بایگانی ماهیانه: نوامبر 2012

بازی گازال لغو شد

 

از هفته ششم لیگ ممتاز استان تیم گازال جناح میزبان ستارگان بستانو بود که این دیدار به علت بارش باران و نامطلوب بودن چمن استادیوم گازال بازی لغو و به روز دیگری موکول شد.

درگر بازی های این هفته::

آرش مبناب – کشاورز سعید میناب   دوشنبه

آوای حدید میناب – زرین دشت لمزان  سه شنبه

امید درگهان – تربیت بندر عباس سه شنبه

جبل بر بندر عباس – سیبه کوخرد(به دلیل بارندگی لغو شد)

استقلال میناب – هدف مینا نخل چهار شنبه

 

 

پایگاه خبری باشگاه فرهنگی ورزشی گازال جناح

نظافتچی و پسرخاله‌ها، عاملان دو جنایت پایتخت

قتل پیرزن در خانه ویلایی و ماجرای جنایت روی پل عابر پیاده، دو معمایی بود که با تلاش کارآگاهان جنایی پایتخت حل شد.

به گزارش همشهری در نخستین پرونده قربانی پیرزنی است که از سوی نظافتچی جوان خانه‌اش به قتل رسیده است.این حادثه خونین ظهر سوم آبان‌ماه سال‌جاری رقم خورد و وقتی مأموران کلانتری ۱۲۱ سلیمانیه در جریان جنایت قرار گرفتند راهی خانه ویلایی مقتول شدند. بررسی‌ها نشان می‌داد که پیرزن در اثر خفگی جان باخته و قاتل یا قاتلان بعد از جنایت دست به سرقت حدود ۲۰۰ هزار تومان پولی که داخل خانه وی بوده زده‌اند.

این در حالی بود که با توجه به سالم بودن قفل در خانه و عدم‌وجود آثار درگیری، مأموران دریافتند که عامل جنایت فردی آشنا بوده است. در نخستین اقدام مأموران به تحقیق از همسر پیرزن پرداختند. او گفت: امروز وقتی وارد خانه‌ام شدم با توجه به اینکه کلید نداشتم نتوانستم در را باز کنم. هر چه همسرم را صدا زدم پاسخ نداد برای همین از همسایه‌ها کمک خواستم و آنها در را باز کردند. من به محض ورود به خانه با جسد همسرم روبه‌رو شدم و ماجرا را به پلیس اطلاع دادم.

با اظهارات این مرد تیمی از مأموران اداره دهم پلیس آگاهی پایتخت رسیدگی به این پرونده را آغاز کردند. بررسی‌ها نشان می‌داد که مرد جوانی یک روز در هفته برای نظافت به خانه زوج سالخورده می‌رفت و روز حادثه نیز در آنجا دیده شده بود. کارآگاهان در ادامه متوجه شدند که این مرد نگهبان یک ساختمان در حال ساخت در منطقه نبرد است. بنابراین راهی آنجا شدند اما متهم پس از جنایت با صاحب‌کارش تسویه حساب و آنجا را ترک کرده بود.

با فرار تنها مظنون پرونده، این فرضیه که جنایت از سوی وی صورت گرفته باشد قوت گرفت و مأموران بعد از چند روز بررسی‌های تخصصی توانستند ۲۴آبان‌ماه سال‌جاری وی را در خیابان نبرد شناسایی و دستگیر کنند. متهم در بازجویی‌ها گفت: روز حادثه زمانی که داخل خانه مقتول در حال انجام نظافت بودم درباره افزایش حقوقم با او صحبت کردم اما وی مخالفت کرد. بر سر این موضوع با هم درگیر شدیم و او می‌خواست مرا از خانه بیرون کند. من هم عصبانی شدم و با شالی که روی سرش بود وی را خفه کردم. بعد از قتل نیز پول‌های داخل خانه را سرقت کردم و متواری شدم. بعد از اعترافات متهم وی بازداشت شد و تحقیقات تکمیلی درخصوص این پرونده ادامه دارد.

بازداشت پسرخاله‌های جنایتکار

دومین پرونده مربوط به قتل مردی است که در دام کلاهبرداری جنایتکار گرفتار شده بود.۷مرداد‌ماه سال‌جاری مأموران کلانتری ۱۴۷گلبرگ در جریان یک درگیری مرگبار روی پل عابر پیاده در خیابان دماوند قرار گرفتند و راهی آنجا شدند. شواهد حکایت از این داشت که مرد ۵۵ساله‌ای بر اثر ضربه به سرش در این محل به کام مرگ رفته است.

تحقیقات نشان می‌داد که مقتول روز حادثه برای خرید خانه با مردی به نام حسن که در بنگاه مسکن کار می‌کند قرار ملاقات داشته است. با این اطلاعات حسن تحت تعقیب قرار گرفت تا اینکه ۱۸شهریور‌ماه سال‌جاری دستگیر شد. وی بعد از دستگیری مدعی شد که پسرخاله‌اش علی مرتکب جنایت شده است. بنابراین وی نیز دستگیر شد. علی در اعترافات خود انگشت اتهام را به سمت پسرخاله‌اش گرفت و مدعی شد که وی قاتل اصلی است. این جوان در توضیح ماجرا گفت:

حسن به من گفته بود که مقتول یکی از اقوام همسر سابقش است که می‌خواهد خانه‌اش را از او بگیرد. به این بهانه از من خواست تا در روزی که با مقتول قرار ملاقات گذاشته، ضربه‌ای به‌صورت غافلگیرانه به سر او بزنم تا پسرخاله‌ام بتواند قولنامه را از دستش بقاپد و با هم فرار کنیم.

روز حادثه من فقط یک ضربه به سر مقتول زدم و آنقدر ترسیده بودم که دیگر قادر به انجام هیچ کاری نبودم. حسن نیز مرتب می‌گفت بزن ولی من دیگر هیچ ضربه‌ای نزدم. به همین علت حسن چوب را از من گرفت و خودش چند ضربه دیگر به سر مقتول زد و پس از برداشتن مدارک پا به فرار گذاشت. با توجه به اعترافات متهمان و انجام تحقیقات پلیسی کارآگاهان اطلاع پیدا کردند که حسن در آبان‌ماه سال گذشته خانه‌ای را که برای اجاره دادن به او سپرده شده بود با فریب و نیرنگ به مقتول فروخته بود. او برای این کار از یکی از دوستانش خواسته بود نقش صاحبخانه را بازی کند تا بتوانند مقتول را فریب دهند.

مقتول نیز به‌عنوان بیعانه ۲۰ میلیون تومان به حسن پرداخت کرده بود اما پس از آن هر چه به متهم می‌گفت که سند خانه را به نامش بزند، او طفره می‌رفت. حسن در بازجویی‌ها گفت: با گذشت مدتی از فروش صوری خانه به مقتول، صاحب اصلی خانه به بنگاه آمد و کلید خانه‌اش را از من گرفت تا آنجا را به یکی از اقوامش اجاره بدهد. این در حالی بود که من با تنظیم قولنامه‌ای جعلی، خانه را به مقتول فروخته بودم و او برای سند زدن به من فشار می‌آورد.

برای همین تصمیم به سرقت قولنامه از مقتول گرفتم و با طرح داستانی دروغین برای پسرخاله‌ام، از او خواستم تا در سرقت قولنامه به من کمک کند. آن روز با چوب چند ضربه به سر مقتول زدیم و باعث مرگش شدیم تا من بتوانم قولنامه را سرقت کنم. سرهنگ آریا حاجی زاده، معاون مبارزه با جرایم جنایی پلیس آگاهی تهران، با اعلام این خبر گفت: بعد از اعترافات حسن و پسرخاله‌اش، دوست وی که نقش صاحبخانه را بازی کرده بود نیز دستگیر شد و تحقیقات تکمیلی درخصوص پرونده ادامه دارد.

دفترچه یادداشت آنلاین یک پسر تنها

نظافتچی و پسرخاله‌ها، عاملان دو جنایت پایتخت

قتل پیرزن در خانه ویلایی و ماجرای جنایت روی پل عابر پیاده، دو معمایی بود که با تلاش کارآگاهان جنایی پایتخت حل شد.

به گزارش همشهری در نخستین پرونده قربانی پیرزنی است که از سوی نظافتچی جوان خانه‌اش به قتل رسیده است.این حادثه خونین ظهر سوم آبان‌ماه سال‌جاری رقم خورد و وقتی مأموران کلانتری ۱۲۱ سلیمانیه در جریان جنایت قرار گرفتند راهی خانه ویلایی مقتول شدند. بررسی‌ها نشان می‌داد که پیرزن در اثر خفگی جان باخته و قاتل یا قاتلان بعد از جنایت دست به سرقت حدود ۲۰۰ هزار تومان پولی که داخل خانه وی بوده زده‌اند.

این در حالی بود که با توجه به سالم بودن قفل در خانه و عدم‌وجود آثار درگیری، مأموران دریافتند که عامل جنایت فردی آشنا بوده است. در نخستین اقدام مأموران به تحقیق از همسر پیرزن پرداختند. او گفت: امروز وقتی وارد خانه‌ام شدم با توجه به اینکه کلید نداشتم نتوانستم در را باز کنم. هر چه همسرم را صدا زدم پاسخ نداد برای همین از همسایه‌ها کمک خواستم و آنها در را باز کردند. من به محض ورود به خانه با جسد همسرم روبه‌رو شدم و ماجرا را به پلیس اطلاع دادم.

با اظهارات این مرد تیمی از مأموران اداره دهم پلیس آگاهی پایتخت رسیدگی به این پرونده را آغاز کردند. بررسی‌ها نشان می‌داد که مرد جوانی یک روز در هفته برای نظافت به خانه زوج سالخورده می‌رفت و روز حادثه نیز در آنجا دیده شده بود. کارآگاهان در ادامه متوجه شدند که این مرد نگهبان یک ساختمان در حال ساخت در منطقه نبرد است. بنابراین راهی آنجا شدند اما متهم پس از جنایت با صاحب‌کارش تسویه حساب و آنجا را ترک کرده بود.

با فرار تنها مظنون پرونده، این فرضیه که جنایت از سوی وی صورت گرفته باشد قوت گرفت و مأموران بعد از چند روز بررسی‌های تخصصی توانستند ۲۴آبان‌ماه سال‌جاری وی را در خیابان نبرد شناسایی و دستگیر کنند. متهم در بازجویی‌ها گفت: روز حادثه زمانی که داخل خانه مقتول در حال انجام نظافت بودم درباره افزایش حقوقم با او صحبت کردم اما وی مخالفت کرد. بر سر این موضوع با هم درگیر شدیم و او می‌خواست مرا از خانه بیرون کند. من هم عصبانی شدم و با شالی که روی سرش بود وی را خفه کردم. بعد از قتل نیز پول‌های داخل خانه را سرقت کردم و متواری شدم. بعد از اعترافات متهم وی بازداشت شد و تحقیقات تکمیلی درخصوص این پرونده ادامه دارد.

بازداشت پسرخاله‌های جنایتکار

دومین پرونده مربوط به قتل مردی است که در دام کلاهبرداری جنایتکار گرفتار شده بود.۷مرداد‌ماه سال‌جاری مأموران کلانتری ۱۴۷گلبرگ در جریان یک درگیری مرگبار روی پل عابر پیاده در خیابان دماوند قرار گرفتند و راهی آنجا شدند. شواهد حکایت از این داشت که مرد ۵۵ساله‌ای بر اثر ضربه به سرش در این محل به کام مرگ رفته است.

تحقیقات نشان می‌داد که مقتول روز حادثه برای خرید خانه با مردی به نام حسن که در بنگاه مسکن کار می‌کند قرار ملاقات داشته است. با این اطلاعات حسن تحت تعقیب قرار گرفت تا اینکه ۱۸شهریور‌ماه سال‌جاری دستگیر شد. وی بعد از دستگیری مدعی شد که پسرخاله‌اش علی مرتکب جنایت شده است. بنابراین وی نیز دستگیر شد. علی در اعترافات خود انگشت اتهام را به سمت پسرخاله‌اش گرفت و مدعی شد که وی قاتل اصلی است. این جوان در توضیح ماجرا گفت:

حسن به من گفته بود که مقتول یکی از اقوام همسر سابقش است که می‌خواهد خانه‌اش را از او بگیرد. به این بهانه از من خواست تا در روزی که با مقتول قرار ملاقات گذاشته، ضربه‌ای به‌صورت غافلگیرانه به سر او بزنم تا پسرخاله‌ام بتواند قولنامه را از دستش بقاپد و با هم فرار کنیم.

روز حادثه من فقط یک ضربه به سر مقتول زدم و آنقدر ترسیده بودم که دیگر قادر به انجام هیچ کاری نبودم. حسن نیز مرتب می‌گفت بزن ولی من دیگر هیچ ضربه‌ای نزدم. به همین علت حسن چوب را از من گرفت و خودش چند ضربه دیگر به سر مقتول زد و پس از برداشتن مدارک پا به فرار گذاشت. با توجه به اعترافات متهمان و انجام تحقیقات پلیسی کارآگاهان اطلاع پیدا کردند که حسن در آبان‌ماه سال گذشته خانه‌ای را که برای اجاره دادن به او سپرده شده بود با فریب و نیرنگ به مقتول فروخته بود. او برای این کار از یکی از دوستانش خواسته بود نقش صاحبخانه را بازی کند تا بتوانند مقتول را فریب دهند.

مقتول نیز به‌عنوان بیعانه ۲۰ میلیون تومان به حسن پرداخت کرده بود اما پس از آن هر چه به متهم می‌گفت که سند خانه را به نامش بزند، او طفره می‌رفت. حسن در بازجویی‌ها گفت: با گذشت مدتی از فروش صوری خانه به مقتول، صاحب اصلی خانه به بنگاه آمد و کلید خانه‌اش را از من گرفت تا آنجا را به یکی از اقوامش اجاره بدهد. این در حالی بود که من با تنظیم قولنامه‌ای جعلی، خانه را به مقتول فروخته بودم و او برای سند زدن به من فشار می‌آورد.

برای همین تصمیم به سرقت قولنامه از مقتول گرفتم و با طرح داستانی دروغین برای پسرخاله‌ام، از او خواستم تا در سرقت قولنامه به من کمک کند. آن روز با چوب چند ضربه به سر مقتول زدیم و باعث مرگش شدیم تا من بتوانم قولنامه را سرقت کنم. سرهنگ آریا حاجی زاده، معاون مبارزه با جرایم جنایی پلیس آگاهی تهران، با اعلام این خبر گفت: بعد از اعترافات حسن و پسرخاله‌اش، دوست وی که نقش صاحبخانه را بازی کرده بود نیز دستگیر شد و تحقیقات تکمیلی درخصوص پرونده ادامه دارد.

دفترچه یادداشت آنلاین یک پسر تنها

اس ام اس عاشقانه

 

اس ام اس عاشقانه

حرفهای زیادی داری
سکوت علامت چیست
نمیدانم علامت رضایت است یا همان جواب ابلهان خاموشی است
معنی جدیدی به سکوت داده ای
سکوتت را میفهمم
یعنی انتظار

______________________
______________________

یادتــــــــ باشد ؛
مــــــــــن اینجا،
کنار همین رویاهای زودگذر،
به انتظار آمدن تـــــــو ،
خط های سفید جاده را می شــــــــمارم … !

______________________
______________________

گیرم اندوه تو خواب است و نگاه تو خیال
پس دلم منتظر کیست عزیز این همه سال؟
پس دلم منتظر کیست که من بی خبرم؟
که من از آتش اندوه خودم شعله ورم؟
ماه یک پنجره وا شد به خیالم که تویی
همه جا شور به پا شد به خیالم که تویی

______________________
______________________

قــول بــده کــه خــواهــی آمــد
امــا هــرگــز نیــا!
اگــر بیــایــی
هــمه چیــز خــراب می شــود!
دیــگر نــمی تــوانــم
اینــگونــه بــا اشتــیاق
بــه دریــا و جــاده خیــره شــوم!
مــن خــو کــرده ام
بــه ایــن انتــظار،
بــه ایــن پــرســه زدن هــا
در اسکــله و ایستــگاه!
اگــر بیــایــی
مــن چشــم بــه راه چــه کســی بمــانــم؟

______________________
______________________

ﻫﯿﭻ ﻭﻗﺖ
” ﺑﯽ ﺧﺪﺍﺣﺎﻓﻆ ”
ﮐﺴﯽ ﺭﺍ ﺗﺮﮎ ﻧﮑﻦ
ﻧﻤﯽ ﺩﺍﻧﯽ،
ﭼﻪ ﺩﺭﺩ ﺑﺪﯼ ﺍﺳﺖ…
ﭘﯿﺮ ﺷﺪﻥ ﺩﺭ ﺧﻢ ﮐﻮﭼﻪ ﻫﺎﯼ
ﺍﻧﺘﻈﺎﺭ…

______________________
______________________

تو را در باد گم کرد
و به انتظار نشست
و نمی دانست
مسافران باد را
بازگشتی نیست

______________________
______________________

امروز روز دیگریست…
یه روز از همان روزهای بی تو…
در به در این کوچه و آن کوچه…
می دانم که انتهای یکی از همین کوچه ها منتظری!

______________________
______________________

نقــّـــــــــاشِ خــــوبی نــــبودم…
اما
ایـــــــــــــن روزها…
به لطـــــــــــفِ تــــــــــو…
انـــتظــــــار را دیـــــــــــدنی میکـــــِـــــــشـَـم…!

______________________
______________________

چقدر دلم می خواهد نامه بنویسم
تمبر و پاکت هم هست
و یک عالمه حرف
کاش کسی جایی منتظرم بود

______________________
______________________

نگاه کن آن دور دستها یکی تنها به انتظار ایستاده
لبخندی عاشقانه ، دستی برایش تکان بده…
تا بشکند حصار سنگی تنهایی اش…

______________________
______________________

شعله ی انتـــــــــــظار تــــا ابَد نمی ســـــوزد
هــــیزم ها خیـسَ ند و آتـــــش های دیگر سَخت وســـوسه انگیـــز…!

______________________
______________________

اگر چه عاشق برفم بهار هم خوبست
بدان به خاطر تو انتظار هم خوبست
دلم به خلوت تابوت رفت دلتنگم
ولی برای دل من مزار هم خوبست

______________________
______________________

کدام راه است که پای خسته را نشناسد
کدام کوچه خالی از خاطره است
و کدام دل هرگز نتپیده به شوق دیدار
بیا تا برایت بگویم از سختی انتظار
که چگونه …
در دیدهای بارانی رنگ هذیان به خود میگیرد …

______________________
______________________

دلم از هزار راه ِ رفته ، بی تو باز گشته است…
ایوب هم اگر بود ، چشم می بست از انتظار آمدنت …

______________________
______________________

تا زنده ام می نشینم به انتظارت
شاید هم نیایی …
من کارم را می کنم …

______________________
______________________

ﮔﺁﮬﻰ ﻧـَـﺑـﺁﻳـَـﺩ ﻧــﺁﺯ ﻛـﺷـﻳﺩ
ﻧـَـــﺑـﺁﻳـَـﺩ ﺁﮦ ﻛـﺷــــــــــــﻳﺩ
ﻧـَـﺑـﺁﻳـَـﺩ اِﻧـﺗـﻅﺁﺭ ﻛـﺷـــــــﻳﺩ
ﻧـَـﺑـﺁﻳـَـﺩ ﺩَﺭﺩ ﻛـﺷــــــــــــﻳﺩ
ﻧـَـﺑـﺁﻳـَـﺩ ﻓـَـﺭﻳـﺁﺩ ﻛـﺷـــــــﻳﺩ
ﺗـَـﻧﮬﺁ ﺑـﺁﻳـَـﺩ دَﺳـﺕ ﻛـﺷــﻳﺩﻭ رَﻓـتــــــ

______________________
______________________

آنقدر چشم، انتظار آمدنت نشستم
که تمامی دربهای باز،
بر روی پاشنه انتظار پوسیدند

______________________
______________________

انتظارت چه زیباست
وقتی که لبه جاده ی دل تنگی ایستادمو
تو با شاخه گلی از بهانه های عاشقانه می آیی …

______________________
______________________

وقتی که می رفتی، بهار بود …
تابستان که نیامدی، پاییز شد …
پاییز که برنگشتی، پاییز ماند …
زمستان آمد اگه نیایی، پاییز می ماند …
تو را به دل پاییزی ات قسم می دهم …
فصل ها را به هم نریز …

______________________
______________________

و حالا انتهای کوچه شعر
منم با انتظاری مبهم و زرد
ولی ایکاش جادوی نگاهت
غزل های مرا غارت نمی کرد

اس ام اس عاشقانه|اس ام اس جدید عاشقانه|پیامک عاشقانه|اس ام اس ۹۲

دانلود رمان عشق و خرافات

دانلود رمان عشق و خرافات

دانلود رمان عشق و خرافات اثر فهیمه رحیمی

بخشی از رمان عشق و خرافات :

محبوبه، محبوبه، این صدای بانگ مادر عزیز و بزرگ خانواده الماسی است که ترا می خواند و من اینجا روی صندلی چوبی در زیر درخت سیب نشسته ام و ترا می بینم که آرام و متین از در اتاق خارج می شوی و به سوی مادرم که در حال باغبانی است به حرکت درمی آیی و آرام بانگ میزنی آمدم زن عمو! تو پیراهنی پلیسه به رنگ مغز پسته ای به تن داری و موهایت که چندان زیبا نیستند از زیر روسری ساده ات برای آنکه هوایی بخورند سرک کشیده و خود را به نمایش گذاشتهاند. موهایی به رنگ شب پرچین و شکن که گواهی میدهند هرگز دست آرایشگری لمسشان نکرده و آنها را آرایش نکرده. کفش بی بند کتانی سفید رنگت پاهای ظریف و کوچکت را پوشانده و هنگامی که به سوی مادرم پیش میروی کوچکترین صدایی از گامهایت بر روی سنگفرش باغ به گوش نمی رسد. نمیدانم چرا دوست دارم دزدانه به تو از زیر عینکی که بر چشم دارم نگاه کنم و تو را و فقط تو را توصیف کنم.

لینک دانلود رمان عشق و خرافات در سایت زیر:

http://forums.pichak.net/thread5704.html

 

دانلود رمان بار دیگر با او

دانلود رمان بار دیگر با او

دانلود رمان بار دیگر با او اثر فریبا قاسمی

بخشی از رمان بار دیگر با او :

مادر پتو را از روی صورتم کنار کشید و دلسوزانه گفت:
– پاشو عزیزم،الان یک هفته است از خونه بیرون نرفتی،هوای بیرون خیلی خوبه ،پاشو بو بیرون یه هوایی تازه کن.
پتو را روی صورتم کشیدم و نالیدم:
– ولم کن مادر،بگذار با درد خودم بمیرم.
مادر اینبار با عصبانیت پتو را کنار زد و صدای تیزش گوشهایم را پر کرد:
– پاشو،کم چرت و پرت بگو،زده به سرت!فکر میکنی با ماتم گرفتن همه چیز درست میشه!مرد باش.کسی که عاشق میشه باید انتظار چنین چیزهایی رو هم داشته باشه.
– مادر دست از سرم بردار چرا راحتم نمیگذاری؟
– برای این که از روی کم عقلی داری روز های خوب زندگی ات را هدر می دی.
– کدوم روز های خوب،چی میگی مامان؟
مادرم بازویم را گرفت و سعی کرد مرا از جا بلند کند.
– دیگه داری اعصابم رو بهم میریزی،پاشو دیگه!
لینک دانلود رمان بار دیگر با او در سایت زیر :

http://forums.pichak.net/thread5703.html

دانلود رمان دختر کرد

دانلود رمان دختر کرد

دانلود رمان دختر کرد اثر انسیه تاجیک

بخشی از رمان دختر کرد :

باران به شدت می بارید. انگار می گریست. زمین می لرزید و آنجا آن دورها جنگل با صدایی غم انگیز می رنجید و زاری می کرد. طوفان چهره در هم کشیده بود و آسمان را می ترساند. زمین با ترس و وحشت خاموش بود. ولی بر فراز آن غرش رعد، وحشیانه فریاد می کشید. ابرهای سیاه شعله ور می شدند و بی محابا می باریدند. برق هایی که از آسمان جستن می گرفت گویی جرأت و جسارت را در هر کسی می کشت. طوفان حمله می کرد و با رحم و دوستی بیگانه بود. آسمان تیره و عبوس مانده و تمامی قدرتش را در خود فرو برده و در مقابل غرش طوفان آنچنان مظلومانه سکوت کرده بود که دل آدمی برایش می سوخت.
در این حال و هوا بودم که صدای طناز با فریاد و گریه بلند شد. وحشتناک بود. دلم بی خودی شور نمی زد. چهار ستون بدنم می لرزید. دردی عمیق بر وجودم نشسته بود.
طناز شیون می کرد و هوار هوار می کشید. بر سرش می کوبید و از بخت بد روزگار ستمگر می نالید. از مطبخ بیرون پریدم و آرام روی دیوار ایوان به گوش ایستادم تا ببینم بالاخره چه شد؟
آقاجانم بلند نهیب زد: دِ جان بکن زن سخن بگو.
از گوشۀ پنجره قیافۀ آقاجان را می دیدم. عصبی و وحشت زده بود.

لینک دانلود رمان دختر کرد در سایت زیر :

http://forums.pichak.net/thread5702.html

راه های پولدار شدن زنان بدون مردان

 

چرا همیشه وقتی صحبت از آدم های میلیونر یا سرمایه گذاران بزرگ دنیا می شود
مردان بیشتر از زنان، آمار ثروتمندان را تشکیل می دهند؟ در بیشتر برنامه های
اقتصادی و مالی که در تلویزیون تماشا می کنیم کارشناس مسائل مالی یا سرمایه گذاران،
بیشتر آقایان هستند تا خانم ها.

آیا این موضوع نشان می دهد که زنان نمی توانند به اندازه مردان اقتصادی فکر کنند
و تنها می توانند دل شان را به دارایی های همسران شان خوش کنند؟ به نظر شما اشتباه
زنان با درآمد معمولی در مقایسه با زنانی که میلیونر هستند در چیست؟

● باور کن باهوشی

فکر می کنید علت این که در نسل های بسیار گذشته، زنان در بعضی کشورها حق رای
دادن یا حتی تحصیل را نداشتند به خاطر چه بوده است؟

آیا چون در یک دوره زمانی زنان دست به فعالیت هایی مشترک با مردان نزده اند،
دلیل ناتوانی جنس زنانه برای انجام آن کارها بوده یا مسائل فرهنگی و نژادی دلیل این
اتفاق قرار گرفته است؟

جواب را خودتان هم می دانید. این که بیشتر زنان فکر می کنند نمی توانند به
اندازه مردان در کارهای تجاری و اصولا امور مالی موفق باشند یک اشتباه رایج زنانه
است که در همه جای دنیا با هر فرهنگ و مذهبی صدق می کند.

در گام اول باید یاد بگیرید که برای شروع یک سرمایه گذاری مستقل و درآمدساز هیچ
محدودیتی وجود ندارد. شما هم هوشش را دارید و هم استعداد و توانایی اش را البته اگر
آن عقیده خرافی گذشته که «زنان نمی توانند به اندازه مردان درآمدزایی کنند» کنار
بگذارید.

● به کارهای کم رضایت نده

در تمام دنیا زنان نسبت به مردان آموزش کمتری را در زمینه امور مالی دیده اند.
شاید اوج کارهای مالی یک زن خانه دار تنظیم دخل و خرج هزینه های خانه، پرداخت قبوض
یا رسیدگی به حساب دسته چک های همسرش باشد

اما آیا زنان با سرمایه گذاری های مهم خانواده و دیگر فعالیت های مالی که همسران
شان روزانه با آن مشغول هستند، آشنایی دارند؟

آیا شما هم از آن دسته زنانی هستید که ترجیح می دهند کارهای بزرگ مالی را به
عهده همسرشان بگذارند؟ اگر روزی اتفاقی افتاد و شما تنها ماندید چطور؟ در آن شرایط
آیا می توانید اداره امور اقتصادی خانواده را به عهده بگیرید؟

بیشتر زنان عادت کرده اند که خود را درگیر امور مالی نکنند و به همین خاطر
سرمایه گذاران زن در مقایسه با مردان بسیار کمتر هستند.

این را بپذیرید که در رابطه با پول به زن ها اطلاعات زیادی نداده اند و برای همین
باید اطلاعات مالی خود را از طریق خواندن کتاب و مجله های مرتبط با امور سرمایه
گذاری، روزنامه های مرتبط، شرکت در

سمینارها و جست وجو در اینترنت و آشنایی با کسانی که در زمینه سرمایه گذاری های
مورد علاقه تان فعالیت کرده اند، راه را برای درآمدزایی هموار کنید. تا می توانید
به دنبال اطلاعات باشید.

● بدون ترس بپرسید

بعد از این که سرمایه گذاری های مرتبط با علاقه تان را پیدا کردید، به دنبال
مشاور و کارشناسان این حوزه بگردید اما یادتان باشد به تعداد مشاوران خوب مشاوران
بد هم وجود دارند و شما با تحقیق می توانید مشاوران خوب را پیدا کنید و از آن ها
کمک بخواهید.

افرادی که به شما اطلاعات می دهند و در برخورد اول اصراری برای دریافت همه
سرمایه تان ندارند می توانند گزینه های خوبی برای راهنمایی باشند.

از سوال کردن هرگز نترسید زیرا همانطور که گفتیم به خاطر زن بودن تان و این که فرض
عمومی بیشتر آدم ها در این است که زن ها اطلاعات مالی کمتری دارند، می توانید بدون
خجالت هر سوالی دارید بپرسید، با این کار به مرور زمان اطلاعات شما بیشتر می شود.

ممکن است شما هرگز جسارت شروع یک سرمایه گذاری را نداشته باشید و با خودتان
بگویید درجا زدن بهتر از خطر کردن است.


یاقوت

راه های پولدار شدن زنان بدون مردان

 

چرا همیشه وقتی صحبت از آدم های میلیونر یا سرمایه گذاران بزرگ دنیا می شود
مردان بیشتر از زنان، آمار ثروتمندان را تشکیل می دهند؟ در بیشتر برنامه های
اقتصادی و مالی که در تلویزیون تماشا می کنیم کارشناس مسائل مالی یا سرمایه گذاران،
بیشتر آقایان هستند تا خانم ها.

آیا این موضوع نشان می دهد که زنان نمی توانند به اندازه مردان اقتصادی فکر کنند
و تنها می توانند دل شان را به دارایی های همسران شان خوش کنند؟ به نظر شما اشتباه
زنان با درآمد معمولی در مقایسه با زنانی که میلیونر هستند در چیست؟

● باور کن باهوشی

فکر می کنید علت این که در نسل های بسیار گذشته، زنان در بعضی کشورها حق رای
دادن یا حتی تحصیل را نداشتند به خاطر چه بوده است؟

آیا چون در یک دوره زمانی زنان دست به فعالیت هایی مشترک با مردان نزده اند،
دلیل ناتوانی جنس زنانه برای انجام آن کارها بوده یا مسائل فرهنگی و نژادی دلیل این
اتفاق قرار گرفته است؟

جواب را خودتان هم می دانید. این که بیشتر زنان فکر می کنند نمی توانند به
اندازه مردان در کارهای تجاری و اصولا امور مالی موفق باشند یک اشتباه رایج زنانه
است که در همه جای دنیا با هر فرهنگ و مذهبی صدق می کند.

در گام اول باید یاد بگیرید که برای شروع یک سرمایه گذاری مستقل و درآمدساز هیچ
محدودیتی وجود ندارد. شما هم هوشش را دارید و هم استعداد و توانایی اش را البته اگر
آن عقیده خرافی گذشته که «زنان نمی توانند به اندازه مردان درآمدزایی کنند» کنار
بگذارید.

● به کارهای کم رضایت نده

در تمام دنیا زنان نسبت به مردان آموزش کمتری را در زمینه امور مالی دیده اند.
شاید اوج کارهای مالی یک زن خانه دار تنظیم دخل و خرج هزینه های خانه، پرداخت قبوض
یا رسیدگی به حساب دسته چک های همسرش باشد

اما آیا زنان با سرمایه گذاری های مهم خانواده و دیگر فعالیت های مالی که همسران
شان روزانه با آن مشغول هستند، آشنایی دارند؟

آیا شما هم از آن دسته زنانی هستید که ترجیح می دهند کارهای بزرگ مالی را به
عهده همسرشان بگذارند؟ اگر روزی اتفاقی افتاد و شما تنها ماندید چطور؟ در آن شرایط
آیا می توانید اداره امور اقتصادی خانواده را به عهده بگیرید؟

بیشتر زنان عادت کرده اند که خود را درگیر امور مالی نکنند و به همین خاطر
سرمایه گذاران زن در مقایسه با مردان بسیار کمتر هستند.

این را بپذیرید که در رابطه با پول به زن ها اطلاعات زیادی نداده اند و برای همین
باید اطلاعات مالی خود را از طریق خواندن کتاب و مجله های مرتبط با امور سرمایه
گذاری، روزنامه های مرتبط، شرکت در

سمینارها و جست وجو در اینترنت و آشنایی با کسانی که در زمینه سرمایه گذاری های
مورد علاقه تان فعالیت کرده اند، راه را برای درآمدزایی هموار کنید. تا می توانید
به دنبال اطلاعات باشید.

● بدون ترس بپرسید

بعد از این که سرمایه گذاری های مرتبط با علاقه تان را پیدا کردید، به دنبال
مشاور و کارشناسان این حوزه بگردید اما یادتان باشد به تعداد مشاوران خوب مشاوران
بد هم وجود دارند و شما با تحقیق می توانید مشاوران خوب را پیدا کنید و از آن ها
کمک بخواهید.

افرادی که به شما اطلاعات می دهند و در برخورد اول اصراری برای دریافت همه
سرمایه تان ندارند می توانند گزینه های خوبی برای راهنمایی باشند.

از سوال کردن هرگز نترسید زیرا همانطور که گفتیم به خاطر زن بودن تان و این که فرض
عمومی بیشتر آدم ها در این است که زن ها اطلاعات مالی کمتری دارند، می توانید بدون
خجالت هر سوالی دارید بپرسید، با این کار به مرور زمان اطلاعات شما بیشتر می شود.

ممکن است شما هرگز جسارت شروع یک سرمایه گذاری را نداشته باشید و با خودتان
بگویید درجا زدن بهتر از خطر کردن است.


یاقوت

با این سبزی احساس سیری کنید

این متخصص تغذیه درگفتگو با فارس افزود: کلم‌ سرشار از ویتامین‌های A و C و اسید فولیک و حاوی مواد معدنی مثل گوگرد، فسفر و کلسیم است.

وی گفت: بتاکاروتن و ایندول موجود در انواع کلم، ضدسرطان است و در بین انواع کلم‌ها، کلم بروکلی در پیشگیری از سرطان موثرتر است.

این متخصص تغذیه افزود: مصرف برگ یا آب آن دارای خاصیت ضدالتهابی در بدن است و مصرف آن به دلیل وجود مواد گوگردی برای پاک کردن دستگاه گوارش بسیار مفید است. کیمیاگر گفت: کلم از بیماری‌های قلبی‌ و عروقی پیشگیری می‌کند و اگر کلم از نوع قرمز باشد، به دلیل داشتن لیکوپن، اثر آن برای افرادی که دارای بیماری قلبی و عروقی هستند چند برابر می‌شود.

وی افزود: وجود ماده‌ای به نام «اسید تارتاریک» در کلم از تبدیل قند و کربوهیدرات‌ها در بدن به چربی جلوگیری می‌کند. فیبر موجود در کلم احساس سیری در فرد ایجاد می‌کند و با خوردن آن چربی و قند خون دیرتر بالا می‌رود.

دفترچه یادداشت آنلاین یک پسر تنها

۸ اشتباهی که با انجامش شوهرتان را از دست می دهید!!

                                               


 

فکرش را هم نمی کنید که یک کار ساده یا جمله بی اهمیت، چطور می تواند روی قضاوت
همسرتان تاثیر بگذارد، اما اشتباه می کنید. درست است که مردها حسشان را بروز نمی
دهند اما باور کنید که با همین کارهای ساده، نظر شان در مورد شما از این رو به آن
رو می شود. مردها حساس تر از چیزی هستند که شما فکر می کنید و جملات و کارهای ساده
گاهی اوقات در ذهنشان از شما یک هیولا می سازد؛ هیولایی که آنها را درک نمی کند،
خودخواه است و نمی تواند آرامش را به خانه شان بیاورد. اگر نمی خواهید خوشبختی شما
به دلیل نادیده گرفتن این ریزه کاری ها از دست برود، نگاهی دوباره به رفتارهایتان
بیندازید و سعی کنید دنیا را از دریچه نگاه همسرتان ببینید.

 

 

● این نوع انتقاد را متوقف کنید

انتقاد از زن های دیگر و تلاش برای تخریب چهره آنها، راهی است که خیلی از زن ها
می خواهند با کمک آنها زندگی شان را نجات دهند. بسیار از زن ها فکر می کنند، تحقیر
خانم های دیگر در مقابل همسرشان و برجسته نشان دادن عیب های آنها می تواند تصور
همسرشان را نسبت به زن های دیگر تغییر دهد. اما این جملات منفی، دقیقا همان حرف
هایی است که مردها از شنیدن شان بیزارند. نگاهی به رفتارهایتان بیندازید. اگر شما
هم پیش از این چنین اشتباهاتی را مرتکب می شدید، از همین لحظه برای تغییر آن تلاش
کنید. مردها اهمیت نمی دهند که شما چه نظری در مورد خانم های دیگر دارید. آنها دنیا
را همانطور که خودشان می خواهند می بینند؛ پس با انتقال این قضاوت های اغراق شده،
توجهشان را به موضوعی که از آن هراس دارید، جلب نکنید. قضاوت شما نمی تواند وفاداری
همسرتان را کم و زیاد کند. پس اگر به موضوعی شک دارید، به جای ابراز تنفر از زن های
دیگر، ریشه مشکل را پیدا کرده و ارتباط تان را اصلاح کنید.

 

 

● زیر ذره​بین نبرید

زندگی مشترک شما در هر وضعیتی که قرار داشته باشد، حسادت می تواند اوضاعش را
بدتر و خیلی زود همه چیز را نابود کند. مردها از اینکه به صورت مداوم تحت نظر باشند
بیزارند. برای آنها گرفتن رمزعبور، چک کردن تلفن یا حساسیت نسبت به همکاران، می
تواند نشانه نابود شدن یک زندگی باشد. چیزی که بیشتر از همه مردها را از ازدواج
فراری می دهد، ترس از محدودیت و همین کنترل شدن هاست. به جای اینکه مثل بازپرس ها
رفتار کنید و زندگی تان را وارد همان چالش هایی کنید که از آنها می ترسید، سعی کنید
با ساختن یک خانه امن، پایه های زندگی مشترک تان را محکم تر کنید.

 

 

● اغراق نکنید

مردها از اینکه به عنوان تنها پشت و پناه شناخته شوند بیزارند. بیشتر مردها به
دنبال یک زن معمولی هستند؛ زنی که معمولی رفتار می کند و نیازهایی عادی هم دارد.
آنها دوست ندارند هر روز پیامک های عجیب و غریب و زیاد از حد شاعرانه را دریافت
کنند و از اینکه همسرشان بی وقفه از آنها محبت بخواهد هم خوش شان نمی آید. درواقع
مردها به همان اندازه از زن های وابسته و بیش از حد عاطفی بدشان می آید که از زن
های خیلی مستقل و سرد. پس اگر می خواهید زندگی خوبی داشته باشید، به جای اینکه مدام
منتظر یک دسته گل رز و پیامک های خارق العاده باشید، سعی کنید موقعیت های جدی و
موقعیت های عاشقانه را از هم جدا کنید و به همسرتان فرصت بدهید که در کنار عاشق شما
بودن، برای زندگی عادی هم فرصت داشته باشد.

 

 

● مثل دوقلوهای به هم چسبیده نباشید

بعضی زن ها فکر می کنند زندگی مشترک یعنی زندگی کردن مثل دوقلوهای به هم چسبیده.
آنها انتظار دارند همسرشان از همان لحظه ای که از محل کارش خارج می شود، دربست در
اختیار شان باشد و با این کار عشقش را به این زندگی ثابت کند. خود این زن ها هم
زندگی شان را محدود به همسرشان می کنند و چون از همه فرصت ها و خواسته هایشان می
گذرند، چنین انتظاری را از همسرشان هم دارند. اما واقعیت این است که کسی از آنها
نخواسته از فرصت هایشان بگذرند. یک مرد معمولی، دوست دارد همسرش یک زندگی عادی و
همچنین دوستانی داشته باشد که گاهی با آنها وقت بگذراند. گاهی به تنهایی احتیاج
داشته باشد و به فکر آینده و پیشرفتش هم باشد. یک مرد معمولی خودش هم به همین شیوه
زندگی می کند و اگر کسی انتظاری جز این داشته باشد، خیلی زود با او به مشکل برمی
خورد.

 

 

● بیماری خرید کردن

مرد ها با زن هایی که تمام زندگی شان به فکر خرید کردن هستند کنار نمی آیند.
آنها از زن هایی که سخت خرید می کنند هم راضی نیستند. بیشتر مردها معتقدند تا زمانی
که به چیزی احتیاج ندارند، دلیلی ندارد پایشان را به مراکز خرید بگذارند. این دسته
از مردها هدفمند وارد مغازه ها می شوند و بیشتر تا وقتی ندانند که کالای مورد
نظرشان را کجا پیدا می کنند، سراغ خریدنش هم نمی روند. زن هایی که دوست دارند تمام
شهر را برای پیدا کردن یک روسری بگردند، باب میل این مردها نیستند. شما هم اگر می
خواهید یک مرد را خوشبخت کنید، کمی شیوه خرید تان را تغییر دهید و انتظارهای آنها
را درک کنید.

 

 

● مثل ضبط صوت

حرف زدن در زندگی مشترک اتفاق خوبی است. موضوعی است که اگر کمرنگ شود، می تواند
بقای یک زندگی را هم به خطر بیندازد. اما با وجود این اصل، مردها از زن هایی که
مدام حرف می زنند هم خوش شان نمی آید. گلایه خیلی از آنها این است که همسرم به من
اجازه حرف زدن نمی دهد. آنها وقتی که همسرشان به جایشان اظهار نظر می کند و به
سؤالاتی که از آنها پرسیده شده جواب می دهد، از همیشه عصبانی تر می شوند و اگر چنین
اتفاقاتی پشت سر هم تکرار شود، یک مرد خیلی زود از همسرش ناامید می شود. پس حواستان
را جمع کنید. اگر قرار است خاطره ای تعریف کنید که هیچ، اما اگر می خواهید در مورد
موضوعی با او گفت وگو کنید، اجازه دهید که آزادانه نظرش را بگوید و هیچ وقت با حدس
زدن جمله هایش و کامل کردن آنها رابطه تان را ویران نکنید.

 

 

● عوض کردن کانال تلویزیون

حق دارید؛ از صدای گزارشگر ورزشی یا برنامه تفسیر خبر خسته شده اید. اما حق
ندارید به دلیل خستگی تان، توجه او را نادیده بگیرید. بدون اینکه به او هشدار دهید
یا نظرش را بپرسید، کانال تلویزیون را عوض نکنید. شاید برنامه ای که می بیند، برایش
واقعا مهم باشد. درواقع انجام چنین کاری باعث می شود فکر کند علایقش را نادیده می
گیرید پس قبل از آنکه خودتان را در معرض چنین اتهامی قرار دهید، نظر او را بپرسید و
اگر دیدن یک برنامه برایش اهمیت دارد، از او بپرسید که چه زمانی می توانید شبکه
مورد علاقه تان را انتخاب کنید. البته بد نیست برای تغییر ذائقه تان هم تلاش کنید و
به خودتان این فرصت را بدهید که برنامه های مورد علاقه او را هم دوست داشته باشید و
او را در زمان مشاهده آنها همراهی کنید.

 

 

● خط و نشان نکشید

مردها از زن هایی که برای رسیدن به خواسته هایشان از در تهدید وارد می شوند
بیزارند، پس اگر می خواهید رابطه تان یک سویه نشود و زندگی تان مشترک بماند، خط و
نشان نکشید و کارخودتان را انجام دهید. تجربه نشان داده تهدید های زنانه در بیشتر
موارد عملی نمی شود. پس به جای اینکه همسرتان را در منگنه بگذارید و به شکل توهین
آمیزی او را تهدید کنید، برایش اهمیت مسئله را توضیح دهید و تلاش کنید با گفت و گو
به یک نظر مشترک برسید. اگر او به خواسته شما اهمیت نمی دهد، مشکل تان بزرگ تر از
آن است که با تهدید حل شود.

یاقوت

اس ام اس و جملات خنده دار

اس ام اس جوک و جملات خنده دار

قدیما آیفون معمولی بود می گفتیم کیه ؟ طرف می گفت منم الان که تصویری شده هرکی زنگ میزنه ژست میگیره بعد زل میزنه به افق

دقت کردین بعضی وقتا تو آینه به خودتون نگا میکنین میبینین چقد خوشگلین، بعد با گوشی که از خودتون عکس میگیرین ینی شبیه “ععععن” میشه عکسه! )

من تو مدرسه جز اونایی بودم که وقتی برق میرفت یا میومد، بانعره صلوات میفرستادم تا محض اینکه چند ثانیه هم ک شده وقت کلاسو بگیریم

یه زمانی حاشیه دور فرش، جاده اتومبیل رانیمون بود!

توی اول دبیرستان دوست احمقم ترک تحصیل کرد ولی ما به سلامتی دانشجو شدیم… خدارو شکر الان ایشان ماشین هیوندا جنسیس داره بنده هم یک دسنگاه ماشین حساب دارم

اینکه پدر پولداری نداری مقصر نیستی، ولی اگه پدر زن و پدر شوهر پولدار پیدا نکنی خودت مقصری!

شخصیتی که هیچ وقت چهرش دیده نشد: امروز”بازرس”از آموزش پرورش میاد……..بی انضباطی نبینما!!!!!!!!

میگم تا حالا دقت کردین تو خونه یه سری وسایل هست که همیشه همه جا میبینیشون ؟ اما خدا اون روز رو نیاره که بهشون احتیاج پیدا کنی! یعنی کلا از چرخه هستی محو میشن!

جملات خنده دار جدید

نمیدونم چه مواد شیمیایی داره قطرات بارون! به محض رسیدن به زمین اکثر تاکسی ها تبدیل به تاکسی دربست میشوند

آهای حسود، دیگه نمی خوام کور بشی! گناه داری از خدا میخوام دو تا چشم اضافه بهِت بده که بیشتر بسوزی )

طنز و سرگرمی

این که میگن خوشگلی وخوشتیپی دردسر داره، واقعا حقیقت داره. خواستم تجربه شخصیم رو گفته باشم!

شارژ ایرانسل میگیرم باهاتون تو بارون قدم میزنم

دقت کردی هیچکس به سکوت آدم نمیرسه همه منتظرن به فریاد آدم برسن!؟

محبتت رو از کسی دریغ نکن ولی به قدری به کسی محبت کن که بعدا مجبور نشی ثابت کنی که خر نبودی!

تنها زمانی مشتری ها با لبخند وارد مغازه میشوند که میخوان جنسی رو تعویض کنن یا پس بدن !!

بدترین چیز اینه که با کسی نباشی ولی همه فکر کنن با خیلیایی

جملات کوتاه خنده دار

بچگیا تفریحمون این بود که وقتی جوراب می پوشیدیم و پامو روی فرش می کشیدیم و به یه نفر دیگه دست میزدیم تا جرقه بزنه!

خواننده شدن دیگه مثل سابق صدا نمیخواد، فقط یه پدر و مادر میخواد که آدم باهاشون قهر کنه …

تا حالا دقت کردین اگه تو مترو الکی شروع به دویدن بکنید ملت هم همینطوری دنبالتون میدوند…..!

بهترین جملات طنز

شب تولدم، شروع کردم به باز کردنِ کادوها. به کادوی بابام که رسیدم دیدم یه پاکته که درش بازه!! توشو که نگاه کردم دیدم نوشته : هشتاد هزار تومنی رو که سه ماهِ پیش گرفتی، نمیخواد برگردونی! تولدت مبارک …!

من هنوز نفهمیدم فتوای این بچه کوچولوها که دو سه نفری میان میگن آقا کمک به هیئت چیه!؟

اگه باتری موبایلت خوب شارژ نگه می‌داره به جای اینکه به جون کارخونه سازنده دعا کنی یه فکری به حال تنهاییت بکن بدبخت!!

قدیما خانوما مینشستن سبزی پاک میکردن و غیبت میکردن. خوشبختانه الان این عادتشونو ترک کردن البته فقط سبزی پاک کردنشو ترک کردن!

خانمه ۲۰۶ رو زده به تیر برق، ماشین نصف شده! به افسر میگه یعنی اشتباه از من بوده ؟ افسر : پ نه پ علت حادثه خواب آلودگیه تیر چراغ بوده!

یک قانون نانوشته هست که می گه: هر موقع نگاهت به زمین میفته دقیقا همون نقطه ای که صد نفر اونجا تف کردنو می بینی!

حسرت به دل موندیم کمربند ماشینو یه دستی با یه حرکت بکشیم ببندیم جاش!

هیچ انتظاری از کسی ندارم و این نشان دهنده ی قدرت من نیست! مسئله خستگی از اعتمادهای شکسته است .

یکی از شاخص ترین مزیت های سیم کارت های اعتباری اینه که می تونی به بعضیا که حوصله شونو نداری بگی : “شارژ ندارم”

یه زمانی نمیدونستم دلار چیه! سکه چیه! تورم چیه! بزرگترین دغدغه ی زندگیم این بود که … آدامس میخرم عکسش تکراری نباشه! ایکاش میشد برگشت به اون زمان

اگه کثافت رو با خودکار معطر بنویسی هم چیزی از معناش کم نمیشه! درست مثه آدمهای گندی که لباس و آرایش و موقعیت خوب دارن!

بهترین جملات طنز

یه کیبرد جدید خریدم ولی زیاد باهاش حال نمیکنم خیلی نرمه آدم اصن حس تایپ نمیگیره، کیبردی که تق تق صدا نده کیبرد نیست!

خدایا به این ملت بیاموز یا انار رو دون کنید و پذیرایی کنید یا در ظرف میوه قرار ندهید!

ﻣﻦ ﺍﺯ ﻫﻤﯿﻦ ﺗﺮﯾﺒﻮﻥ ﺍﺯ ﻫﻤﻪ ﯼ ﻣﺎﻣﺎﻥ ﻫﺎ ﺩﺭﺧﻮﺍﺳﺖ ﻣﯽﮐﻨﻢ ﯾﺎ ﺳﯿﺐ ﺯﻣﯿﻨﯽ ﺳﺮﺥ ﮐﺮﺩﻩ ﺟﻠﻮ ﻣﺎ ﺩﺭﺳﺖ ﻧﮑﻨﻦ ﯾﺎ ﻭﻗﺘﯽ ﺩﺭﺳﺖ ﻣﯽ ﮐﻨﻦ ﺑﺬﺍﺭﻥ ﻣﺎ ﻧﺎﺧﻮﻧﮏ ﺑﺰﻧﯿﻢ ﻭ ﺑﺎ ﮐﻔﮕﯿﺮ ﺗﻬﺪﯾﺪﻣﻮﻥ ﻧﮑنن

آقا ما یه دوستی داریم مهندس کامپیوتر هستش دیروز اومد پیش من گفت میخوام لپ تابم رو باز کنم سوکت شارژش لغ شده، قط و وصل میشه هی خلاصه بعد از ۱۲۰ دقیقه، کامل بازش کردیم مادربردش رو نگاه کردیم دیدیم سوکت شارژ سالمه! فیش شارژر رو زدیم بهش ببینیم چه جوریه دیدم لغ بودن از سمت فیش شارژر هستش! هیچی دیگه همونجا در دم بهش ایمان آوردم! بعدش زنگ زدم به پت و مت آمادگی خودمون رو جهت جایگزینی اعلام کردم

بی کلک