میان مردمانی که با زبان پارسی سخن می گفتند نیز عزیز و حتی مقدس بوده است.

بین غیر فارسی زبانان نیز تاریخچه و ردپای جشن آخرین شب پاییز دیده می شود.

به طور مثال، در یونان باستان نیز اگرچه دقیقا به آخرین شب پاییز، یلدا نمی گفتند، اما این شب را جشن می گرفتند و به آن جشن خداوند خورشید می گفتند. حتی گفته می شود مسیحیان سرزمین های اروپایی نیز در قرن های گذشته، آخرین شب پاییز و تولد حضرت مسیح را با یکدیگر جشن می گرفتند.

مردم کشور باستانی مصر هم حدود ۳۵۰۰ تا ۴۰۰۰ سال قبل، بخوبی می دانستند که در این شب، مدت زمان تاریکی بیشتر از شب های قبل است و به بهانه این شب طولانی، تا روزهای متوالی به شادی و سرور می پرداختند.

به هر حال، اگر به تاریخچه شب یلدا نگاهی گذرا بیندازیم، متوجه می شویم این شب نه تنها در ایران، بلکه در بسیاری از کشورها با مفاهیم صلح، دوستی و شادی همراه بوده است و به دلیل همین پتانسیل های بالاست که می گوییم فرهنگ ایرانی شب یلدا می تواند به عنوان یک آیین بشردوستانه، حافظ صلح و در بستری از شادی و سرور در اقصی نقاط جهان تکثیر شود.

حافظ در شب بیداری ایرانی ها

سال های متوالی است که غزلیات حافظ بر سر سفره های شادی شب یلدا، به یک عادت شیرین بین هموطنان ما بدل شده است. حافظ حافظه تاریخی ماست و اشعار او برآمده از حقیقت عارف مسلک و صلح جوی ایرانیان است و شاید هم به همین دلیل باشد که سروده های او هفت قرن پی در پی است در روح و جان ایرانی ها تنیده است.

بسیاری از خانواده های ایرانی در شب یلدا، تفألی به دیوان حافظ می زنند و همچنان این سنت دیرینه در شب یلدای بسیاری از ایرانیان مشهود است.

اگر بخواهیم نگاهی تاریخی به این موضوع داشته باشیم، باید بگوییم که بی گمان فال حافظ در چند سده اخیر به رسوم شب یلدا اضافه شده است؛ زیرا با توجه به این که شب یلدا تاریخچه ای چند هزار ساله دارد، فال حافظ بعدها در رسوم شب نشینی های یلدا ترکیب شده است.

نقل شده است که پس از گذشت ۲۰۰ سال از فوت حافظ، اشعار او نزد ایرانیان و بخصوص مردم شیراز از مقبولیت بالایی برخوردار شد و کشاورزان و پیشه وران ایرانی برای آگاهی از اوضاع زندگی شان در سال بعدی ، دست به دامان فال حافظ می شدند.

در واقع ایرانیان بر این باور بودند که چون در شب یلدا، الهه مهر به نام میترا متولد می شود، می توان به برکت همین شب از وقایع آینده آگاه شد و بعدها همین آینده بینی از طریق فال حافظ انجام شد. اما شاید این سوال پیش بیاید که چرا فقط اشعار شاعرانی همچون حافظ و در سطحی محدودتر و اشعار حماسی فردوسی توانسته در شب یلدای ایرانی ها رخنه کند. شاید بتوان جواب را در ذائقه عمومی مردم و محتوای اشعار حافظ جستجو کرد.

اشعار حافظ مملو از جهان بینی عرفانی و نگاه عمیق و زیبا به زندگی است. غزلیات او با شادی و طرب آمیخته است و بسیاری از ادیبان هم او را سرآمد غزلسرایان ایرانی می دانند و شاید همین دلایل کافی باشد که ایرانی ها در جشن های سرورانگیزی همچون شب یلدا، اشعار او را بهانه ای برای خوانش شعرهایش قرار دهند و بر غزل های او تفألی بزنند.

همین که اشعار حافظ توانسته تا این حد بین آحاد مردم و جمع های صمیمانه آنها نفوذ پیدا کند، نماد بارزی از عمق تاثیر اشعار او بر افکار عمومی طی قرن های متوالی است.

گرچه بین ایرانی ها نظرات مختلفی درباره فال حافظ وجود دارد و بسیاری از مردم، با هرگونه فالگیری و پیش بینی آینده میانه خوبی ندارند، اما حتی اگر به فال حافظ هم اعتقاد نداشته باشیم، همین که یک جشن ملی بهانه ای می شود تا اشعار یکی از اسطوره های ادبیات ایران در کانون خانواده ها به اشتراک گذاشته شود را باید به فال نیک گرفت و از آن استقبال کرد.

بی کلک

تاریخچه باشگاه گازال جناح

گازال!!!… این قلب تپنده جناح و مادر ورزش پرور شهری است که تاریخ آن در لابلای خاک گبری و پرگان و کوشک و لخو و …. گم شده است . گازال سند سلامتی و تندرستی مردمانی است که اتحاد و یکدلی و شادی و نشاط را با تنها یک توپ به زادگاهشان هدیه دادند.

گازال!… این محله قدیمی شهر جناح و ورزشگاهی بدون حصار و برج و بارو و درب و فنس و …. مرکز ورزش و فرهنگسرای بدون ساختمانی بود که حدود ۵۰سال پیش و شاید بیشتر بناشد. آری فرهنگسرایی بدون درب و فنس و دیوار و سالن و ….. این فرهنگسرا در بیش از ۵۰ سال پیش بزرگانی چون حاج محمد تالانه، مرحوم محمدشریف خردمند، استادحسن درخشان و استاد محمد جلیلپور و . . . . . عصر ها و آنگاه که خسته اما پرامید از کار پرمشقت باز می گشتند، را گرد هم جمع می کرد و ورزش و بازی و شادی و اتحاد و برادری و مهرورزی را یکجا به آنها و همبازیهایشان هدیه می داد.

گازال را باید قلب ورزش جناح نامید . اما گازال تنها به گازالیها تعلق ندارد. گازال سند ورزش همه جناحی ها است. گازال شناسنامه ورزش جناحی ها است. مهر این شناسنامه بر پیشانی همه زحمتکشان ورزش این شهر حک شده است. و همه این عزیزان در موفقیت های امروز این باشگاه نقش دارند.

از حدود سال ۱۳۳۷ ورزش فوتبال در جناح پایه گذاری شد . بزرگانی که اسم آنها در بالا آورده شد بهمراه دوستان و یارانشان که خیلی از آن عزیزان اکنون در قید حیات نیستند را می توان بانیان ورزش جناح نامید. اما فوتبالی که در آن روزگار در جناح وجود داشت با فوتبالی که ما امروزه می شناسیم تفاوت بسیاری داشت. آن ها توپشان را از لاستیک و پارچه و .. درست می کردند و دسته جمعی آنرا شوت می کردند. هر کس توان بیشتری داشت بیش از بقیه توپ دستش می افتاد و هر کس شوتش بالاتر می رفت بازیکن قوی تری بود.

سالیانی گذشت تا اینکه تعدادی از جناحی هایی که در کشورهای عربی برای کار رفته بودند فوتبال درست و حسابی را از انگلیسیهای آنجا یاد گرفتند. کسانی مثل حسین علی حکمتی،  عبدالله نظیفی، احمد مدان و . . .. در آمد و رفتشان به جناح قوانین موجود را از آنجا آموخته و به همبازی هایشان یاد می دادند. از سال ۱۳۴۷ فوتبال در گازال سازمان یافت و ساختار سازمانی در آن قوام گرفت.

فوتبال در گازال جناح به همت همه جناحی ها  از نظر ساختار سازمانی و قوانین طی این سال ها پیشرفت زیادی کسب کرد. از جمله این پیشرفت ها عبارت بودند از تصمیم گیری جمعی، برگزاری جلسات منظم، خط کشی زمین بصورت قانونی، استفاده از دروازه قانونی و سوت و توپ و تور و  . … 

علی رغم همه این پیشرفت ها فوتبال در آن روزگار با تکنیک بیگانه بود. این نقیصه ضرورت آموزش را مطح کرده بود. استاد احمد مدان این ضرورت را به خوبی درک کرد و از یکی از دوستانش که در کشور بحرین بازیکن بزرگی بود دعوت کرد تا برای مدتی به جناح بیاید. این اتفاق در فوتبال جناح را می توان به عنوان نقطه عطفی در پیشرفت این ورزش تلقی کرد.

نام گازال و ورزش جناح به هم گره خورده و هیچکس قادر نیست تا این گره را بازکند. ممکن است کسانی باشند که تمایل داشته باشند که گازال را از جناح جدا کرده و سندش را به نام خود بزنند اما این تصور غلطی بیش نیست و از طرف دیگر کسانی هم هستند که ورزش جناح را بی ارتباط به گازال می دانند که آن هم غلط است.

 

 

پایگاه خبری باشگاه فرهنگی ورزشی گازال جناح