بایگانی دسته: گلچین

آشنایی با کاربردهای غیر معمول یخ

از یخ به جز موارد رایج برای کارهای زیر استفاده کنید:

آبیاری گیاهان آویز

اگر مجبور به استفاده از صندلی برای آبیاری گل‌های آویز هستید، تکه‌های یخ مشکل را برطرف می‌کنند. کافیست چند تکه یخ داخل گلدان بیندازید تا با آب شدن، آب مورد نیاز گیاه بدون ریزش ناگهانی از ته گلدان فراهم شود. از این روش برای درخت کریسمس که استفاده از آبپاش برای آبیاری آن سخت است، استفاده کنید.

از بین بردن جای میز و صندلی از روی فرش

در صورتی با تغییر جای مبلمان، پایه‌های آن در اثر سنگینی روی فرش جا انداخته‌اند، از یخ استفاده کنید. بگذارید یک تکه یخ روی قسمت مورد نظر آب شود. با کشیدن مسواک پرزها به جای خود برمی‌گردند.

برطرف کردن چروک لباس

در صورتی که لباس شما بیش از حد چروک شده است و وقت کافی برای شستشوی مجدد آن ندارید، قبل از اتو زدن یک تکه یخ داخل پارچه‌ای نرم بگذارید و روی لباس بمالید.

جلوگیری از تاول زدن

گذاشتن یخ روی قسمت‌های سوخته بدن مانع از تاول زدن آن می‌شود.

گرفتن روغن اضافی غذا

در صورتی که سوپ یا خورشت شما بیش از حد چرب شده است، راه‌حل سریعی برای آن وجود دارد. داخل یک ملاقه فلزی مقداری یخ بریزید و ته آن را روی سوپ قرار دهید. چربی‌ها دور ملاقه جمع می‌شوند.

گرم کردن برنج

اگر برنج شما هنگام گرم کردن در ماکروفر خشک می‌شود، یک تکه یخ بالای آن قرار دهید تا با آب شدن رطوبت لازم برای برنج فراهم شود.

کندن آدامس از روی لباس 
زمانی که در خارج از خانه متوجه چسبیدن آدامس به لباس خود شدید، کافیست با خونسردی یک تکه یخ روی آن بمالید و با استفاده از یک قاشق آدامس را از سطح لباس تمیز کنید.

از یخ برای تهیه سس، از بین رفتن مزه داروها و صاف شدن بتونه استفاده کنید.

از بین بردن مزه دارو

مزه دارو هرچه باشد، بچه‌ها از خوردن آن طفره می‌روند. با دادن یک قطعه یخ قبل از خوردن دارو، غدد چشایی موقت بی‌حس شده، بدون شیرین‌کننده‌ها دارو را با موفقیت به آن‌ها دهید.

در آوردن ذرات از دست کودکان

قبل از استفاده از سوزن استریل برای درآوردن ذرات فرو رفته در دست کودک، جای مورد نظر را با یک قطعه یخ ماساژ دهید. این کار باعث می‌شود درآوردن ذره بدون فریادهای او و سریع‌تر و بدون درد انجام شود.

خنک کردن آب برای حیوانات خانگی

اگر در خانه خرگوش، یا هر نوع حیوان خانگی نگه‌داری می‌کنید، از چند قطعه یخ برای خنک شدن ظرف آب آن‌ها استفاده کنید.

باز کردن سینک ظرفشویی

در صورتی که به دلیل تجمع چربی آب به خوبی از سینک رد نمی‌شود، تکه‌های یخ کارسازند. با انداختن چند یخ داخل سینک، چربی‌ها به آن‌ها خواهند چسبید و گرفتگی برطرف و راه آب باز می‌شود.

یکدست شدن سس

اگر می‌خواهید سس سالادتان به خوبی سس‌های بیرون باشد، تمام محتویات سس را داخل شیشه دردار بریزید و یک تکه یخ به آن اضافه کنید. در شیشه را ببندید و خوب تکان دهید. یخ را درآورید و از خوردن سسی یکدست لذت ببرید.

جلوگیری از بریدن سس

اگر هنگام ترکیب کره، تخم مرغ و آب‌لیمو؛ سس حالت بریده بریده پیدا کرد، نگران نباشید. کافیست یک تکه یخ داخل تابه بیندازید و هم بزنید تا سس به حالت اول برگردد و روان شود.

جلوگیری از چسبندگی بتونه

هنگام بتونه کردن دور وان، بتونه به دلیل چسبندگی به انگشتان شما می‌چسبد. نتیجه کار به خصوص اگر بی‌تجربه باشید، جالب نخواهد بود. با کشیدن یخ روی خط بتونه مشکل را حل کنید. یخ آن را به صورت یکنواخت درآورده ضمن آن که بتونه هرگز به آن نمی‌چسبد.

منبع:همشهری

دفترچه یادداشت آنلاین یک پسر تنها

برای درست کردن مرغ سوخاری در خانه چه کار باید بکنم؟

مجله ایده آل: جیمی اولیور یکی از شناخته شده ترین سرآشپزهای دنیاست که بینندگان تلویزیونی و خوانندگان مطبوعات به خوبی او را می‌شناسند.جیمی به چند پرسش آشپزی پاسخ‌های جالبی داده است.

توصیه آشپزی از بهترین سرآشپز جهان

هیچ وقت شیرینی ها و کیک هایی که در خانه می‌پزم خوب نمی‌شود، چه نکته‌ای را رعایت نمی‌کنم؟

همیشه دستور شیرینی یا کیکی را که تصمیم دارید بپزید از اول تا آخر کاملا بخوانید. مطمئن شوید که تمام مواد لازم را در اختیار دارید. هیچگاه سعی نکنید که مواد دیگری را جایگزین بعضی از مواد کنید. تمام مواد را یک ساعت قبل از پخت در هوای آشپزخانه بگذارید تا همه مواد هم دما شوند، مواد را به دقت وزن کنید. حدود یک ربع قبل از پخت فر را روشن کنید. هیچ گاه در فر را قبل از اینکه سه چهارم زمان پخت سپری شده باشد، باز نکنید چون پف کیک می‌خوابد. کیک وقتی کاملا پخته است که به اندازه کافی پف کرده باشد و روی آن طلایی شده و تا حدودی از دور قالب فاصله گرفته باشد.

برای پختن گوشت و مرغ ناپز چه راهکاری پیشنهاد می‌کنید؟

برای پخت گوشت ناپز؛ یک قاشق مربا خوری سرکه به آب غذا اضافه کنید.

گوشت سفت؛ مایه‌ای مرکب از بخش‌های مساوی سرکه و آب گوشت گرم شده تهیه کنید، مدت دو ساعت گوشت ناپز را در آن بخوابانید.

استیک یا بیفتک؛ فقط کافی است مخلوطی از سرکه و روغن روی آن بمالید و بگذارید دو ساعت بماند.

مرغ ناپز؛ اگر می‌خواهید یک مرغ پیر را بپزید، قبل از طبخ آن را چند ساعت در سرکه خیس کنید، علاوه برآنکه گوشت آن نرم خواهد شد، طعم و مزه یک جوجه تازه سال را خواهد گرفت. برای آنکه گوشت‌های سفت یا برخی از مرغ‌های دیرپز، زودتر پخته شود قبلا گوشت را مدت دو ساعت در مخلوطی از سرکه و روغن سالاد که به میزان مساوی با هم مخلوط کرده‌اید، قرار دهید. اگر هنگام پختن گوشت‌های سفت مقدار بسیار کمی جوش شیرین در آب بریزید، زودتر خواهد ‌پخت.

برای درست کردن مرغ سوخاری در خانه چه کار باید بکنم؟

برای سوخاری کردن مرغ ابتدا آن را با یک عدد پیاز و مقدار کمی آب روی حرارت ملایم اجاق گاز قرار دهید تا نیم پز شود. بعد قطعات مرغ را در یک صافی خالی کنید تا آب اضافی آنها گرفته شود. سپس زرده تخم مرغ را روی قطعات مرغ مالیده و آن را داخل پودر سوخاری بغلتانید. حال می‌توانید آنها را در روغن سرخ کنید.

برای پخت سیب‌زمینی همیشه به مشکل برمی‌خورم؛ چه کار باید بکنم؟

اگر می‌خواهید سیب‌زمینی هنگام پختن، پوستش ترک نخورد، قبل از پختن، قدری کره یا روغن روی سیب‌زمینی بمالید، نه تنها ترک نخواهد خورد بلکه طعم و مزه خوبی هم پیدا می‌کند و فقط با مقداری نمک بسیار خوشمزه خواهد شد. برای جلوگیری از ترکیدن پوست سیب‌زمینی که با پوست داخل آش یا در فر می‌پزید، با چنگال از چند نقطه، سیب‌زمینی را سوراخ کنید. برای سرخ‌کردن سیب‌زمینی، همیشه تابه بزرگی انتخاب کنید تا سیب‌زمینی‌ها روی هم قرار نگیرد.‌

طرز تهیه سس قارچ و گوجه چگونه است؟

نیم کیلو گوجه فرنگی را خرد کنید و همراه با سبزی های معطر و یک حبه سیر، نمک و فلفل روی حرارت ۱۵دقیقه بجوشانید، سپس قارچ‌ها را ریز خرد کنید و کمی تفت دهید، در این فاصله مواد پخته شد را در صافی بریزید و با پشت قاشق آن را فشار بدهید و سس را روی قارچ‌ها بریزید تا ۵ دقیقه بجوشد.

دفترچه یادداشت آنلاین یک پسر تنها

اهدا اعضای بدن آتش نشان شهید به بیماران نیازمند

اعضای بدن مامور سازمان آتش نشانی تهران که در حین انجام وظیفه در محل حادثه در بزرگراه آزادگان بر اثر برخورد یکدستگاه خودروی سنگین به درجه رفیع شهادت رسیده بود به بیماران نیازمند اهدا شد.

به گزارش همشهری آنلاین به نقل از روابط عمومی شهرداری تهران، این آتش نشان ۲۹ ساله جواد محمدی نام داشت و مامور ایستگاه ۸۱ سازمان آتش نشانی و خدمات ایمنی شهرداری تهران بود.

محمدی ۵ سال سابقه کار داشته و دارای همسر و یک فرزند است.او در سال ۱۳۸۵ به استخدام سازمان آتش نشانی تهران در آمد و پس از گذراندن دوره آموزشی در سال ۸۶ در ایستگاه ۸۱ واقع در عبدل آباد تهران به خدمت مشغول شد.

این آتش نشان جوان در دی ماه سال گذشته نیز در جریان یک آتش سوزی در حین خدمت رسانی به شهروندان به سختی از قسمت گردن و پای چپ مجروح و در بیمارستان بستری شد.

بر اساس این گزارش با رضایت خانواده شهید محمدی ، اعضای بدن وی به بیماران نیازمند اهدا شد.

پیکر پاک این شهید آتش نشان در آرامگاه دارالسلام اسلامشهر به خاک سپرده شد.

در آیین تشییع و تدفین شهید جواد محمدی، شماری از مدیران و کارکنان آتش نشانی تهران و اسلامشهر و هم چنین خانواده و بستگان این شهید و جمع کثیری از مردم اسلامشهر شرکت داشتند.

سازمان آتش نشانی و خدمات ایمنی شهرداری تهران تهران تاکنون ۱۱۴ جانباز و ۳۸ شهید تقدیم ملت شهید پرور کرده است.

گردآوری : گروه اینترنتی پرشین وی

دفترچه یادداشت آنلاین یک پسر تنها

سه اصل رضایت از زندگی

گروهی از روانشناسان آمریکایی در یک نظرسنجی جدید دریافته‌اند افرادی که از سه فاکتور اصلی شامل

رفتن به دانشگاه، ازدواج و یک شغل خوب با درآمد کافی بهره‌مند هستند، زندگی شادتری دارند و بیشتر احساس خوشحالی و رضایت می‌کنند.

به گزارش سلامت نیوز به نقل از ایسنا، «دانیل کاهن‌من» – روانشناس برنده‌ی جایزه‌ی نوبل و دستیار

وی انگوس دیتون در دانشگاه پرنیستون – پاسخ‌های نظرسنجی شاخص سلامت «گالوپ – هلت‌ویز» را که از ۴۵۰ هزار شرکت‌ کننده طی سال‌های ۲۰۰۸ تا ۲۰۰۹ جمع‌آوری شده بود، تجزیه و تحلیل کرده و به نتایج فوق دست یافته‌اند.

این متخصصان می‌گویند: انسان‌ها زندگی و خوشبختی خود را براساس موفقیت‌ها و دستاورد‌هایشان می‌سنجند و اگر به اهدافی که برای خود تعیین کرده‌اند، دست پیدا کنند

در نهایت به لحاظ احساسی و مالی ارضا می‌شوند و احساس امنیت می‌کنند.

به گزارش شبکه‌ی خبری ای.بی.سی، این احساس رضایت و امنیت باعث می‌شود فرد به شادی دست پیدا کند.

در این نظرسنجی معلوم شد که سه فاکتور دانشگاه رفتن، ازدواج کردن و داشتن یک شغل خوب با درآمد مناسب معمولا از اهداف عمومی هستند که اکثر انسان‌ها برای دستیابی به آنها تلاش می‌کنند.

دفترچه یادداشت آنلاین یک پسر تنها

چرا پانسمان زخم را باید عوض کرد؟

یجاد زخم روی پوست، راهی برای ورود هر گونه میکروب به داخل بدن می باشد. بنابراین آسیب سد دفاعی بدن (پوست) و بروز هر گونه زخمی را باید جدی گرفت و هر چه زودتر آن را پانسمان کرد تا دچار عفونت نشود.

هدف از پانسمان و مراقبت کردن از زخم، بهبود سریع تر آن و جلوگیری از بروز عفونت می باشد.

خوشبختانه بسیاری از زخم های ایجادشده روی پوست، سطحی هستند و پس از مراقبت لازم،‌بهبودی کامل پیدا می کنند.

اما اگر زخمی شدید بود، باید به پزشک مراجعه کرد و حتما در مورد نحوه تعویض پانسمان زخم، از او سوال کنید. اگر به تشخیص پزشک، تعویض پانسمان تنها در تخصص او بود، برای تعویض پانسمان به پزشک مراجعه کنید.

روش تعویض پانسمان زخم در منزل

مواد لازم برای تعویض پانسمان زخم عبارتند از:

– آب مقطر یا جوشیده

– صابون

– سرنگ پلاستیکی

– گاز استریل

۱- ابتدا آب جوشیده یا مقطر را با مقداری نمک مخلوط کنید و کنار بگذارید. می توانید از محلول کلریدسدیم آماده که در داروخانه به فروش می رسد، استفاده کنید.

۲- دست های خود را با آب و صابون بشویید تا از آلودگی زخم جلوگیری کنید .

۳- پانسمان قبلی زخم خود را در جهت رویش موهای بدن، از روی زخم به آرامی جدا کنید.

یکی از مهم ترین دلایل تعویض پانسمان زخم، آلوده شدن پانسمان با عفونت یا خون است که اگر بیش از حد در کنار زخم بماند، ایجاد عفونت بدتری می کند

۴- پانسمان قبلی را دور بیندازید و دست های خود را بشویید. اگر زخم دچار عفونت شده است، پانسمان جداکرده را درون کیسه فریزر قرار دهید و درب آن را محکم ببندید. سپس در سطل زباله بیندازید.

۵- محلول آب نمکی را که تهیه کرده اید، با استفاده از سرنگ پلاستیکی روی زخم بریزید تا محل را ضدعفونی کند.

۶- پس از شستشوی محل زخم، با استفاده از گاز استریل، هر گونه اضافاتی که بر روی زخم مانده است را پاک کنید. این کار را با آرامی انجام دهید تا موجب خونریزی بیشتر نشود. از گاز استریل برای خشک کردن محل زخم نیز می توانید استفاده کنید.

۷- با دقت بسیار، پانسمان جدید را روی زخم ببندید. از تماس پانسمان جدید با هر گونه شی خودداری کنید. همچنین از باز بودن پانسمان به مدت زیاد خودداری کنید، زیرا میکروب ها را جذب می کند و آلوده می شود.

دلایل تعویض پانسمان زخم

۱- آلودگی پانسمان: یکی از مهم ترین دلایل تعویض پانسمان زخم، آلوده شدن پانسمان با عفونت یا خون است که اگر بیش ازحد در کنار زخم بماند، ایجاد عفونت بدتری می کند.

۲- محیط زندگی: اگر شرایط زندگی به گونه ای باشد که پانسمان زخم، طی مدت کوتاهی کثیف می شود، باید نسبت به تعویض آن اقدام کرد. بنابراین به همه افراد نمی توان توصیه واحدی کرد که طی زمان مشخصی پانسمان را عوض کنند؛ مثلا فردی که در بیمارستان بستری است، با کسی که طی روز دایما در حال جابجایی و تحرک است، فرق می کند.

۳- محل زخم: محل زخم می تواند دلیلی برای زمان تعویض پانسمان آن باشد، مثلا اگر پانسمان در قسمت مفاصل قرار داشته باشد (مفصل آرنج یا زانو که دایما در حال حرکت است)، در مقایسه با پانسمان زخمی که در محل بی تحرک قرار دارد مثل شکم و یا پشت، بیشتر احتمال دارد که دچار مشکل شود و فرد باید نسبت به تعویض آن اقدام کند.

۴- جنس پانسمان: برخی پانسمان ها، جنس مقاوم تر و بهتری نسبت به بقیه دارند. بنابراین میزان تعویض پانسمان در حالت غیرمقاوم افزایش می یابد.

قبل از پانسمان جدید، چند دقیقه زخم خود را باز بگذارید تا پوست شما نفس بکشد و پس از چند دقیقه، اقدام به بستن پانسمان جدید کنید

نکات لازم برای تعویض پانسمان زخم

– اگر پزشک توصیه دیگری به شما کرد، آن را انجام دهید، زیرا زخم های مختلف، نکات بهداشتی متفاوتی دارند.

– قبل از پانسمان جدید، چند دقیقه زخم خود را باز بگذارید تا پوست شما نفس بکشد و پس از چند دقیقه، اقدام به بستن پانسمان جدید کنید.

– اگر هنگام تعویض پانسمان، متوجه هر گونه حالت غیرطبیعی در زخم خود شدید، به پزشک بگویید.

– توصیه می شود روزانه یک مرتبه پانسمان زخم خود را عوض کنید. اگر غیر از این باشد، پزشک به شما خواهد گفت.

– هر گونه نشانه عفونت در محل زخم (قرمزی، سوزش، ترشح غلیظ و سبز و یا بوی زننده) را باید به پزشک گفت.

– تغذیه مناسب، نوشیدن مایعات کافی، رژیم پر پروتئین و حاوی آهن و روی و ویتامین ها برای بهبود سریع تر زخم توصیه می شود.

– تحرک بدنی داشته باشید و فعالیت ورزشی انجام دهید تا ترمیم زخم به طور کامل انجام شود.

– شستن دست ها قبل از تعویض پانسمان، هرگز فراموش نشود.

بخش سلامت تبیان 

دفترچه یادداشت آنلاین یک پسر تنها

کدام بیماران نباید ترشی بخورند؟

یکی از متداول ترین توصیه ها برای پیشگیری و درمان بیماریهای گوارشی مصرف مواد غذایی مفید و اجتناب از خوردن خوراکی های مضر است زیرا تغذیه در بروز بسیاری از بیماریها بخصوص بیماریهای گوارشی نقش دارد.

برخی از افراد هم نباید اصلا ترشی بخورند کسانی که اسید معده شان زیاد است و بیمارانی دچار ریفلاکس معده که معمولا احساس ترش کردن و سوزش سر دل دارند به غیر از ترشی باید از مصرف هر گونه مواد ترش مانند مرکبات پرهیز کنند.

گروه بعدی افراد مبتلا به زخم اثنی عشر و معده هستند که معمولا در اثر این بیماری دردهای شدیدی دارند.

مصرف فلفل که در تهیه ترشی به کار می رود برای بیماران مبتلا به ناراحتی های گوارشی می تواند تشدید کننده علایم بیماری باشد.بنابراین این افراد بههیچ وجه نباید ترشی تند مصرف کنند

نکته: بررسی ها نشان می دهد مصرف بی‌رویه ترشی‌ها و شورها ریسک ابتلا به سرطان معده و مری را افزایش می‌دهد. 
باشگاه خبرنگاران

دفترچه یادداشت آنلاین یک پسر تنها

توضیحات مدیری درباره پایان نافرجام «قهوه تلخ»

خبرگزاری فارس: مجموعه جدید مهران مدیری با نام «ویلای من» در حالی بعد از ماه صفر در بازار توزیع می‌شود که این کارگردان توضیحات خود درباره پایان نیافتن «قهوه تلخ» را اعلام کرد.

به گزارش خبرنگار رادیو و تلویزیون فارس، پس از انتشار اخباری مبنی بر ساخت سریال جدید توسط «مهران مدیری»، بسیاری از مخاطبان آثار مدیری این پرسش را مطرح کردند که سرنوشت سریال «قهوه تلخ» چه شد؟در اخبار بعدی اعلام شد که مهران مدیری قصد دارد دوباره از طریق یک لوح فشرده، دلایل پایان نیافتن قهوه تلخ را عنوان کند. سرانجام انتظار به سر رسید و این لوح فشرده به صورت رایگان توزیع شد، آنچه در ادامه می‌خوانید متن کامل صحبت‌های این کارگردان است که در فرایند مکتوب‌سازی از لحن محاوره‌ای خارج شده‌ است:

سلام عرض می‌کنم

امیدوارم هرکجا که هستید سلامت باشید و حالتان خوب باشد. دلم برایتان تنگ شده بود.

خیلی وقت است که با هم حرف نزده‌ایم.

خیلی زودتر از این باید خدمتتان می‌رسیدم ولی این فرصت دست نداد.

لازم است که توضیحاتی بدم راجع به قهوه تلخ که چرا پایان نداشت و چرا به بعضی از تعهدات خودش عمل نکرد.

و قبل از آن یک تشکر بزرگ به همه شما بدهکارم به خاطر استقبالتان، به خاطر کپی نکردنتان و به خاطر حمایت شگفت‌انگیزی که از قهوه تلخ کردید. هیچ جوری نمی‌شود این را جبران کرد. حمایت شما از قهوه تلخ شگفت‌انگیز بود.

و این حق شماست که بدانید چرا قهوه تلخ قسمت پایانی نداشت و به بعضی از تعهدات خودش عمل نکرد، این وظیفه من است که به شما توضیح بدم (چشمم درآد).

اما من بعضی چیزها را میتوانم بگویم. بعضی چیزها را نمی‌توانم بگویم. سعی می‌کنم یک حرفایی بزنم تا یک حرفایی زده باشم.

اما اینجا بگویم که، همین اول حرفام که حق با شماست همیشه. همیشه حق با شماست، اینها مشکلات من است، مشکل شما نیست، بدانید که می‌دانم این‌ها مشکلات من است حق با شماست، سعی می‌کنم یک حرفایی بزنم.

دو سال پیش که اساسا شبکه خانگی اختراع شد، دو سه سال پیش، هیچ کس نمیدانست این کار این‌قدر سخت و پیچیده است.

یعنی از صفر تا صد این مسیر اینقدر سخت و پیچیده است.

موضوع قاچاق، موضوع لو رفتن DVD، موضوع نظارت کیفی و فنی، موضوع تولید این کار، موضوع تبلیغات و اطلاع رسانی، موضوع تکثیر و از همه سخت‌تر موضوع توزیع و پخش این کار در سراسر ایران، در هزاران هزار سوپرمارکت به فاصله از صبح تا شب، موضوع وقفه نیفتادن در پخش، موضوع نظم هفتگی این کار.

وقتی واردش شدیم فهمیدیم چقدر سخت و پیچیده است.

همه سعیمان را کردیم صد و دو قسمت از قهوه تلخ ساخته و پخش شد.

فقط چهار قسمت آخر ماند، شش قسمت آخر، ببخشید، یعنی دو مجموعه، یعنی می‌شود گفت فقط فینال این کار ماند که به مشکل برخورد. صد و دو قسمتش پخش شد.

اما این کار باید تمام می‌شد و باید به تعهدات خود عمل می‌کرد.

اما این سختی‌ها برای ما به عنوان اولین تجربه شبکه خانگی پر از آزمون و خطا بود.

و الان تازه پیدا کردیم که چکار باید بکنیم و چه کارهایی را نباید بکنیم و چجوری باید اصلا این پروژه‌های این‌چنینی را مدیریت کرد و جلو برد. پیدا کردیم. یک مطلب کوچک عرض کنم از گذشته در بیست سال گذشته که من دارم برنامه‌سازی می‌کنم، حدود بیست سال شده، یک مرور کوچولو بکنیم، نوروز ۷۲، که البته آنجا من بازیگر بودم! پرواز ۵۷، ساعت خوش، سال خوش، نوروز ۷۶، مجموعه ۷۷، ببخشید شما، پلاک ۱۴، ۹۰ شب، طنز ۸۰، پاورچین، نقطه چین، شب‌های برره، باغ مظفر، مرد هزار چهره، مرد دو هزار چهره… کدام یک از این کارها ناقص ماند؟ کدام یک از این کارها قسمت پایانی نداشت؟

این لیستی که خدمتتان عرض کردم می‌شود هزاران هزار دقیقه برنامه، یعنی صدها ساعت برنامه، هرکدام این‌ها ۹۰ قسمتی بودند، ۱۰۰ قسمتی بودند، ۱۳۶ قسمتی بودند و بعضی‌هاش ۱۷۰ قسمتی، کدام یک از این کارها در ۲۰ سال گذشته که من ساختم قسمت پایانی نداشته؟ پس حتما یک اتفاقاتی افتاده که قهوه تلخ قسمت آخر نداشت. چرا این یک کار برایش این اتفاق افتاد؟ حتما یک اتفاقات عجیبی افتاده که این کار ته نداشت. اما دوباره اینجا بگویم، حق با شماست. این‌ها مشکلات من است، مشکلات شما نیست! حق همیشه با شماست!

بعضی از مطبوعات و سایت‌ها این سوال را می‌کنند که تو که داری پروژه جدید شروع میکنی، اصلا چه تضمینی هست که باز این ناقص نماند؟ باز این به تعهداتش عمل کند؟

اینکه همه چیز این کار با من است، مسؤولیت تمام و کمال این کار با من است، تهیه کنندگی، کارگردانی، اجرای پروژه، ساخت و .. و هر آنچه که به این پروژه مربوط است، مسئولیتش با من است. جوایزش، کیفیتش، به اتمام رساندنش، پخش منظم هفتگی‌اش و هرچه که به این پروژه مربوطه است و اینکه دلیل اینکه این کار را شروع کردم اصلا این بود. شاید دو دلیل داشته باشد. من یک پروژه‌ای را شروع کردم به نام ویلای من در ۴۴ قسمت. اصلا مهم‌ترین دلیل شروع یک پروژه جدید، همین بود. ترمیم کردن و پاک کردن هرآنچه که در کار قبلی اتفاق افتاد. این تنها کاری است که من میتوانم بکنم. چکار می‌توانم بکنم دیگر؟

تنها کاری که الان می‌توانم بکنم این است که یک پروژه جدید شروع کنم، به اتمام برسانم، پخش منظم کنم، جوایزش را بدهم و تمام.

قسمت آخرش بیایم بنشینم دوباره بگویم متشکرم و خداحافظی کنیم. یکی این دلیلش است، یکی نیاز جامعه‌مان به کمدی است. الان، در این شرایط؛ حالمان یکم خوب بشود.

اما کاری که من الان می‌توانم بکنم این است که با به دست آوردن تجربیاتی از کار قبل که حالا میدانم چکار باید بکنم، چکار نباید بکنم، یک پروژه‌ای را شروع کنم خیلی تر و تمیز، به اتمام برسانم و به تعهداتش عمل کنم. کار جدید یک کار ۴۴ قسمتی است که هر هفته دو قسمت بیرون می‌آید. باز این کار را به این دلیل کمتر و سبک‌تر گرفتیم که بتوانیم بهتر مدیریتش کنیم، یعنی ۲۲ هفته این کار پخش خواهد شد، ۲۲ تا دو قسمتی، یک تیم بسیار خوب از بازیگران درجه یک این کار، بازیگران طنز دور هم جمع شدند برای این کار، این کار روی DVD9 تکثیر خواهد شد، DVD9 کیفیتش بسیار بالاتر است، حجمش بسیار بالاتر است و امکانات بسیار وسیع‌تری به ما می‌دهد. این کار علاوه بر شکل عادی خودش که مثل همیشه بیرون می‌آید، در یک شکل دیگر‌ش دوبله ترکی خواهد شد برای هموطنان ترک زبان ما، در یک شکل دیگر دوبله کردی خواهد شد برای هموطنان کرد زبان ما، یک شکل دیگرش زیرنویس عربی خواهد داشت و یک شکل دیگرش زیرنویس انگلیسی.

و جوایز بسیار متعدد که پخش این جوایز، قرعه کشی این جوایز و اهداء این جوایز با موسسه گلرنگ رسانه خواهد بود، شرکت گلرنگ که گلرنگ در این زمینه بسیار خوش نام است. سال‌های سال است که گلرنگ دارد قرعه کشی می‌کند و هزاران هزار جایزه را اهداء کرده و در این زمینه مورد اعتماد مردم است.

در قسمت آخر با شما حرف بزنم، از شما تشکر کنم به خاطر حمایت‌هایتان و آن لحظه، لحظه‌ای باشد که من سربلند باشم و بگویم که کار را انجام داده‌ام.تمیز، تا به آخر، با انجام تمامی تعهداتی که بر عهده شخص من بوده که همه این کار، تمامی تعهداتش بر عهده شخص من است.

دفترچه یادداشت آنلاین یک پسر تنها

ماجرای مجلس خواستگاری ابراهیم حاتمی کیا از زبان خودش!

به گزارش شبکه ایران ابراهیم حاتمی کیا را جامعه ایرانی با فیلم از «کرخه تا راین» شناخت و با «آژانس شیشه ای» به اوج رسید. سال ها است هر فیلم او یک اتفاق است و چشم ها دنبالش می کنند. حاتمی کیا به نوعی یک نماد است مثل یکی از همان نمادهایی که همیشه در فیلم هایش استفاده می کند. نماد دفاع مقدس. نماد عشق به وطن. نماد عشق به ارزش ها. جدای همه فیلم های خوب و بدش و جدای همه موافقان و مخالفانش او امروز جایی در لژ سینمای ایران را به خود اختصاص داده است. جایی که از نسل پیش از او بزرگانی مانند مسعود کیمیایی، داریوش مهرجویی، بهرام بیضایی، ناصر تقوایی و عباس کیارستمی نشسته اند. او از نسل بعد از انقلاب در همان جایگاه حضور دارد. اما کاریزمای حاتمی کیا تنها به آثارش ختم نمی شود. ابراهیم حاتمی کیا یکی از خوش قیافه ترین کارگردانان سینمای ایران است شاید برای همین وقتی این روزها فیلم «زندگی خصوصی آقا و خانم میم» با بازی او روی پرده سینماهاست، هیچ کس از حضور او در جایگاه بازیگر تعجب نمی کند. حاتمی کیا اما بی توجه به اکران اولین فیلمش، البته به عنوان بازیگر ، مشغول آمده کردن اثر جدیدش، «چ»، برای نمایش در سی و یکمین دوره جشنواره فجر است. فیلمی که حاشیه هایش تا این لحظه از متن پررنگ تر بوده است. اما این گوشه نشینی این روزهای این مرد جنگ و صلح سینما باعث نمی شود بتوانیم به سادگی از کنار این اتفاق ویژه کارنامه اش بگذریم. پس به همین بهانه به سراغ بخش متفاوت و دوری از زندگی او رفتیم. حاتمی کیای بعد از « از کرخه تا راین» را کمتر کسی است که نشناسد. اما در گفت و گوی زیر او درباره بخش در سایه زندگی اش یعنی حاتمی کیای پیش از «از کرخه تا راین» صحبت کرده است. این گفتگو برگزیده ای از صحبت های این فیلمساز شناخته شده در مجموعه «پلاک» است. ساناز صفایی در روزنامه «تماشا» بخشهایی از صحبتهای حاتمی کیا در «پلاک» را با دقت فراوان گزینش کرده و در اختیار مخاطبان قرار داده است. این گفته ها را در ادامه می خوانید:

بچه پامنار۶ تا خواهر داشتم و من تنها پسر خانواده بودم. خانه ما در محله پامنار در مرکز شهر بود، مرکز شهر آن موقع تهران. خانه ای تقریبا سیصد و چند متری بود که به قول معروف حالت قمر خانومی داشت. عمو و خانواده اش آن طرف حیاط می نشستند و ما آن طرف دیگر. خانه، حیاط و زیر زمین های بزرگ داشت. من خلوت های خودم را در همین زیر زمین می گذراندم، با حرف زدن، آواز خواندن، نقش بازی کردن. این احساس ها را خواهرانم خیلی خوب می شناسند. 
کاری از ابراهیم حاتمی کیا
یادم نمی رود در خانه کارم کشوبافی بود. پسر عموی من در زیر زمین دستگاه های تریکو بافی گذاشت و من به عنوان کارگر آنجا کار می کردم .از قبل آن پول در آوردم و دوربین خریدم؛ دوربین سوپر ۸ دست دوم. قواعد اینکه اصلا باید با این دوربین چه کرد را نمی دانستم. ۱۳، ۱۴ ساله بودم. شاید بتوانم بگویم نقطه عطف ورود به سینما برایم روزی بود که دیدم روی این دوربین یکسری درجاتی هست، ۱۸ فریم، ۲۴ فریم و ۱ فریم. این سه درجه را داشت. من روی ۱ گذاشته بودم و متوجه شدم این تق، تق دارد فریم به فریم می گیرد. یادم نمی رود خودم بدون اینکه بدانم عروسک خواهرم را برداشتم. یک تخته سیاه کوچکی هم در زیر زمین درست کردم. گچ را دست عروسک دادم و آن را جلوی تخته گذاشتم. روی تخته هم نوشتم کاری از ابراهیم حاتمی کیا و فیلم گرفتم. حدود ۳ ماه طول کشید تا فیلم ظاهر شد چون آن موقع فیلم ها به آلمان فرستاده می شدند و آنجا ظاهر می کردند و برمی گرداندند. برگشت من تو موویلاهای دستی، از اینها که با دست می شود نگاه کرد، این فیلم را گذاشتم. خودم نمی دانستم چه کردم وقتی تصویر حرکت کرد ، فریاد زدم و دویدم بالا و همه اهل خانه را صدا کردم که بیایید و ببینید من چه کردم، عروسک را زنده کردم. این اتفاق آغاز یک اعتماد به نفسی در من بود. من در خانه همه کاری باید می کردم، بنایی، عملگی، سیم کشی ، لوله کشی و … ، همانطور که پدر می کرد. اینها کارهای فنی بود که در خانه لازم می شد و باید می دانستیم. برای همین ذهنیت فنی داشتم. وقتی هم بحث عکاسی مطرح شد من آن وجه تکنیک برایم بیشتر اهمیت داشت. فکر می کردم اگر وارد سینما بشوم فیلمبردار خواهم شد. چون آن ذهن فنی را داشتم. 
ماجرای مسابقه مرگبار
آن زمان ها به کتابخانه کانون پرورش فکری در خیابات فخرآباد می رفتم و یک پای ثابت آنجا بودم. داستان ها و کتاب های مختلف می خواندم و این داستان خوانی و مصور خواندن برایم خیلی جذاب بود. آنجا یکسری کتاب هایی هم از هنر عکاسی بود که می خواندم. مطالعه من درباره عکاسی و سینما فقط در همین اندازه بود چون فضای خانواده من اصلا فضایی نبود که کسی بتواند با من همراهی کند. در این حوزه طبعا فقط فردیت و تنهایی خودم را داشتم. آن موقع سینما رفتن برایم تابو بود. فقط یک منفذ ورود به سینما داشتم و آن هم پسرعمویم بود. پسرعمویی که بعدها داماد بزرگ خانواده ما شد. او به سینما می رفت، وقتی فیلمی را می دید که حالا به نظر خودش برای سن من مجاز می آمد دفعه بعد من را هم با خودش می برد. یک بار اتفاق بدی افتاد. سینماها فیلم «مسابقه مرگبار» را گذاشته بودند از این فیلم های مسابقه ای که بعدها هم نسخه جدیدتر آن را ساختند. پسرعمویم حواسش نبود ، نگو که این فیلم یک صحنه ای داشت که همه داخل یک جایی برهنه بودند. وقتی این صحنه شروع شد پسرعمویم رسما چشم های من را محکم گرفت که تکان نخورم. بیشتر می ترسید که من در خانه بگویم که یک همچین اتفاقی افتاده. با این اوصاف اگر جمع بزنیم من قبل از انقلاب کل فیلم های سینمایی که دیدم شاید به ۱۰، ۱۲ تا برسد ولی عشق سینما رفتن را با خودم داشتم. اما هیچ وقت فکر نمی کردم قرار است روزی خودم هم وارد این سینما بشوم.
مدیون عمویم هستم
همانطور که گفتم پیش از انقلاب به سینما نمی رفتم و عطش سینما رفتن به شدت در من بود. نزدیکی های انقلاب بود که من ناگهان از آن مدرسه ای که نزدیک خانه مان بود رفتم به مدرسه ای در خیابان شهباز سابق یا همان هفده شهریور فعلی. قرار بود به هنرستان بروم و فنی بخوانم اما چند نمره کم آوردم مجبور شدم علوم تجربی بخوانم. از این رشته متنفر بودم و از کلاس ها در می رفتم و به سینماهای میدان ژاله سابق می رفتم. یعنی راه من به آنجا باز شد. جای شما خالی من دو سال در جا رد شدم. من که پیش از آن حتی تجدید هم نمی آوردم این پایم به سینما باز شدن و فرار از درسی که خیلی هم از آن بدم می آمد به جایی کشاندم که پدرم را راضی کردم که مدرسه نروم و بروم پیش او در مغازه کار کنم. بابا هم خوشحال بود و همچین بدش نمی آمد در مغازه به ایستم به هر حال تنها پسرش بودم دوست داشت جانشین خلفش باشم. من هم رفتم پشت دخل مغازه ایستادم جوری که انگار از این به بعد این زندگی عادی من است. خیالم هم راحت بود که دیگر به مدرسه نمی روم. اما یک اتفاقی افتاد که من هنوز خودم را به خاطر آن مرهون عمویم می دانم. دوم، سوم مهر بود. یک روز عمویم آمد در آستانه در مغازه ایستاد و گفت:« مدرسه ها باز شده تو اینجا چه کار می کنی؟» من زبانم گرفت. گفتم:« به آقاجون گفتم.» گفت:« چی رو گفتی؟» آقاجونم برایش توضیح داد که:« این عرضه درس خواندن ندارد، می گه بیام پشت دخل باشم. » می دیدم خوشش میاد اما می خواهد یک جوری سر من بگذارد. عمویم گفت:«بیا بیرون، تو غلط کردی پشن دخل باشی.» گفتم: «آقاجون می گویند.» گفت:« آقا جونتم غلط کرده.» دیگر من دیدم هیچ راه فراری ندارم. حالا با خودم گفتم من دو سال رد شدم ، مدرسه دیگر من را قبول نمی کند. پیش خودم احساس می کردم یک آدم طرد شده ای هستم که این عالم دیگر برایم معنایی ندارد. عمو من را به زور از تو مغازه در آورد و دستم را گرفت و به یک دبیرستانی برد که آنجا رشته خدمات می خواندم. دقیقا یادم نیست خدمات چه بود. در آنجا درس هایی مثل تزئنات داخلی و گرافیک می خواندیم. من ناگهان گمشده خودم را یافتم و چسبیدم به درس. 
تربت
یک بار به منطقه رفته بودم ، نزدیک خط کمین. آنجا بچه های دزفول را دیده بودم که اینها نزدیک ترین موقعیت را به عراقی ها داشتند. دیدم یکی از اینها بلند می شد تیراندازی می کرد و بعد آنها هم دو، سه تا جواب می دادند و دوباره می نشست. یک لیوان آب هم بقل دست خود گذاشته بود. من می دیدم یک چیزی دستش است و هی با چاقو دارد آن را می سابد. متوجه شدم دارد مهر درست می کند. پرسیدم:« این چیه؟ » گفت:« ما الان یک ذره داخل خاک عراق رفتیم. این یک تیکه که الان ما نشستیم تو خاک عراق است. این خاک، خاک تربت کربلا است. من به نیت این دارم مهر آماده می کنم و شهر خودمان برای بچه های مان می برم.» این خاطره در ذهن من مانده بود. بعد داخل سنگرهای عقب تر هم که آمدم دیدم اصلا این یک سنت است همه دارند در فرم های مختلف مهر درست می کنند. بر این اساس قصه «تربت» را نوشتم. قسمت های که جنگ و جبهه بود را همان جا گرفتیم. بعد من به تهران برگشتم شروع کردیم بقیه اش را گرفتن که دیگر رابطه آن رزمنده با مادرش و رفتن به امامزاده و … بود. این هم امامزاده ای بود که من خیلی به آن علاقه داشتم. چون جایی بود که با همسرم اول ازدواج مان خیلی به آن می رفتیم خیلی از این امامزاده در خواست داشتیم، امامزاده معصوم در دو راهی قپون.
صراط
شاید دغدغه شخصی خودم وقتی جبهه می رفتم تصورم این بود که اگر مادری که الان دارد من را راهی می کند فردا روزی اگر یک پایم قطع شود با من چه برخوردی خواهد کرد. نه با من، اصلا با ایده ها و آرمان هایم چه برخوردی خواهد کرد؟ یا پدرم؟ یاد یک خاطره ای افتادم. اوایل وقتی جبهه رفتن برای فیلمبردری پیش می آمد صبح روزی که می خواستم بروم مادر بلند می شد ، خواهرهایم بیدار می شدند و همه من را با یک مراسمی اشک ریزان تا دم در بدرقه و راهی می کردند. ما باید می رفتیم داخل یک پادگانی از آنجا به جبهه می رفتیم. گاهی تا ظهر آنجا علاف می ماندیم، ظهر می گفتند امروز لغو شد بروید فردا بیایید. ما هم می آمدیم خانه همه خوشحال و شاد می شدند و شب هم شام خیلی خوبی بود. فردا صبح دوباره این ماجرا تکرار می شد منتها با یک پرده ضعیف تر. مثلا مادر دوباره از زیر قرآن رد می کرد و آب پشت سرم می پاشید ولی خواهرها مثلا یکی شان غایب بود. من یادم نمی رود دیگر یک وقتی شد که فقط مادرم از زیر لحاف گفت پسرم انشاالله سلامت باشی. رفتی؟ و من گفتم بله، رفتم. البته اینجوری حس راحت تری داشتم اینکه الان دارم می روم دیگر کسی کاری به کارم ندارد. دیگر خسته شده بودند. 
آشنایی با شهید آوینی
یک اتفاق دیگر هم سر فیلم «صراط» افتاد که می توانم بگویم نقطه عطفی برای من بود. من می خواستم فیلم را مونتاژ کنم؛ دستگاه مونتاژ نداشتیم. پول هم نداشتیم. گفتند در جهاد یک جایی است که می توانید آنجا مونتاژ فیلم تان را انجام بدهید. جهاد تلویزیون. نقطه آشنایی من با آقای مرتضی آوینی باز از سر همین مونتاژ «صراط» آغاز شد. «صراط» همینطور آغاز آشنایی من با آقای بهشتی و تشکیلات حرفه ای سینمایی آن دوران هم بود. البته آن موقع من آوینی را بافاصله می شناختم. او هم کسی بود که داشت آنجا کار می کرد و هنوز «روایت فتح» هم راه نیفتاده بود. من هم او را می دیدم اما با فاصله. ما می رفتیم در اتاق مونتاژ و کار فیلم خودمان را انجام می دادیم. 
سر صحنه فیلم پوراحمد
عزیزم من اصلا سر هیچ فیلم سینمایی نرفته بودم؟ اضلا نمی دانستم فیلم چه جوری می سازند؟ چه جوری دور هم جمع می شوند؟ من یک بار تصمیم گرفتم به پشت صحنه فیلمی بروم. با فارابی آشنا شده بودم گفتم من می خواهم سر صحنه بروم. گفتند اگر می خواهی برو پارک ملت آنجا دارند فیلمبرداری می کنند. آقای کیومرث پوراحمد داشتند «تاتوره» را می ساختند. آقای شجاع نوری داشتند با یک بچه ای بازی می کردند. گفتند از دور می توانی نگاه کنی، اما نزدیک نشو. آقای حسین جعفریان فیلمبردار بود. من به فاصله ۴ تا درخت دورتر ایستاده بودم و هی نگاه می کردم که آهان رابطه فیلمبردار با کارگردان این جوری است. حسین جعفریان آدم آرامی است و یواش حرف می زند. آقای پوراحمد هم این جوری است، یک چیزی آرام می گوید و می رود. من می گفتم آهان پس رابطه فیلمبردار با کارگردان باید این جوری آرام و پچ پچ حرف زدن باشد. تصور من از پشت صحنه این بود. 
به خانمم گفتم تو کار ما تهمت زیاده
سیطره جریان جنگ آنقدر برای من قوی بود که من می گفتم رزمنده فیلمبردار تا بگویم فیلمبردار رزمنده. خجالت می کشیدم از دهنم در بیاد بگویم که فیلمسازم. البته به زنم گفتم. وقتی می خواستم ازدواج کنم به خانمم گفتم که:« چیزه من فیلمسازم». سال ۶۲ بود «تربت» را ساخته بودم ، رفتم خواستگاری. گفتم:«من درسته پاسدارم ولی فیلمسازم.» گفت:«یعنی چی؟» گفتم:« تو کاره ما تهمت زیاده.» سالی بود که یکی از بچه های ما ، همین آقای حاج میری، فیلمی به اسم «حلوا برای زنده ها » ساخته بود؛ بر اساس داستانی از آقای دولت آبادی. بعد به او بسته بودن که این مارکسیست و توده ای است. حالا این بچه خط امامی بود، سفارت آمریکا را گرفته بودند. ما همه مانده بودیم که چه جوری ثابت کنیم، ما که نماز می خوانیم. من می دانستم این پیچیدگی ها در این عرصه هست. 
طوق سرخ
۲۳ سالم بود و درگیر جنگ. یک اتفاقی سر این فیلم افتاد که خیلی جالب است. سر فیلم «صراط» من موفق شدم کمی به چشم ها بیام. سر «صراط» هیچ چیز نداشتم ، دوربین ۱۰۰ فیتی داشتم، ریل مثلا فرض بگیرید ۵، ۶ متر داشتم،یعنی مصیبت. حداقل ابزار ممکن برای فیلمبرداری را داشتم. سر فیلم «طوق سرخ» به من گفتند به تو دوربین می دهیم. یک دوربین ۴۰۰ فیتی کلر به ما دادند. گفتند تا ۲۰ متر هم بهت ریل می دهیم. این ریل اضافه و دوربین ۴۰۰ فیتی آن زبان نرم و عادی من را گرفت. عشق اینکه با ریل در خیابان ها حرکت بکنم مصیبتی سر مونتاژ شد. آنجا یاد گرفتم بعضی وقت ها محدودیت ها خلاقیت می آورد. 
هویت
مثل ورود یک روستایی به شهر است که روز اول قطعا جیبم را می زنند. خیلی چیزها را از دست می دهم تا یک ذره با فضای شهر آشنا بشوم تا بفهمم روز بعد باید چه کنم. من روز اول ورودم به شهر است. اتفاقا آن روستایی داشت در آن فیلم های کوتاه خودش خوب عمل می کرد. الان یک دفعه وارد حوزه بزرگتری شد. سعی می کنم خودم را جمع کنم اما به راحتی نمی توانم. همیشه «هویت» جزو بچه های ناخوانده من تعریف شد. یعنی آن فضا خوب درنیامد و عناصر روی آب ماندند. و الا این آشی بود که همه مواد لازم برای یک آش خوب را داشتم و می خواستم در آن بریزم. حالا یک چیزی را خوب رعایت نکردم. مثلا در یک قابلمه لعابی نباید این پخته می شد. اما من آنها را در آن ظرف قرار دادم و این ظرف، قصه من را به خطر انداخت و همه چیز یک رنگ ناآشنا گرفت.فیلم اولم سیلی بزرگی به من زد.
خسرو دهقان کاشف من بود
«هویت» اکران نشد و طبعا آن روال طبیعی خودش را طی نکرد. فیلم به سینماها نرفت و کسی آن را در سینماها ندید.منتقدین هم اعتنا نکردند جز یک منتقد، آقای خسرو دهقان. او تنها کسی بود که به این فیلم اعتنا کرد. او در یکی از مجلات سینمایی وقت ستونی درباره این فیلم نوشت و گفت یک فیلمساز صاحب قریحه دارد وارد سینمای ما می شود. لکنت دارد اما این فیلمساز حرف هایی می خواهد بزند. بعدها هم همیشه گفت که من کاشف فلانی برای ورود به سینمای حرفه ای هستم. و واقعا هم کس دیگری اصلا اعتنا نکرد. اصلا من را به حساب نیاوردند که چنین کسی وارد سینما شده در آن مجموعه آن بزرگانی مثل آقا علی حاتمی، آقای کیمیایی، آقای مهرجویی و امثال اینها اصلا من دیده نشدم و به چشم نیامدم.

دفترچه یادداشت آنلاین یک پسر تنها

چگونه میتوان سرعت تلفن همراه را افزایش داد؟

مطالعاتی که اخیرا توسط مراکز تحقیقاتی انجام شد نشان می‌دهد جمعیت موبایل‌ها از تعداد مردم کره زمین فراتر می‌رود. اما به نظر می‌رسد انتظارات کاربران تلفن همراه کمتر برآورده می‌شود.

مثلا ۷۱ درصد از جمعیت کل کاربران موبایل انتظار دارند وب‌سایت‌ها مانند کامپیوتر با سرعت بالایی بارگذاری شوند.

تقریبا دوسوم جمعیت کاربران وب در جهان توقع دارند وب‌سایت‌ها در تلفن همراهشان طی ۳ ثانیه و حتی کمتر بارگذاری شود و اگر یک صفحه وب طی ۵ ثانیه بارگذاری نشود، حدود سه‌چهارم کاربران تلفن همراه آن را رها می‌کنند. این قضیه تنها در مورد وب‌سایت‌ها نیست؛ باز کردن تصاویر و برنامه‌ها نیز با چنین رفتاری مواجه خواهند شد.

اما چه باید کرد؟ نکاتی هستند که رعایت کردن آنها به کاربران کمک می‌کند تا سرعت گوشی‌های خود را بالا ببرند؛

ارسال پیام
بهتر است سعی شود پیام‌ها در کارت حافظه ذخیره شوند، نه در حافظه تلفن همراه.

تصاویر پس‌زمینه زنده
ممکن است این تصاویر زیبا به نظر برسند، اما قدرت پردازشگر را تضعیف می‌کنند.

حذف برنامه‌های غیرضروری
اگر از همه برنامه‌های نصب شده در تلفن همراه استفاده نمی‌شود و مانند گردوغبار تلفن همراه را پوشانده‌اند، بهتر است حذف شوند، زیرا تنها حافظه با ارزش تلفن همراه را اشغال می‌کنند.

انتقال تصاویر و ویدئوهای قدیمی
کاربران ممکن است تصاویر یا ویدئوهای زیادی را در گوشی خود ذخیره کنند؛ حتی بدون اینکه آنها را بشناسند. می‌توان آنها را در یک حافظه خارجی یا اکسترنال و یا در حافظه لپ‌تاپ ذخیره کرد؛ مهم‌تر از همه در شبکه‌های اجتماعی با دیگران به اشتراک گذاشت.

مدیریت قابلیت چندوظیفگی
چندوظیفگی یا اجرای چند برنامه با هم قابلیت بسیار سودمندی در تلفن همراه است، اما ممکن است باعث کند شدن گوشی و روند اجرای برنامه‌ها شود.

چک کردن حافظه مخفی یا Cashe به طور مرتب
یکی از نکات مفید پاک کردن حافظه Cashe مرورگر به صورت مرتب است. به جای این کار می‌توان از برنامه‌هایی نظیر NetQin Mobile Guard v3.0 نیز استفاده کرد. این برنامه به کاربر امکان می‌دهد تا فایل‌های به‌دردنخور حذف شوند و گوشی از بدافزارها در امان بماند.

نظارت بر ایمیل‌ها
کاربران همیشه ایمیل‌هایشان را چک می‌کنند، اما برای پاک کردن آنها فرصت کافی ندارند. بهتر است در قمست تنظیمات ایمیل، تعداد ایمیل‌ها محدود شوند.

کاهش سرعت بیتی
این تغییر اگر چه کم است، اما می‌تواند سرعت گوشی را ارتقا دهد. با استفاده از یک برنامه می‌توان سرعت بیتی MP3 را به کم یا متوسط کاهش داد تا فضای بیشتری ذخیره شود.
با عمل به این نکات و ترفندها فضای بیشتری در گوشی ذخیره می‌شود و سرعت آن افزایش پیدا می‌کند

دفترچه یادداشت آنلاین یک پسر تنها

چگونه میتوان سرعت تلفن همراه را افزایش داد؟

مطالعاتی که اخیرا توسط مراکز تحقیقاتی انجام شد نشان می‌دهد جمعیت موبایل‌ها از تعداد مردم کره زمین فراتر می‌رود. اما به نظر می‌رسد انتظارات کاربران تلفن همراه کمتر برآورده می‌شود.

مثلا ۷۱ درصد از جمعیت کل کاربران موبایل انتظار دارند وب‌سایت‌ها مانند کامپیوتر با سرعت بالایی بارگذاری شوند.

تقریبا دوسوم جمعیت کاربران وب در جهان توقع دارند وب‌سایت‌ها در تلفن همراهشان طی ۳ ثانیه و حتی کمتر بارگذاری شود و اگر یک صفحه وب طی ۵ ثانیه بارگذاری نشود، حدود سه‌چهارم کاربران تلفن همراه آن را رها می‌کنند. این قضیه تنها در مورد وب‌سایت‌ها نیست؛ باز کردن تصاویر و برنامه‌ها نیز با چنین رفتاری مواجه خواهند شد.

اما چه باید کرد؟ نکاتی هستند که رعایت کردن آنها به کاربران کمک می‌کند تا سرعت گوشی‌های خود را بالا ببرند؛

ارسال پیام
بهتر است سعی شود پیام‌ها در کارت حافظه ذخیره شوند، نه در حافظه تلفن همراه.

تصاویر پس‌زمینه زنده
ممکن است این تصاویر زیبا به نظر برسند، اما قدرت پردازشگر را تضعیف می‌کنند.

حذف برنامه‌های غیرضروری
اگر از همه برنامه‌های نصب شده در تلفن همراه استفاده نمی‌شود و مانند گردوغبار تلفن همراه را پوشانده‌اند، بهتر است حذف شوند، زیرا تنها حافظه با ارزش تلفن همراه را اشغال می‌کنند.

انتقال تصاویر و ویدئوهای قدیمی
کاربران ممکن است تصاویر یا ویدئوهای زیادی را در گوشی خود ذخیره کنند؛ حتی بدون اینکه آنها را بشناسند. می‌توان آنها را در یک حافظه خارجی یا اکسترنال و یا در حافظه لپ‌تاپ ذخیره کرد؛ مهم‌تر از همه در شبکه‌های اجتماعی با دیگران به اشتراک گذاشت.

مدیریت قابلیت چندوظیفگی
چندوظیفگی یا اجرای چند برنامه با هم قابلیت بسیار سودمندی در تلفن همراه است، اما ممکن است باعث کند شدن گوشی و روند اجرای برنامه‌ها شود.

چک کردن حافظه مخفی یا Cashe به طور مرتب
یکی از نکات مفید پاک کردن حافظه Cashe مرورگر به صورت مرتب است. به جای این کار می‌توان از برنامه‌هایی نظیر NetQin Mobile Guard v3.0 نیز استفاده کرد. این برنامه به کاربر امکان می‌دهد تا فایل‌های به‌دردنخور حذف شوند و گوشی از بدافزارها در امان بماند.

نظارت بر ایمیل‌ها
کاربران همیشه ایمیل‌هایشان را چک می‌کنند، اما برای پاک کردن آنها فرصت کافی ندارند. بهتر است در قمست تنظیمات ایمیل، تعداد ایمیل‌ها محدود شوند.

کاهش سرعت بیتی
این تغییر اگر چه کم است، اما می‌تواند سرعت گوشی را ارتقا دهد. با استفاده از یک برنامه می‌توان سرعت بیتی MP3 را به کم یا متوسط کاهش داد تا فضای بیشتری ذخیره شود.
با عمل به این نکات و ترفندها فضای بیشتری در گوشی ذخیره می‌شود و سرعت آن افزایش پیدا می‌کند

دفترچه یادداشت آنلاین یک پسر تنها

چگونه میتوان سرعت تلفن همراه را افزایش داد؟

مطالعاتی که اخیرا توسط مراکز تحقیقاتی انجام شد نشان می‌دهد جمعیت موبایل‌ها از تعداد مردم کره زمین فراتر می‌رود. اما به نظر می‌رسد انتظارات کاربران تلفن همراه کمتر برآورده می‌شود.

مثلا ۷۱ درصد از جمعیت کل کاربران موبایل انتظار دارند وب‌سایت‌ها مانند کامپیوتر با سرعت بالایی بارگذاری شوند.

تقریبا دوسوم جمعیت کاربران وب در جهان توقع دارند وب‌سایت‌ها در تلفن همراهشان طی ۳ ثانیه و حتی کمتر بارگذاری شود و اگر یک صفحه وب طی ۵ ثانیه بارگذاری نشود، حدود سه‌چهارم کاربران تلفن همراه آن را رها می‌کنند. این قضیه تنها در مورد وب‌سایت‌ها نیست؛ باز کردن تصاویر و برنامه‌ها نیز با چنین رفتاری مواجه خواهند شد.

اما چه باید کرد؟ نکاتی هستند که رعایت کردن آنها به کاربران کمک می‌کند تا سرعت گوشی‌های خود را بالا ببرند؛

ارسال پیام
بهتر است سعی شود پیام‌ها در کارت حافظه ذخیره شوند، نه در حافظه تلفن همراه.

تصاویر پس‌زمینه زنده
ممکن است این تصاویر زیبا به نظر برسند، اما قدرت پردازشگر را تضعیف می‌کنند.

حذف برنامه‌های غیرضروری
اگر از همه برنامه‌های نصب شده در تلفن همراه استفاده نمی‌شود و مانند گردوغبار تلفن همراه را پوشانده‌اند، بهتر است حذف شوند، زیرا تنها حافظه با ارزش تلفن همراه را اشغال می‌کنند.

انتقال تصاویر و ویدئوهای قدیمی
کاربران ممکن است تصاویر یا ویدئوهای زیادی را در گوشی خود ذخیره کنند؛ حتی بدون اینکه آنها را بشناسند. می‌توان آنها را در یک حافظه خارجی یا اکسترنال و یا در حافظه لپ‌تاپ ذخیره کرد؛ مهم‌تر از همه در شبکه‌های اجتماعی با دیگران به اشتراک گذاشت.

مدیریت قابلیت چندوظیفگی
چندوظیفگی یا اجرای چند برنامه با هم قابلیت بسیار سودمندی در تلفن همراه است، اما ممکن است باعث کند شدن گوشی و روند اجرای برنامه‌ها شود.

چک کردن حافظه مخفی یا Cashe به طور مرتب
یکی از نکات مفید پاک کردن حافظه Cashe مرورگر به صورت مرتب است. به جای این کار می‌توان از برنامه‌هایی نظیر NetQin Mobile Guard v3.0 نیز استفاده کرد. این برنامه به کاربر امکان می‌دهد تا فایل‌های به‌دردنخور حذف شوند و گوشی از بدافزارها در امان بماند.

نظارت بر ایمیل‌ها
کاربران همیشه ایمیل‌هایشان را چک می‌کنند، اما برای پاک کردن آنها فرصت کافی ندارند. بهتر است در قمست تنظیمات ایمیل، تعداد ایمیل‌ها محدود شوند.

کاهش سرعت بیتی
این تغییر اگر چه کم است، اما می‌تواند سرعت گوشی را ارتقا دهد. با استفاده از یک برنامه می‌توان سرعت بیتی MP3 را به کم یا متوسط کاهش داد تا فضای بیشتری ذخیره شود.
با عمل به این نکات و ترفندها فضای بیشتری در گوشی ذخیره می‌شود و سرعت آن افزایش پیدا می‌کند

دفترچه یادداشت آنلاین یک پسر تنها

نشنیدن حرف توسط همسر

گوش ندادن به حرفهای یکدیگر، یک علامت خطر در زندگی زناشویی است
شری و باب استریتف :وقتی یکی از شما یا هردو به حرفهای هم گوش نمی‌دهید، بدانید که در زندگی زناشویی مشکلی بوجود آمده است. اگر این گوش ندادن ها ادامه یابد، زندگی شما به خطر خواهد افتاد. مشکل گوش نکردن در زندگی مشترک ‌می‌تواند به این دلیل باشد که موضوعی همسرتان را ناراحت ‌می‌کند؛ یا روش انتقال مطلب توسط شما اشکالی دارد و یا هردو!

روش شما در انتقال مطالب:

برای گفتن مطلبی ساده، بیش از حد توضیح ‌می‌دهید؟! پرگویی یک طرفه همیشه خسته کننده است. نکته را دریابید!
صحبت کردن را فقط حق انحصاری خود ‌می‌دانید؟! به همسرتان نیز فرصت حرف زدن بدهید.
اگر سابقا” راجع به موضوعی حرف زده اید که از نظر همسرتان تنش زا، آزار دهنده، تهدید کننده، توهین آمیز یا بی ادبانه بوده طبیعتا” او در شروع تکرار این مطلب، با گوش نکردن به حرف شما حالت دفاعی به خود خواهد گرفت. این گونه حرفها را تکرار نکنید.
اگر عادت به طفره رفتن و حاشیه گویی داشته باشید، همسرتان صحبت شما را قطع خواهد کرد و خواهد گفت: ” حاشیه نرو، اصل مطلب را بگو!”
اگر روش شما در حرف زدن شبیه به سخنرانی ، موعظه و بازجویی است ، همسر شما ترجیح ‌می‌دهد به سخنرانی ها و بازجویی های شما گوش ندهد. هرگز در زندگی زناشویی مثل استاد دانشگاه یا یک وکیل مدافع حرف نزنید.
ممکن است در حرف زدن خیلی کلی نگر و مطلق گرا باشید. استفاده از لغاتی چون همیشه، هرگز و دائما” ‌می‌تواند باعث شود که همسرتان به حرفهای شما گوش ندهد. این لغات را در حرف زدن با او فراموش کنید.
ممکن است وقت مناسبی را برای حرف زدن انتخاب نکرده باشید. مثلا” وقتی همسرتان خسته است، فکرش مشغول چیز دیگری است، درگیر یک پروژه است، تلویزیون تماشا ‌می‌کند یا مشغول کار با کامپیوتر است به حرفهای شما گوش نخواهد کرد. بهتر است اول بگویید : ” ‌می‌خواهم مطلبی را به تو بگویم، الآن ‌می‌توانی گوش بدهی؟” اگر گفت : ” الآن نه ” ، اخمهایتان را در هم نکشید.
تکرار هر موضوعی که قبلا” مفصلا” در مورد آن حرف زده اید، باعث ‌می‌شود همسرتان به آن بحث گوش ندهد. به میان کشیدن بحث های قدی‌می‌و موضوعات تکراری را کنار بگذارید.
همسر شما قطعا” از اعتراضات، گلایه ها، نالیدن ها و منفی بافی های مکرر شما خسته خواهد شد. سعی کنید بیشتر مثبت اندیشی کنید.
شاید شما هم به حرفهای همسرتان گوش ن‌می‌دهید. این مهارت را در خود نیز بررسی کنید.

مسائل شخصی همسر شما:

ممکن است همسرتان به موضوعی که شما دربارۀ آن حرف ‌می‌زنید هیچ علاقه ای نداشته باشد. از او بپرسید که دوست دارد راجع به چه چیزی با هم حرف بزنید.
ممکن است همسرتان از صمیمیت بیش از حد واهمه داشته باشد.
ممکن است او با آنچه که شما ‌می‌گویید مخالف باشد و در عین حال نتواند به راحتی مخالفت خود را ابراز کند.
ممکن است همسرتان در طول آن روز به حرفهای افراد زیادی گوش داده باشد، و ظرفیت شنیداری او تکمیل شده باشد. سعی نکنید به زور ظرفیت او را بالاتر ببرید.
اگر مرتب همسر خود را نصیحت و موعظه ‌می‌کنید، ممکن است طرف مقابل پیش خود فکر کند که او همۀ اینها را خوب ‌می‌داند و خودش ‌می‌داند که باید چکار کند.
شاید همسرتان عادت ” شتاب ذهن” داشته باشد و از آنچه که شما ‌می‌گویید جلوتر رفته و مشغول آماده کردن پاسخ باشد.
گاهی همسرتان پیش داوری کرده و حدس ‌می‌زند آنچه را که ‌می‌خواهید بگویید زیاد مهم نیست.
گاهی ‌می‌تواند فکر کند اگر حرف شما را نشنود، آن موضوع به خصوص منتفی خواهد شد.
شاید عمدا” نمی‌خواهد به حرفهای شما گوش دهد.
شاید همسر شما فقط از یک قسمت از مغز خود برای شنیدن استفاده ‌می‌کند. دکتر جوزف لوریتو ‌می‌گوید : “تحقیقاتی که در این زمینه در آمریکا انجام شده نشان ‌می‌دهند که مردها فقط با استفاده از یک نیمکرۀ مغز خود ‌می‌شنوند در حالیکه زنها از هر دو نیمکره استفاده ‌می‌کنند….او خاطر نشان ‌می‌کند که، این امر لزوما” به این معنا نیست که زنها شنونده های بهتری هستند. بلکه از نظر فیزیولوژیکی، زنان برای شنیدن به هر دو نیمکره نیاز دارند و البته به همین دلیل است که آنها ‌می‌توانند همزمان به دو بحث متفاوت گوش کنند.”
ممکن است همسر شما با آنچه که شما ‌می‌گویید مخالف باشد ولی نتواند به راحتی مخالفت خود را ابراز کند، بنابراین راه ساده تر که همان گوش ندادن است را انتخاب ‌می‌کند. فضا را برای مخالفت همسر خود نیز آماده کنید!
شاید همسر شما فطرتا” توان تمرکز طولانی مدت را ندارد. دکتر کارتا ریگر ‌می‌گوید : ” میانگین مدت تمرکز در بزرگسالان فقط ۷ دقیقه است. ” به این ترتیب لازم است هر چند دقیقه یکبار یک فرصتی را سکوت کنید و سپس دوباره ادامه بدهید. به همسرتان اجازه بدهید که اگر نکتۀ مبهمی‌ را متوجه نشده در مورد آن از شما سوال کند.
شاید وقتی شما مشغول حرف زدن هستید، عوامل مختلفی حواس او را پرت ‌می‌کنند. اگر موضوع حرف شما خیلی مهم است، این عوامل را حذف کنید…مثلا” تلویزیون را خاموش کنید یا تلفن را از پریز بکشید و…
گاه همسرتان ترجیح ‌می‌دهد که به حرفهای شما گوش ندهد تا از یک دعوا و مشاجره جلوگیری کند.
ممکن است همسرتان حرفهای شما را شنیده باشد اما با آنها مخالف باشد یا مایل نباشد آنچه را که شما از او ‌می‌خواهید را انجام دهد و به جای ” نه ” گفتن ترجیح ‌می‌دهد وانمود کند که به حرف شما گوش نمی‌داده است.

دفترچه یادداشت آنلاین یک پسر تنها